الأخلاق عند الإمام الصادق عليه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    جز (افزودن ناوبری و رده)
    (۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR16896J1.jpg
    | تصویر =NUR16896J1.jpg
    | عنوان =الاخلاق عند الامام الصادق علیه‌السلام
    | عنوان =الأخلاق عند الإمام الصادق عليه‌السلام
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[زین‎‌ الدین، محمد امین]] (نويسنده)
    [[زین‌الدین، محمدامین]] (نویسنده)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏247‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ز‎‏9‎‏الف‎‏3
    | کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏247‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ز‎‏9‎‏الف‎‏3
    خط ۱۲: خط ۱۲:
    جعفر بن محمد(ع)، امام ششم، 80 - 148ق. - اخلاق
    جعفر بن محمد(ع)، امام ششم، 80 - 148ق. - اخلاق
    | ناشر =  
    | ناشر =  
    رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامية، مديرية الترجمة و النشر
    رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامىة، مديرية الترجمة و النشر
    | مکان نشر =تهران - ایران
    | مکان نشر =تهران - ایران
    | سال نشر = 1417 ‌‎ق  
    | سال نشر = 1417 ‌‎ق  
    خط ۱۹: خط ۱۹:
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | شابک =964-6177-70-0
    | شابک =964-6177-70-0
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =16913
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =16896
    | کتابخوان همراه نور =16896
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۲۶: خط ۲۷:
    }}
    }}


    '''الأخلاق عند الإمام الصادق(ع)'''، از آثار علامه محمد زين‌الدين، كتابى اخلاقى است كه به‌صورت موضوعى احاديث [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را مورد بررسى قرار داده است. مؤلف انگيزه خود را از بيان اين مطالب همانا بيان جايگاه و اهميت اخلاق در برانگيختن كمال بشرى، رشد قوه عقل و رسيدن به سعادت معرفى مى‌كند.
     
    '''الأخلاق عند الإمام الصادق(ع)'''، از آثار [[زین‌الدین، محمدامین|علامه محمد زين‌الدين]]، كتابى اخلاقى است كه به‌صورت موضوعى احاديث [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را مورد بررسى قرار داده است. مؤلف انگيزه خود را از بيان این مطالب همانا بيان جايگاه و اهميت اخلاق در برانگيختن كمال بشرى، رشد قوه عقل و رسيدن به سعادت معرفى مى‌كند.


    == ساختار==
    == ساختار==
    اين كتاب، متشكل از هشت فصل اصلى و عناوين فرعى است.
    اين كتاب، متشكل از هشت فصل اصلى و عناوين فرعى است.


    روش مؤلف، واژه‌شناسى، نقد و بررسى برخى از صفات اخلاقى با ذكر نظريه‌هاى مختلف، رد برخى از آنها و در نهايت بيان نظر خود مبتنى بر تفسير احاديث امام(ع) است. مؤلف در مباحث خود همواره از نظرات ديگران به‌ويژه فلاسفه غرب نيز استفاده مى‌كند.
    روش مؤلف، واژه‌شناسى، نقد و بررسى برخى از صفات اخلاقى با ذكر نظريه‌هاى مختلف، رد برخى از آنها و در نهایت بيان نظر خود مبتنى بر تفسير احاديث امام(ع) است. مؤلف در مباحث خود همواره از نظرات ديگران به‌ويژه فلاسفه غرب نيز استفاده مى‌كند.


    == گزارش محتوا==
    == گزارش محتوا==
    نويسنده در مقدمه كتاب اين نكته را تذكر مى‌دهد كه در اين اثر اخلاق فردى و فعل [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] منظور نيست؛ بلكه علم اخلاق، نزد ايشان مدّ نظر است. امام، علم اخلاق خود را از فلاسفه و از قاعده نمى‌گيرد؛ بلكه از منابع وحى و از پدران خود كه همانا سرچشمه هدايت هستند، دريافت مى‌كند».<ref>مقدمه، ص11</ref>
    نویسنده در مقدمه كتاب این نكته را تذكر مى‌دهد كه در این اثر اخلاق فردى و فعل [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] منظور نيست؛ بلكه علم اخلاق، نزد ايشان مدّ نظر است. امام، علم اخلاق خود را از فلاسفه و از قاعده نمى‌گيرد؛ بلكه از منابع وحى و از پدران خود كه همانا سرچشمه هدايت هستند، دريافت مى‌كند».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16913/1/11 مقدمه، ص11]</ref>


    در ادامه، مؤلف به رابطه دين و اخلاق اشاره مى‌كند و بيان مى‌دارد كه اخلاق يكى از جهات انسانى است كه دين اسلام هم بر آن بنا شده است و تعليم كتاب و قرآن و ارشادات ائمه(ع) نيز مبتى بر آن است. از آنجايى كه جامعه دينى بايد بر اساس اخلاق پايه‌گذارى شود بنابراين بى‌توجهى به اخلاق و عادى شدن بعضى امور ناپسند يا كوتاهى در تربيت صحيح، موجب مرض‌هاى روحى شده، كه معنويت امت را به خطر مى‌اندازد».<ref>همان، صص12 و 13</ref>
    در ادامه، مؤلف به رابطه دين و اخلاق اشاره مى‌كند و بيان مى‌دارد كه اخلاق یکى از جهات انسانى است كه دين اسلام هم بر آن بنا شده است و تعليم كتاب و قرآن و ارشادات ائمه(ع) نيز مبتى بر آن است. از آنجايى كه جامعه دينى بايد بر اساس اخلاق پايه‌گذارى شود بنابراین بى‌توجهى به اخلاق و عادى شدن بعضى امور ناپسند يا كوتاهى در تربيت صحيح، موجب مرض‌هاى روحى شده، كه معنويت امت را به خطر مى‌اندازد».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16913/1/12 همان، صص12 و 13]</ref>


    مؤلف در فصل اول كتاب، خُلق را در لغت به معناى عادت، طبيعت، و مروت و در اصطلاح ملكه‌اى از ملكات نفس مى‌داند كه بدون نياز به فكر و تأمل، در افعال انسان ظاهر مى‌شود تعريف مى‌كند. وى در ادامه بين سلوك و اخلاق تفاوت قائل شده و اخلاق را ملكه نفسانى و سلوك را عملى اختيارى و همراه با تهذيب مى‌داند.در نظر ايشان اخلاق تصادفى نيست؛ بلكه امرى است كه داراى مبدأ شروع است و آن مبدأ شروع مى‌تواند؛ وراثت، تربيت، عادت و غريزه باشد.<ref>متن، 20-23</ref>
    مؤلف در فصل اول كتاب، خُلق را در لغت به معناى عادت، طبيعت، و مروت و در اصطلاح ملكه‌اى از ملكات نفس مى‌داند كه بدون نياز به فكر و تأمل، در افعال انسان ظاهر مى‌شود تعريف مى‌كند. وى در ادامه بين سلوك و اخلاق تفاوت قائل شده و اخلاق را ملكه نفسانى و سلوك را عملى اختيارى و همراه با تهذيب مى‌داند.در نظر ايشان اخلاق تصادفى نيست؛ بلكه امرى است كه داراى مبدأ شروع است و آن مبدأ شروع مى‌تواند؛ وراثت، تربيت، عادت و غريزه باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16913/1/20 متن، 20-23]</ref>


    نويسنده در فصل دوم كتاب غايت علم اخلاق را رسيدن انسان به كمال مطلق و كمال مطلق را همانا رسيدن به سعادت دانسته و ازاين‌رو غايت اخلاق را رسيدن انسان به سعادت مى‌داند. وى در ادامه ضمن بيان نظريات فلاسفه غرب از جمله [[ارسطو]] و لذت‌گرايان در مورد سعادت، آن را لذت مى‌داند، به شرطى كه خالى از درد باشد.<ref>متن، 29-36</ref>
    نویسنده در فصل دوم كتاب غايت علم اخلاق را رسيدن انسان به كمال مطلق و كمال مطلق را همانا رسيدن به سعادت دانسته و ازاين‌رو غايت اخلاق را رسيدن انسان به سعادت مى‌داند. وى در ادامه ضمن بيان نظريات فلاسفه غرب از جمله [[ارسطو]] و لذت‌گرايان در مورد سعادت، آن را لذت مى‌داند، به شرطى كه خالى از درد باشد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16913/1/29 متن، 29-36]</ref>


    در فصل سوم، مؤلف ضمن بيان اين مطلب كه انسان و حيوان داراى غرايزى فطرى هستند، انسان را داراى قواى عقل، عمل، شهوت و غضب مى‌داند كه اگر اين قوا به اعتدال برسند، انسان فرد متعادلى مى‌شود و اين ميسر نيست، مگر اينكه هدايت قوا به عهده عقل باشد. در غير اين صورت اگر قوا از حد تعادل خارج شوند انحراف صورت مى‌گيرد.
    در فصل سوم، مؤلف ضمن بيان این مطلب كه انسان و حيوان داراى غرايزى فطرى هستند، انسان را داراى قواى عقل، عمل، شهوت و غضب مى‌داند كه اگر این قوا به اعتدال برسند، انسان فرد متعادلى مى‌شود و این ميسر نيست، مگر اينكه هدايت قوا به عهده عقل باشد. در غير این صورت اگر قوا از حد تعادل خارج شوند انحراف صورت مى‌گيرد.


    مؤلف در فصل چهارم، انسانيت انسان، را در گرو تصرف و احاطه داشتن قوه عقل مى‌داند. هرچه انسان بيشتر داراى اين ويژگى باشد، انسان معتدل شده و شبيه انسان كامل مى‌گردد.<ref>متن، 41-47</ref>
    مؤلف در فصل چهارم، انسانيت انسان، را در گرو تصرف و احاطه داشتن قوه عقل مى‌داند. هرچه انسان بيشتر داراى این ويژگى باشد، انسان معتدل شده و شبيه انسان كامل مى‌گردد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16913/1/41 متن، 41-47]</ref>


    نويسنده در فصل پنجم، ضمير انسان را داراى دو جزء متباين نفس و بدن مى‌داند كه از جمع آن دو ادراك واحدى حاصل مى‌شود. بدن جسمى است كه نفس آن را با اراده تحت تصرف خود مى‌گيرد؛ حال اگر برعكس شود، فرد خسران مى‌يابد. در تعريف نفس، نفس را عقل ناميده‌اند، چون مُدرك كليات معتدل است و روح ناميده مى‌شود؛ چون حيات و رشد بدن به آن است و آن را قلب مى‌نامند؛ چراكه آنچه در خاطر ماست برمى‌گرداند».<ref>متن، 63-65</ref>
    نویسنده در فصل پنجم، ضمير انسان را داراى دو جزء متباين نفس و بدن مى‌داند كه از جمع آن دو ادراك واحدى حاصل مى‌شود. بدن جسمى است كه نفس آن را با اراده تحت تصرف خود مى‌گيرد؛ حال اگر برعكس شود، فرد خسران مى‌يابد. در تعريف نفس، نفس را عقل ناميده‌اند، چون مُدرك كليات معتدل است و روح ناميده مى‌شود؛ چون حيات و رشد بدن به آن است و آن را قلب مى‌نامند؛ چراكه آنچه در خاطر ماست برمى‌گرداند».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16913/1/63 متن، 63-65]</ref>


    در فصل ششم، حكمت از نگاه او توازن عدل محور در قوه فكر را گويند. حكمت از دو عنصر اساسى تشكيل شده است: نخست قوه فكر در راه توازن و عدل، دوم عملى كه اين قوه فكر را به سوى اعتدال راهنمايى كند.در نگاه نويسنده عدل همراهى قوه عمل با قوه عقل است و عادل كسى است كه از راهنمايى عقل كمك بگيرد..<ref>متن، 74-76</ref>
    در فصل ششم، حكمت از نگاه او توازن عدل محور در قوه فكر را گويند. حكمت از دو عنصر اساسى تشكيل شده است: نخست قوه فكر در راه توازن و عدل، دوم عملى كه این قوه فكر را به سوى اعتدال راهنمايى كند.در نگاه نویسنده عدل همراهى قوه عمل با قوه عقل است و عادل كسى است كه از راهنمايى عقل كمك بگيرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16913/1/74 متن، 74-76]</ref>


    نويسنده در بخش ديگرى از اين فصل با عنوان عفت با ذكر نظريات مختلف از فلاسفه، مى‌نويسد: انسان بايد حر باشد و نه حيوان و اگر توازن در قوه شهوت در برابر ساير اميال، و نيز عقل نافع باشد و ارشادات عقل را فراگيرد، عفت و حريت حاصل مى‌آيد؛ ولى اگر تبعييت از شهوت كند، حرص حاصل مى‌آيد و اگر حرص قوت يابد حبّ مال و جاه پيدا مى‌شود و در نتيجه گرفتار كبر و ريا مى‌شود.<ref>متن،91-92</ref>
    نویسنده در بخش ديگرى از این فصل با عنوان عفت با ذكر نظريات مختلف از فلاسفه، مى‌نويسد: انسان بايد حر باشد و نه حيوان و اگر توازن در قوه شهوت در برابر ساير اميال، و نيز عقل نافع باشد و ارشادات عقل را فراگيرد، عفت و حريت حاصل مى‌آيد؛ ولى اگر تبعييت از شهوت كند، حرص حاصل مى‌آيد و اگر حرص قوت يابد حبّ مال و جاه پيدا مى‌شود و در نتيجه گرفتار كبر و ريا مى‌شود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16913/1/91 متن،91-92]</ref>


    نويسنده در انتهاى كتاب به اصول درمان اخلاقى پرداخته است. وى معتقد است كه درمان اخلاقى از امور دشوارى است كه نيازمند جهاد مستمرى است؛ اما از قدرت انسان خارج نيست.<ref>همان، 143</ref>
    نویسنده در انتهاى كتاب به اصول درمان اخلاقى پرداخته است. وى معتقد است كه درمان اخلاقى از امور دشوارى است كه نيازمند جهاد مستمرى است؛ اما از قدرت انسان خارج نيست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/16913/1/143 همان، 143]</ref>


    == وضعيت كتاب==
    == وضعيت كتاب==
    فهرست مطالب كتاب در ابتداى اثر آمده است. نويسنده در پاورقى اين كتاب غالباً ارجاعات منابع، همرا با توضيح برخى واژه‌ها و اصطلاحات را آورده است. مصادر كتاب نيز در انتهاى آن آمده است.
    فهرست مطالب كتاب در ابتداى اثر آمده است. نویسنده در پاورقى این كتاب غالباً ً ارجاعات منابع، همرا با توضيح برخى واژه‌ها و اصطلاحات را آورده است. مصادر كتاب نيز در انتهاى آن آمده است.


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    خط ۶۳: خط ۶۵:
    مقدمه و متن كتاب
    مقدمه و متن كتاب


    {{امام صادق علیه‌السلام}}
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[مصباح الشريعة]]
    [[مصباح الشريعة|مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة در تزكيه نفس و حقايق و معارف الهى]]
    [[مصباح الشريعة و مفتاح الحقيقة منسوب به امام جعفر صادق عليه‌السلام]]


    == وابسته‌ها ==
    [[الإمام الصادق عليه‌السلام]]
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[الإمام الصادق و المذاهب الأربعة]]
     
    [[امام صادق(ع) و مذاهب چهارگانه (ترجمه)]]
     
    [[الفكر التربوي الإسلامي عند الإمام جعفر بن محمد الصادق]]
     
    [[توحید المفضل]]
     
    [[مسند الإمام الصادق أبي‌عبدالله جعفر بن محمد عليهماالسلام]]
     
    [[مناهج أنوار المعرفة في شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة]]
     
    [[منهج‌اليقين (شرح نامه امام صادق علیه‌السلام به شیعیان)]]
     
    [[معیارهای اخلاقی در فقه امام صادق علیه‌السلام]]
     
    [[پندهای امام صادق(ع) به ره‌جویان صادق]]
     
    [[پژوهشی در روایات تفسیری امام باقر و امام صادق علیهما‌السلام]]
     
    [[طب الإمام الصادق علیه‌السلام (محسن عقیل)]]
     
    [[طب الإمام الصادق علیه‌السلام (قزوینی)]]




    خط ۷۴: خط ۱۰۹:
    [[رده:اخلاق اسلامی]]
    [[رده:اخلاق اسلامی]]
    [[رده:آثار کلی اخلاق قرن 1 – 14]]
    [[رده:آثار کلی اخلاق قرن 1 – 14]]
    [[رده:امام صادق(ع)]]

    نسخهٔ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۲۲

    الأخلاق عند الإمام الصادق عليه‌السلام
    الأخلاق عند الإمام الصادق عليه‌السلام
    پدیدآورانزین‌الدین، محمدامین (نویسنده)
    ناشررابطة الثقافة و العلاقات الاسلامىة، مديرية الترجمة و النشر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1417 ‌‎ق
    چاپ1
    شابک964-6177-70-0
    موضوعاخلاق اسلامی جعفر بن محمد(ع)، امام ششم، 80 - 148ق. - اخلاق
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏247‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ز‎‏9‎‏الف‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    الأخلاق عند الإمام الصادق(ع)، از آثار علامه محمد زين‌الدين، كتابى اخلاقى است كه به‌صورت موضوعى احاديث امام صادق(ع) را مورد بررسى قرار داده است. مؤلف انگيزه خود را از بيان این مطالب همانا بيان جايگاه و اهميت اخلاق در برانگيختن كمال بشرى، رشد قوه عقل و رسيدن به سعادت معرفى مى‌كند.

    ساختار

    اين كتاب، متشكل از هشت فصل اصلى و عناوين فرعى است.

    روش مؤلف، واژه‌شناسى، نقد و بررسى برخى از صفات اخلاقى با ذكر نظريه‌هاى مختلف، رد برخى از آنها و در نهایت بيان نظر خود مبتنى بر تفسير احاديث امام(ع) است. مؤلف در مباحث خود همواره از نظرات ديگران به‌ويژه فلاسفه غرب نيز استفاده مى‌كند.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه كتاب این نكته را تذكر مى‌دهد كه در این اثر اخلاق فردى و فعل امام صادق(ع) منظور نيست؛ بلكه علم اخلاق، نزد ايشان مدّ نظر است. امام، علم اخلاق خود را از فلاسفه و از قاعده نمى‌گيرد؛ بلكه از منابع وحى و از پدران خود كه همانا سرچشمه هدايت هستند، دريافت مى‌كند».[۱]

    در ادامه، مؤلف به رابطه دين و اخلاق اشاره مى‌كند و بيان مى‌دارد كه اخلاق یکى از جهات انسانى است كه دين اسلام هم بر آن بنا شده است و تعليم كتاب و قرآن و ارشادات ائمه(ع) نيز مبتى بر آن است. از آنجايى كه جامعه دينى بايد بر اساس اخلاق پايه‌گذارى شود بنابراین بى‌توجهى به اخلاق و عادى شدن بعضى امور ناپسند يا كوتاهى در تربيت صحيح، موجب مرض‌هاى روحى شده، كه معنويت امت را به خطر مى‌اندازد».[۲]

    مؤلف در فصل اول كتاب، خُلق را در لغت به معناى عادت، طبيعت، و مروت و در اصطلاح ملكه‌اى از ملكات نفس مى‌داند كه بدون نياز به فكر و تأمل، در افعال انسان ظاهر مى‌شود تعريف مى‌كند. وى در ادامه بين سلوك و اخلاق تفاوت قائل شده و اخلاق را ملكه نفسانى و سلوك را عملى اختيارى و همراه با تهذيب مى‌داند.در نظر ايشان اخلاق تصادفى نيست؛ بلكه امرى است كه داراى مبدأ شروع است و آن مبدأ شروع مى‌تواند؛ وراثت، تربيت، عادت و غريزه باشد.[۳]

    نویسنده در فصل دوم كتاب غايت علم اخلاق را رسيدن انسان به كمال مطلق و كمال مطلق را همانا رسيدن به سعادت دانسته و ازاين‌رو غايت اخلاق را رسيدن انسان به سعادت مى‌داند. وى در ادامه ضمن بيان نظريات فلاسفه غرب از جمله ارسطو و لذت‌گرايان در مورد سعادت، آن را لذت مى‌داند، به شرطى كه خالى از درد باشد.[۴]

    در فصل سوم، مؤلف ضمن بيان این مطلب كه انسان و حيوان داراى غرايزى فطرى هستند، انسان را داراى قواى عقل، عمل، شهوت و غضب مى‌داند كه اگر این قوا به اعتدال برسند، انسان فرد متعادلى مى‌شود و این ميسر نيست، مگر اينكه هدايت قوا به عهده عقل باشد. در غير این صورت اگر قوا از حد تعادل خارج شوند انحراف صورت مى‌گيرد.

    مؤلف در فصل چهارم، انسانيت انسان، را در گرو تصرف و احاطه داشتن قوه عقل مى‌داند. هرچه انسان بيشتر داراى این ويژگى باشد، انسان معتدل شده و شبيه انسان كامل مى‌گردد.[۵]

    نویسنده در فصل پنجم، ضمير انسان را داراى دو جزء متباين نفس و بدن مى‌داند كه از جمع آن دو ادراك واحدى حاصل مى‌شود. بدن جسمى است كه نفس آن را با اراده تحت تصرف خود مى‌گيرد؛ حال اگر برعكس شود، فرد خسران مى‌يابد. در تعريف نفس، نفس را عقل ناميده‌اند، چون مُدرك كليات معتدل است و روح ناميده مى‌شود؛ چون حيات و رشد بدن به آن است و آن را قلب مى‌نامند؛ چراكه آنچه در خاطر ماست برمى‌گرداند».[۶]

    در فصل ششم، حكمت از نگاه او توازن عدل محور در قوه فكر را گويند. حكمت از دو عنصر اساسى تشكيل شده است: نخست قوه فكر در راه توازن و عدل، دوم عملى كه این قوه فكر را به سوى اعتدال راهنمايى كند.در نگاه نویسنده عدل همراهى قوه عمل با قوه عقل است و عادل كسى است كه از راهنمايى عقل كمك بگيرد.[۷]

    نویسنده در بخش ديگرى از این فصل با عنوان عفت با ذكر نظريات مختلف از فلاسفه، مى‌نويسد: انسان بايد حر باشد و نه حيوان و اگر توازن در قوه شهوت در برابر ساير اميال، و نيز عقل نافع باشد و ارشادات عقل را فراگيرد، عفت و حريت حاصل مى‌آيد؛ ولى اگر تبعييت از شهوت كند، حرص حاصل مى‌آيد و اگر حرص قوت يابد حبّ مال و جاه پيدا مى‌شود و در نتيجه گرفتار كبر و ريا مى‌شود.[۸]

    نویسنده در انتهاى كتاب به اصول درمان اخلاقى پرداخته است. وى معتقد است كه درمان اخلاقى از امور دشوارى است كه نيازمند جهاد مستمرى است؛ اما از قدرت انسان خارج نيست.[۹]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب كتاب در ابتداى اثر آمده است. نویسنده در پاورقى این كتاب غالباً ً ارجاعات منابع، همرا با توضيح برخى واژه‌ها و اصطلاحات را آورده است. مصادر كتاب نيز در انتهاى آن آمده است.

    پانويس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب

    وابسته‌ها