ابو‌طالب یزدی؛ شهید مروه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'سرگذشت نامه' به 'سرگذشت‌نامه')
    جز (جایگزینی متن - 'هـ.ش' به 'ش')
    خط ۳۲: خط ۳۲:
    |-
    |-
    |سال نشر  
    |سال نشر  
    |data-type='publishYear'| 1388 هـ.ش  
    |data-type='publishYear'| 1388 ش  
    |-class='articleCode'
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون  
    |کد اتوماسیون  

    نسخهٔ ‏۲۶ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۱۶

    ابوطالب یزدی: شهید مروه
    نام کتاب ابوطالب یزدی: شهید مروه
    نام‌های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان قاضی عسکر، علی (نويسنده)
    زبان فارسی
    کد کنگره ‏DSR‎‏ ‎‏1490‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏2‎‏الف‎‏2*
    موضوع ایران - روابط خارجی - عربستان سعودی

    حج

    یزدی، ابوطالب، 1300 - 1322 - سرگذشت‌نامه

    ناشر مشعر
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1388 ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE18477AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    «ابوطالب يزدى: شهيد مروه»، تأليف سيد على قاضى عسكر، سرگذشت جوان 22 ساله‌اى به نام ميرزا ابوطالب يزدى، فرزند حاج حسين مهرعلى است كه در سال 1322ش، به هنگام انجام مناسك حج دستگير و به دست عمال سعودى اعدام مى‌شود.

    نويسنده، انگيزه خود از نگارش کتاب را عبرت‌گيرى از گذشته و بهره‌بردارى از آن در آينده دانسته است.[۱]

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر يك مقدمه و دو بخش كلى است. در بخش اول، گزارش تفصيلى حادثه و موضع‌گيرى‌هاى سياسى پس از آن با ارائه تصاوير مستندات ذكر شده است. در بخش دوم نيز ماجرا به نقل از منابع مكتوب بيان شده است.

    گزارش محتوا

    نويسنده در مقدمه کتاب به بخشى از آزار و اذيت‌هايى كه شيعيان از روزگار اميرمؤمنان على(ع) تا به امروز ديده‌اند، اشاره كرده است. وى تأكيد مى‌كند كه «بخش عظيمى از اين دشمنى‌ها بدان جهت بود كه خلافت نزد على بن ابى‌طالب(ع) وسيله‌اى براى احياى حق و عدل در جامعه و ميراندن و از ميان برداشتن باطل بود و آن حضرت هرگز نمى‌خواست به دليل تداوم يافتن حكومت خود، عناصر ناصالح را در سمت‌هاى حساس نظام اسلامى حفظ كند و از ظلم و ستم آنان چشم‌پوشى نمايد و اين سياست روشن و قاطع را از همان آغازين روزهاى پذيرش خلافت، صريح و روشن در خطابه‌هاى خويش بيان كرد و با مردم در ميان گذاشت».[۲]

    «حركت به‌سوى مكه»، اولين عنوانى است كه نويسنده پس از مقدمه برگزيده است. وى در ذيل اين عنوان، به سرگذشت جوان 22 ساله‌اى به نام ميرزا ابوطالب يزدى، اشاره مى‌كند كه در سال 1322ش، با همسرش به قصد تشرف به حج، با پشت سر گذاشتن رنج‌ها و سختى‌هاى فراوان، وارد مكه مى‌شود و پس از انجام عمره تمتع، چند روزى را در مكه مى‌ماند و سپس براى حج تمتع محرم شده، پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا روز دهم ذى‌الحجه براى ادامه اعمال، به مكه بازمى‌گردد. سپس در يكى از قهوه‌خانه‌هاى كوچك مكه، از غذايى كه بعداً احتمال داده شده از گوشت فاسد تهيه شده باشد، استفاده كرده و پس از مدت كوتاهى، براى انجام اعمال وارد مسجد الحرام شده، مشغول طواف مى‌شود. ليكن در اثر گرمى هوا و خستگى راه و نيز استفاده از غذاى فاسد، حالت تهوع به او دست داده و براى اينكه با قى كردن، زمين مسجد الحرام را آلوده نسازد، در دامان احرام خود استفراغ كرده و بلافاصله اطراف آن را مى‌گيرد و مراقبت مى‌كند تا روى زمين نريزد.

    عده‌اى از حجاج كه برخى از آنها نيز مصرى بودند، وقتى اين حاجى ايرانى را با آن حال مشاهده مى‌كنند، به وى حمله كرده، كتك سختى به او مى‌زنند، در اين هنگام به‌ناچار دامن احرام از دست او رها مى‌شود و قى روى زمين حرم مى‌ريزد و عده‌اى شروع به جاروجنجال مى‌كنند. با جنجال‌آفرينى اين افراد، شرطه‌هاى حرم، اين حاجى مظلوم را بلافاصله دستگير كرده، به‌همراه برخى ديگر از طواف‌كنندگان در محكمه حاضر و عليه اين حاجى ايرانى شهادت مى‌دهند كه او قصد داشت تا حرم و كعبه را آلوده كند. قاضى نيز بدون بررسى و تحقيق و استماع دلايل متهم، حكم اعدام او را صادر مى‌كند و سرانجام در محل صفا و مروه و در حضور حاجيانى كه از سراسر جهان اسلام به حج آمده بودند، وى را گردن مى‌زنند.[۳]

    در ادامه مباحث، گزارش روزنامه انگليسى و سفارت ايران از مصر، اطلاعيه دولت سعودى و تكذيبيه آن و موضع‌گيرى‌هاى مسئولين ايران و عربستان تشريح شده است.[۴]

    نويسنده سپس برخى از گزارش‌هاى مكتوب از حادثه شهادت ابوطالب يزدى را ذكر كرده است. ابتدا به نامه على سپهرى اردكانى، مؤلف کتاب تاريخ اردكان اشاره كرده است. وى در اين نامه، ابتدا ماجرا را از زبان همسر ابوطالب نقل كرده است.[۵]

    وى سپس با اين عبارت: «يكى از جريانات سياسى مرموزى كه در سال 1322ش، اتفاق افتاد و علت واقعى آن هيچ‌گاه روشن نشد، ماجراى گردن زدن ابوطالب اردكانى بود»، به نقل ماجرا از کتاب تاريخ اردكان پرداخته است.[۶]در انتهاى اين بخش مى‌خوانيم: «خبر شهادت ابوطالب، موجى از خشم و ناراحتى را در ميان شيعيان جهان به وجود مى‌آورد. حضرت آيت‌الله سيد ابوالحسن اصفهانىكه در كربلا مقيم بود واكنش شديد نشان داد و اهالى نجف و كربلا هريك به طريقى ابراز انزجار خود را از اين عمل نشان دادند و در ايران عزاى عمومى اعلام و در اكثر شهرها مجالس ختم برگزار گرديد و رابطه ايران و سعودى قطع گرديد و مدت چهار سال دولت ايران از اعزام حجاج ايرانى به مكه خوددارى نمود».[۷]

    سند مكتوب ديگرى كه نويسنده به آن مراجعه كرده، کتاب «با من به خانه خدا بياييد» است. نويسنده اين اثر نيز اين واقعه را سياسى دانسته و مى‌نويسد: «هيجده سال پيش؛ يعنى در سال 1322ش، واقعه جان‌خراشى را دست سياست ايجاد و با گردن‌زدن يك بى‌نواى ايرانى، روابط فى‌مابين كشور سعودى و ايران را قطع و براى چند سال مانع از حركت حجاج ايران به مكه گرديدند و...».[۸]

    «گزارش حادثه از زبان مرحوم شيخ على نخودكى»، كه در نيمه دوم سال 1322ش، به‌همراه همسرش بى‌بى زهرا راهى سفر مكه شده بود و نيز «گزارش بخشى از مسائل در بيستمين سالنامه دنيا»، عناوين آخرين مطالب کتاب را تشكيل داده است.[۹]

    وضعيت کتاب

    فهرست مطالب در ابتداى کتاب آمده است. در پاورقى‌ها منابع مورد استفاده جهت مراجعه محققان و برخى توضيحات نويسنده و ترجمه آيات ذكر شده است.

    پانويس

    1. مقدمه، ص11
    2. مقدمه، ص9-10
    3. متن کتاب، ص13-14
    4. همان، ص15-119
    5. همان، ص122
    6. همان، ص126
    7. همان، ص131
    8. همان، ص131
    9. همان، ص139-143

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    پیوندها