الأجوبة النجفية في الرد علی الفتاوی الوهابية

    از ویکی‌نور
    ‏الأجوبة النجفية في الرد علی الفتاوی الوهابية
    الأجوبة النجفية في الرد علی الفتاوی الوهابية
    پدیدآورانآل‌کاشف‌الغطاء، هادي (نويسنده) کاشف‌الغطاء، اسعد (محقق)
    عنوان‌های دیگرالرد علي الفتاوي الوهابيه
    ناشرمرکز الغدير للدراسات الإسلامية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1: 2004م , 1425ق,
    موضوعشيعه - دفاعيه‌ها و رديه‌ها وهابيه - دفاعيه‌ها و رديه‌ها
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏207‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏7‎‏الف‎‏3‎‏ ‎‏1383 ‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الأجوبة النجفية في الرد علی الفتاوی الوهابية، تألیف شیخ هادی کاشف الغطاء (متوفی 1361ق) از جمله ردود شیعه امامیه بر نوشته‌ها و فتاوای وهابیت است. تحقیق کتاب به قلم شیخ اسعد کاشف الغطاء انجام شده است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه محقق، چهار جواب و یک خاتمه است.

    نویسنده شبهات وهابیت را به شیوه «قال- اقول» طرح و با ادله محکم و مستدل پاسخ گفته است.

    گزارش محتوا

    کتاب حاضر از جمله ردود شیعه امامیه بر وهابیت است. نویسنده این اثر شیخ هادی کاشف الغطاء از خانواده‌های علمی معروف و مشهور نجف بود. خانواده‌ای که مواجهه و مبارزه با گمراهی وهابیت را وظیفه خود دانسته است؛ چراکه بزرگانی از این خانواده ردود مهمی را در رد افکار و عقاید وهابیت نوشته‌اند؛ مانند: «منهج الرشاد لمن أراد السداد» نوشته شیخ جعفر کاشف الغطاء و رساله «نقض فتاوی الوهابية» نوشته شیخ محمدحسین کاشف الغطاء. شیخ هادی کاشف الغطاء در سال 1345ق در رد مجموعه‌ای از فتاوای وهابیت که آن زمان بر آن اطلاع یافت و تناقض و فاصله‌اش از حق را دید، این اثر را نوشت. این ردیه‌های خطی باقی ماند تا زمانی که شیخ اسعد کاشف الغطاء اقدام به تحقیق آن‌ها نمود[۱]‏.

    در ابتدای کتاب مقدمه محقق، شرح‎حال مؤلف، اسامی و نسبش، مشایخ، تلامیذ و مصنفاتش ذکر شده است[۲]‏.

    این کتاب پاسخی است به برخی از استفتائات منتشر شده علمای وهابیت که مسائل مختلف بین وهابیت و مسلمین را دربر دارد و در چهار پاسخ مطرح شده است:

    پاسخ اول از توحید و مباحث متفرع بر آن است. به‌ویژه مسائلی که وهابیت به سبب آن اهل سنت و شیعه امامیه و صوفیه را تکفیر کردند: مانند بنای قبور و زیارت قبور و نماز و دعا نزد آن‌ها و توسل به اصحابشان و این‌که تکفیر مسلمین جایز نیست و یا این‌که منظور از فرقه ناجیه چیست؟[۳]‏.

    زیارت قبور نزد شیعه امامیه از مستحبات مؤکد برای همه اموات از مؤمنین و مؤمنات و به‌ویژه ائمه دین و امرای مؤمنین است؛ بلکه استحباب آن از ضروریات مذهب است[۴]‏.

    در پاسخ دوم، نویسنده از علمای وهابیت خواسته است که ادله شرعی بر صحت آراء خود در موضوعات مختلف توحید و مسائل اجتهاد و تقلید و بدعت و غیر آن را ارائه کنند. در پاسخ‎های سوم و چهارم نیز نویسنده مجموعه‌ای از مسائل و قضایایی که در آن زمان سبب جدل بود مانند دیدگاه وهابیین درباره بعضی اختراعات که دیدگاه عجیبی درباره آن‌ها داشتند مانند برق و تلگراف و موضوع قوانین و حکومت‎های نظامی و دیدگاه آن‌ها در رابطه با شیعه در منطقه شرقی جزیرة‎العرب و تلاش در اجبار مردم بر پذیرفتن مذهب حنبلی وهابی[۵]‏.

    بدون شک توحید اساس دین اسلام و ستون آن است. سخن در شناخت حقیقت توحیدی است که خداوند به آن امر کرده و اعتقاد به آن را قطعی و معتقد به آن را مسلمان قرار داده است. همچنین سخن در شناخت اقول و اعمالی است که توحید را نفی می‌کند و یا موجب دخول در شرک یا بقای بر آن می‌باشد. کاشف حقیقت باید به کتاب و سنت و اخبار اهل‎بیت(ع) رجوع کند[۶]‏.

    وهابیت بنای بر قبور و زیارت و مسح آن‌ها و نماز نزد آن‌ها را حرام می‌داند. همچنین آنان توسل به انبیا و ائمه و صحابه و شهدا را با گمان اینکه این اعمال با توحید منافات دارد و موجب شرک به خداوند می‌شود حرام می‌دانند. تمامی این کارها در نظر علمای اهل سنت و شیعه امامیه مستند به کتاب و سنت و اجماع و عقل و قیاس و استحسان جایز است؛ بلکه از مسلمات اصولی عقاید مذاهب اسلامی است. تنها گروهی اندکی از حنابله مانند ابن تیمیه و شاگردانش با این دیدگاه مخالفت ورزیدند[۷]‏.

    ابن تیمیه در کتاب مجموعة الرسائل الکبری حکم به شرک‎آلود بودن شفاعت و زیارت قبور کرده است. شیخ هادی کاشف الغطاء، شفاعت و زیارت را دو مسئله جداگانه دانسته است. زیارت عبادت خداوند و شفاعت منزلت و کرامتی است که خداوند به برخی از بندگان صالحش عطا کرده است... زیارت درصورتی‎که مانند سایر عبادات برای خداوند به‌جا آورده نشود هیچ اثری بر آن مترتب نمی‌شود؛ پس اگر برای امتثال امر الهی و اطاعت خداوند باشد اثر اجر و ثواب بر آن بار می‌شود و چه‌بسا زائر برای شفیع قرار دادن مزور نزد خداوند زیارت کند[۸]‏.

    تقی‌الدین بن تیمیه در رساله الاستغاثة می‌نویسد: «با سنت مستفیض بلکه متواتر ثابت شده است و امت نیز اتفاق دارند که نبی(ص) شفاعت‎کننده‌ای است که شفاعتش پذیرفته می‌شود و آنحضرت روز قیامت در میان مردم شفاعت می‌کند». سپس به اتفاق اهل سنت و جماعت بر این‌که آنحضرت شفاعت کننده اهل کبایر است و این‌که معتزله و خوارج شفاعت را برای ایشان انکار می‌کنند. همچنان که در جای خود ثابت شده که عقاب گناهکار با یکی از سه مورد: توبه، عفو و شفاعت از بین می‌رود؛ پس اگر توبه مقبول حاصل شود مجالی برای عفو نمی‌ماند و اگر عفو و رضا حاصل شود مجالی برای شفاعت نمی‌ماند[۹]‏.

    فهم وهابی سلفی از توحید، فهمی خام و ساده‎لوحانه است. در همان زمانی که وهابیان به احادیثی استناد می‌کنند که ادعا می‌کنند صحیح است و ظاهرش موافقت با فتوای آن‌هاست، از ده‌ها حدیث دیگر و اخبار و آثار و سخنان ائمه که مخالف با آراء و دیدگاه‌های آن‌هاست. بحث علمی موضوعی و اجتهاد شرعی صحیح اقتضا می‌کند که همه ادله و مناقشات و تحلیل آن‌ها را ارائه کنیم. سپس متمایل به بهترین دیدگاه شویم[۱۰]‏.

    در پاسخ چهارم به مقاله شیخ عبدالله بن سلیمان از آل بلهید اشاره شده که در رابطه با انهدام قبور در مکه منتشر شده است. نویسنده کلام این مقاله را بی‌فایده دانسته است. سپس تصریح کرده که در این مقاله دلیل جدیدی ذکر نشده و مطالب تکراری ذکر شده که نویسندگان با دلایل روشن به آن پاسخ داده‌اند. سپس در ادامه می‌افزاید: دفاع علما از قبور اولیا و انبیا و اهل‎بیت(ع) یاری حق و حقیقت است. آن‌ها قبور پدران و اجدادشان نیست که به آن تفاخر یا تکاثر کنند. اصرار ابن سلیمان و همفکرانش بر انهدام قبور به جهت عداوت و بغضی است که نسبت به اولیا الهی و اهل‎بیت(ع) رسول‌الله(ص) دارند [۱۱]‏.

    نویسنده در خاتمه همه را به اجتماع کلمه و دوری از تفرق و تنازع دعوت کرده و هدف نهایی را ایجاد گردهمایی دانسته که علمای مذاهب و فقهای کشورهای در آن گرد هم آیند و مسائل مشترک همه مسلمین را به‌گونه مباحثه طرح کنند تا اینکه حقیقت روشن شود و صبح حق آشکار شود[۱۲]‏.

    وضعیت کتاب

    فهرست منابع و مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است.

    آدرس آیات، روایات و مستندات مطالب و ارجاعات مفیدی در پاورقی‌های کتاب آمده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. هادی، محمد؛ «قل هاتوا برهانكم: قراءة في كتاب الأجوبة النجفية في الرد علی الفتاوی الوهابية لآية الله الشیخ هادي»، خریف 1425، العدد 35، ص237تا 250.

    وابسته‌ها