اصول کافی (ترجمه مصطفوی)

ترجمه اصول كافى، تألیف ثقةالاسلام كلينى كه توسط آقاى حاج سيد‌ ‎جواد مصطفوى، ترجمه و شرح گرديده است. وى این شرح را در سال 1344ق به زبان فارسی به پایان رسانيده است.

أصول کافي
اصول کافی (ترجمه مصطفوی)
پدیدآورانکلینی، محمد بن یعقوب (نویسنده)

رسولی، هاشم (مترجم)

کتابچی، محمود (تهيه کننده)

مصطفوی، سید جواد (مترجم و شارح)
عنوان‌های دیگرالکافی. اصول. فارسی - عربی
ناشرکتابفروشی علميه اسلامیه
مکان نشرتهران - ایران
چاپ1
موضوعاحادیث شیعه - قرن 4ق.
زبانعربی
تعداد جلد4
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏129‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏8‎‏ ‎‏ک‎‏22041‎‏ ‎‏1300
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

مقايسه ترجمه مصطفوى و كمره‌اى

با توجه به مقدم بودن ترجمه كمره‌اى بر این ترجمه، مصطفوى از آن ترجمه اثر پذيرفته و حتى صفحه‌پردازى کتاب مصطفوى هم همانند کتاب كمره‌اى است. شرح مصطفوى، مختصرتر از كمره‌اى است و ترجمه وى روان‌تر و گوياتر. برابرى این دو ترجمه، چنان است كه گويى مترجم دوم، ترجمه پيشين را اصل قرار داده و آن را اصلاح و روان‌تر كرده و شرح‌هایى را كه طولانى و زايد ديده، حذف و يا مختصرتر كرده است. البته شرح ترجمه دوم از فيض كاشانى نقل شده و گاه عين عبارات مجلسى است كه مترجم پيشين در ترجمه‌اش آورده است.

ساختار و گزارش محتوا

متن عربى این کتاب با نسخه اصول كافى كه جناب آقاى على‌اكبر غفارى با نسخه علامه مجلسى و شيخ حر عاملى اعلى الله مقامهما مقابله و تصحيح شده است.

کتاب حاضر با مقدمه‌اى از مترجم محترم درباره اهميت و ارزش کتاب كافى و چرا این کتاب توسط ايشان نوشته شده، آغاز گرديده است. همچنين از شخصيت و آثار مؤلف، مطالبى عنوان گرديده است. بعد از مقدمه، کتاب اصول كافى آورده شده كه در هر صفحه، بالاى آن متن عربى و در پايين ترجمه و شرح آورده شده است.

مترجم مى‌گويد: ترجمه کتاب حديثى؛ مانند کتاب شريف كافى كار مشكلى است كه بر اهل فن پوشيده نيست، خصوصا اگر مترجم در عين این كه می‌خواهد مطالب متن را با تمام جزئيات و خصوصيات آن در قالب الفاظ فارسی بريزد، سعى و كوشش در روانى و سليس بودن آن نيز داشته باشد، كه راستى كار دشوارى است، و این بنده تا آنجا كه در خور وقت و حوصله‌ام بود به توفيق خداى منان تمام این جهات را در نظر گرفتم. ضمنا بايد تذكر دهم كه در شرح و توضيح احاديث بيشتر از کتاب مرآة العقول مجلسى(ره) و گاه نيز از کتاب وافى فيض(ره) استفاده، و در برخى جاها از کتاب ديگر اقتباس گرديد: و به جز- چند جاى معدود هر جا مطلبى از این کتاب‌ها نقل كرديم با نام بردن مؤلفين محترم مشخص شده است.

اين شرح و ترجمه، داراى روش و خصوصيات زير است:

  1. در احاديثى كه روشن و واضح به نظر رسيده، به ترجمه تنها اكتفا شده است.
  2. روايات و احاديثى كه مجمل و مبهم بوده، توضيح داده‌ايم و آن توضيح را غالباً از همان چهار شرح انتخاب كرده و در بين هلالين (پرانتز) يا تحت عنوان توضيح نوشته است.
  3. كلمات و جملاتى كه نسخه بدل داشته و يا آن كه متحمل چند معنى بوده است، نسخه و احتمال زائد را ميان این علامت [] قرار داده است.
  4. به رواياتى كه مضامينش برای مسلمين پاکدل و بى‌آلايش و راسخ، قطعى و روشن بوده و برای كسانى كه اطلاع دينى كمترى دارند؛ ولى هنوز برای دستورات دينى دنبال دليل می‌گردند، استدلال شده است؛ ولى سعى شده كه استدلال‌ها به قرآن و حديث متّكى باشد و از طريقه و مذاق اهل‌بيت عصمت خارج نباشد.
  5. شماره مسلسل احاديث را هم ده بده گذاشته تا با کتاب فهرست الفاظى كه برای اصول كافى نوشته منطبق باشد.
  6. هر گاه حديثى از لحاظ مضمون مناسب حديث گذشته بوده است، به همان شماره مسلسل عطف داده است.
  7. مطالب را با سطحى هر چه نازل‌تر و قلمى هر چه ساده‌تر بيان كرده، مگر در مواردى كه از ذكر اصطلاحات ناگزير بوده، مانند بيشتر مباحث توحيد.

سبک و اسلوب نگارش

به عقيده مترجم در ميان پنجاه تأليفى كه درباره کتاب كافى شده است، از لحاظ شرح و توضيح مطالب و حلّ مشكلات و استدلال بر مطالب نظرى آن چهار شرح امتياز و شهرت دارد:

  1. شرح صدر المتألهين، معروف به ملاصدراى شيرازى است كه چاپ شده، آن مقدار 500 حديث از اصول كافى است و طبق مذاق آن مرحوم احاديث و اخبار با عينك فلسفه و عرفان ملاحظه شده است.
  2. کتاب وافى تأليف ملامحسن فيض كاشانى شاگرد صدر المتألهين است كه یکى از كتب اربعه متأخره محسوب مى‌شود و احاديث را از نظرى نزدیک بنظر استادش بيان میكند.
  3. کتاب مرآة العقول علامه مجلسى(ره) متوفى بسال 1111 كه شايد متأخرترين شرح چاپ شده عربى اصول كافى و در نتيجه كامل‌ترين آنها باشد. و احاديث، بيشتر از نظر افكار فقهاء و محدثين بيان و توضيح شده است.
  4. شرح ملا صالح مازندرانى متوفى به سال 1080 است.

مترجم فقط برگزيده كلمات این چهار شرح را انتخاب و اختصار كرده است و به فارسی ترجمه نموده و در مواردى به اقتضاى تغيير محيط و زمان با وجود اعتراف به استحكام پايه‌گذارى ايشان، سبک توضيح و استدلال را تغيير داده و يا توضيح و استدلالى را كه آنها نگفته و لازم بوده و اگر احيانا نظرى بر خلاف انظار آن بزرگان داشته با كمال احترام تذكر داده‌است.

منابع مقاله

  1. متن و مقدمه کتاب.
  2. کتاب تحفه الاولیاء.

وابسته‌ها