الإلهيات من المحاكمات بين شرحي الإشارات: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (')
    خط ۶۱: خط ۶۱:




    براى آشنايى با روش صاحب محاكمات و صاحب تعليقات، چند نمونه از مطالب مورد بحث را، در برخى از نمطها، ذكر مى‌كنيم: 1- نمط چهارم(وجود و علل آن): صاحب محاكمات، مراد از وجود را وجود مطلق و مراد از علل وجود را وجودات خاصه مى‌داند با اين استدلال كه وجود مطلق، به گونه تشكيكى بر وجودات خاص حمل مى‌گردد، پس امرى ذاتى براى آنها نيست، چون تفاوت و تشكيك در امر ذاتى(ماهيت و اجزاى آن) محال است، بنا بر اين وجود مطلق، امرى عارضى براى وجودات خاص است ناگزير نيازمند به آنها و معلول براى آنها مى‌باشد؛ در مقابل، صاحب تعليقات، مى‌گويد: مراد، اين نيست كه وجودات خاص، علت براى وجود مطلقند، بلكه مقصود اين است: از آن‌جا كه وجود مطلق، نسبت به وجودات خاص عارضى است و عروض هر امر عارضى بر شىء ديگر، نيازمند به علت مى‌باشد، پس وجود مطلق در عروضش بر وجودات خاص، محتاج به علت است، اما اينكه آيا علت همان وجودات خاصند يا غير آنها، اثرى از آن در نمط چهارم و در كلام شارح وجود ندارد.
    براى آشنايى با روش صاحب محاكمات و صاحب تعليقات، چند نمونه از مطالب مورد بحث را، در برخى از نمطها، ذكر مى‌كنيم: 1- نمط چهارم(وجود و علل آن): صاحب محاكمات، مراد از وجود را وجود مطلق و مراد از علل وجود را وجودات خاصه مى‌داند با اين استدلال كه وجود مطلق، به گونه تشكيكى بر وجودات خاص حمل مى‌گردد، پس امرى ذاتى براى آنها نيست، چون تفاوت و تشكيك در امر ذاتى (ماهيت و اجزاى آن) محال است، بنا بر اين وجود مطلق، امرى عارضى براى وجودات خاص است ناگزير نيازمند به آنها و معلول براى آنها مى‌باشد؛ در مقابل، صاحب تعليقات، مى‌گويد: مراد، اين نيست كه وجودات خاص، علت براى وجود مطلقند، بلكه مقصود اين است: از آن‌جا كه وجود مطلق، نسبت به وجودات خاص عارضى است و عروض هر امر عارضى بر شىء ديگر، نيازمند به علت مى‌باشد، پس وجود مطلق در عروضش بر وجودات خاص، محتاج به علت است، اما اينكه آيا علت همان وجودات خاصند يا غير آنها، اثرى از آن در نمط چهارم و در كلام شارح وجود ندارد.


    2- نمط پنجم(الصنع و الابداع): صاحب محاكمات، اين عقيده برخى از متكلمين را كه مى‌گويند: «احتياج مفعول به فاعل، در اصل وجود است نه در بقا، چنان‌كه بنا در بقاى خود به بنّا نيازمند نيست» نقل مى‌كند و مى‌گويد: بنّا، فاعل بنا نيست، بلكه ميل‌هايى قسرى را در سنگ‌ها و ساير آلات ايجاد مى‌كند و آنها را بر اساس آن ميل‌ها حركت مى‌دهد و با ترتيبى خاص بر روى هم مى‌چيند؛ اين ترتيب و شكل حاصل شده، همان بنا است و در اين ميان بنّا سبب حركات آلات و ابزار است و حركات مزبور، معدات حصول بنايند، پس بنّا سبب معدات بنا است نه فاعل بنا؛ در مقابل، صاحب تعليقات مى‌گويد: بر فرض كه آن ميل‌ها حقيقتا در سنگ‌ها و ساير آلات تحقق يابند، بنّا فاعل آنها نيست بلكه فاعل آنها و حركات تابع آنها، طبيعت شىء مقسور است، بنا بر اين اظهر اين است كه گفته شود: فاعل همه حوادث، خداوند است و بنّا يكى از شرايط فلان حادثه به اعتبار وجود آن در زمان اول مى‌باشد.
    2- نمط پنجم(الصنع و الابداع): صاحب محاكمات، اين عقيده برخى از متكلمين را كه مى‌گويند: «احتياج مفعول به فاعل، در اصل وجود است نه در بقا، چنان‌كه بنا در بقاى خود به بنّا نيازمند نيست» نقل مى‌كند و مى‌گويد: بنّا، فاعل بنا نيست، بلكه ميل‌هايى قسرى را در سنگ‌ها و ساير آلات ايجاد مى‌كند و آنها را بر اساس آن ميل‌ها حركت مى‌دهد و با ترتيبى خاص بر روى هم مى‌چيند؛ اين ترتيب و شكل حاصل شده، همان بنا است و در اين ميان بنّا سبب حركات آلات و ابزار است و حركات مزبور، معدات حصول بنايند، پس بنّا سبب معدات بنا است نه فاعل بنا؛ در مقابل، صاحب تعليقات مى‌گويد: بر فرض كه آن ميل‌ها حقيقتا در سنگ‌ها و ساير آلات تحقق يابند، بنّا فاعل آنها نيست بلكه فاعل آنها و حركات تابع آنها، طبيعت شىء مقسور است، بنا بر اين اظهر اين است كه گفته شود: فاعل همه حوادث، خداوند است و بنّا يكى از شرايط فلان حادثه به اعتبار وجود آن در زمان اول مى‌باشد.

    نسخهٔ ‏۱۲ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۰۳:۲۴

    الالـهیات من المحاکمات بین شرحی الاشارات
    نام کتاب الالـهیات من المحاکمات بین شرحی الاشارات
    نام های دیگر کتاب الاشارات و التنبیهات. شرح

    شرح الاشارات و التنبیهات. شرح

    المحاکمه بین شرحی الاشارات. برگزیده

    پدیدآورندگان هادی زاده، مجید (مصحح)

    قطب‌‌الدین رازی، محمد بن محمد (نويسنده)

    باغنوی شیرازی، حبیب الله (حاشيه نويس)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏‎‏BBR‎‏ ‎‏415‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏6
    موضوع ابن سینا، حسین بن عبدالله، 370 - 428ق. الاشارات و التنبیهات - نقد و تفسیر

    فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14

    قطب الدین رازی، محمد بن محمد، - 776ق. المحاکمه بین شرحی الاشارات - برگزیده - نقد و تفسیر

    نصیر الدین طوسی، محمد بن محمد، 597 - 672ق. شرح الاشارات و التنبیهات - نقد و تفسیر

    ناشر مجلس شورای اسلامی، کتابخانه موزه و مرکز اسناد
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1381 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE1804AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    الهيات المحاكمات مع تعليقات الباغنوى، بخشى از كتاب محاكمات، همراه با حواشى ملا ميرزا جان باغنوى شيرازى و به زبان عربى است. كتاب«المحاكمات بين شرحى الاشارات»، اثر قطب الدين رازى است كه در قرن هشتم هجرى، به زبان عربى تأليف گرديده است. اين كتاب، به انگيزه قضاوت بين شرح فخر رازى و شرح خواجه نصير الدين طوسى بر اشارات ابن سينا(كه اولى به نقد وى نشسته و دومى به دفاع از او برخاسته)، نوشته شده است و باغنوى، تعليقاتى بر آن نگاشته است و از آن‌جا كه باغنوى، در اصول، اشعرى مذهب بوده، جانب فخر رازى را گرفته تا مبانى بعضا نامعقول اشاعره را از آسيب برهاند.

    ساختار

    كتاب، در بر گيرنده نمطهاى چهار، پنج، شش، هفت و هشتم اشارات است و در پايان هر نمطى، تعليقه‌ى باغنوى ذكر شده است.

    گزارش محتوا

    براى آشنايى با روش صاحب محاكمات و صاحب تعليقات، چند نمونه از مطالب مورد بحث را، در برخى از نمطها، ذكر مى‌كنيم: 1- نمط چهارم(وجود و علل آن): صاحب محاكمات، مراد از وجود را وجود مطلق و مراد از علل وجود را وجودات خاصه مى‌داند با اين استدلال كه وجود مطلق، به گونه تشكيكى بر وجودات خاص حمل مى‌گردد، پس امرى ذاتى براى آنها نيست، چون تفاوت و تشكيك در امر ذاتى (ماهيت و اجزاى آن) محال است، بنا بر اين وجود مطلق، امرى عارضى براى وجودات خاص است ناگزير نيازمند به آنها و معلول براى آنها مى‌باشد؛ در مقابل، صاحب تعليقات، مى‌گويد: مراد، اين نيست كه وجودات خاص، علت براى وجود مطلقند، بلكه مقصود اين است: از آن‌جا كه وجود مطلق، نسبت به وجودات خاص عارضى است و عروض هر امر عارضى بر شىء ديگر، نيازمند به علت مى‌باشد، پس وجود مطلق در عروضش بر وجودات خاص، محتاج به علت است، اما اينكه آيا علت همان وجودات خاصند يا غير آنها، اثرى از آن در نمط چهارم و در كلام شارح وجود ندارد.

    2- نمط پنجم(الصنع و الابداع): صاحب محاكمات، اين عقيده برخى از متكلمين را كه مى‌گويند: «احتياج مفعول به فاعل، در اصل وجود است نه در بقا، چنان‌كه بنا در بقاى خود به بنّا نيازمند نيست» نقل مى‌كند و مى‌گويد: بنّا، فاعل بنا نيست، بلكه ميل‌هايى قسرى را در سنگ‌ها و ساير آلات ايجاد مى‌كند و آنها را بر اساس آن ميل‌ها حركت مى‌دهد و با ترتيبى خاص بر روى هم مى‌چيند؛ اين ترتيب و شكل حاصل شده، همان بنا است و در اين ميان بنّا سبب حركات آلات و ابزار است و حركات مزبور، معدات حصول بنايند، پس بنّا سبب معدات بنا است نه فاعل بنا؛ در مقابل، صاحب تعليقات مى‌گويد: بر فرض كه آن ميل‌ها حقيقتا در سنگ‌ها و ساير آلات تحقق يابند، بنّا فاعل آنها نيست بلكه فاعل آنها و حركات تابع آنها، طبيعت شىء مقسور است، بنا بر اين اظهر اين است كه گفته شود: فاعل همه حوادث، خداوند است و بنّا يكى از شرايط فلان حادثه به اعتبار وجود آن در زمان اول مى‌باشد.

    به طور كلى پاره‌اى از مطالب مطرح شده در نمطهاى كتاب، فهرست‌وار عبارتند از: 1- نمط چهارم: محسوس؛ يعنى موجودى كه داراى مكان و وضع مى‌باشد كه يا جسم است يا جسمانى؛ نقد نظريه كسانى كه موجود را منحصر در جسم يا جسمانى مى‌دانند، از طريق استدلال نمودن با محسوس براى اثبات وجود غير محسوس و از طريق استدلال با علايق محسوس از قبيل عشق و غضب و خجالت كه اعتراف به محسوسات، لازمه‌اش اعتراف، بدانها نيست، در حالى كه وجود اين علايق قابل انكار نمى‌باشد؛ بحثى راجع به مثلث و اينكه مثلث داراى ماده نيست؛ هر شىء ممكنى، ماهيت و وجودى دارد كه با هم مغايرند، ناگزير از جهت ماهيت، داراى عللى و از لحاظ وجود نيز داراى عللى است، پس علت، يا علت ماهيت است يا علت وجود؛ بيان تفاوت بين ذات شىء و وجود آن در خارج... نمونه‌اى از تعليقات باغنوى در ذيل اين نمط، در بالا ذكر شد.

    2- نمط پنجم: معناى صنع و ابداع؛ بررسى اين سخن كه هر حادثى، مسبوق به موجودى غير قار الذات است؛ محدث، يا حدوثش از فاعل، بدون واسطه چيزى است كه محدث بالمباشره خواهد بود يا به واسطه چيزى است كه آن چيز نيز از فاعل است كه اين محدث بالتولد مى‌باشد و يا به واسطه چيزى است كه آن چيز از فاعل مزبور نيست كه اين محدث بالآله نام دارد؛ ظاهر الانيّه و خفىّ المهيّه بودن زمان؛ عدم تخلف معلول از علت تامه... تعليقاتى كه محقق باغنوى بر اين نمط نوشته، در چندين بند مى‌باشد كه بعضاً توضيحى در مورد جملات شارح و بعضا نقد آنها و بيان عدم صحت برداشت‌ها از متن اشارات يا شروح آن است.

    3- نمط ششم: غايات و مبادى آنها؛ بحثى اجمالى راجع به حسن و قبح عقلى؛ بررسى اينكه فاعلى كه در فعل خود غرض دارد، در پى تكميل خويش است؛ بررسى اينكه مباشر تحريك افلاك، نفس منطبعه در آنهاست كه داراى اراده‌هاى جزيى است يا چيز ديگر؛ حركت حافظ زمان، مستدير است؛ متناهى بودن قواى جسمانى؛ نامتناهى بودن قواى محركه افلاك؛ نياز محرك متحرك به محرك ديگر و منتهى شدن آن به معلول اولى كه جسمانى نيست؛ متصدى بحث از وحدت اجسام، رياضيات است يا الهيات؟... تعليقات باغنوى بر اين نمط، در چندين بند است كه در برخى از موارد، ايراد خواجه نصير را بر فخر رازى نپذيرفته و در بعضى جاها از خواجه حمايت كرده و در پاره‌اى موارد به برداشت همه شارحين، ايراد كرده و برداشت ثالثى را از كلام شيخ ارائه نموده است.

    4- نمط هفتم: تجريد؛ بيان مراتب عود كه پنج مرتبه و ابتداى آن اجسام بسيطه فلكيه و عنصريه مى‌باشد؛ ابزار تعقل نفس؛ دلايل بقاى نفس بعد از موت؛ بحث از اتحاد عاقل و معقول؛ احاطه واجب بر جميع موجودات؛ بررسى نظريه عينيّت معلولات واجب با علمش؛ مراد از علم خداوند، حضور معلولات در نزد خداوند است و علم واجب تعالى در واقع تميّز اشياء در نزد وى مى‌باشد و تميّز اشياء در نزد وى، عين ذات اوست؛ اجسام حيوانيه؛ قواى انسانى؛ عامل شقاوت انسان... تعليقات باغنوى، طبق روال انماط سابقه، در پايان اين نمط آمده است. از جمله نكات اين تعليقات، بحثى است در تابعيت علم از معلوم و نه بر عكس، بنا بر اين علم به معصيت، سبب معصيت نمى‌گردد.

    5- نمط هشتم: بهجت و سعادت؛ لذت و كيفيت ادراك آن كه همچون ادراك الم، يا به صورت حسى است يا به گونه عقلى؛ اقسام هر كدام از لذات؛ بيان اينكه كدام يك از اقسام لذت، قوى‌تر است؛ وجه اينكه ما برخى از لذت‌ها را درك نمى‌كنيم؛ بحثى در تغاير خير و كمال؛ اثبات آلام عقليه و موعد آن كه بعد از مفارقت نفس از بدن است؛ تقسيم نفوس از لحاظ درك لذات و آلام، به چند قسم...محقق باغنوى، تعليقات كوتاهى بر اين نمط نوشته و در آن، از عدم امكان انكار تحقق لذت در هنگام تخيل محبوب و حصول لذت در علوم، با نيل به صورت علميه سخن گفته است.

    وضعيت كتاب

    در پايان كتاب، صورت مخطوطات آن آمده است و هيچ‌گونه فهرستى براى آن نوشته نشده است.


    وابسته‌ها