بحث کاربر:Km13401340@gmail.com: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه را خالی کرد)
    خط ۱: خط ۱:
    == نوریّه ==


    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =
    | عنوان = نوریّه
    | عنوان‌های دیگر = نور در عرفان
    | پدیدآوران = علاءالدوله سمنانی
    [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (شارح و مصحح)
    | زبان =فارسي
    | کد کنگره =‏ 90217ن8ع/283 BP
    | موضوع = علاءالدوله سمنانی، نوریه، عرفان و تصوّف، نقد و تفسیر.
    | ناشر = انتشارات نجم کبری
    | مکان نشر =ایران ـ کرج
    | سال نشر = 1394 ش
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE0000AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | شابک =1-59-2905-964-978
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخوان همراه نور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    ''' نوریّه ''' نوشته‌ی شیخ [[علاءالدوله سمنانی]] است که توسّط استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] تصحیح و ضرح شده است. رساله بسیار مختصر است ولی با تخصّصی که شیخ [[علاأالدوله سمنانی]] در این باره دارد مطلبی عمیق و عرفانی را در این باره به نگارش در آورده است.
    چندین کتاب دیگر با همین نام یا مشابه با آن می توان پیدا کرد که عموماً آثار گرانسنگ اهل عرفان است. رساله ای به همین نام نیز از [[سیّد محمد نوربخش]] وجود دارد که در سالهای اخیر توسّط استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با نام [[تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور]] به تفصیل شرح و تفسیر شده است. گفتنی است که این دو عارف نامی هر دو از مکتب عرفانی کبرویه هستند و مکتب کبرویه با وجود [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌ کبری]] و دیگر مشایخ عارف او از نظریه پردازان رنگ و نور در عرفان بوده اند و کتاب [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]] و [[تحفة البرره فی مسائل العشره]] هر دو شرحی مناسب از این بابت ارائه کرده اند، و یا آثار شیخ [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجم‌الدّین رازی]] به ویژه در کتاب [[مرصاد العباد]] از این بابت بسیار غنی است و نیز کتاب [[کاشف الاسرار]] شیخ [[نورالدّین اسفراینی]] که اینهمه را به طور کلّی با تفسیری دقیق می توان از کتاب [[نجم کبری]] و نیز کتاب [[علاء الدوله سمنانی، پیر عارفان]] نوشته ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که خود ادامه ی این مکتب در عصر حاضر است را ملاحظه نمود.
    == ساختار ==
    کتاب نوریّه اثری مختصر از شیخ کامل [[علاءالدوله سمنانی]] است که اختصاصاً در مفهوم نور در عرفان و به ویژه در مکتب کبرویه سخن می گوید. این کتاب با تصحیح، مقدّمه و شرحی عرفانی ـ فلسفی از سوی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در 62 صفحه توسّط انتشارات نجم کبری منتشر شده است. کتاب با آنکه در صفحه ی 4 چیزی به نام فهرست مطالب هم دارد ولی در واقع تنها شامل مقدّمه و و متن و تفسیر نوریه است، و در انتهای اثر هم گزیده منابع و مآخذ وجود دارد.
    نویسنده در مقدّمه در خصوص این رساله می گوید: [[نوریّه]] رساله ای مختصر و کوتاه ولی بسیار مهمّ و عمیق از شیخ علاءالدّوله ی سمنانی است. کتاب [[نوریّه]] در حقیقت از سیر و سلوک و مراتب و منازلی سخن می گوید که در کمتر کتابی از این بابت نوشته و گفته شده است. بیان نور و رنگ، و تفسیر و تحلیل رنگها و نورها، و مقدّمات و مراتب نور و رنگ از جمله مسائل مهمّی است که شیخ در این رساله بحث و بررسی کرده است<ref>مقدّمه، ص 5</ref>.
    کتاب [[نوریه]] که متن و عبارات شیخ است با شماره های مسلسل از 1 تا 43 مشخّص شده است، در واقع هر شماره به طور پیاپی بخشی پیوسته از متن شیخ است که در این کتاب تنظیم شده است و شرح مطالب در ذیل هر شماره بعد از متن اصلی با حروفی ریزتر و تورفته کاملاً مشخّص شده است. عبارت نخستین در این کتاب تحت شماره 1 چنین است: شکر و سپاس آفریدگاری را که به کمال علم از راه محبّت، نور ارادت را در اراضی باطن انسان که غیب انفس است بذر شجره ی سعادت گردانید و به قدرت کردگاری آن تخم را در برآورد و شجره ی سعادت از آنجا برآورد و به آسمان قربتش رسانید. و به حکمت پروردگاری ثمره ی نور ولایت از آن شجره به در آورد و به عنایت ازلی از همه ی موجوداتش درگذرانید<ref>متن، ص 9</ref>.
    آخرین عبارت کتاب نیز در ذیل شماره 43 چنین است: توقع به حسن ارادت یاران چنان است که کشف این حال از راه مجاهده طلب کنند نه از راه قیل و قال، تا از اهل مشاهده گردند. و چون دیده ی جان بدین انوار روشن گردد این بیچاره را به دعای خیر یاد کنند، و پیوسته دعای ارواح مشایخ که به بدرقه ی همّت ایشان این راه مخوف را قطع می ¬توان کرد واجب دانند و دایماً زبان را به صلوات بر روح سرور کاینات – علیه افضل التّحیّات و ازکی الصّلوات- متحرّک دارند. و صلّی الله علیه خیر خلقه محمّد و آله و صحبه أجمعین <ref>متن، ص 56</ref>.
    == گزارش محتوا==
    کتاب نوریّه اثری است عرفانی از شیخ کامل [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]] و با شرح و تفسیر [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]، ضمن این که استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] پیش از این چندین کتاب شیخ را تصحیح و شرح کرده و دو زندگی نامه ی مفصّل از او نوشته که مرجع پژوهندگان عرفان و تصوّف نیز هست. کتابها بدین شرح اند: [[علاءالدوله سمنانی پیر عارفان]] و نیز: [[علاء الدّوله سمنانی (زندگانی، اندیشه و سلوک|علاء‌الدّوله سمنانی (زندگانی، اندیشه و سلوک)]]، [[تذکرة المشایخ]]، [[سرّ سماع]]، [[آداب السّفره]]، [[مکتوبات علاء‌الدّوله سمنانی]].
    کتاب نوریّه به مانند بسیاری دیگر از آثار عرفانی و صوفیانه با حمد و ستایش باریتعالی آغاز می شود و درود و سپاسی نیز از روی فهم و ارادت و عشق نثار پیامبر ختمی مرتبت، اهل بیت او و دیگر اولیاء الهی می گردد. متن رساله به زبان فارسی است و شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]] هم به عربی و هم به فارسی رساله های متعدّد دارد. از متن شماره ی 3 معلوم می شود که این رساله به تقاضای شخصی به نام محمّد که از مریدان شیخ بوده به نگارش در آمده است و این تقاضاها لااقل در تاریخ عرفان بسیار سودمند بوده و موجب پدیداری فرهنگ غنی معنوی برای ما ایرانیان گردیده است، کما اینکه کتاب جاودانه ی [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]] به تقاضای جناب [[حسام الدین چلبی]] مرید و محبوب [[مولانا]] پدیدار شده است.
    شارح دانشمند کتاب، جناب استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در شرح بخشی از این عبارت می گوید: بحث نور و رنگ از مباحث قدیمی و بسیار کهن است که بسیاری از بزرگان فکر و اندیشه در این باره اندیشیده و سخن گفته و یا رساله هایی را با همین نام نوشته و منتشر نموده اند. در طریقت کبرویّه نیز از زمان شیخ [[نجم الدّین کبری]] به این طرف تقریباً تمام مشایخ از رنگ و نور گفته و اساساً طریقت کبرویّه را از بابت بیانِ تئوریِ رنگ و نور می¬توان به عنوان بانی و مؤسّس یاد کرد. چه در نوشته های حضرت [[نجم کبری]]، به ویژه در کتاب [[فوائح الجمال]] به دقّت و عمیق در خصوص رنگ و نور بحث شده و او مراتب وجودی سالک را با مشاهداتی که مبتنی بر رنگ و نور است معیّن می کند. و لذا هر سالک به میزانی که شاهد انوار و الوان باشد و بسته به نوع رنگ و نوری کـه مشـاهده می کند مقام خود را در سلوک رقم می زند. غیر از شیخ کبری همان طور که بیان شد مریدان او هم از این بابت به تفصیل نوشته و بحث کرده اند، مثلاً جناب [[نجم رازی]] در دو کتاب مشهور خود: [[مرصاد العباد]]، و نیز [[مرموزات اسدی]] در این باره سخن گفته است. شیخ [[سعدالدّین حموی]] هم در برخی رساله های خود از این بابت مطالبی را نوشته است. مرید وی شیخ [[عزیزالدّین نسفی]] هم در آثار خود به ویژه در کتاب [[انسان کامل]] اشاراتی را در این خصوص مبذول داشته است. استادِ [[علاء الدّوله]]، شیخ [[نورالدّین اسفراینی]] هم در کتاب [[کاشف الاسرار]] در این باره به دقّت بحث کرده و برخی تعالیم رمزی نیز از او به شیخ [[علاء الدّوله]] منتقل شده است. و از نکات قابل توجّه این که شیخ بیان این امور را مخفی می¬کرده و از «اسرار طریقت» می دانسته و میل نداشته که اینگونه مطالب به دست نااهلان برسد و در این عبارات هم به این مطلب صراحتاً اشاره نموده است<ref>متن، صص 12-10</ref>.
    شارح رساله برای کمال بخشیدن به شرح و تفسیر خود از آثار حدیثی، فلسفی و دیگر منابع عرفانی غافل نبوده، من این که خود در این هر سه صاحب اثر و متخصّص بوده است. از منابع فلسفی که در این شرح مورد استفاده ی شارح بوده می توان به کتابهای [[حکمة الاشراق]] شیخ [[شهاب الدین سهروردی]] و برخی دیگر از آثار او یاد کرد که وی خود به این عنوان نیز موسوم بوده و از شارحان نور در حکمت و فلسفه محسوب می شده است. امّا از آثار حدیثی و دینی که در این رساله مورد استفاده ی شارح بوده برخی چنین است: [[الکافی]] اثر [[ثقة الاسلام کلینی]]، [[امالی]] اثر [[شیخ صدوق]]، [[الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد]] اثر [[شیخ مفید]]، [[اعلام الدّین فی صفات المؤمنین]] اثر [[حسن بن ابی الحسن دیلمی]]، [[بحار الانوار]]، [[علامه مجلسی]] و برخی دیگر. در عالم تصوّف و عرفان نیز هم مهمترین آثار صوفیانه به ویژه کتابهای شیوخ مکتب عرفانی کبرویه مدّ نظر شارح بوده است.
    شارح در متن شماره 41 سخن شیخ را نقل می کند و در شرح خود نیز آن را توضیح می دهد، و متن سخن و شرح آن در خصوص داشتن یا نداشتن حجاب برای پروردگار است که شیخ و شارح آن هر دو بیان کننده ی نفی آنند، چنانکه آمده است: و مجموع این حجابی بود که چون سالک تعلّق دارد او مـحجوب است بدین حُجُبـات، که واقع شده است از حـق، نه آنکه حق محجوب است که هیچ چیز حق را حجاب نتواند کرد. * از نکات قابل توجّه در این فراز این که [[سمنانی]] بیان می دارد که خداوند را هیچ حجابی نیست، هر چند که در روایات برای حضرت حق انواع حجاب نورانی و ظلمانی را گفته اند و تعداد آنرا متعدّد و کثیر بیان داشته اند در عین حال سخن سمنانی درست است که خداوند حجاب ندارد و هیچ چیز نیز نمی تواند او را حجاب گردد. نور مطلق و نورالنّور و نوالانوار را هیچ چیز نمی¬تواند حجاب گردد<ref>متن، صص 55-54</ref>.
    ==ویژگیها==
    کتاب نوریّه با شرح استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] نکات بسیاری دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
    # این نخستین شرح عرفانی بر این رساله است.
    # کتاب در نوع خود از بابت شرح و تفسیر کم نظیر است.
    # این کتاب نیز با همین عنوان ظاهراً نخستین اثر در عالم تصوّف به نظر می رسد.
    # کتاب از بابت تحلیل و انتقادی بودن از امتیازات خاص آن است.
    # نویسنده در این اثر صراحتی در گفتار دارد.
    # استفاده از منابع گسترده عرفان و فلسفه و دین از امتیازات کتاب است.
    ==وضعیت کتاب==
    کتاب نوریّه، تألیف شیخ [[علاء الدّوله سمنانی]] با مقدّمه، تصحیح و شرح استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اثری است در یک جلد با مقدّمه‌ای کوتاه. متن کتاب فارسی است و دارای 62 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. مطالب کتاب با شماره های مسلسل مشخص شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ وجود دارد.
    ==پانویس ==
    <references />
    ==منابع مقاله==
    مقدّمه و متن کتاب
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[آشنایی با مکتب کبرویه]]
    [[نجم کبری]]
    [[علاءالدوله سمنانی پیر عارفان]]
    [[مکتوبات علاء‌الدّوله سمنانی]]
    [[نجم‌الدّین کبری پیر ولی تراش]]
    [[سعد الدّین حموی (زندگی، سلوک و اندیشه)]]
    [[فوائح الجمال]]
    [[سهروردی مفسر آیات نور]]
    [[تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور]]
    [[سهروردی دانای حکمت باستان]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده: تفسیر]]
    [[رده:قرآن و مباحث دیگر]]
    [[رده:شهریور(1400)]]
    [[رده:مقالات کاربران]]
    == مولانا و شنیدن ==
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =
    | عنوان = مولانا و شنیدن
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =
    [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده)
    | زبان =فارسي
    | کد کنگره =‏ 84م3م/5305 PIR
    | موضوع = مولوی. قرآن. شعر فارسی. نقد و تفسیر.
    | ناشر = انتشارات نجم کبری
    | مکان نشر =ایران ـ کرج
    | سال نشر = 1400 ش
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE0000AUTOMATIONCODE
    | چاپ = ششم
    | شابک =1-7-96787-964-978
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخوان همراه نور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    ''' مولانا و شنیدن''' نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی ـ تحلیلی‌ که اختصاصاً به مقوله ی شنیدن از منظر مولانا می‌پردازد. عمل شنیدن در عرفان و دین از مهمترین و البتّه از سخت ترین کارهاست و در واقع باید خود را برای استماع درست تربیت نمود تا به طور ارادی گوش را در شنیدن آنچه که بایسته است قرار داد. در بین عارفان قهراً کسی به اندازه ی مولانا به این امر بها نداده است. این کتاب از گوش هوش و از شنیدن سخن می گوید، شنیدنی که با حق و ایمان و معرفت و نجات ارتباط برقرار می کند.
    قابل ذکر است که این کتاب در راستای چاپ مجموعه آثار مولوی شناسی و مثنوی پژوهی است که تا کنون حدود سی عنوان از این بابت در زمینه های گوناگون به مانند: [[مولانا و دفاع از عقل]]، [[مولانا و شعر]]، [[مولانا و حکایات نبوی]]، [[مولانا و قرآن]]، [[مولانا و شهان آسمانی]]، [[آیات مثنوی معنوی]]، [[مصحف خاموشان]]، [[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]]، [[فهم زبان مولانا]]، [[موسیقی و سماع کیهانی]]، [[چنین گفت پیغمبر]]، و [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]] به انتشار رسیده و اغلب چاپهای متعدّدی نیز یافته است که نشان از استقبال مشتاقان [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] و عرفان است.
    == ساختار ==
    کتاب مولانا و شنیدن اثری است در یک جلد در 240 صفحه و در طرحی مناسب. چنانکه از نام کتاب بر می آید مخاطب باید در انتظار مطالبی در حوزه ی شنیدن و استماع سخن باشد بر این اساس دو مقوله ی زبان و گوش و نهایتاً عقل و خرد باید بسیار مورد توجّه قرار بگیرد. از این کتاب تا کنون شش چاپ در اختیار مشتاقان قرار گرفته است، چاپ نخست آن در سال 1385 خورشیدی بوده و به طور مکرّر تا سال 1400 تجدید چاپ شده است.
    از فهرست مطالب که در صفحه ی 5 کتاب وجود دارد چنین فهمیده می شود که این کتاب قبلاً به شکل گفتاری و درسی بوده و از روی نوار پیاده شده و تبدیل به کتاب شده است. مختصر ویرایشی هم صورت گرفته ولی در عین حال کتاب در اغلب صفحات حالت صمیمیِ گفتاری خود را حفظ کرده است. با این حساب فهرست مطالب کتاب اینگونه است: مقدّمه، سخن نخست، سخن دوّم، سخن سوّم و نهایتاً نمایه نیز در انتهای کتاب وجود دارد. گرچه در طول کتاب در پاورقی نام برخی از منابع را که به آنها رجوع شده و یا سند داده شده را می بینیم ولی با این حال بخش کتابنامه در این کتاب وجود ندارد، شاید بدین خاطر که تعداد آنها آنقدر نیست که محتاج به این بخش بوده باشد. ولی آنچه که در این کتاب مهمّ است این که نویسنده با آیات بسیاری اشاره کرده تا حدّی که می توان آن را کتابی تفسیری نیز در نظر گرفت.
    == گزارش محتوا==
    مولانا و شنیدن، کتابی نقدی ـ تحلیلی در باره‌ی عمل شنیدن است که قاعدتاً باید به طور ارادی و از روی اختیار و برای فهم صورت بگیرد و وقتی که کسی با شما سخن می گوید و شما را به عنوان مخاطب لحاظ می کند انتظار دارد که کلام و سخن او را بشنوید، بفهمید و نهایتاً عمل کنید، که در این صورت کار تمام است و چنانچه غرضی بر شنیدن نباشد و یا تأمّل و درنگی برای فهمیدن نباشد مسلّماً عملی هم پیامد آن وجود نخواهد داشت. در سخن نخست که از صفحه ی 13 آغاز می شود نخستین واژه ای را که می بینیم همان واژه ی است که در آغاز متن مثنوی مورد استفاده قرار گرفته است: «بشنو»، «بشنو از نی چون حکایت می کند. و در واقع این کتاب به منزله ی تفسیری بر نی نامه ی مولانا می تواند منظور گردد، هر چند اختصاصاً مقوله ی شنیدن را مراد داشته است.
    در همان مباحث مقدّماتی به خوبی از همسخن، گوش دادن، همزبانی، عقل داشتن و اراده ای مبنی بر شنیدن سخن به میان می آید. گفتنی های مولانا زمانی اوج می گیرد و یا آغاز می شود که گوشی هوش او را انتظار بکشد، و یا صاحب عقلی او را همراهی کند و یا کسی که از لحاظ معنا همزبان او هست در کنار او باشد. ساخت و پرداخت مثنوی با حدود 25000 بیت نشان از این گوش هوش است که در تمام مدّت در کنار مولانا بوده و او را رها نکرده است. نویسنده در بخشی از سخن اوّل می گوید: [[مولانا]] به خوبی می داند که اگر حرفی برای گفتن باشد ولی گوشی برای شنیدن نباشد چه سخت و دشوار است، او به خوبی می داند که اگر در سینه ای سخن در حال جوشیدن باشد و راه به بیرون نداشته باشد چه سنگینی و فشاری برای فرد ایجاد می کند، خاصه که در این برونریز باید قابلیّت، ظرفیّت و شرایط مناسب مخاطب نیز لحاظ گردد، و در این صورت بسیاری از زبانها به علّت نبود مخاطب باید بسته گردد و در سکوتی سخت و عمیق فرو رود، همان طور که [[مولانا]] خود در این خموشی و سکوت وارد شد، سکوتی سخت و دردناک، این است که در دنباله ی کلام خود می گوید:
    {{شعر}}
    {{ب|''هر که او از همزبانی شد جدا''|2=''بی زبان شد گرچه دارد صد نوا''}}
    {{ب|''چونکه گل رفت و گلستان در گذشت''|2=''نشنوی زان پس ز بلبل سرگذشت''<ref>متن، ص 15</ref>}}
    {{پایان شعر}}
    در صفحات 16 تا نوزده چندین بیت از [[دیوان کبیر]] و [[مثنوی معنوی]] می آورد که در تمام آنها اشاراتی به الفاظی دارد که گویا به اراده لب فرو بسته و میلی به سخن ندارد مگر در شرایطی خاص و برای افرادی خاص. در هر دو اثر جاودانه ی [[مولانا]] صدها بار واژه های: خاموش، خامش، خموش، خمش را می توان دید، غیر از این از لب فرو بستن، سخن نگفتن و از کلماتی به مانند اینها بسیار استفاده کرده است. امّا وقتی که مثنوی را با «بشنو» آغاز می کند غرض گوش هوش و استماع راستین است، ولی صرفاً برای کلمات معنادار و ارزشی، چه از وحی و چه از عقلِ پخته و مجرّب.
    نویسنده از صفحه ی 24 الی 29 شواهدی از آیات [[قرآن]] را برای تبیین امر و عمل شنیدن می آورد تا بیان کند که ایمان و نجات و رستگاری هر فرد بسته به گوش اوست، گوش هوش، استماع درست و شنیدن با تأمّل برای معرفت و فهم و عمل خالصانه. در صفحه ی 24 آیات 20 تا 24 سوره ی انفال را شاهد می آورد که بسیار مهم و جالب است. استماع سخن خدا و رسول  برای مؤمنان. و تذکار می دهد مانند کسانی نباشید که گفتند شنیدیم، و حال آنکه نشنیدند. و بعد به این نکته ی مهم اشاره می کند که بدترین جنبندگان در نزد خدا کران و کوران و لالانند که از قدرت فهم عاجز هستند. در صفحه ی 25 چندین آیه را شاهد می آورد که بحث استماع و گوش هوش را تکمیل می کند. در آیه ی 26 سوره فصلت می گوید که کافران می گفتند به این قرآن گوش ندهید و با سر و صدا بپا کردن مانع استماع خود و دیگران بشوید.  امّا آیه ی 10 سوره ملک به حقیقتی تلخ اشاره می کند و آن این که کافران از آن جهت در دوزخ افتادند که به طور ارادی کلام و پیام خدا و رسول را نشنیده انگاشتند. و در آیه ی 171 سوره بقره رسماً عنوان می کند کافران همچون درازگوشند که جز بانگی را نمی شوند و از قهمیدن معنای صوت عاجزند.
    در سخن دوّم بیتی مهم از [[دیوان کبیر]] وجود دارد که سخن با آن آغاز شده است: {{شعر}}
    {{ب|''پنبه ها در گوش کن تا نشنوی هر نکته ای''|2=''زانکه روح ساده ی تو رنگها را قابل است''<ref>متن، ص 105</ref>}}
    {{پایان شعر}}
    مولانا از دو گوش و دو زبان سخن می گوید، در عین حال بر این است که گوش را برای هر سخنی نباید باز گذاشت، اغلب سخنان بی مایه و بی ارزشند و لذا ارزش شنیدن هم ندارند، تنها باید گوش به سخنان حکیمان و خردمندان داد تا از دریچه ی فهم آن به بهتر زندگی کردن خود و دیگران کمک نمود. نویسنده در بخشی از سخن دوّم می گوید:
    سخن‌گويي، يك نوع نيست. ما نوعي سخن را مي ‌شنويم و گمان مي ‌كنيم همه ی سخنها همان‌ گونه است كه ما مي ‌شنويم امّا سخنهايي در اين عالم ردّ و بدل مي ‌شود كه به گوش ما نمي ‌خورد يا سخنهايي است، از جنس سخنهاي ديگر، يا از نوعي كه گوش ما هنوز قابليّت ادراك و شنيدن آن اصوات را ندارد. نشنيدن اين اصوات به منزله ی اين نيست كه صوتي نيست، بلكه نشان اين است كه گوش ما اين قابليّت را ندارد كه آن كلمات را ادراك بكند و بشنود. پس بنابراين در خود بايد نوعي تحوّل و دگرگوني ايجاد كرد كه قابليّت شنيدن آن اصوات و آن كلمات برايمان حاصل باشد. {{شعر}}
    {{ب|'' چون ناطقه ی ملایکه بر سقف لاجورد ''|2=''چون ناطقه ی ملایکه بر سقف لاجورد''<ref>متن، صص 115-114</ref>}}
    {{پایان شعر}}
    آخرین عبارت کتاب نیز در در آخرین صفحه چنین است: این «ارجعی» برای همه خواهد آمد. و کافی است که به آن ایمان داشته باشید و در انتظار آن، لحظه شماری کنید. برای رسیدن به این مرحله باید گوش جان را باز کرد و با گوشی دیگر شنید. با گوش هوش، با گوش وحی نیوش! نوعی از سخنان را باید در حالت خواب شنید، در حالتی که حواس ظاهر تعطیل شده و استعدادی نو برای یافتن و دریافتن زبانی تازه وجود دارد. زبان خواب و رؤیا. {{شعر}}
    {{ب|'' تا به گفت و گوی بیداری دری ''|2='' تو زگفت خـواب بــویی کــی بــری! ''}} {{پایان شعر}}
    تا گرفتار این گفت و گوها هستی، تو زگفت خواب بویی کی بری؟ چون پیامبر نیستیم و آن قوایی که وحی ¬گیر است در وجود ما بالفعل فعّال و موجود نیست، ما بسیاری چیزها را در رؤیا و در مکاشفه باید به دست بیاوریم پس بنابراین خوب خوابیدن را هم باید یاد گرفت ref>متن، ص 228</ref>}}
    ==ویژگیها==
    کتاب مولانا و شنیدن کتابی ارزشمند از  استاد مولوی شناس [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که در مجموعه مثنوی پژوهی و مولوی شناسی به انتشار رسیده در راستای معرّفی درست اندیشه‌های [[مولانا]] است. در این کتاب هم نکات مهمی‌ وجود دارد که به آن اشاره می‌شود:
    # اوّلین اثر مستقلی است که اختصاصاً به شنیدن از منظر مولانا می پردازد.
    # استنادات زیادی از آثار مولانا برای اسثبات مطلب و موضوع بحث وجود دارد.
    # دیدگاهی نو در تحلیل شعر مولانا ارائه داده است.
    # از آیات قرآن نیز به بهترین وجه ممکن در زمینه بحث استفاده کرده است.
    # توضیحات مطلب نیز بسیار مستدل و قانع کننده است.
    ==وضعیت کتاب==
    مولانا و شنیدن، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]
    کتاب در یک جلد با مقدّمه‌ای مختصر به زبان فارسی است و دارای 240 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرستی از نمایه وجود دارد.
    ==پانویس ==
    <references />
    ==منابع مقاله==
    مقدّمه و متن کتاب
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[مثنوی معنوی]]
    [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]]
    [[مصحف خاموشان]]
    [[بهاء ولد (سلطان العلمای بلخ)]]
    [[آیات مثنوی معنوی]]
    [[سید برهان‌الدین، مرشد مولانا]]
    [[مولانا و دفاع از عقل]]
    [[کلید صبح (رباعیات مولانا)]]
    [[تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور]]
    [[بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه)]]
    [[سید برهان‌الدین، مرشد مولانا]]
    [[در سایه سار مهر (جشن نامه‌ی دکتر کاظم محمّدی)]]
    [[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]]
    [[فهم زبان مولانا]]
    [[مولانا و شعر]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:زبان‌شناسی، علم زبان]]
    [[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]]
    [[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
    [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
    [[رده:مهر(1400)]]
    [[رده:مقالات کاربران]]

    نسخهٔ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۴