الرحلة الورثيلانية الموسومة بنزهة الأنظار في فضل علم التاريخ و الأخبار

    از ویکی‌نور
    الرحلة الورثيلانية الموسومة بنزهة الأنظار في فضل علم التاريخ و الأخبار
    الرحلة الورثيلانية الموسومة بنزهة الأنظار في فضل علم التاريخ و الأخبار
    پدیدآورانورثیلانی، حسین بن محمد (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرالموسومه بنزهه الانظار فی فضل علم التاریخ و الاخبار
    ناشرمکتبة الثقافة‌الدينية
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر1429 ق
    چاپ1
    موضوعسفر نامه‎ها

    عربستان سعودی - سیر و سیاحت

    مصر - آثار تاریخی

    مصر - سیر و سیاحت

    کشورهای عربی - سیر و سیاحت
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏49‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏و‎‏4‎‏ر‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الرحلة الورثيلانية الموسومة بنزهة الأنظار في فضل علم التاريخ و الأخبار، تأليف حسين بن محمد ورثيلانى به زبان عربى است. ورثيلاني در سال 1179 اراده حج كرده، از بجايه در دورترين نقطه از شمال افريقا به حج مى‌رود. نام سفرنامه وي نزهة الانظار في فضل علم التاريخ و الامصار است كه به نام فوق شهرت يافته است.

    ساختار

    نويسنده سفرنامه‌اش را در 21 باب تنظيم كرده است. سفر او از بسكره آغاز و در جلد اول طرابلس و مصر شرح شده است. در جلد دوم سفرنامه ابتدا شهرهاى مذهبى مكه و مدينه و در مسير بازگشت نيز شهرهاى تاريخى مصر و ديدنى‌هاى آن شرح شده است.

    گزارش محتوا

    اين سفرنامه منبع مهمى در تاريخ الجزاير و ديگر سرزمين‌هاى عربى؛ مانند: تونس، ليبى، مصر و حجاز است. در اين اثر از بسيارى از شخصيت‌هاى اهل سنت و آثار آن‌ها نام برده شده است و فوائد تاريخى و جغرافيايى ارزشمندى را در بردارد.

    نيت زيارت بيت‌الله و دعا براى حوايج مسلمين انگيزه سفر ورثيلانى بود. به گفته خود او اختلافات بين مسلمين و فتنه و هرج و مرج در وطن او چنان بالا گرفته بود كه اميد برطرف شدن آنها نبود. وضع به گونه‌اى بوده كه از حكومت نيز كارى برنمى‌آمد. علماى بجايه نيز به وجوب صلاح بين مسلمين توسط اهل خير و صلاح فتوا داده بودند. او از سرزمين‌هاى از وطنش ياد مى‌كند كه به سبب اين درگيرى‌ها ويران شده است. در ادامه صفحات زيادى از كتاب به معرفى و شرح حال علماى اهل سنت كه با آنها ملاقات داشته اختصاص مى‌يابد. در آن روزگار كه سفر مكه ماه‌ها به طول مى‌انجاميد، ورثيلانى نيز به شيوه رايج با خانواده و خدام و شاگردان و همسايگان وداع مى‌كند و به شوق زيارت نبى اكرم(ص) تعلق به زن و فرزند و مال را ناچيز شمرده و خود را تسلى مى‌دهد. او كه اندوه فراق را نمى‌تواند پنهان كند، احساسات خود را در قالب اشعارى بروز مى‌دهد.

    نويسنده معتقد است كه حضر و سفر در روز پنجشنبه مبارک است، لذا در روز پنجشنبه به قصد حج سفرش را آغاز مى‌كند. اولين مكانى كه او از حسن ضيافت و مهمان نوازى اهلش با نثرى مسجع و دلنشين تعريف و تمجيد مى‌كند، قريه بنى‌حافظ است. در ادامه مسير او از زموره نام مى‌برد كه آن گونه كه مى‌گويد فتنه‌ها از اين منطقه ناشى شده است و مردم آن اهل معاصى و جاهل بوده و اهل لهو و لعب بوده‌اند.

    شهر بسكره اولين شهرى است كه از آن گزارش شده است. اين شهر نيز با آنكه از آب فراوان برخوردار بوده و در كنار درب هر منزلى آبشخورى وجود داشته و داراى نخلستان‌ها و غلات بسيار بوده، به آتش فتنه گرفتار آمده است. او كه اهل علم است با بزرگان و فقيهان اين شهر ديدار مى‌كند و قبر عبدالرحمن أخضرى را نيز زيارت مى‌كند. او صاحب تأليفات فراوانى بوده و از جمله آنها منظومه قدسيه است كه نويسنده آن را شرح كرده است.

    در فقرات بعد به مناسبت زيارت قبر "عقبة بن نافع" صحابى رسول خدا(ص) كه از سوى معاويه در سال 62ق به ولايت آفريقا منصوب شد، چگونگى توسعه اسلام در آفريقا تشريح شده است.

    ورثيلانى پس از گذر از شهرهایى؛ مانند: تورز و نفطه در اول شعبان به طرابلس وارد مى‌شود و مورد استقبال مردم و علما قرار مى‌گيرد. او مصر را مادر بلاد شرق و غرب مى‌نامد و هر آنچه از خير و شر درباره آن گفته شده را غريب نمى‌داند. در ادامه حكايتى را نقل مى‌كند كه روزى عده‌اى از تجار به مصر آمدند و در مكانى با گروهى كه در ميان آنها عالم و فقير و مجنون بود ساكن شدند. به هنگام صبح جمعيت به قصد برآورده شدن حاجت متفرق شدند. به تاريك شدن هوا همگى به منزل مراجعت كردند و از آنچه ديده بودند خبر دادند. تاجر گفت كه در تجارت مثل اين سرزمين نديده‌ام؛ مردم آن همگى تاجر هستند و داستان مشاهداتش را بازگو نمود. فقيه و فقير و مجنون نيز همانند او گفتند. او سپس جمله را از منتهى العبر ابن‌خلدون نقل مى‌كند كه: «هر آنچه درباره مصر تصور كنى، با ورود به آن بيش از آن خواهى يافت». او ذكر اخبار و عجائب مصر را اطاله كلام مى‌داند و كتاب "حسن المحاضرة في اخبار مصر و القاهرة" سيوطى را كتاب جامعى در اين زمينه دانسته و به آن ارجاع مى‌دهد.

    از بخش‌هاى جالب كتاب كه حكايت از ورود نوشيدنى غربى و مخدرات به سرزمين‌هاى اسلامى دارد، مطالبى است كه درباره قهوه و توتون آمده است و نويسنده با نقل نظرات علما در حليت و حرمت آنها اظهار نظر مى‌كند.

    مشاهده مكه تعب و خستگى را به سرور و فرح تبديل مى‌كند. او ضمن بيان اعمال حج به معرفى اماكن و مساجد مكه مى‌پردازد. مسجد خيف اولين مسجدى است كه نام مى‌برد. منقول است كه اين مسجد كه مسجد على ناميده مى‌شود و محل استقرار نبى‌اكرم(ص) و اصحاب در حجةالوداع بوده، به دست مبارک على بن ابى‌طالب(ص) بنا نهاده شده است. مولد پيامبر اكرم(ص) كه در آن روزگار داراى مسجد و بناى عظيمى بوده و مولد فاطمه(س) و بيت خديجه(س) از ديگر اماكن شريفى است كه از آنها ياد شده است.

    ذكر بيان عادات و سنن مردم از بخش‌هاى قابل توجه سفرنامه‌ها است. ورثيلانى نيز به شيوه و عادات مردم مدينه اشاره مى‌كند كه روزهاى پنجشنبه به زيارت قبر حمزه سيدالشهداء رفته و معمولاً شب نيز در آن جا بيتوته مى‌كرده‌اند. حاكم نيز از على(ع) نقل مى‌كندكه فاطمه(س) هر جمعه قبر عمويش حمزه را زيارت مى‌كرد و در آن مكان نماز گزارده و گريه مى‌كرد.

    از بخش‌هايى كه در كتب تاريخ‌نگارى مكه مى‌توان مشاهده نمود، ذكر چاه‌ها و چشمه‌هايى است كه پيامبر از آنها نوشيده يا وضو گرفته است. همچنين نام وادى‌هاى مدينه؛ مانند عتيق و بطحان كه به هنگام بارندگى سيل جارى مى‌شود را در منابع مختلف مى‌توان ديد. اين بخش‌ها را در اثر حاضر نيز مى‌توان مشاهده نمود.

    فصول پایانى نيز به مصر و ديدنى‌ها و عجائب آن اختصاص دارد. شهرهاى تاريخى اسكندريه، طرابلس، تونس و قسطنطنيه در راه بازگشت نيز توصيف شده‌اند. از جمله ديدنى‌هايى كه از آنها ياد شده، مساجد پنجگانه اسكندريه و مناره اسكندريه است. مسعودى در سال 333ق طول اين مناره را 230 ذراع دانسته است. نويسنده به تناسب بحث مطالب تاريخى و اعتقادى را نيز مطرح مى‌كند. او فتح مصر را توسط عمر از عجائب مى‌شمارد و فضايل خلفا را مطرح مى‌كند. او فضايل اميرالمؤمنين على(ع) را به تفصيل ذكر مى‌كند. در بخشى از آن مى‌خوانيم: «او اولين كسى بود كه در كودكى اسلام آورد و اولين كسى بود كه با رسول‌الله(ص) نماز گزارد و در تمامى مشاهد جز غزوه تبوك با وى بود و در حالى كه نه ساله بود رسول‌الله(ص) به اهل بهشت بودن او شهادت داد و دخترش فاطمه زهرا(س) را به او تزويج نمود». ورثيلانى درباره خلفا بيشتر به غزوات آنها پرداخته است؛ اما چند صفحه از سفرنامه‌اش را به ذكر فضايل على(ع) اختصاص داده كه حاكى از حب وى نسبت به آن بزرگوار مى‌باشد.

    وضعيت كتاب

    محمد بن أبى‌شنب مصحح كتاب، در تصحيح آن از چهار نسخه خطى و چاپى استفاده كرده است؛ اما به اعتقاد برخى از نويسندگان؛ مانند مختار فيلالى به رغم تلاش باز هم عبارات تحريف شده، در كتاب وجود دارد و فقراتى از آن را در بعضى از نسخ نمى‌توان يافت و در نسخى ديگر نيز به لحاظ مكانى متفاوت است كه شك عدم صدور به قلم مؤلف را تقويت مى‌كند؛ چرا كه بعضى از مورخين به اغراض معينى برخى عبارات را خذف و يا مى‌افزودند. اين تحريفات سبب ابهام معلومات تاريخى شده است. مصحح نيز در فقرات پایانى مقدمه به اشكالات فراوانى كه پس از مراجعه به نسخ مختلف امكان اصلاح آنها فراهم نشده است، اعتراف دارد. در پانوشت كه به قلم مصحح است تنها اختلاف نسخ ديده مى‌شود. در ابتداى جلد اول مقدمه‌اى به قلم مصحح و پس از آن بيوگرافى مؤلف به نقل از يكى از نسخ سفرنامه ذكر شده است. فهرست مطالب هر دو مجلد در انتهاى جلد دوم آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.