اخلاق در اداره

    از ویکی‌نور
    اخلاق در اداره
    اخلاق در اداره
    پدیدآورانمظاهری، حسین (نویسنده) خالقی، محمدجواد (به کوشش)
    ناشربوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبليغات اسلامی حوزه علمیه قم)
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1387 ش
    چاپ7
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اخلاق در اداره، اثر آيةالله حسين مظاهرى (متولد تيران اصفهان، 1312ش)، متن تنظيم شده 14 مبحث از دروس اخلاقى ايشان است كه در حضور كاركنان ادارات ايراد شده و به همت محمدجواد خالقى تنظيم، تحقيق و به‌صورت مكتوب منتشر شده است. استاد مظاهرى در این اثر موضوعات مهم اخلاقى و اخلاق معاشرت اسلامى با مردم را مورد بحث و بررسى قرار داده است.

    ساختار

    کتاب حاضر، از مقدمه گردآورنده و متن اصلى (شامل مباحث متعددى مانند: ارزش كار اداريان، خدمت خالصانه، نتايج اخلاص، پرهيز از منت‌گذارى، پرهيز از عُجب، مديران و امتحان الهى، اهمیت دادن به شخصيت انسان‌ها در برخوردها) تشكيل شده است. گردآورنده در مقدمه‌اش -كه آن را در شهريور 1381 نوشته- يادآور شده است كه مباحث اخلاقى پس از پياده شدن از نوار، استخراج منابع، مستندسازى و ویرايش به این صورت درآمده است.[۱]روش نویسنده تحليل فقهى و اخلاقى است و همچنين از آيات و روايات و موعظه نيز استفاده كرده است.

    گزارش محتوا

    به جهت رعايت اختصار در این بخش به ذكر نمونه‌هایى كوتاه و گویا از مطالب کتاب اكتفا مى‌شود:

    1. نویسنده در مورد پرهيز از منت‌گذارى چنين توضيح داده است: امیرالمؤمنين على(ع) در عهدنامه مالك اشتر مى‌فرمايد: «إياك و المنّ على رعيتك بإحسانك.. فإن المنّ يبطل الإحسان: مبادا هرگز با خدمت‌هایى كه انجام دادى بر مردم، منت‌گذارى... زيرا منت نهادن پاداش نیکوكارى را از بين مى‌برد».[۲]
    2. نویسنده يادآور شده است: شما اگر اخلاق پيامبران و زندگى و مبارزات آنان را مطالعه كنيد، در مى‌يابيد كه موانع زيادى داشته‌اند، اما از میدان در نرفتند و سرانجام به هدفشان رسيدند؛ مثلاً حضرت موسى(ع) زمانى كه به رسالت مبعوث شد، هيچ ابزار مادى نه لشكرى، نه سلاحى، نه پولى و نه امكانات مادى ديگرى در اختيار نداشت؛ خودش بود و عصايى كه هنوز اژدها نشده بود. از جانب خدا خطاب مى‌شود: اى موسى! برو در مقابل فرعون و مأموريت خود را به انجام رسان، كه فرعون، طغيان كرده است. موسى با سلاح قاطعيت، به راه مى‌افتد. او هدف را تشخيص داده و برای از بين بردن ظلم و نشر توحيد، راه را نيز يافته است كه بايد به مقابله با ظلم و ستم برخیزد، استقامت كند تا سرانجام سردمدار ظلم را شكست دهد. او این قاطعيت را از اتكاى به خدا به دست آورده است و دريافته است كه چون هدفش و راهش حق است، خداوند نصرت و ياريش خواهد كرد. چنين انسانى هيچ‌گاه خسته نمى‌شود.[۳]
    3. استاد در مورد نتيجه كردارهاى مديران و كاركنان اداره‌ها چنين نوشته است: رئيس یک اداره يا معاونش و يا بالاخره هر كارمندى كه داراى ارباب رجوع است اگر بد باشند و با ارباب رجوع با خشونت و تكبر برخورد كنند، مردم این بدى را به حساب خود آنان نمى‌گذارند، بلكه به حساب انقلاب مى‌گذارند و اين‌جا است كه گناه بسيار بزرگ مى‌شود، كارمند و مديرى كه مى‌تواند در عرض چند دقيقه كار انسان گرفتارى را انجام دهد و نمى‌كند گناه بسيار بزرگى را مرتكب شده است. در روايات آمده است: امام صادق(ع) شیعیان را در منى نصيحت مى‌كرد، فرمود: «اى شیعیان ما! اين‌قدر دل پيغمبر را نشكنيد، و ما را اذيت نكنيد» در این میان یکى از شیعیان بسيار تعجب كرد و از جا برخاست و عرض كرد: يا بن رسول‌الله، ما كى دل پيغمبر را شكستيم، كى شما را آزرديم؟ امام(ع) فرمودند: مگر تو نبودى كه ديروز بر مركب سوار بودى و شخصى بين راه مانده بود و گفت: من خسته‌ام مرا نيز سوار كن و تو بى‌اعتنا ردّ شدى و با این كارت دل پيغمبر را شكستى!.[۴]
    4. نویسنده در مورد ارتباط خدمت و آرامش چنين نوشته است: خدمت به مردم از جنبه‌هاى مختلفى برای آدمى مؤثر است، یکى از آن جنبه‌ها آرامش روحى و روانى است؛ يعنى كسى كه در انديشه گره‌گشايى از كار مردم است، وجدانش دائماً او را يارى مى‌كند و اکسیر آرامش را به او هديه مى‌دهد. همه مردم به دنبال كسب آرامش‌اند، اما راه‌هاى آن را گم كرده‌اند، معمولاً در تكاپو هستند تا با پول و امكانات مادى آن را به دست آورند. روشن است كه رفاه، آسايش و خوشى مرهون پول و قدرت نيست، چه بسيار افرادى كه تمكن و قدرت و شخصيت و پول دارند اما به اندازه‌اى غم، غصه، دلهره و اضطراب خاطر و نگرانى آنان را احاطه كرده كه كه اگر مرگ خريدنى بود تمام هستى خود را مى‌دادند و آن را مى‌خريدند. عكسش را هم فراوان مى‌بينيم كه انسانى خانه و يا فرشى كه روى آن بنشيند ندارد اما با نشاط و روحيه است و طمأنينه و وقار دارد. از نظر قرآن، كسى رفاه و آسايش دارد كه امنيت دل دارد: «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» .[۵]كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالوده‌اند، آنان راست ايمنى و ايشان راه يافتگانند.[۶]
    5. نویسنده با يادآورى این نكته كه گناهان دو نوع است: یکى گناهانى كه مربوط به حق الله است و ديگرى مرتبط با حق الناس، در مورد گناهان مرتبط با حق الناس افزوده است كه این هم دو قسم است: یکى مربوط به مال مردم است كه گناهش بسيار بزرگ است به حدى كه بايد به خداوند پناه ببريم. در روايت آمده است كه در روز قيامت چهل نماز مقبول را به كسى مى‌دهند كه یک درهم از كسى طلب دارد و خداوند قسم خورده است كه: «به عزت و جلالم سوگند از مال مردم نخواهم گذشت». ديگرى هم مربوط به شخصيت و آبروى افراد است؛ يعنى گناهى است كه با آن آبروى یک فرد محترمى از بين رفته است؛ در این صورت توبه هنگامی‌پذيرفته مى‌شود كه حلاليت بطلبيم و به هر صورت ممكن، آبرو و شخصيت او را اعاده نماييم. كاركنان ادارات بايد نیک بدانند كه با هر دو حق، به‌ویژه حق‌الناس، ارتباط دارند.[۷]

    وضعيت کتاب

    برای کتاب حاضر، فقط فهرست مطالب فراهم شده است. این اثر مستند است و گردآورنده، ارجاعات را به‌صورت پاورقى آورده: در این پاورقى‌ها نام و نشان آيات را مشخص كرده.[۸]و منابعش را با ذكر شماره جلد و صفحه يادآور شده.[۹]ولى گاهى فقط به ذكر نام منبع در پاورقى اكتفا شده و شماره جلد و صفحه ذكر نشده است.[۱۰]و گاه توضيحى افزوده است.[۱۱]ولى هيچ پاورقى انتقادى نياورده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.