اطفیش، محمد بن یوسف

قطب‌الائمه شیخ محمد بن یوسف اطفیّش یسجنی (1237-1332ق/ 1818-1914م)، از علمای الجزایری و صاحب آثاری در تفسیر، فقه و... او سه اثر در تفسیر نوشته است که یکی از آنها «تيسير التفسير» می‌باشد. وی همچنین به افتاء، خطابه و... نیز مشغول بود.

محمد بن یوسف اطفیش
نام محمد بن یوسف اطفیش
نام‌های دیگر اطف‍ي‍ش ال‍م‍ع‍زي

م‍ح‍م‍د اطف‍ي‍ش‌

نام پدر یوسف
متولد 1237ق
محل تولد شهر «غرداية العريقة»، در شمال صحرای الجزایر
رحلت 1293ش / 1332ق / 1914م
اساتید

شیخ حاج محمد بن عیسی ازبار؛ شیخ حاج سعید یوسف ونتن؛ شیخ سلیمان بن عیسی عدون

برخی آثار تيسير التفسير

مجموعه طب القرآن و المعصومين علیهم‌السلام

شرح لامية الأفعال

کد مؤلف AUTHORCODE09352AUTHORCODE

زادروز، زادگاه، تبار

محمد ین یوسف بن عیسی بن صالح»، ملقب به اطفیّش، درسال 1237ق/1818م، در شهر «غرداية العريقة»، در شمال صحرای الجزایر به دنیا آمد. او از عشیره آل بامحمّد در شهر بنی یزقن است و نسبش به حفصیین تونس می‌رسد[۱].

پدرش از بزرگان دوران خودش بود و در شمال الجزایر و سپس در میزاب به تجارت مشغول بود. مادرش، سیده مامه ستی، دختر حاج سعید بن عدّون، از عشیره آل یدّر در بنی یزقن و از زنان نیکوکار روزگار خویش بود. پدرش پیش از آنکه بتواند او را مشغول به تعلیم و تعلم ببیند، از دنیا رفت، ولی همواره آرزو داشت او یکی از علمای دوران خودش باشد[۲]. او سه برادر به نام‎های موسی و عیسی (که هردو تاجر بودند) و ابراهیم (که عالم و از اساتید او بود) داشت. پس از مرگ پدرش، مادرش او را به موطن اصلی‌اش در بنی یزقن برگرداند[۳].

ازدواج

او سه همسر برگزید و هرسه را باهم داشت. وی همچنین پدر 9 فرزند بود. هرسه همسرش از دختران علما و در ارتباط با علم و کتاب بودند[۴].

سفرها

شیخ، جز دو مرتبه که برای زیارت بقاع مقدسه و ادای فریضه حج سفر کرد، از میزاب خارج نشد. او در سفر اخیر (دومین سفر) در مسیر سفرش از برخی مجامع علمی مانند: جامع الزیتونه (دانشگاه زیتون) تونس و جامع الازهر (دانشگاه الازهر) مصر، بازدید و همچنین دروسی را در حرم مدنی القا کرد[۵]. البته او زیارت‎های محلی‌ای در مناطق خودشان داشت؛ در فصل‎های پاییز و بهار شیخ محمد به قراره و بریان و ورجلان و... می‌رفت و در آن مناطق به نشر علم می‌پرداخت[۶].

تحصیل و جایگاه علمی

در 1224ق/ 1823م، مادرش او را برای آموزش قرآن به یکی از مکاتب قرآنی سپرد و او در نه‌سالگی توانست حافظ قرآن شود. محمد، اشتهای عجیبی به قرائت و کتابت و حضور در مجالس علما داشت[۷]. شیخ، هنوز عمرش از شصت سال تجاوز نکرده بود که توانست به درجه اجتهاد برسد[۸]. او با علمای حرم، یعنی شیخ زینی دحلان و حسبی‌الله شافعی، شیخ ابراهیم حقی حنفی و شیخ علیش مالکی مباحثاتی داشت و آنان بارها به تفوق علمی او شهادت می‌دادند[۹].

اساتید

او در حلقات درسی بسیاری از اساتید زمان خودش، از جمله اشخاص ذیل شرکت کرد:

  1. برادر بزرگش، ابراهیم بن یوسف؛
  2. شیخ حاج محمد بن عیسی ازبار؛
  3. شیخ حاج سعید یوسف ونتن؛
  4. شیخ سلیمان بن عیسی عدون؛
  5. شیخ بابا بن یونس؛
  6. شیخ حاج احمد بن داود امعیز[۱۰].

تدریس و نشر علم

محمد بن یوسف اطفیش، از بیست سالگی تدریس را شروع کرد و تا آخر عمر، ادامه داد. در طول این مدت، طلابی از وادی مزاب و ورجلان و جربه و جبل و... برای استفاده از وی در دروسش شرکت می‌کردند. او هرروز هفته را به‌استثنای جمعه‌ها درس داشت. شیوه تدریس او این‌گونه بود که در هریک از علومی که تدریس داشت، یک نفر را مکلف می‌کرد که متن کتاب مورد نظر (کتابی که تدریس می‌کرد) را در کلاس هنگام تدریس، بخواند و خودش در هر قسمتی از متن که نیازمند توضیح بود، به توضیح آن می‌پرداخت. وی در تعلیقه و شرح تا حدی پیش می‌رفت که طلاب درس را بفهمند. ابراهیم بن بکیر، از شاگردانش می‌گوید: «او در نیمه اول روز در مسجد و مدرسه، بسیاری از فنون و علوم را درس می‌داد»[۱۱].

فتوا

شیخ محمد، بخشی از عصر را در هر روز به پاسخ به مسائل فقهی اختصاص داده بود. مردم از داخل مزاب و خارج از آن از الجزایر و سایر کشورها مانند عمان و لیبی و تونس و زنجبار و حتی استانبول و مصر برای سؤالات شرعی به وی مراجعه می‌کردند[۱۲].

او پس از مدتی، عده‌ای را به کار نوشتن پاسخ به مسائل شرعی گماشت. شیخ حاج سلیمان مطهری، شیخ حمو بابه و موسی، برخی از این نویسندگان بودند[۱۳].

تألیف

شیخ محمد، شب‌ها را به تألیف مشغول بود. شیخ ابویقظان از شاگردانش می‌گوید: این‌گونه نبود که او به تألیف کتابی بپردازد و پس از آن به سراغ کتاب بعدی برود، بلکه در آن واحد مشغول تألیف چند کتاب در چند فن مختلف بود. از نوشتن در هرکدام که خسته می‌شد، به‌عنوان استراحت به سراغ دیگری می‌رفت. او در سفر و حضر مشغول تألیف بود. البته او یک روز تعطیل در هفته داشت؛ وی جمعه‌ها را به استراحت می‌پرداخت و گاهی برای تفریح به باغ شخصی‌اش می‌رفت. البته در دهه آخر عمرش، پنج‎شنبه‌ها را نیز به آن افزود[۱۴].

وفات

شیخ محمد، در صبح روز شنبه 23 ربیع‌الثانی 1332ق، مطابق با 21 مارس 1914م، در حدود 96 سالگی پس از مدتی مرض خفیف و تب از دنیا رفت. او را در مقبره بامحمد در بنی یزقن به خاک سپردند و قبرش در آنجا معروف است[۱۵].

آثار

قطب، در بسیاری از علوم شریعت کتاب نگاشت؛ در لغت و تاریخ و طب و منطق و حساب و فلسفه و نجوم و اخلاق و حتی در کشاورزی و شعر. برخی در شمارش آثار وی به سیصد اثر رسیده‌اند. اکثر این آثار، شرح کتابی مختصر یا تلخیص کتابی موسّع و یا حاشیه بر شرح دیگران بوده است. برخی آثار او معروفند، برخی مفقود شده، برخی به چاپ رسیده و برخی دیگر نیز به‌صورت خطی باقی مانده است[۱۶]. از آثار او می‌توان موارد ذیل را نام برد:

  1. شرح النيل و شفاء العليل (در فقه اباضی)؛
  2. هميان الزاد إلی دار المعاد (در تفسیر قرآن)؛
  3. داعي العمل ليوم الأمل (در تفسیر قرآن که به‌صورت خطی مانده است)؛
  4. تيسير التفسير (در تفسیر قرآن که این اثر را در اواخر عمرش، یعنی پس از هشتاد سالگی نوشته است)[۱۷].

پانویس

  1. ر.ک: شیخ ابراهیم بن محمد طلای، ج1، صفحه س
  2. ر.ک: همان
  3. ر.ک: همان، صفحه ع
  4. ر.ک: همان، صفحه صاد
  5. ر.ک: همان، صفحات ت و ث
  6. ر.ک: همان، صفحه ث
  7. ر.ک: همان، صفحه عین
  8. ر.ک: همان، صفحه ش
  9. ر.ک: همان، صفحه ت
  10. ر.ک: همان، صفحه ع - ص
  11. ر.ک: همان، صفحه ص‎ - ق
  12. ر.ک: همان، صفحه ق
  13. ر.ک: همان، صفحه ق - ر
  14. ر.ک: همان، صفحه ر - ش
  15. ر.ک: همان، صفحه خ
  16. ر.ک: همان، صفحه ذ - ض
  17. ر.ک: همان، صفحه غ - ب‌ب

منابع مقاله

شیخ ابراهیم بن محمد طلای، مقدمه کتاب «تيسير التفسير»، اثر اطفیش محمد بن یوسف، تحقیق و اخراج شیخ ابراهیم بن محمد طلای بمساعدة لجنة من الأساتذة، چاپ اول، 1425ق ‍/ 2004م، المطبعة الشرقية، بی‌جا.

وابسته‌ها