الأنيس المطرب بروض القرطاس في أخبار ملوك المغرب وتاريخ مدينة فاس

الأنيس المطرب بروض القرطاس في أخبار ملوك المغرب وتاريخ مدينة فاس، اثر ابوالحسن علی بن عبدالله بن ابی‌زرع فاسی، یکی از مهم‌ترین تواریخ محلی مغرب، خاصه عصر مرینی است که با تصحیح و تحقیق کارل یوهانس تونرنبرگ و صالح بن عبدالله حلیم غرناطی، به چاپ رسیده است.

الأنيس المطرب بروض القرطاس في أخبار ملوك المغرب وتاريخ مدينة فاس
الأنيس المطرب بروض القرطاس في أخبار ملوك المغرب وتاريخ مدينة فاس
پدیدآورانغرناطی، صالح بن عبدالحلیم (نویسنده)

تورنبرگ، کارل یوهانس (مصحح)

ابن ابی‌زرع، علی بن عبدالله (نویسنده)
عنوان‌های دیگرکتاب الانيس المطرب بروض القرطاس في اخبار ملوک المغرب و تاريخ مدينه فاس
ناشردار الطباعة المدرسية
مکان نشرسوئد - اوپسالا
سال نشر1843م.
چاپچاپ اول
موضوعمغرب - تاريخ - ??? - ????

شاهان و فرمان روايان

فاس - تاريخ
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏الف‎‏8 / 199 ‏DT‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب با مقدمه مؤلف آغاز شده و مطالب به‌صورت بیان وقایع مهم، به‌ترتیب وقوع، درج شده است.

با بررسی دقیق می‌توان کتاب را به دو بخش‌ تقسیم‌ کرد: بخش نخست، تاریخ محلی فاس است که به تحولات آن از بدو‌ تأسیس‌ تا‌ دوره بنومرین پرداخته و بخش دوم را می‌توان تاریخ مغرب اقصی دانست که مؤلف‌ به‌ شرح حال و وقایع سیاسی - ‌اجتماعی دودمان‌های حاکم در آن ناحیه چون ادریسیان، حکومت‌ قبایل‌ زنانه: بنی‌مغراوه و بنی‌یفرن، مرابطون، موحدون و به‌ویژه مخدومان خویش، یعنی مرینی‌ها پرداخته است‌[۱].

با استقصای دقیق می‌توان منابع مورد استفاده مؤلف را به چهار‌ گروه‌ تقسیم‌ کرد:

  1. منابع شناخته‌شده از قبیل «المقباس في أخبار الأندلس والمغرب و تاريخ فاس»، ارجوزە‌ تاریخی «نظم السلوك في الأنبياء والخلفاء والملوك» از عبدالعزیز ملزوزی، «المقتبس في أخبار المغرب‌ وفاس‌ والأندلس»‌ از محمد بن حماد برنسی سبتی، «تاريخ مدينة فاس» ابوالقاسم بن جنون و...؛
  2. منابع ناشناخته: استفاده از منابع ناشناخته و مبهم در مقایسه با منابع دسته اول، چندان زیاد نیست؛ مؤلف از‌ این‌ منابع گاه‌ با‌ «ذكر‌ بعض المورخين» و گاه با گزینش روایتی‌ که‌ تقریبا همیشه مرسل است، اشاره کرده؛ حجم گزارش‌های تاریخی کتاب که‌ بر‌ این دسته از منابع مبتنی هستند‌، اندک و انگشت‌شمارند؛ با‌ این‌ وصف آشکار است که ابن‌ ابی‌ زرع در بخش‌های روایتی کتاب، خود را به ذکر نام منابع مورد‌ استفاده‌ ملتزم می‌دانسته است؛
  3. اسناد: نویسنده‌ به استفاده‌ گسترده از کتیبه‌ها، مسکوکات‌، عهدنامه‌ها و مکتوبات اداری در اثر خود، عنایت جدی دارد و از این نظر، می‌توان کتاب‌ را‌ درخور ستایش دانست؛ مثلا به‌ هنگام‌ بحث از‌ زاویه قرویین،‌ علاوه بر تشریح دقیق‌ عناصر معماری و ساختمانی، در برخورد با هر کتیبه، آن را بازخوانی و در اثر خود منعکس‌ می‌کند؛
  4. منابع شفاهی[۲].

گزارش محتوا

این اثر را باید در زمره تواریخ محلی‌ قلمداد‌ کرد و برخلاف نام فریبای آن که گویی کتاب را تاریخ منطقه‌ای مغرب، به‌ویژه فاس معرفی می‌کند، از اوضاع سیاسی - ‌اجتماعی مغرب اوسط و ادنی سخنی به میان‌ نیاورده‌ است؛ این موضوع نباید موجب گردد تا شبهه افتادگی بخش‌هایی از کتاب را درست بپنداریم؛ چراکه نسخه‌های خطی متعددی از کتاب در دست است که محتوای‌ آنها‌ یکی‌ است و بی‌هیچ سقطی، از‌ آغاز‌ تا‌ انجام اثر را در بر دارد. از این توصیف می‌توان دریافت که مراد مؤلف از ذکر مغرب در عنوان کتاب، تنها‌ اشاره‌ به‌ مغرب اقصی بوده است. به‌هرروی «الأنيس‌ المطرب»‌ که امروزه به‌ویژه پس از تألیف کتابی به همین نام از سوی محمد بن الطیب علمی، با نام اختصاری‌ قرطاس‌ شناخته‌ شده است، یک دوره تاریخ مغرب اقصی با تأکید بر‌ تحولات سیاسی - ‌اجتماعی فاس از سال ١٤٥ق، تا زمان تألیف کتاب، یعنی ٧٢٦ق را در بر دارد[۳].

مقدمه‌ مؤلف نکته جدید و قابل ملاحظه‌ای ندارد و پس از حمد و سپاس خدا‌ و درود‌ بر‌ پیامبر(ص)، به‌صورت مبالغه‌آمیزی «دولت علیه سعیده‌ بنی‌ مرین» و به‌ویژه از میان آنها «پادشاه زمان، چراغ اسلام و ایمان، امیرالمسلمین‌ ابوسعید‌ عثمان» را ستوده است[۴].

مؤلف بی‌تردید‌ به‌ ادریسیان و علویان مغرب علاقه بسیار داشته‌ و از‌ آنان‌ به‌‌عنوان‌ اهل بیت پیامبر‌ یاد‌ می‌کند؛ ادریس اول را مولای خود دانسته و ادریس دوم را مبالغه‌آمیز ستوده و کرارا بر‌ امامان‌ ادریسی‌ دعا کرده است؛ به‌گونه‌ای که‌ توان‌ گفت‌ پس‌ از‌ بنومرین‌، ادریسیان رفیع‌ترین مرتبه را در نظر او دارند. بااین‌همه، اطلاعات او در باب ادریسیان را به‌هیچ‌وجه نباید بی‌چون‌وچرا پذیرفت؛ زیرا در‌ باب شکل‌گیری دولت ادریسی به اشتباه، قیام نفس زکیه را با قیام فخ درآمیخته است و برخلاف گزارش‌های فراوان تاریخی که به هنگام وقوع حادثه فخ، هادی را خلیفه‌ عباسی‌ می‌داند، او از مهدی به‌عنوان خلیفه یاد کرده است. به‌هرروی اطلاعات او در باب شکل‌گیری دولت ادریسی با کهن‌ترین تاریخ در دسترس از این‌ خاندان،‌ یعنی «أخبار فخ» رازی تناقض بسیار دارد[۵].

مؤلف‌ در‌ بخش دوم، یعنی تواریخ سلسله‌‌های‌ حکومت‌گر مغرب اقصی، نه‌تنها خود را به فاس محدود نکرده که به‌تناسب از روابط این خاندان‌ها با حاکمان اندلس نیز سخن‌ گفته‌ است؛ به‌ویژه، نبردهای‌ مسلمانان‌ و مسیحیان در اندلس را با همه جزئیات منعکس کرده است؛ روایت او از نبرد زلاقه بسیار کامل است و نبرد الارک را با جزئیات دقیق آن، علل و عوامل، شکل‌گیری، خطبه‌های‌ فرماندهان متخاصم و تشویق‌های تهییج‌آمیز آنان را بازتاب می‌دهد؛ روحیه جهادگرانه دینی طرفین درگیر و اینکه مؤلف آرزو می‌کرده تا مسلمانان پیروز شوند، از گفتارش آشکارا نمودار است‌. این‌ نوع نگرش‌ تعصب‌آمیز اعتقادی به حوادث تاریخی، در عصری که مؤلف در آن می‌زیسته و مسیحیان شهرهای اسلامی‌ اندلس را یکی پس از دیگری تصرف می‌کردند، موجه می‌نماید؛ هم‌ ازاین‌روست که بلافاصله پس از ذکر نام «الفونسو»، او را لعن می‌کند و مورد عتاب ‌‌قرار‌ می‌دهد[۶].

شیوه تدوین

مؤلف در بخش نخست‌ کتاب‌، آشکارا‌ به خطط‌نگاری و فضائل‌نویسی نزدیک شده است؛ او به‌تفصیل به‌ تخطیط‌ و بنای‌ دیوار شهر، مساجد جامع، خانه‌ها، باغ‌ها، نهرها، دروازه‌‎ها، حمام‌ها و بازارهای‌ فاس‌ اشاره‌ کرده و مکرر از پیشینه عظیم تاریخی، حاصل‌خیزی اراضی کشاورزی و آب و هوای دلپذیر آن سخن‌ رانده‌ است[۷].

او برای تبیین‌ مطالب‌ تاریخی خویش، به‌مناسبت از‌ جغرافیا‌ نیز کمک‌ می‌گیرد‌ و در این خصوص اطلاعات شایان توجهی‌ از‌ پراکندگی قبایل مغرب، روابط و سکونت‌گاه‌های آنان و نیز صنایع فاس به دست‌ می‌دهد؛ به‌گونه‌ای که کتاب‌ را به منبعی کم‌‌نظیر‌ در باب جغرافیای انسانی و اقتصادی مغرب‌، به‌ویژه فاس تبدیل کرده است[۸].

نویسنده در بخش دوم، برخلاف بخش نخست که‌ دارای‌ روشی روشن در تدوین مطالب‌ نیست‌ و آشفته‌ می‌نماید، تقریبا‌ از‌ روشی منظم پیروی کرده‌ است‌؛ او سلسله‌های اسلامی مغرب اقصی را به‌ترتیب توالی تاریخی ذکر کرده و ذیل‌ نام‌ هریک از فرمانروایان، به نسب‌ کامل‌ شخص، کنیه‌، نام‌ مادر‌، خصوصیات اخلافی و ویژگی فردی‌، مولد، وفات، فرزندان، آغاز و پایان حکومت، حاجبان، وزراء، قضات و نویسندگان و اطبای آنان پرداخته است؛ اما‌ یکباره شیوه بیان اخبار را از‌ موضوعی‌ به‌ سال‌شمار‌ تغییر‌ داده و برخلاف قسمت‌ موضوعی‌ کتاب که غالبا به تحولات سیاسی داخلی صرف دودمان‌ها عنایت دارد، در بخش سال‌شمار، به‌ روابط‌ خارجی‌ با دولت‌های هم‌جوار، حوادث طبیعی‌ از‌ قبیل‌ قحطی‌، زلزله‌، کسوف‌، آتش‌سوزی، طاعون و وبا، بادهای مهلک و گاه وفیات و موالید مشاهیر شهر تأکید می‌ورزد؛ ازاین‌رو می‌توان کتاب را جامع بین شیوه خشک سال‌شمار و موضوعی‌ دانست؛ در اتخاذ شیوه سال‌شمار نیز مؤلف شیوه‌‎ای خاص دارد و گذشته از ذکر دقیق سال، غالبا از ماه و روز حادثه نیز یاد می‌کند؛ قابل توجه اینکه در‌ پاره‌ای از مواقع، علاوه بر تاریخ قمری، برابر میلادی وقایع را نیز می‌آورد. این تطابق در جاهایی که از محصولات کشاورزی و فصل درو سخن دارد، نظر به گردش‌ فصول‌ در ماه‌های قمری، احتمالا گویای این نکته خواهد بود که کشاورزان از تقویم میلادی استفاده می‌کرده‌اند[۹].

در بخش مربوط به مرینی‌‌ها‌، کتاب از سال‌شمار به روزشمار‌ تحول‌ می‌یابد و نویسنده خود را به ذکر دقیق‌تر زمان وقوع حوادث، حتی در ماه و روز آن ملتزم می‌داند؛ بدیهی است اطلاعات بی‌‌واسطه‌ مؤلف به او کمک‌ کرده‌ تا به حجم نوشته‌های خود در این قسمت به‌میزان قابل توجهی بیفزاید[۱۰].

اسلوب نگارش

از مقدمه کتاب به‌خوبی می‌توان دریافت که مؤلف به موضوعات ادبی علاقه‌مند است، اما به‌ رغم تکلفات بسیار به‌خوبی از عهده این کار برنیامده است؛ او ضمن تلمیح به آیات قرآنی، مکرر از الفاظ مشابه استفاده کرده و هم ازاین‌روست که ابن تاویت بیان‌ او‌ را سست و کم‌مایه دانسته است. این ضعف از دو بیت شعری که محتملا متعلق به خود اوست و در مقدمه، آورده نیز آشکار است. برخلاف مقدمه، نثر کتاب در مجموع‌ ساده‌ و روان است، اما در سراسر کتاب از این شیوه به‌طور یکسان پیروی نشده و چون به دوره سیادت بنومرین می‌رسیم، به‌ویژه به هنگام ذکر رشادت‌های امرای‌ مرینی‌ در مقابله با مسیحیان در اندلس، کتاب رنگ ادبی بیشتری به خود می‌گیرد. نیز استفاده از اشعار در لابه‌لای گزارش‌های تاریخی، تقریبا در همه جای کتاب‌ به چشم می‌خورد؛ از آن جمله است اشعاری‌ که‌ درباره ادریسیان سروده شده یا ابیات منسوب به ابراهیم بن اغلب‌ که پس از قتل راشد، غلام ادریس اول برای هارون سروده است و نیز منقولات او از اشعار یوسف‌ بن‌ نحوی‌، ابوعبدالله مغیلی و از همه مهم‌تر، عبدالعزیز ملزوزی، شاعر دوره مرینی‌ که‌ از نظر شمار ابیات بالاترین جایگاه را در کتاب دارد[۱۱].

وضعیت کتاب

کتاب، فاقد پاورقی بوده و فهرست اعلام، در انتهای کتاب آمده است.

پانویس

  1. ر.ک: فرهمند، یونس، ص71
  2. ر.ک: همان، ص77-‌78
  3. ر.ک: همان
  4. ر.ک: همان، ص71-‌72
  5. ر.ک: همان، ص72-‌73
  6. ر.ک: همان، ص73
  7. ر.ک: همان، ص74
  8. ر.ک: همان، ص75
  9. ر.ک: همان
  10. ر.ک: همان، ص75-‌76
  11. ر.ک: همان، ص76-‌77

منابع مقاله

فرهمند، یونس، «ابن ابی‌زرع و روض القرطاس»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله تاریخ و تمدن اسلامی، پاییز و زمستان 1385، ‌شماره 4 (از صفحه 65-‌80).


وابسته‌ها