اترکنامه، تاریخ جامع قوچان

    از ویکی‌نور
    اترکنامه، تاریخ جامع قوچان
    اترکنامه، تاریخ جامع قوچان
    پدیدآورانشاکری، رمضانعلی (نویسنده)
    ناشرامير کبير
    مکان نشرايران - تهران
    چاپ1
    شابک964-00-0806-0
    موضوعقوچان - آداب و رسوم

    قوچان - اوضاع اجتماعی

    قوچان - اوضاع اقتصادی

    قوچان - تاريخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏2113‎‏ ‎‏/‎‏و‎‏5‎‏ش‎‏2‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اترکنامه، تاریخ جامع قوچان، تألیف نویسنده معاصر، رمضانعلی شاکری با موضوع جغرافیای شهرهاست. نویسنده، غرض از تألیف این کتاب را ارائه هویت مردمى می‌داند که سهم بزرگى در تاریخ خراسان دارند؛ تااینکه مردم قوچان بدانند که زنجیره به هم پیوسته از تبار قومى هستند که هزاران سال پیش همراه تاریخ ایران زیسته‌‏اند[۱].

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمات چاپهای اول و دوم، متن اثر و فرجام است. در متن اثر، ابتدا بحثی تحت عنوان کلیات آمده و پس از آن مباحث در دو بخش مشتمل بر فصول متعدد تدوین شده است. در فرجام کتاب نیز پیشنهاداتی در جهت پیشرفت و آبادانی قوچان داده شده است.

    اترکنامه، مجموعه‌‏اى از مآخذ تاریخ قوچان برای شناخت عمیق این منطقه مرزى و تحقیق گسترده‏اى درباره مردم آن است. در تدوین و تألیف این کتاب اگر به تاریخ باستانى و اسطوره‏‌ها و یا به شرح جنگها و نامداران سده‏‌هاى پیشین آن اشاره‏‌اى شده و اگر از امیرى سخن رفته و یا از حادثه‌‏اى یاد شده، این کار در نهایت بى‏‌طرفى و با کمال دقت و صحت انجام گردیده است[۲].

    گزارش محتوا

    در مقدمه چاپ اول کتاب می‌خوانیم: «وقتى به دوران باستانى این قوم بنگریم، صلابت و درخشندگى آن، کهن‏‌نامه‏‌اى را برای ما بازگو مى‏‌کند که سرانجام آن ایجاد شهر قوچان کنونى با اسامى: «اساآک» یا «آرسکا» است که در واقع یادگار دوهزار ساله همان قوم بشمار مى‏‌آید»[۳].

    نویسنده در مقدمه چاپ دوم کتاب چنین می‌نویسد: «در مدت چهارده سال از تاریخ انتشار اترکنامه، به مآخذ و منابع بیشترى دست یافتم که توانستم در چاپ دوم این کتاب بر فصول و مباحث آن بیفزایم؛ تحول و توسعه اخیر شهرستان قوچان را بر اساس آمار و ارقام انتشاریافته از سوى سازمان برنامه و بودجه خراسان و مرکز آمار ایران در سال 1375 بیاورم. مع‌الوصف، حیات مردم این سرزمین با تغییرات و حوادث تاریخى کهنى که بر او گذشته است، پژوهش بیشترى را مى‏‌طلبد»[۴].

    نویسنده در تشریح چگونگی نگارش و دسته‌بندی مطالب کتاب چنین مینویسد: «متجاوز از سى سال است که نگارنده با شوقى سرشار و تلاشى بى‏‌وقفه در جستجوى آثارى از تاریخ قوچان بر سینه سنگها و لایه‏‌هاى رسوبى، نقش سفالها، دل تاریک تپه‏‌ها، اسناد و متون تاریخى، شجره‌‏نامه‏‌ها، طومارها و حتى اسطوره‏‌هاى مردمى و نقل سینه‏‌به‏‌سینه روایات که ما را به مقصود برساند، بوده‌‏ام و در این راه از هیچ سواد و بیاضى چشم نپوشیده‌‏ام؛ بدان امید که روزنه‏‌اى بر روشنایى بیابم. مجموعه یادداشتهاى خود را در سال 1346ش، تحت عنوان جغرافیاى تاریخى قوچان در دو بخش «قوچان قدیم» (خبوشان) و «قوچان جدید» به چاپ رساندم. صاحب‏نظران و علاقه‏‌مندان آشنا و ناآشنا، تذکراتى دادند، عده‏اى تشویقم کردند و برخى به ستیزم گرفتند. همه اینها در مجموع برایم توشه‌‏اى شد تا در پیمودن دنباله راه استوارتر گام بردارم. در این راه نداشتن وسایل کافى و دشواریهاى سفر مانعم نبود. کوره‌راهها، دشتهاى پهن، کوههاى بلند، دامنه‏‌ها، صخره‏‌ها و ویرانه‏‌ها را پیمودم. برای دیدن سنگ قبرى، تک‌درختى، لوحى، طومارى و دیدار مردمانى که خود در این سرزمین شاهد عینى حوادث بوده‏‌اند، ره سپردم؛ یا در شهر، پاى صحبت مردم کوچه و بازار (که مدیون و مرهون همه هستم) نشستم و همچنان به مطالعات و تحقیقاتم ادامه دادم. دریغم آمد که دستاوردهاى خود را به‌عنوان برگى دیگر از تاریخ قوچان به چاپ نرسانم. در این چاپ جدید افزوده‏‌ها فراوان است و اصولا مباحث کتاب بدان پایه دگرگون شده که جا دارد کتاب نام جدیدى بگیرد؛ ولذا آن را اترکنامه، تاریخ جامع قوچان نامگذارى کردم»[۵].

    اولین سؤالی که برای خواننده کتاب در مواجهه با آن مطرح خواهد شد، نام کتاب است که نویسنده در توضیح آن چنین می‌نویسد: «اترک، کهن‌رودى است که پیوسته همراه و هم‌راز مردم قوچان بوده است. هزاران سال است که آرام و گاه خروشان بر بستر تاریخى خود روان است. در حوضه آبریزش، رد پاى تاریخ، نقش بسته است. رود اترک، بزرگترین و طولانى‏‌ترین رود خراسان، پیوسته در کنار مردم قوچان، شاهد دلیریها، شکستها، رنجها، تلخکامی‌ها و شادی‌هایشان بوده است؛ ولذا به‌جرأت مى‏‌توان گفت که تاریخ اترک با تاریخ مردم این سرزمین پیوند خورده است»[۶].

    موقعیت جغرافیایی شهرستان قوچان، اولین مطلبی است که نویسنده به آن پرداخته است. قوچان یکى از شهرهاى مرتفع شمال شرقى خراسان، در تقسیمات کشورى جزء استان نهم (خراسان) قرار گرفته است. حدود آن از شمال به مرز ایران و جمهورى ترکمنستان و از شمال خاور به درگز و از مشرق به چناران و از جنوب به شهرهاى نیشابور، اسفراین و از جانب باختر به شهرستان شیروان محدود بوده و داراى 58 درجه و 30 دقیقه طول شرقى و 37 درجه و 7 دقیقه عرض شمالى است[۷].

    شهر قوچان همان شهر قدیمى خبوشان است که بر اثر زلزله‏‌هاى متوالى، حدود یک قرن پیش، در ده کیلومترى جنوب خاورى شهر کهنه بنا شده، داراى پنج خیابان اصلى و بیش از یکصد خیابان فرعى متقاطع است که اغلب مشجر و با اسلوب شهرسازى ساخته شده است. این شهر داراى دو بخش مهم به نام فاروج و باجگیران است و از نظر اتصال به شاهراه شمال و کرانه دریاى مازندران و موقعیت مرزى با کشور جمهورى ترکمنستان و کشورهاى آسیاى میانه نیز اهمیتى خاص دارد[۸].

    در بخش اول کتاب، در ضمن سه فصل، دورنمای قوچان در ایران قدیم قبل از اسلام، ایلخانان و حکمرانان قوچان و حوادث و وقایع تاریخی قوچان از روزگار باستان تا عصر حاضر مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده ابتدا نامهای «آساآک» یا «آشاک» و «آرسکا» را که در حدود 250سال قبل از میلاد قوچان را با آن میخوانده‌اند، توضیح میدهد. پس از آن ابنیه، مساجد، بازارها، صادرات و مطالبی را درباره موضوعات مذکور عنوان می‌کند.

    در بخش دوم کتاب، در ضمن هشت فصل، جغرافیای طبیعی، جغرافیای انسانی و اقتصادی، فعالیتهای انسانی و اقتصادی، اوضاع عمومی و اجتماعی، علما، دانشمندان و...، اعتقادات عامیانه، نژاد، تیره و زبان مردم، ابنیه و آثار تاریخی قوچان مورد بررسی قرار گرفته است.

    در فصل پنجم از این بخش، در ذکر اهمیت علمی قوچان میخوانیم: «خبوشان از سده‏‌هاى چهارم و پنجم اسلامى به بعد موقعیت و مکانت علمى داشته است. عالمان، محدثان، ریاضی‌دانان، متکلمان، مورخان و نام‌‏آورانى چون الحافظ استوایى، ابوالحسن على بن احمد نسوى، ابوالبرکات خبوشانى، مسعود سعد تفتازانى و یا عارفان صاحبدلى چون ابوالقاسم بن هوازن قشیرى که داراى حشمت ظاهر و باطن بوده‌‏اند و بسیارى دیگر از اکابر علماى ادب و صاحبان آثار که کثیرى از آنان در مراکز علمى مشهور آن روزگار، چون مرو، بخارا، نیشابور، مصر و هندوستان به تدریس و تألیف اشتغال داشته‌‏اند و همه نامشان در کتب و تذکره‌‏هاى معتبر ثبت و ضبط است، در این دیار مى‏‌زیسته‏‌اند»[۹].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در آغاز کتاب و فهرست منابع، منابع خارجی، نمایه‌ها، نمایه کسان، نمایه اماکن و نمایه تیره‌ها و دودمان در پایان آن ذکر شده است.

    پاورقی‌ها به ذکر منابع و پاره‌ای توضیحات اختصاص یافته است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه چاپ اول، ص23
    2. ر.ک: همان، ص22 و 23
    3. ر.ک: همان، ص21
    4. ر.ک: مقدمه چاپ دوم، ص19
    5. ر.ک: همان، ص21 و 22
    6. ر.ک: همان، ص22
    7. ر.ک: متن کتاب، ص25
    8. ر.ک: همان، ص26
    9. ر.ک: همان، ص331

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها