اسرار آل محمد عليهم‌السلام؛ ترجمه کتاب سليم بن قيس هلالى

    از ویکی‌نور
    نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
    اسرار آل محمد عليهم‌السلام: ترجمه کتاب سليم بن قيس هلالى، اولین کتاب حدیثی و تاریخی از قرن اول هجری
    اسرار آل محمد عليهم‌السلام؛ ترجمه کتاب سليم بن قيس هلالى
    پدیدآورانسلیم بن قیس هلالی (نویسنده) انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل (مترجم)
    عنوان‌های دیگراسرار آل محمد عليهم‌السلام: ترجمه کتاب سليم بن قيس هلالى، اولین کتاب حدیثی و تاریخی از قرن اول اسلام

    ترجمه کتاب سليم بن قيس هلالى، اولین کتاب حدیثی و تاریخی از قرن اول هجری

    کتاب سلیم بن قیس الهلالی. فارسی
    ناشرنشر الهادی
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1377 ش یا 1418 ‌‎ق
    چاپ2
    شابک964-400-002-1
    موضوعاسلام - تاریخ - احادیث

    شیعه - تاریخ - احادیث

    علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏8‎‏ ‎‏ک‎‏204‎‏1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اسرار آل محمد، ترجمه کتاب سليم بن قيس هلالى به فارسی است.

    یکى از کتاب‌هاى برجاى مانده از سده نخستين تاريخ اسلام، کتاب سُلَيم بن قيس هلالى است. این کتاب، بنا به نقل مشهور، تأليف عالمى به همین نام است و چون او خود، برای کتابش نامى انتخاب نكرد، به تدريج به نام مؤلفش شهرت يافت. متن عربى کتاب سُليم، چندين بار به چاپ رسيد ‎و ترجمه فارسی آن نيز برای اوّلين بار، در سال1400 هجرى با عنوان اسرار آل محمد(ص) انتشار يافت.

    ساختار

    شامل یک مقدمه است كه دربردارنده دو قسمت مى‌باشد كه در قسمت اول به معرفى خلاصه‌اى از زندگى سليم و تاريخچه کتاب وى مى‌پردازد و در قسمت دوم به بررسى و تحقيق درباره کتاب سليم اشاره مى‌دارد. اصل کتاب در سه بخش گزارش شده است.

    بخش اوّل متن کتاب سليم، احاديثى كه انواع چهارگانه نسخه‌هاى کتاب سليم (الف و ب و ج و د) در آن مشتركند، از شمار 1 تا 48 ذكر مى‌شود.

    بخش دوّم، تتمه متن کتاب سليم در نوع «ج» از نسخه‌هاى کتاب - كه كاملتر است - احاديثى آمده كه در «الف» و «ب» و «د» وجود ندارد، به جز حديث 58 كه در نوع «ب» نيز هست. این 22 حديث در این فصل از شماره 49 تا 70 ذكر مى‌گردد.

    در بخش سوّم، مستدركات کتاب سليم 23 حديث ذكر مى‌شود كه در كتب حديث از سليم بن قيس نقل شده و در نسخه‌هاى موجود کتاب سليم وجود ندارد. این احاديث جزيى از کتاب او به حساب مى‌آيد، زيرا آنچه از سليم نقل شده از کتاب او بوده است.

    ذكر این احاديث به عنوان تكمیل کتاب سليم و عرضه نسخه كاملى از آن است كه شامل همه روايات منقول از سليم خواهد بود.

    گزارش محتوا

    مطالبى كه در این کتاب مى‌خوانيم؛ شامل موارد زير مى‌باشد:

    فتنه‌هاى 24 ساعت آخر عمر پيامبر(ص).

    پايه‌هاى انحرافى كه در سقيفه - پايه ضلالت و تحريف - بنيان‌گذارى شد.

    آنچه در 75 روز اوّل پس رحلت پيامبر(ص) رخ داد و به شهادت سيده نساء العالمین و فرزندش محسن عليهماالسّلام انجامید.

    تاريخ 25 ساله غصب خلافت.

    امتحان‌هاى پنج ساله امت در حكومت امیرالمؤمنين(ع).

    اقدامات خصمانه معاویه طى 15 سال حكومت ظالمانه او.

    کتابى كه گویاى وصاياى پيامبر اكرم(ص) درباره اهل‌بيت(ع) است، و از برخوردهاى پيامبر(ص) با منافقين و مقابله آنان با حضرتش گزارش مى‌دهد.

    اين کتاب بيانگر ظلمى است كه بر امامان شيعه رفته، و نشانگر آن است كه مذهب الهى شيعه چه قربانيانى در راه حفظ مفاهيم اصيل اسلام داده، و چه شهدا و مظلومین والامقامى در راه مقابله با بدعت‌ها و تحريف‌ها تقديم كرده است.

    متن حاضر؛ شامل 93 حديث است كه 48 حديث آن در نوع «ج» موجود است، و 23 حديث آن به عنوان مستدركات کتاب سليم ذكر مى‌شود.

    در ابتداى هر حديث خلاصه‌اى از عناوین آن ذكر مى‌شود تا مطالعه‌كننده قبل از شروع از محتواى آن آگاه باشد.

    در پایان هر حديث مدارک آن ذكر خواهد شد كه شامل موارد نقل آن از کتاب سليم در كتب حديث و نيز نقل آن با سند متصل به سليم و به روايت از غير سليم خواهد بود.

    محقق و مترجم این کتاب از یک مؤلف معمولى و غير معصوم، و حداكثر صحابى ائمه(ع)، محقّقى استثنايى مى‌سازد كه در همان سنين نوجوانى؛ يعنى حدود چهارده سالگى، تفكّرى موشكافانه و بسيار ژرف دارد و همانند طبيبى حاذق، برای آينده جهان تشيّع، نسخه‌اى شفا بخش مى‌پيچد.

    مترجم، در معرّفى کتاب و مؤلفش، آن اندازه غلوّ مى‌كند كه هاله‌اى از قداست، اطراف سُليم و کتابش را فرا مى‌گیرد و انسان را دچار شگفتى مى‌سازد كه چگونه چنين اثر جاودانه و بى‌نظيرى، تا كنون برای عامّه مردم، معرّفى نشده، و قرن‌ها است كه فارسی زبان‌هاى مسلمان، از آن، بى‌بهره مانده‌اند؟! و چرا به تصريح مترجم، «از اوّلين چاپ متن عربى کتاب، بيش از پنجاه سال نمى‌گذرد» و «ترجمه فارسی آن [سهم] پانزده سال قبل، برای اوّلين بار، چاپ شده است»؟! آيا بهتر نبود کتابى كه با كمال تأسّف، مترجم برای تأييد صد در صد آن، ناخواسته مرحوم كلينى و کتاب شريف كافى را مورد بى‌مهرى قرار مى‌دهد، زودتر از اين‌ها انتشار مى‌يافت و شیعیان، قرن‌ها از آن، بى‌بهره نمى‌ماندند؟! و اگر مطالب این کتاب، در ضمن کتاب‌هاى حديثى مهم ديگر موجود است، پس چه حاجت به این همه افراط و زياده‌روى در تأييد تك تك احاديث و تمامى محتویات کتاب مذكور؟

    جاى بسى خوش‌وقتى است كه مترجم محترم نيز در این جهت، با نگارنده هم عقيده است و به صراحت مى‌نویسد:

    در این بحث، مناظره و مجادله شخصى مطرح نيست و غرض اصلى، یک تحقيق علمى است.

    ايشان در این زمینه تا آن جا پيش مى‌روند كه به نقل از بحارالأنوار مرحوم مجلسى، این حديث را از امیرمؤمنان، على(ع) نقل مى‌كنند كه حضرت فرمود:

    دين خدا با اشخاص شناخته نمى‌شود؛ بلكه با دليل حق شناخته مى‌شود. پس حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى.

    اوّلين نكته‌اى كه با مطالعه اجمالى مقدمه کتاب، در ذهن هر خواننده‌اى نقش مى‌بندد، جنبه فوق قدسىِ سُليم و کتاب اوست.

    در زمانى كه تحقيق و نگارش، به هيچ وجه همانند امروز در بين مردم مرسوم نبود، بيان مطالبى در شأن سليم كه از ویژگى‌هاى قرن پانزدهم است، ابداً با واقعيتْ سازگار نيست.

    بى‌ترديد، بر شمردن تمامى ویژگى‌هاى یک محقّق توانمند برای سليم و شاگردش اَبان كه در قرن آغازين هجرى می‌زيسته‌اند و در آن دوران، تنها همّت راویان - اگر بسيار فاضل و برجسته هم بودند - در نقل يا جمع چند حديثْ خلاصه مى‌شد، آيا مى‌تواند با واقعيتْ منطبق باشد؟ يا این مقدمات، برای یک نتيجه‌گیرىِ نه چندان منطقى لازم است؟ كه متأسفانه چنين است و برمبناى این مقدمات، چنين نتيجه گرفته مى‌شود كه تمام مطالب این کتاب، صد در صد صحيح و به دور از هر گونه جعل و تحريف است «و در این کتاب، مطلب خاصّى كه دلالت بر جعل و تحريف كند، وجود ندارد... و هيچ دليلى بر جعل، در این کتاب نمى‌توان پيدا كرد... و ادّعاى جعل و تحريف، فقط برای ايجاد شك و ترديد در عظمت کتاب سليم، مطرح شده است» و خلاصه این كه «مطالعه اوّل تا آخر کتاب سليم، برای حكمِ به صحّت آن [دادن]، كافى است».

    چگونه است كه هم سُليم و هم اَبان، دقيقاً زمان مرگ خود را پيش بينى مى‌كنند و پيش از مرگ، طىّ تشريفاتى ویژه، و البته نه چندان گسترده، کتاب را به ديگرى تحویل مى‌دهند. اگر این مطلب درباره سليم درست باشد - كه در دوره خفقان زندگى مى‌كرد و امكان انتشار مطالب کتابش نبود -، درباره اَبان، قطعاً بى مورد است؛ زيرا اولاً او قبلاً کتاب را به فردى غير شيعه؛ همانند حسن بصرى نشان داد و از وى در مورد کتاب، تأييدى‌هاى گرفت. ثانياً مطالب کتاب، تا زمان مرگ ابان، در بين مردمْ انتشار يافته بود و اكثر مردم، از محتواى آن خبر داشتند.

    به علاوه، چگونه سُليم درباره کتابش نهایت احتياط را به خرج مى‌دهد و با روحيه والاى «كتمان» و «اجتناب از شهرت» و «دقّت در ثبت مطالب»، مدّت شصت سال، بى‌وقفه به تأليف و تدوین کتابش همّت مى‌گمارد؛ امّا در بين آن همه اصحاب پيامبر(ص) و ائمه(ع)، هيچ كس را شايسته واگذارى این امانت نمى‌بيند؛ بلكه بر اثر تصادف و اتّفاق، در شهر نوبندگان، به هنگام ملاقات با نوجوان چهارده ساله‌اى به نام ابان بن ابى عياش، به یک باره تصمیم مى‌گیرد كه حاصل یک عمر تلاش طاقت فرساى خویش را در اختيار وى قرار دهد؟ مترجم در مقدمه خود، در این باره چنين آورده است:

    در شهر نوبندجان، سليم، با جوانى كه چهارده سال از عمرش مى‌گذشت و نامش ابان بود، ملاقات كرد. البته جنبه آشنايى بين سليم و ابان، برای ما معلوم نيست كه آيا فامیل بوده‌اند و يا سابقه دوستى داشته‌اند يا یک اتّفاق و تصادف بوده است(!)؛ ولى به هر حال، سليم در خانه پدرى ابان بن ابى‌عياش اقامت كرد... ديرى نگذشت كه سليم، احساس كرد در سرزمین غربت، عمرش به پایان خود، نزدیک مى‌شود و مهم‌ترين مسئله برای او حفظ کتابش بود... سليم، نگران کتابى بود كه با تمام وجود، در راه تأليف و حفظ آن، فداكارى كرده بود و مطالب آن را به طور شفاهى از خود معصومان(ع) يا از اصحابشان گرفته بود؛ کتابى كه در بردارنده نكات و گوشه‌هاى بسيار دقيقى از تاريخ اسلام بود و او در به دست آوردن آنها زحمت فراوان كشيده بود؛ کتابى كه در یک نگاه، مجموعه‌اى از معارف و تاريخ اسلام بود كه مى‌بايست به عنوان پايه تولّى و تبرّى تلقّى شود...

    مترجم در بحث «انتقال کتاب از ابان به ابن اُذَينۀ» چنين مى‌نویسد:

    اتّفاق عجيبى كه در سال 138هجرى در 76 سالگى ابان [رخ داد]، این بود كه یک شب، سليم را در عالم رؤيا ديد. سليم، نزدیکى مرگ او را خبر داد و گفت: «اى ابان! تو در این روزها از دنيا مى‌روى. درباره امانت من، تقوا پيشه كن و آن را ضايع مكن و به وعدهاى كه به من در مورد كتمان آن داده‌اى، عمل كن و آن را جز نزد مردى از شیعیان امیرالمؤمنين(ع) كه صاحب دين و آبرو باشد، مسپار». این خواب، از رؤياهاى صادقه بود؛ چه آن كه یک ماه از آن نگذشته بود كه ابان از دنيا رفت... صبح آن شب كه ابان، سليم را در خواب ديد، با ابن اذينه ملاقات كرد و رؤياى شب گذشته را و نيز اجمالى از تاريخچه کتاب را با او در میان گذشت. سپس کتاب را رسماً به او تحویل داد و او هم مانند سليم، تمام کتاب را برای ابن اذينه قرائت كرد... بيش از یک ماه از تحویل کتاب سليم به ابن اذينه نگذشته بود كه ابان، در ماه رجب سال 138 هجرى در بصره از دنيا رفت.

    اولاً آنچه در این جا مطرح شده است، مشابه آن چيزى است كه درباره سليم هم بيان گرديد. در آن جا درباره برخورد سليم با ابان و تسليم کتاب به وى، سخن از «یک اتّفاق يا تصادف» است و در این جا هم، سخن از یک اتّفاق عجيب و رؤياى صادقه!

    ثانياً بايد از مترجم محترم پرسيد: مدرک و مأخذ این خواب، كجاست؟ آيا مأخذ این خواب، به غير از خودِ کتاب سليم، جاى ديگرى هم هست؟ و اگر هست، آيا ديگران از همین منبعْ نقل نكرده‌اند و در آن صورت، این دور، باطل نخواهد بود؟ آيا سخن ابان - با فرض این كه واقعاً از او باشد -، تا این اندازه قابل دفاع و استناد است؟

    در همین زمینه بايد توجّه داشت كه صرف موجود بودن سخنى از ائمه(ع) در تأييد کتابى در همان کتاب، نمى‌تواند دليل درستى ادّعاى مؤلّف باشد.

    در کتاب حاضر پس از توضيح سخن امام صادق(ع) در تأييد کتاب سليم، از جمله چنين آمده است:

    بايد توجّه داشت كه امام صادق(ع)، در زمانى كلام مزبور را فرموده‌اند كه شيعه در شرايط مرگبار حكومت‌هاى غاصب، امكانى برای نشر و بسط معارف خویش نداشتند و به خصوص در جنبه عقيدتى، کتاب تدوین شده و آمادهاى نداشتند تا در مقابل دشمنان و يا برای خود شیعیان، عرضه كنند و تنها نوشته درخشانى كه به حقْ آبروى تشيّع به شمار مى‌آمد و حامل حقايقى بس عمیق از عقايد و تاريخ تشيع بود، همانا کتاب سليم بن قيس بود.

    ولى بايد توجّه داشت كه اوّلاً اگر شيعه پيش از زمان امام صادق(ع) امكان بيان حقايق معارف خویش را نداشت، به گواهى تمامى مؤرّخان تاريخ اسلام، در دوره آن حضرت - كه مصادف با زوال حكومت ننگین بنى‌امیّه و آغاز حكومت غاصبانه بنى‌عباس بود - بهترين فرصت را برای اظهار معارف اهل‌بيت(ع) پيدا كرد و هزاران شاگرد مكتب امام صادق(ع) و هزاران حديثِ منقول از آن حضرت، بهترين گواهِ این مدّعاست.

    ثانياً به شهادت بسيارى از كتب حديث، پيش از سليم، بزرگانى؛ همچون سلمان و ديگران، و در رأس همه: امیرمؤمنان(ع) و فاطمه زهرا(س)، داراى تأليف و کتاب بودند و لذا کتاب سليم، نبايد تنها تأليف در این زمینه تلقّى شود. یک نگاه اجمالى به اثر ارزشمند تدوین السنه الشريفه، تأليف استاد سيد‌ ‎محمدرضا حسینى جلالى برای اثبات این ادّعا كافى است.

    ثالثاً این عبارت كه «کتاب سليم، حامل حقايقى بس عمیق از عقايد و تاريخ تشيع بود»، جاى تأمّل دارد؛ زيرا احاديث این کتاب، همه عقايد و اصول دين و همه حقايق مربوط به تاريخ تشيّع را در برنمى‌گیرد.

    رابعاً بايد توجه كرد كه اصولاً تعليم و تعلّم در آن روزگاران؛ همانند امروز، براساس مكتوبات و نوشته‌ها و از روى کتاب‌هاى درسى نبود كه اگر فرض كنيم اصحاب ائمه(ع) کتابى در اختيار نداشتند، از فراگیرى تعاليم اهل‌بيت(ع) بى بهره مى‌ماندند و تنها در صورتى كه کتابى موجود بود، مى‌توانستند دستورات دينى را بفهمند.

    منابع مقاله

    1. متن و مقدمه کتاب.
    2. عاشوری تلوکی، نادعلی؛(نگاهی به مقدّمه کتاب «اسرار آل محمد(ص)، علوم حدیث پاييز 1379 - شماره 17 ISC (‎26 صفحه - از 152 تا 177).

    وابسته‌ها