الغدير في الكتاب العزيز

    از ویکی‌نور
    الغدیر في الکتاب العزیز
    الغدير في الكتاب العزيز
    پدیدآورانموسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی (گزينش) امینی، عبدالحسین (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرالغدیر فی الکتاب و السنه. برگزیده
    ناشرمؤسسة دائرة معارف الفقه الاسلامي
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1426 ق
    چاپ3
    شابک964-8360-71-5
    موضوععلی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت غدیر خم
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏223‎‏/‎‏54‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ ‎‏غ‎‏4018‎‏ ‎‏1384*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الغدير في الكتاب العزيز كه نام كامل آن عبارت است از: «الغدير في الكتاب العزيز من كتاب الغدير للشيخ الأميني»، بخشى از كتاب «الغدير في الكتاب و السنة و الأدب» نوشته علامه امينى (تبريز 1281-1349ش، نجف) است كه گروه تحقيق مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامى آن را به‌صورت اثرى مستقل منتشر ساخته است.

    اين كتاب به زبان عربى فصيح و بليغ نوشته شده و در آن، مسئله غدير از نظر برخى آيات قرآن كريم بررسى و تفسير شده است. البته نويسنده در اين اثر نگرش روايى نيز داشته و اين موضوع را از نظر اشكالات واردشده بر حديث غدير بررسى كرده و در اين ارتباط، تعداد هفت شبهه را در مورد حديث غدير نقل كرده و بعد به‌صورت علمى به نقد آن‌ها پرداخته است.

    «الغدير في الكتاب و السنة و الأدب»، از سه بخش مهمّ قرآنى، روايى و شعرى تشكيل شده است، ولى كتاب حاضر فقط شامل بخش قرآنى و اندكى از بخش روايى آن كتاب است.

    ساختار

    كتاب حاضر از مقدمه مختصر ناشر (اهميت واقعه غدير و موضوع كتاب حاضر و آيات مورد بحث و...) و متن اصلى (شامل دو بخش) تشكيل شده است. زبان و ادبيات اين اثر، امروزى، روان و زيبا و عربى فصيح و بليغ است.

    نويسنده از منابع قابل توجهى از آثار معتبر عربى از انديشمندان اسلامى براى توليد اثر حاضر بهره برده است. شيوه نويسنده در اين اثر، تفسيرى و تحليلى و بررسى سندى و دلالى روايات است.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر، گفتنى‌ها فراوان است از جمله:

    1. نويسنده در مورد آيه بلاغ: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» .[۱]، چنين نوشته است: «اين آيه شريفه در روز 18 ذى‌حجه سال دهم هجرى در آخرين حجّ پيامبر(ص) معروف به حجةالوداع نازل شده است. در زمانى كه پيامبر(ص) به محلّ غدير خم رسيد، درحالى‌كه پنج ساعت از روز گذشته بود، جبرئيل به‌سوى او آمد و گفت: اى محمد خدا به تو سلام مى‌رساند و به تو مى‌گويد كه‌اى پيامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولايت و رهبرى على بن ابى‌طالب اميرالمؤمنين(ع)] بر تو نازل شده ابلاغ كن و اگر انجام ندهى، پيام خدا را نرسانده‌اى؛ خدا تو را از [آسيب و گزند] مردم نگه مى‌دارد؛ قطعاً خدا گروه كافران را هدايت نمى‌كند. مردم، صد هزار يا بيشتر بودند. پيش‌روندگانشان نزدیک جحفه بودند. پس پيامبر(ص) دستور داد كه هر كسى كه جلوتر رفته برگردد و هر كسى كه عقب مانده، بيايد و به همان جا برسد و بماند، سپس آن حضرت، على(ع) را به‌عنوان امام به مردم معرفى كرد و آنچه را كه خدا نازل كرده بود، به گوش آنها رساند... آنچه گفته شد در نزد دانشمندان شيعى مورد قبول است»، علامه امينى در ادامه نظر تعدادى از دانشمندان اهل سنت را آورده كه همين مطلب را تأييد كرده‌اند و همچنين برخى از نظرهاى مخالفان را نقد كرده است.[۲]

    2. نويسنده در مورد آيه «... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً...» ، چنين نوشته است: «شيعه، نسل در نسل از پدرانشان نقل كرده و همگى اتفاق نظر دارند كه اين آيه كريمه در مورد نصّ غدير نازل شده است، بعد از آنكه پيامبر(ص) با عباراتى صريح ولايت حضرت اميرالمؤمنين على(ع) را بيان كرد كه متضمن نصّى روشن بود كه ياران پيامبر(ص) دانستند و عرب فهميدند و هر كسى كه اين خبر به او رسيد‌ ‎به آن احتجاج كرد و بسيارى از دانشمندان تفسير و امامان حديث و حافظان آثار از اهل سنت در اين موضوع با شيعه موافقت كرده‌اند و...».[۳]

    3. نويسنده در اين اثر، افزون بر بررسى قرآنى و تفسيرى، با بيان اينكه تفسير و روايات در شأن نزول آيات در زمينه غدير با هم هماهنگ و موافقند، در بحثى تحت عنوان «نظرة في الحديث»، به پژوهش روايى نيز پرداخته و موضوع غدير را از نظر اشكالات واردشده بر «حديث غدير» بررسى كرده و در اين ارتباط، تعداد هفت شبهه در مورد اين حديث را نقل كرده و بعد به‌صورت علمى به نقد آن پرداخته است.[۴]

    4. نويسنده، اين شبهه را مطرح كرده كه: داستان غدير در زمان بازگشت رسول خدا(ص) از حجّة الوداع بود و همگى اين مطلب را قبول دارند؛ حال چگونه است كه در روايت آمده كه زمانى كه خبر اين مطلب منتشر شد، حارث كه در ابطح مكه بود به‌سوى پيامبر(ص) آمد، درحالى‌كه طبيعت اقتضا مى‌كند كه اين مطلب در مدينه باشد، پس گويى اين روايت جعلى است و سازنده آن، خبرى از تاريخ اين واقعه نداشته است.! علامه امينى در پاسخ نوشته است كه اولاً در روايت حلبى در سيره‌اش و سبط بن جوزى در تذكره‌اش و شيخ محمد صدر العالم در «معارج الدجى» گفته‌اند كه آمدن سائل در مسجد بود - اگر مراد مسجد مدينه باشد - و حلبى هم تصريح كرده است كه اين مطلب در مدينه بود و ابن تيميه اين مطلب را فراموش كرده، پس شروع كرده به حمله به روايت به‌صورت جزمى و...؛ ثانياً اشتباه لغوى اشكال‌كننده است كه پنداشته ابطح اختصاص به حوالى مكه دارد، درحالى‌كه اگر به كتب لغت مراجعه مى‌كرد، مى‌يافت كه ابطح هر محلّ سيل‌گيرى است كه در آن شن و سنگ‌ريزه باشد.[۵]

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، فقط فهرست اجمالى مطالب.[۶]فراهم شده و متأسفانه هيچ خبرى از فهرست منابع و فهرست‌هاى فنى - شامل آيات، اعلام، امكنه، روايات و اشعار عربى و... - نيست.

    اين كتاب، مستند است و نويسنده ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى آورده است. او گاه نام و نشان آيات و سوره‌ها را مشخص كرده، گاه لغتى را معنا كرده، گاه نام كتاب و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده و گاه افزون بر آن توضيحى نيز ذكر كرده است.

    برخى از توضيحات نويسنده در پاورقى‌ها رجالى و شخصيت‌شناسانه است. برخى از توضيحات پاورقى با امضاى «الطباطبائي» آمده است كه غير از علامه امينى است و به نظر مى‌رسد اين مطالب را جناب محقق طباطبايى - سيد‌‎عبدالعزيز طباطبايى - نوشته است. در يك مورد مشاهده شد كه جناب آقاى طباطبايى بعد از نقل نظر علامه امينى در پاورقى آن را به‌صورت استدلالى نقد كرده است.[۷]

    پانويس

    1. مائده: 67
    2. ر.ک: متن كتاب، ص11-43
    3. ر.ک: همان، ص45
    4. ر.ک: همان، ص79-118
    5. ر.ک: همان، ص80-81
    6. همان، ص119
    7. ر.ک: همان، ص69، پاورقى 2

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها