المنتقی من اخبار مصر لابن میسر تاج‌الدین محمد بن علی بن یوسف بن جلب راغب

    از ویکی‌نور
    ‏المنتقی من اخبار مصر لابن میسر تاج‌الدین محمد بن علی بن یوسف بن جلب راغب
    المنتقی من اخبار مصر لابن میسر تاج‌الدین محمد بن علی بن یوسف بن جلب راغب
    پدیدآورانابن میسر، محمد بن علی (نویسنده)

    مقریزی، احمد بن علی (تلخيص)

    سید، ایمن فواد (محقق)
    ناشرالمعهد العلمي الفرنسي للآثار الشرقية
    مکان نشرقاهره - مصر
    چاپ1
    موضوعفاطمیان - تاریخ - 297 - 567ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DT‎‏ ‎‏95‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المنتقى من أخبار مصر، جزء دوم از كتاب «تاريخ مصر» نوشته ابوعبدالله تاج‌الدين محمد بن على بن جَلَب راغب، معروف به ابن مُيَسَّر (د 677ق) است كه تقى‌الدين مقريزى (845 - 766ق) در سال 814ق، بخش‌هایى از آن را انتخاب و يادداشت كرده و اكنون با تحقيق، مقدمه و پاورقى ايمن فؤاد سيّد منتشر شده است. اين كتاب از مهم‌ترين آثارى است كه در تاريخ فاطميان مصر و به‌ويژه تاريخ فاطميان متأخر به دست ما رسيده است.[۱]

    محقق اثر پيش از انتشار اين كتاب، «تاريخ مصر» مسبّحى را نيز تحقيق و تصحيح نموده است و از آنجا كه تاريخ ابن ميسّر، تكمله‌اى است بر تاريخ مسبّحى، تصميم به تحقيق اين اثر گرفته است.[۲]

    ساختار

    كتاب، مشتمل بر دو بخش تحقيق و نص كتاب است. محقق كتاب در بخش تحقيقى اثر، مطالبى را درباره موضوع، مؤلف و مصادر كتاب، نسخه‌ها و شيوه تحقيقى خود نوشته است. نویسنده در متن كتاب، همچون بسيارى از آثار تاريخ‌نگارى، حوادث و اتفاقات زمان حكام مصر را به شيوه سال‌نگارى پس از حدود 250 سال بعد از وقوع آن اتفاقات گزارش كرده است.[۳]

    گزارش محتوا

    اهميت ابن ميسّر بيشتر به سبب، تأليف اثرى در تاريخ مصر است. اين اثر كه از مراجع مقريزى بوده، مورد استفاده مورخان بعد از او قرار گرفته است؛ به‌ويژه مى‌توان از «الانتصار» ابن دقماق و الكواكب ابن زيات ياد كرد. اغلب گفته شده است كه ابن ميسر اين تاريخ را به‌عنوان ذيلى بر تاريخ مسبّحى فراهم كرده و سال‌هاى وقايع آن را به 553ق، رسانده است. بااين‌همه نقل برخى وقايع مربوط به سده 4ق، بيانگر آن است كه او صرفاً به ذيل‌نويسى بر اثر مسبحى نپرداخته بوده است. احتمال پذيرفتنى‌تر آن است كه آخرين بخش تاريخ بزرگ ابن ميسر عنوان تكمله تاريخ مسبحى را داشته است. آغاز تاريخ ابن ميسر فتح مصر به دست مسلمانان و يا دست‌كم تاريخ طولونيان بوده است.[۴]

    محقق كتاب در مقدمه‌اش، پيشينه‌اى از تاريخ انتشار اين اثر را ذكر كرده است.[۵]وى همچنين در بخش ديگرى از مقدمه‌اش از اينكه تاريخ ابن ميسّر به‌طور كامل به دست ما نرسيده، ابراز تأسف كرده است. اين اثر در حقيقت بخش‌هایى از تاريخ ابن ميسّر است كه مقريزى در سال 814ق، از خلال مطالعاتش از آن كتاب براى استفاده در تأليفاتش يادداشت كرده است. تا اين سال مقريزى چيز زيادى از تأليفاتش را ننوشته و در صدد جمع مواد اين تأليفات بوده است. وى تأكيد مى‌كند كه كوچك‌ترين شكى نداريم كه ناسخ نسخه خطى تاريخ ابن ميسّر، يادداشت‌هاى مقريزى را جمع كرده و نوشته است.[۶]

    تاريخ ابن ميسّر بر طبق نسخه پاريس مشتمل بر دو بخش است:

    1. بخشى كه تمامش از ابن ميسّر است و حوادث سال‌هاى 439 تا سال 553ق، را ذكر كرده و حوادث سال‌هاى 502 - 514ق، آن افتاده است.
    2. بخش دوم از ابن ميسّر نبوده، بلكه به قلم مقريزى بوده و شيوه آن با شيوه باقى كتاب متفاوت است و لذا محقق كتاب آن را در مكان خود نياورده و آن را در آخر كتاب قرار داده است. اين بخش، حوادث سال‌هاى 362 تا 365ق و 381 - 390 را شامل مى‌شود.[۷]

    مقريزى در ثبت اين اثر پى‌درپى وظائف مهم حكومت فاطمى و به‌ويژه وظائف وزراء، قضات و روحانیون را ثبت كرده است؛ به‌طورى‌كه در برخى از سال‌ها از ابن ميسّر جز نام قضات و وزراء را نقل نكرده است.[۸]

    از كتاب، حوادث برخى سال‌ها به‌طور كامل افتاده است؛ چه‌بسا مقريزى در تاريخ ابن ميسّر معلوماتى را موافق با مطالب مورد نيازش نديده است. حوادث سال‌هاى 445 و 471 و 473 - 476 و 481 و 484 و 530 از اين‌گونه است. حوادث اين سال‌ها در كتاب «اتعاظ الحنفاء» نيز، به‌جز حوادث سال 530ق، ذكر نشده است.[۹]

    وضعيت كتاب

    پس از مقدمه محقق، رموز و اختصارات به‌كاررفته در كتاب و پس از آن صفحاتى از نسخه خطى اثر آمده است. فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهارس اعلام، اماكن و شهرها، مصطلحات و اسامى ديوان‌ها، قبايل و جماعات و اسامى كتب در انتهاى آن آمده است.

    محقق كتاب، پاورقى‌هاى مفيدى بر مطالب كتاب زده است؛ معرفى اعلام، توضيح برخى عبارات، مقايسه مطالب كتاب با ديگر آثار مقريزى، مانند الخطط و اتعاظ و ارجاع به ديگر منابع، از جمله فعالیت‌های تحقيقى او بر اين اثر است.

    پانويس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، جلد چهارم، زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، نوشته محمدمهدى مؤذن جامى، تهران، 1377.