الاعتقاد و الهداية إلی سبيل الرشاد علی مذهب السلف أهل السنة و الجماعة

الاعتقاد و الهداية إلی سبيل الرشاد علی مذهب السلف أهل السنة و الجماعة، تألیف ابوبکر احمد بن حسین بیهقی، کتابی است به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی. نویسنده در این اثر، عقاید اسلامی را بر اساس مذهب سلف اهل سنت و جماعت بیان کرده است. عبدالله محمد درویش، تحقیق این اثر را انجام داده است.

الاعتقاد و الهداية إلی سبيل الرشاد علی مذهب السلف أهل السنة و الجماعة
الاعتقاد و الهداية إلی سبيل الرشاد علی مذهب السلف أهل السنة و الجماعة
پدیدآورانبیهقی، احمد بن حسین (نویسنده) درويش، عبدالله محمد (محقق)
ناشردار اليمامة
مکان نشرلبنان - بيروت
چاپ2
موضوعسلفيه - عقايد کلام اهل سنت
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏207‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏9‎‏الف‎‏6
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب، دارای مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب در ابواب متعدد است.

گزارش محتوا

بیهقی در مقدمه «السنن الصغری»، کتاب حاضر را چنین توصیف می‌کند: «إن الله تبارك و تعالی سهل علي ت‌نيف كتاب مختصر في بيان ما يجب علی العاقل البالغ اعتقاده و الاعتراف به في الأصول منور بذكر أطراف أدلته من كتاب الله تعالی و سنة الرسول - صلی‌الله‌عليه‌وسلم - و من إجماع السلف و دلائل النقول» (خدای بلندمرتبه نگارش کتاب مختصری را در بیان آن اصول اعتقادی که اعتقاد و اعتراف به آن بر شخص عاقل بالغ لازم است بر من آسان کرد؛ کتابی که ادله آن را از کتاب خدا و سنت پیامبرش(ص) و اجماع پیشینیان و دلایل نقلی استخراج کرده‌ام)[۱].

محقق کتاب، مطالعه آن را حول دو محور تاریخی و زمانی، توضیح داده؛ وی در محور اول، مسیر تاریخی اندیشه عقیدتی‌ای را که بیهقی در کتابش بیان کرده، نشان می‌دهد و عناصر و تأثیرات مختلفی که این اندیشه از آنها تشکیل شده را نشان می‌دهد و در محور دوم، با توجه به داده‌های جدید، به تعامل با متن، یعنی توضیح، تحلیل و تفسیر آن، پرداخته است تا محتوای مناسبی را به‌منظور افزایش خروجی به نفع جامعه علمی، ارائه کند. علاوه بر آنچه منتقدان درباره این کار، تقریر کرده‌اند، می‌توان متن آن را در قالب جدیدی که اصالت آن از دست نرود و درعین‌حال برای معاصران نیز قابل درک‎تر باشد، نیز ارائه کرد تا پروسه فهم برای خواننده آن تسهیل گردد[۲].

بیهقی در نوشتن این کتاب، بسیار از علوم لغت استفاده کرده است؛ اساسا طبیعت نگارش چنین کتابی این است. او واژگان بحث را بر همین اساس بیان می‌کند و هر لغتی را به ریشه‌های اصلی آن برمی‌گرداند. وی برای این کار به اشعار قدیمی استشهاد می‌کند و از کلمات ائمه لغت استفاده می‌نماید. او برای فهم معانی آیات قرآنی، به کلمات صحابه رجوع می‌کند تا از مضمون آیه تخطی نکرده باشد و هنگامی که به چیزی برخورد کند که در آن نیاز به تقویت متن را احساس کند، متون بسیاری را در تأیید آنچه بدان معتقد گشته، ارائه می‌کند؛ لذا شاهد این هستیم که از ائمه لغت، مانند ابومنصور ازهری و ابوعبید و نضر بن شمیل و یحیی بن زیاد فراء نقل می‌کند و از مجموعه‌های لغوی فقهی مانند «الجزية و الأيمان» و «الوصية» شافعی، بهره می‌برد[۳].

محقق کتاب در توضیح آن، به اهمیت روابط اجتماعی و اجزای تشکیل‌دهنده آن برای فهم درست این متن تذکر می‌دهد: نیازهای اجتماعی مرتبط با زمان و مکان از مواردی‌اند که برخاسته از هنجارها، مقررات، اهداف و سایر وجوه پنهان یا آشکار نهادهای اجتماعی هستند و در مضامین یک کلام یا نوشته وجود دارند. درباره متن حاضر نیز باید این وجوه را در نظر گرفت. به همین منظور، او در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته، اندکی درباره جوانب سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی زمانه بیهقی توضیح داده است.[۴].

طبیعی است، آنچه بیهقی در این کتاب نوشته، علاوه بر دو مورد فوق، برآمده از تضارب با سایر افکار مخالفینش هم بوده است.[۵].

توصیف عبدالله محمد درویش از این اثر در استفاده‎ کردن آن از دیگران، چنین است: این کتاب، صریح در نصوصی است که از قرآن کریم و سنت و اقوال پیشینیان ارائه کرده، ضمنی است در روش برخورد با این نصوص و استنباط از آنها، فعلی حقیقی است در مواردی که نویسنده از عباراتی مانند «قال أصحابنا» و «كذلك استدل فلان» استفاده می‌کند و فعلی ذهنی است در نقد نویسنده از فرقه‌های متعددی که مستقیما متعرض ذکرشان نمی‌شود[۶].

بیهقی، شیوه واضحی را در این کتاب در پیش گرفته است. او هر باب از مطالب را با آیات دال بر آن شروع می‌کند. سپس آیات را با احادیث نبوی مؤید یا شارح مضامین آنها مقایسه و مقابله می‌کند. سپس معانی حدیث و مورد شاهد در آیه و دلالت احادیث بر معانی مورد نظر را نشان می‌دهد. او در این رابطه روایتی که مؤید نظریات اوست را انتخاب می‌کند و روایات دیگر را به‌عنوان مؤید پس از این روایات ذکر می‌نماید. او در انتخاب روایات، احادیث خالی از ضعف را بر روایاتی که ضعف و علتی در آنهاست مقدم می‌دارد... همچنین برای رعایت اختصار، تنها بخش مورد نظرش از روایات را ذکر می‌کند و مابقی آن را ذکر نمی‌کند. او در باب ذکر اسانید هم این‌گونه عمل می‌کند؛ یعنی هنگامی که مشاهده کند، ذکر سند مطلب را طولانی می‌کند، برخی اسانید را ذکر می‌کند و شناخت سایر اسانید را به دیگر کتاب‌های مسند حواله می‌دهد. بیهقی، در ذکر روایات، به برخی نقاط ضعف آنها مثل تفرد یکی از راویان در فلان مطلب روایت، هم اشاره می‌کند و برخی نقاط ضعف را هم از دیگران نقل می‌کند. البته وی این مورد را به‌گونه‌ای نقل می‌کند که گویا خودش به نقطه ضعفی که از دیگران نقل کرده، معتقد نیست و خلاف آن را اعتقاد دارد؛ زیرا این مطلب را با عباراتی مانند «زعم بعض أهل العلم بالحديث» و... ذکر می‌کند. البته بیهقی در برخی موارد در این کتاب برای رد یک حدیث به مدعیات دیگر محدثانی که با آنان موافق نیست (زیرا شواهدی از کتاب و سنت و دلالت نص برخلاف نظر آنان دارد) اعتماد می‌کند[۷].

هنگامی که بیهقی در این کتاب، اسناد به کسی را به‌صورت تعلیقی آغاز می‌کند و پس از آن اسناد آن را ادامه می‌دهد، اشاره به وجود ضعف و علتی در آن شخص می‌کند و خواستار این است که بگوید تمام طرق این روایت بر مدار این شخص دور می‌زند. او در تعریف طرق تحملی که روایات و آثار و غیره را از طریق آن نقل می‌کند، دقیق است و عبارات واضح و روشنی را در بیان اخذ علوم از دیگران به‌کار می‌برد؛ مثلاًدر املاء از همان عبارت املاء، در قرائت بر او از «عرض»، در سماع از «سمعت» و در وجاده، از «قرأت في كتاب» استفاده می‌کند. وی مواردی را که از شیوخش شنیده، با عبارت «حدثنا» و «أخبرنا» ذکر می‌کند و هرگاه، در نصی که نقل می‌کند دارای اجازه از کسی باشد با عبارت «بلغني إجازة...» به این امر تذکر می‌دهد[۸].

احمد بن حسین بیهقی، با عباراتی مختصر، اندیشه‌اش را بیان می‌کند و در نشان دادن خطای مخالفانش هم همین شیوه را دارد. اساسا شیوه او این است که نشان دهد در بسیاری از مواردی که اختلاف صورت گرفته، نیازی به این همه بسط بحث نیست، بلکه با توضیح مختصری می‌توان مطلب را بیان کرد و اختلاف را نشان داد؛ برای مثال می‌توان به بحث اثبات دست برای خدا، در کتاب مراجعه کرد. مطالعه این اثر ابوبکر بیهقی، علاوه بر افزایش اطلاعات کلامی و ترسیخ عقیده، معلومات خواننده را در دیگر حوزه‌ها مانند اصول فقه، طرق استدلال، استدلالات علما در اثبات و نفی یک مسئله و... افزایش می‌دهد. همچنین خواننده با مطالعه این اثر، روایات زیادی از سنت نبوی را مطالعه می‌کند[۹].

وضعیت کتاب

فهرست مطالب در ابتدای اثر و فهارس آیات قرآن کریم به‌ترتیب سوره‌ها و احادیث نبوی به‌ترتیب الفبا و پس از آن اسامی برخی از کتاب‌های محقق در انتهای کتاب ذکر شده است.[۱۰].

بدرالدین حسن بن عمر بن حبیب حلبی (متوفی 779ق) در کتاب «الكوكب الوقاد من كتاب الاعتقاد» و برهان‌الدین ابراهیم بن عمر بقاعی (متوفی 885ق) شاگرد ابن حجر عسقلانی، در «خير الزاد من كتاب الاعتقاد» این اثر را خلاصه کرده‌اند[۱۱]. تعداد نسخه‌های خطی و چاپی این اثر در صفحه 99 و راویان آن در صفحه‌های 100 و 101، ذکر شده است.

پانویس

منابع مقاله

مقدمه کتاب.


وابسته‌ها