البحرين في صدر الإسلام

    از ویکی‌نور
    البحرين في صدر الإسلام
    البحرين في صدر الإسلام
    پدیدآورانعانی، عبدالرحمن عبدالکریم (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرالموقع الجغرافی، القبائل و الولاه، الفتح الاسلامی، اعتناق الاسلام، الخوارج و آثارها، رسائل الرسول "ص "
    ناشرالدار العربية للموسوعات
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1421 ‌‎ق
    چاپ1
    موضوعبحرین - تاریخ

    بحرین - جغرافیای تاریخی

    قبایل و نظام قبیله‌ای - بحرین
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏247‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏3‎‏ع‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    البحرين في صدر الاسلام تأليف عبدالرحمن عبدالكريم العانى از نويسندگان معاصرعرب است. بررسى اوضاع بحرين در صدر اسلام و تأثير آن در حركت خوارج از خلال منابع مختلف تاريخى، جغرافيايى، فقهى، ادبى و... هدف نگارش كتاب بوده است. نويسنده همچنين از كتاب‌ها و مقالات جديد نيز غافل نبوده و استفاده كرده است.

    ساختار

    مطالب كتاب را مى‌توان در چند بخش دسته‌بندى نمود:

    1. مقدمه: مشتمل بر معرفى كتاب و تفكيك موضوعى و تحليل مصادر
    2. متن كتاب: در هفت فصل تنظيم شده است. در چهار فصل اول جغرافيا، ساكنين، شهرها و زندگى اقتصادى و در سه فصل آخر فتح اسلامى بحرين، اداره و خوارج در بحرين را مورد مطالعه قرار داده است.
    3. ملحقات: در دو بخش نامه‌هاى رسول اكرم(ص) به بحرين و واليان بحرين در قرن اول هجرى را آورده است.

    در مجموع ساختار منسجم و خوبى بر كتاب حاكم است كه خواننده به راحتى با آن ارتباط برقرار مى‌كند.

    گزارش محتوا

    در ابتداى اثر مقدمه تحقيقى آمده است كه در آن تحليل مختصر و مفيدى از كليه منابع تاريخى ارائه شده است و لذا مطالعه آن برای كسانى كه اطلاعات كمى از تاريخ و جغرافياى جهان اسلام و منابعى تحقيقى اين حوزه دارند، بسيار مفيد است. محقق از كتب بلاد العرب غده اصفهانى، الأعلاق النفيسه ابن رسته، المسالك و الممالك ابن خرداذبه، مسالك الممالك اصطخرى و... به عنوان منابع جغرافيايى دست اول ياد مى‌كند. وى اين نكته را يادآور مى‌شود كه كتاب صورالارض ابن حوقل منسوخ است، چرا كه مطالب آن با اضافات كمى در كتاب اصطخرى آمده است. در بين منابع متأخر به كتاب معجم‌البلدان ياقوت حموى كه مطالب مهمى را از مصادرى نقل مى‌كند كه اكنون مفقود است به عنوان مصدرى مهم ياد مى‌كند. نويسنده در مطالعات خود گذشته از منابع حديثى، فقهى، ادبى و تراجم از تأليفات نويسندگان معاصر خود؛ مانند صالح احمد العلى و كايتانى نيز غافل نبوده است. تسلسل تاريخى حوادث را رعايت كرده و با با بيان مهم‌ترين اين حوادث به تبيين روابط بين آنها در سير تاريخى بحث پرداخته است.

    فصل اول:

    ويژگى‌هاى جغرافيايى بحرين در فصل اول كتاب مورد مطالعه قرار گرفته است. منابع مختلف حدود بحرين را در صدر اسلام بسيار وسيع‌تر از محدوده كنونى آن ذكر كرده‌اند، به گونه‌اى كه تمامى سرزمين‌هاى ساحل خليج فارس بين بصره و عمان مانند كويت و قطر را شامل مى‌شده است. نكته مهمى كه بايد به آن اشاره شود، آنست كه در تحديد فوق و در بخش‌هاى ديگر كتاب به جاى خليج فارس عبارت "خليج عربى" آمده است. با مراجعه به برخى از منابعى كه مؤلف در پاورقى كتاب آورده است، معلوم شد كه در اين منابع عبارت "بحر فارس" وجود دارد كه ايشان آن را تحريف كرده است و اين شيوه با روح تحقيق منافى است و حاكى از تعصب بى‌مورد اوست. نه تنها در اين منابع عبارت خليج عربى وجود ندارد، بلكه در برخى به بحر فارس تصريح شده است. به جهت اختصار تنها به دو نمونه از اين موارد اشاره مى‌شود:1- كتاب "معجم البلدان" ياقوت حموى جلد اول صفحه 343، در بين نام درياها به نام بحر فارس به عنوان شعبه‌اى از درياى هند تصريح شده است. 2- كتاب "معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع" جلد دوم صفحه 381.

    در اين فصل تقسيمات خشكى و آب‌ها و اسامى صحراها، جبال، چشمه‌ها و رودها با استناد به منابع مختلف مطالب به تفصيل آمده است.

    فصل دوم:

    موضوع اين فصل، بررسى قبايل و اديان مختلف است. وجود آب فراوان و سرسبزى زمين و مشرف بودن بر دريا ويژگى‌هاى اقليمى مناسبى را برای سكونت مردم و قبايل فراوانى فراهم آورده بود. در هنگام ظهور اسلام عبدالقيس، تميم و بكر بن وائل مهم‌ترين قبايل عرب و فرس، زط و سيابجه از مهم‌ترين قبايل غير عرب بوده‌اند. دين و عقائد مردم نيز عبارت بوده است از: وثنيه، نصرانيه، يهوديه، مجوسيه و اسبذيه بوده است.

    فصل سوم:

    اسامى شهرهاى بحرين در صدر اسلام در منابع پراكنده است. نويسنده استقساء كاملى از مصادر مختلف انجام داده است و با تجميع اين اطلاعات ناقص به گزارش‌هاى مفيدى دست يافته است. اين فصل در دو بخش ارائه شده است.در بخش نخست شهرهایى كه هم اكنون وجود دارند و در بخش بعد شهرهایى را كه در طول تاريخ مزمحل شده و از بين رفته‌اند، آورده است.

    فصل چهارم:

    نويسنده حيات اقتصادى بحرين را در آغاز ورود اسلام به اين سرزمين بر پنج عنصر مبتنى مى‌داند: زراعت، صنعت، تجارت و صيد و راه‌هاى مواصلاتى. هر كدام از اين زمينه‌ها داراى شاخه‌هاى مختلفى بوده است كه در مصادر ذكر شده است. به عنوان مثال در بخش صنعت به منسوجات، اسلحه، كشتى و خمر اشاره شده است. تجارت نيز در هر دو بخش داخلى و خارجى صورت مى‌گرفته است. در بخش خارجى با حجاز و بصره و حتى فارس و هند مبادلات تجارى از طريق راه‌هاى مواصلاتى خشكى و دريايى انجام مى‌شده است.

    فصل پنجم:

    انتشار اسلام در بحرين بدون جنگ و مسالمت‌آميز و با ارسال نام‌هاي از سوي رسول‌مكرم اسلام(ص) انجام پذيرفت. چگونگی روابط حجاز و بحرين و نمايندگان طرفين و مراسلات بين رسول اكرم(ص) و اهل بحرين نيز در اين فصل مورد مطالعه قرار گرفته است.

    فصل ششم:

    بحرين در هنگام ظهور اسلام تابع دولت ساساني بوده است. در نظام ساساني مرزبان حاكم بر مناطق واقع در مرزها بوده است و سپاهيان زيادي تحت امر او بوده‌اند. سلطه او بر اهل شهرها گسترده بوده، اما سلطه‌اش بر قبايل محدود بوده است. شيوه اداره بحرين و تقسيمات اداري پس از حاكميت اسلام در قرن اول هجری در ادامه آمده است.

    فصل هفتم:

    چگونگی امتداد حركت خوارج به سوي بحرين و عكس‌العمل اهل بحرين در برابر آن و همچنين نقش مردم بحرين در حركات خوارج در خارج از بحرين.

    وضعيت

    كثرت مصادر كتاب آن را در زمره كتاب‌هاي تحقيقي ارزشمند در موضوع خود قرار داده است. در اكثر ارجاعات به يك يا چند ارجاع اكتفا نشده است، بلكه مصادر متعدد ذكر شده است. فهرست منابع و مطالب در پایان كتاب آمده است.

    منابع مقاله

    متن و مقدمه كتاب.