الأنوار القدسية في معرفة قواعد الصوفية

الأنوار القدسية في معرفة قواعد الصوفية، به زبان عربى، یکى از آثار ارزش‌مند در باب آداب و قواعد صوفيه است كه توسط شيخ عبدالوهاب شعرانى به رشته‌ى تحرير درآمده است.

الأنوار القدسیة في معرفة قواعد الصوفیة
الأنوار القدسية في معرفة قواعد الصوفية
پدیدآورانسرور، طه عبدالباقی (تحقیق و مقدمه)

شعرانی، عبدالوهاب بن احمد (نویسنده)

شافعی، محمد عید (تحقیق و مقدمه)
ناشرالمکتبة العلمیة
مکان نشربیروت - لبنان
چاپ1
موضوعتصوف - آداب و اعمال - متون قدیمی تا قرن 14

تصوف - متون قدیمی تا قرن 14

مرید و مراد
زبانعربی
تعداد جلد2
کد کنگره
‏‎‏BP‎‏ ‎‏288‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏7‎‏الف‎‏8
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب، در دو جلد تدوين شده و شامل یک مقدمه و سه باب و یک خاتمه است. مقدمه و باب اول، در جلد اول و بقيه مباحث، در جلد دوم ذكر شده است.

گزارش محتوا

مؤلف، در مقدمه كتاب، نخست، عقايد صوفيه را درباره‌ى توحيد بيان مى‌كند كه در مشرب آنها وحدت حق تعالى، وحدت حقه حقيقيه بوده و ذات كبريايى وى، نه ابتدايى دارد و نه انتهایى، نه جوهر است و نه عرض، بلكه از تمامِ صفات امكانى منزه و مبراست.

شعرانى، سپس، به سلسله سندِ تلقين ذكر مشايخ خود اشاره كرده و همه‌ى آنها را به حضرت اميرالمؤمنين(ع) و وجود مقدس پيامبر اكرم(ص) مى‌رساند. وى، هم‌چنين درباره ذكر سخن گفته و مجموعه آداب آن را بيست قسم مى‌داند.

مؤلف، بعد از ذكرِ مقدمه، شروع به ابواب كتاب مى‌كند كه در اينجا به مهم‌ترين بخش‌هاى باب اول اشاره مى‌شود:

اركان طريقت چهار چيز است: جوع، عزلت، سهر و قلت كلام و در اين ميان، جوع، اساس طريقت به شمار مى‌رود كه به‌وسيله آن حكمت حاصل مى‌شود و سالك بايد به‌تدريج اكل و شرب خود را تقليل داده و به حداقل برساند.

یکى از مسائل اساسى در سلوك الى الله، ترك مشتهيات و هواهاى نفسانى است. اين یک خيال محض و وهم بى‌اساس است كه كسى اسير هواهاى نفسانى و غوطه‌ور در مشتهيات باشد و هواى خود را معبود خويش سازد و آن‌گاه در طريق توحيد و عبوديت بتواند، طى منازل كند.

یکى از علامات توبه‌ى صادقانه آن است كه لذت عبوديت جاى‌گزين لذت معصيت شود. بر مريد لازم است، در محضر شيخى تلمذ كند كه در علوم ظاهرى و باطنى متضلع باشد. مريد بايد از یک شيخ و استاد تبعيت و تقليد كند، نه از مشايخ مختلف. تفقه در دين، مفتاح طريقت به شمار مى‌رود. انسان بايد در تمامى احكام شرعيه، جانب احتياط را مراعات نمايد.

مريد بايد همواره ملازم شيخ خود باشد و از هرگونه مسافرت بدون اذن شيخ حذر نمايد. بهترين روش برای معالجه‌ى نفس و از بين بردن غفلت، مداومت بر ذكر و حضور دائمى در پيشگاه ربوبى است.

ذكر حضرت حق، موجب جلاى قلب است. بر مريد لازم است كه بعد از وفات شيخ، استادِ ديگرى را به‌عنوان شيخ طريقت انتخاب نمايد. مريدى كه در محضرِ شيخ به سر مى‌برد، همواره بايد صبر و استقامت را پيشه‌ى خود سازد. سالك بايد از نگاه كردن به صور مستحسنه خوددارى نمايد، زيرا نظر به نامحرم، همانند تير مسمومى است كه قلب را نابود مى‌سازد.

مريد تا وقتى به مرحله‌ى اخلاص نرسيده و اجازه‌اى از شيخ خود دريافت نكرده باشد، نمى‌تواند به تعليم علوم ظاهرى و باطنى مبادرت ورزد. مريد نبايد ذهن و قلب خود را درباره‌ى رزق و ساير امور دنيوى مشغول سازد، بلكه بايد به مقام تجرد از تمامىِ تعلقات رسيده باشد. سالك بايد از مجالست با ابناء دنيا و اهل غفلت احتراز نمايد.

ذكر «يا حى يا قيوم لا اله الا انت»، برای احياى قلب، مجرب است. انسان مادامى كه به شهود حضرت حق نرسيده، اذكارش لسانى است. مريدى كه در طريق ذكر و حضور قرار گرفته، مى‌تواند مقامات طريقت را به‌سرعت طى نمايد. مريد نبايد به ظواهر دنيا اعتنايى داشته باشد، چون موجب محروميت از سير و سلوك مى‌شود. سالك الى الله بايد دائماً به ذكر الله مشغول باشد تا اينكه حضور مع الله، به‌طور دائم برای وى حاصل شود.

یکى از علامات مريد صادق آن است كه هيچ‌گونه انانيت و ادعایى نداشته باشد. مريد از گفتن اورادى كه شيخ تجويز كرده، نبايد ملول و خسته شود، چون در اوراد، اسرارى نهفته است كه تنها شيخ بدان واقف است. مريد بايد متخلق به اخلاق ربوبى بوده و در تعظيم حقوق مردم اهتمام جدى داشته باشد. مريد نبايد با كثرت مطالعه، ذهن و قلب خود را برهم زند، بلكه بايد دائماً مشغول ذكر حضرت حق باشد تا به مقام حضور مع الله برسد.

سالك بايد در تطهير و تنظيف ظاهر و باطن خود جديت داشته باشد. كمترين تمايل قلبى به غير خدا، نشان‌گر غفلت و دورى از خدا مى‌باشد. علامت معيت حضرت حق، استغراق در ذكر او و توجه تام به خود اوست. افضل اذكار برای از بين بردن هواهاى نفسانى ذكر شريف «لا اله الا الله» است و بعد از فناى هواهاى نفسانى، ذكر جلاله «الله» نافع است.

اولیاى الهى در قبورشان داراى حيات برزخى هستند، لذا ادب زيارت ايشان بايد رعايت شود. مؤلف، بيان مى‌كند كه علامت مريد صادق، تخلق به صفاتى است كه به آنها اشاره شد.

باب دوم، در شمه‌اى از آداب مريد با شيخ خود مى‌باشد. مؤلف، ابتدا، درباره حب و صفات محبين سخن گفته و به توضيح لغت عاشقين مى‌پردازد. وى، شرطِ ورود به وادى طريقت را توبه مى‌داند. شعرانى، سپس، به شمه‌اى از آداب مريد نسبت به شيخ از قبيل تسليم در برابر شيخ، اجازه گرفتن از شيخ در تمامى امورات حتى حج، عدم اعتراض نسبت به شيخ، علامات رستگارى مريد و ساير آداب اشاره كرده و وارد باب سوم مى‌شود.

در باب سوم، درباره‌ى آداب مريد نسبت به برادران بحث مى‌شود. مريد بايد همواره عيوب برادران خود را بپوشاند و اگر احياناً از طريق كشف و شهود به عيوب آنها مطلع گرديد، بداند كه آن كشف، شيطانى است. وى بايد در حق برادران انفاق كرده و نسبت به آنها رئوف و مهربان باشد. مريد بايد برادران خود را ترغيب به ذكر وحضور نمايد و نسبت به بيماران و افراد ناتوان خادم باشد و هيچ‌وقت آنها را از دعاى خيرش محروم ننمايد. دوستان را از مواضع تهمت برحذر دارد و آنها را به كذب متهم نكرده و هم‌چنين تحقير ننمايد. مؤلف، در خاتمه‌ى كتاب، از آداب عامه مريد و شيخ سخن گفته و كتاب را به پایان مى‌رساند.

وضعيت كتاب

كتاب، توسط طه عبدالباقى سرور و محمد عيد الشافعى، تحقيق و تصحيح شده است. محققان، در آغاز كتاب، به شرح حال مؤلف و كتاب وى پرداخته‌اند. پاورقى‌هاى اندك كتاب، به توضيحاتى كوتاه درباره پاره‌اى از لغات و اصطلاحات اختصاص يافته است. در پایان هر جلد، فهرست محتويات آن ذكر شده است.

وابسته‌ها