الرحلة الآنورية إلی الأصقاع الحجازية و الشامية

    از ویکی‌نور
    الرحلة الآنوریة إلی الأصقاع الحجازیة و الشامیة
    الرحلة الآنورية إلی الأصقاع الحجازية و الشامية
    پدیدآورانکرد علی، محمد (گردآورنده)
    عنوان‌های دیگرهی صفحات ضمت شمل ما تفرق من سیاحه رجل العثمانیین و بطل الاسلام و المسلمین صاحب‌الدوله و العطوفه انور باشا وکیل القائد الاعظم و ناظر الحربیه الجلیل الی المدینه المنوره و سوریه و فلسطین و ماقیل من التنویه بافضاله علی المله و‌الدوله
    ناشرمکتبة الثقافة‌الدينية
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر1428 ق
    چاپ1
    شابک977-341-344-6
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏J‎‏ ‎‏125‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏8‎‏ر‎‏3‎‏*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الرحلة الآنورية الى الاصقاع الحجازية و الشامية، تأليف محمد كردعلى از نويسندگان معاصر سورى به عربى است. او در بسيارى از سفرها با پاشاهاى عثمانى همراه بوده و احوالات آنها را با توصيفات مبالغه آميز گزارش كرده است.

    ساختار

    تبويب و فصل‌بندي خاصی بر كتاب حاكم نيست و از سفر به لبنان، سوريه، مصر، فلسطين و مدينه منوره به صورت سلسله‌وار گزارش كرده است. هر يك از گزارش‌های كتاب با مدح و ثنا و مبالغه‌هايى درباره انور پاشا و يا جمال پاشا آغاز مى‌شود و با ذكر جزئيات سفر، اشعار و نامه‌ها يا احكامى را كه در رابطه با آنها صادر شده است، را مى‌آورد. نوشته‌هاى جرايد در مدح پاشاها با ذكر نام نشريه عيناَ نقل شده است. شيوه نگارش كردعلى را مى‌توان سهل ممتنع ناميد. وى با تعبيراتى لطيف، الفاظى بليغ و كلماتى به قدر معانى آنها از تكلف و تصنع پرهيز كرده است.

    گزارش محتوا

    اين اثر در رابطه با يكى از شخصيت‌هاى عثمانى به نام انور پاشا و مسافرت‌هاى و سرگذشت اوست. از او و كسانى؛ مانند جمال پاشا بسيار نام برده شده و در مدح و ثناى آنها بسيار قلم زده است؛ به عنوان مثال در صفحه 141 كتاب مى‌خوانيم كه انور پاشا مردى بوده كه از شير ديانت اسلامى نوشيده و در خانه تقوى و صلاح رشد يافته و در رگ‌هايش خون شهامت هاشمى جريان داشته است. اصطلاح "پاشا" در تاريخ عثمانى تاريخچه مفصلي دارد كه به جهت آشنايي با فضاي كتاب لازم است، خلاصه‌ای از آن ارائه مي‌گردد:

    امپراتورى عثمانى كه به دست تركانِ رانده شده، در پى هجوم مغول، در آسياى صغير تأسيس شد، وسيع‌ترين حكومت ادوار متأخر تاريخ اسلام بود كه سلطان در رأس آن قرار داشت. پاشا (باشا در متون عربى) بالاترين عنوان يا لقب افتخارى در تشكيلات عثمانى بود كه سلطان به برخى از صاحب منصبان عالى رتبه كشورى، لشكرى و نيز دربارى اعطا مى‌كرد. دراوايل حكومت عثمانى (تا 923ق)، شمار پاشاها بسيار نبود و تنها به مقام‌هاى صدراعظم و اميرالامراهاى ايالات روم ايلى و آناتولى اعطا مى‌شد. در دوران سلطان محمد فاتح كه قسطنطنيه (بعدها استانبول) فتح شد، در نتيجه گسترش قلمرو عثمانى و تكامل سازمان ادارى آن، مقام وزارت اهميت فزاينده يافت. سلطان محمد براى مراقبت و محدود كردن صدر اعظم، وزيرانى با لقب پاشا منصوب كرد؛ ولى از آن جا كه قدرت و نفوذ آنها عملاً به اندازه قدرت و نفوذ زياد صدراعظم نبود، بيشترشان به تدريج در چرخه توطئه و رشوه‌خوارى تحليل مى‌رفتند.

    در قرن دهم، كه عصر طلايى عثمانيان بود، شمار پاشاها بيشتر شد و عنوان پاشا به عموم وزرا (مانند وزير دوم و وزير سوم)، واليان جديدتر و امرا نيز اعطا مى‌شد؛ چنانكه همه صاحب منصبان عالى رتبه سلطان سليم اوّل در جنگ معروف چالداران، عنوان پاشا داشتند و همچنين در همين دوران بود كه عثمانى‌ها پس از پيروزى چالداران و آسوده شدن از جانب پادشاهى شيعه ايران، افريقاى شمالى را تصرف كردند و واليانى با عنوان پاشا در مصر، سوريه، طرابلس (ليبى)، تونس والجزاير منصوب نمودند. بعضى از اين پاشاها با گذشت زمان، اقتدار فزاينده يافتند و در سده‌هاى بعد، عملاً به صورت حكمرانان مستقل در آمدند؛ مانند محمدعلى پاشا حاكم مصر و از مهم‌ترين شخصيت‌هاى متأخر تاريخ اسلام، كه سلطنت او در آن ديار موروثى شد.

    در دوران پس از نهضت مشروطه 1326ق1908/، پاشاها به بيشترين شمار خود رسيدند و در سرزمين‌هاى امپراتورى رو به زوال عثمانى، حدود ششصد پاشا مى‌زيستند.

    گفتنى است كه برخى از اين پاشاها در جنبش‌هاى سياسى آن روزگار جايگاه ويژه‌اى داشته‌اند. "انور پاشا، طلعت پاشا و جمال پاشا" از جمله آنان بودند كه پس از خلع سلطان محمد پنجم و وزيرش داماد فريد پاشا، حكومت سه نفره تشكيل دادند. بيشتر پاشاهاى برجسته عثمانى، به ويژه وزيران اعظم، گذشته از نقش مهمّ سياسى، نقش فرهنگى و اجتماعى برجسته‌اى نيز داشته‌اند، كه البته اين جنبه آنها ربط مستقيم به سمت پاشايى ايشان نداشت. بدين گونه كه وزراى عثمانى، به گونه‌اى سنتى و دير پا، در ايجاد مساجد، كاروانسراها، حمام‌ها، بازارها، كتابخانه‌ها و بناهاى ديگر از اين قبيل، با سلاطين و امراى خود رقابت مى‌كردند كه نتيجه آن پديد آمدن آثار فرهنگى بسيار در سرزمين‌هاى امپراتورى عثمانى بوده‌است.

    انور پاشا كه نويسنده از او با عنوان "نابغه انقلابات عثمانى" ياد مى‌كند، در سال 1332ق1914/م به وزارت جنگ(النظارة الحربية) منصوب شد و همزمان رياست ستاد ارتش عثمانى را نيز به عهده گرفت. او به بازسازى ارتش عثمانى همت گماشت و عناوين نظامى جديد و نيز شيوه نگارش نوينى براى حروف مصوت و صامت وضع كرد كه "انوريه" ناميده شد(نام كتاب نيز از همين نام گرفته شده است). درباره زندگى سياسى و نظامى او نظريات موافق و مخالف بسيار ابراز شده است. برخى پيروزى‌هاى او در برخى جبهه‌ها سبب محبوبيت او در افكار عمومى شد؛ اما برخى او را مسئول شكست تركيه و تجزيه دولت عثمانى در جنگ جهانى اول دانسته‌اند. بخش اعظمى از كتاب را قصايد و اشعارى است كه در مدح انور پاشا سروده شده است. بخشى را نيز نامه‌ها تشكيل مى‌دهد.

    نويسنده در بخش‌هاى مختلف از مدارس و مساجدى كه ديده است، گزارش كرده و برخى فقرات حاكى از حريت او در نقل مطالب است. در صفحه 164 كتاب با اشاره به بخش‌هايى از سخنرانى شيخ اسعد شقيرى چنين مى‌آورد: پيامبر در حديثى سيد‌‎ما على بن ابى‌طالب(ع) را مورد خطاب قرارداد و فرمود: "انت سيد‌‎المرسلين و يعسوب الموحدين" و سپس سيادت آن حضرت را به دليل حفاظت بر كيان مسلمين و حرص بر اقامه شعائر دين و رهبرى سپاه اسلام و... مى‌داند تا آن جا كه به مقام راضياَ مرضياَ نائل گرديد.

    وضعيت

    در ابتدا مقدمه‌اى از مؤلف و در انتها فهرست محتواى كتاب آمده است.

    منابع مقاله

    1. متن كتاب.
    2. مقاله پاشا و پاشايى، حجت فخرى، مجله مقالات و بررسى‌ها، زمستان 1377، صفحه 133.
    3. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، جلد 10، صفحه 402.