بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع قدیم): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== منابع مقاله == ' به '== منابع مقاله == ')
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''بحر الفوائد في شرح الفرائد'''، تألیف [[آشتیانی، محمدحسن بن جعفر|ميرزا محمدحسن آشتيانى]] تهرانى از بزرگان فقه و از مراجع زمان خود مى‌باشد. (1248 - 1319 هجرى قمرى)
    '''بحر الفوائد في شرح الفرائد'''، تألیف [[آشتیانی، محمدحسن بن جعفر|ميرزا محمدحسن آشتيانى]] تهرانى از بزرگان فقه و از مراجع زمان خود مى‌باشد. (1248 - 1319 هجرى قمرى)
    كتاب، شرح فرائد الأصول (معروف به رسائل) [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] است.
    كتاب، شرح فرائد الأصول (معروف به رسائل) [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] است.

    نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۰:۱۱

    بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع قدیم)
    بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع قدیم)
    پدیدآورانانصاری، مرتضی بن محمدامین (نويسنده) آشتیانی، محمدحسن بن جعفر (شارح)
    عنوان‌های دیگرفرائد الاصول. شرح
    ناشرکتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره)
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1403 ق
    چاپ1
    موضوعاصول فقه شیعه - قرن 13ق. انصاری، مرتضی بن محمد امین، 1214 - 1281ق. فرائد الاصول ‏-‏ نقد و تفسیر
    زبانعربی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏159‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ ‎‏ف‎‏40225
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    بحر الفوائد في شرح الفرائد، تألیف ميرزا محمدحسن آشتيانى تهرانى از بزرگان فقه و از مراجع زمان خود مى‌باشد. (1248 - 1319 هجرى قمرى) كتاب، شرح فرائد الأصول (معروف به رسائل) شيخ مرتضى انصارى است. ميرزا محمدحسن آشتيانى از مبرزترين شاگردان شيخ انصارى است و تقريرات او گسترده‌ترين و مفصل‌ترين تقريرات درس شيخ مى‌باشد.

    تاريخ تأليف

    ميرزاى آشتيانى اين كتاب را در نجف اشرف تأليف نموده است، ولى هنگام تدريس در تهران آن را پاكنويس و منقّح كرده است.

    ساختار و گزارش محتوا

    كتاب بحر الفوائد در چهار قسمت تدوين شده است:

    قسمت اول: شامل بحث حجيت قطع و حجيت ظن و مباحث مربوط به آنها؛ يعنى حجيت قول لغوى، اجماع منقول، حجيت خبر واحد، مقدمات دليل انسداد و حجيت ظن در اصول دين است.

    مؤلف، اين قسمت از كتاب را در شعبان سال 1307 به پايان رسانده است و نگارندۀ آن احمد تفرشى مى‌باشد. اين قسمت 300 صفحه است.

    قابل ذكر است كه در سه قسمت بعد، عناوين بحث در ابتداى آن مشخص شده است، امّا در اين قسمت عنوان كلّى هذا كتاب بحر الفوائد في شرح الفرائد نوشته شده است؛ در حالى كه مثلا بايد عنوان «في حجّية القطع و الظن و ما يتعلّق بهما» نوشته مى‌شد.

    قسمت دوم: شامل بحث أصالة البرائة و مسائل مرتبط به آن، يعنى تفاوت حكم ظاهرى و واقعى، دلايل عقلى و نقلى برائت و احتياط، شبهات محصوره و غير محصوره، دوران امر بين واجب و حرام و در انتها قاعدۀ لا ضرر مى‌باشد.

    اين قسمت در ربيع الثانى سال 1308 هجرى قمرى به پايان رسيده و در سال 1315 به وسيلۀ محمد بن احمد خوانسارى نوشته شده و 233 صفحه است.

    اين قسمت در دار الطباعة آقا سيد مرتضى در همان سال به چاپ رسيده است.

    قسمت سوم: استصحاب و دلايل عقلى و نقلى آن و معارضۀ آن با اصول ديگر و شبهات و رد آنها است.

    در اين قسمت، مؤلف تاريخ اتمام آن را مشخص نكرده است؛ ولى نگارش آن در سال 1315 به پايان رسيده و در 233 صفحه است.

    نگارندۀ آن نيز احمد بن حسين طاوى تفرشى مى‌باشد و در دار الطباعة آقا سيد مرتضى در همان سال چاپ شده است.

    قسمت چهارم: بحث تعادل و تراجيح است. اين قسمت مختصرتر از قسمت‌هاى ديگر و در 69 صفحه انتشار يافته است.

    مؤلف، اين قسمت را در شعبان 1315 هجرى قمرى به پايان رسانده و نگارندۀ آن احمد تفرشى است. ناشر آن نيز سيد محمد على شيرازى و مصحح آن شيخ مسيح بن قاسم طالقانى از شاگردان مؤلف مى‌باشد.

    آن طور كه از خاتمۀ قسمت‌هاى دوم تا چهارم فهميده مى‌شود، مؤلف در حالى به اين كتاب همت گماشته است كه تشتت افكار و فشار ناراحتى‌ها و مشكلات او را احاطه كرده بوده و از طرفى در خاتمۀ قسمت چهارم مى‌نويسد كه كار بسيار عجيبى كرده، زيرا در حالى بعضى از قسمت‌هاى كتاب را نوشته است كه بسيارى از نوشته‌هايش گم شده بوده و اين بر مشكلات كار او اضافه مى‌كرده است.

    بنابراين، با توجه به اين عبارت‌ها و با توجه به شرايط مؤلف كه بعد از نهضت تحريم تنباكو در سال 1309 به اين امر مبادرت ورزيده است، بعضى از نقايص موجود در كتاب را مى‌توان توجيه كرد.

    شيوۀ تأليف

    كتاب بحر الفوائد، داراى متنى بسيار روان و عميق است و بر خلاف ساير كتاب‌هاى اصولى مشكل پيچيدگى در عبارت را ندارد و نام اكثر مآخذ مطالب و صاحبان نظريه‌ها در آن مشخص شده كه باعث استفادۀ بهتر خواننده از كتاب مى‌شود.

    در قسمت‌هاى مختلف كتاب، حق‌شناسى و احترام خاص مصنف نسبت به شيخ اعظم انصارى را مى‌توان ملاحظه كرد؛ از جمله:

    فإن ما ذكرنا من التحقيق رشحة من رشحات تحقيقاته و ذره من ذرات فيوضاته... كيف و هو مبتكر في الفن بما لم يسبقه سابق. (قسمت اول كتاب، صفحۀ 52)

    الذي صرف عمره في علم الشريعة مع ما عليه من التفرد في دقة النظر و استقامة الرأي و الاطلاع على فتاوى الفقهاء رضوان‌الله‌عليهم في عصره فجزاه الله عن الإسلام خيراً.

    دقت و نكته سنجى

    به دليل احاطۀ كامل مؤلف به نظريات شيخ انصارى، كتاب بحر الفوائد از مهم‌ترين منابع دستيابى به نظريات واقعى شيخ اعظم مى‌باشد كه گاهى در رسائل به اشتباه مطرح شده است. مثلا در بحث مخالفت التزاميه در شبهۀ حكميه مى‌فرمايند: لا يخفى عليك أنه دام ظله و إن سلّم هذا الظهور في المقام و قوّاه إلا أنه دام ظله لم يسلّمه في الجزء الثانى من الكتاب و حكم على سبيل الجزم بعدم وجوب التزام بأحد الحكمين.

    يا در مبحث حجيت قطع مى‌فرمايند: و بهذا قد صرّح دام ظله في مجلس البحث و لكنّك خبير بأن استفادته من العبارة في غاية الإشكال.

    همچنين: فتأمل حتى لا يختلط عليك مرامه - قدس‌سره - في المقام فتكون ممن يورد عليه من غير وقوف على المراد.

    اصولا در كتاب بحر الفوائد به كرّات عبارت «في مجلس البحث» ديده مى‌شود كه نشان از مباحثات علمى بين مصنف و شيخ اعظم دارد و تفاوت نظريات مطرح شده در جلسات بحث با متن رسائل را نشان مى‌دهد، تا جايى كه در قسمتى از كتاب نظر شيخ اعظم را در مورد نياز به تغيير در عبارت‌هاى رسائل مطرح مى‌فرمايند: فإن كلام شيخنا - قدس‌سره - في هذا الأمر لا يخلو عن تشويش و اضطراب على ما في الكتاب مع كثير اهتمامه بشأنه و قد كان بانياً على تغيير عبارة الكتاب في الأمر الثاني في كثير من مواضعه و قد دعى قبله، جزاه اللّه عن‌الدين و عنّا خير الجزاء.

    اثرى علمى اخلاقى

    كتاب بحر الفوائد نه تنها يك اثر علمى است، بلكه يك اثر عملى براى نشان دادن تقواى در نوشتار و برخورد با نظريات علمى بزرگان مى‌باشد و از عجله در انتقاد و مناقشه در مسائل علمى اثرى در اين كتاب ديده نمى‌شود، بلكه به عكس، توصيه‌هاى اخلاقى، علمى مصنف به كرات در كتاب ديده مى‌شود. به عنوان مثال: قد طال البحث بيني و بين شيخنا - قدس‌سره - في مجلس المذاكرة في الإشكال المذكور في هذا المقام و مسألة اجتماع الأمر و النهي و لم يحصل لي من إفاداته ما يدفع به الإشكال عن نفسي لكني أسئلك التأمل في هذا المقام و عدم المسارعة فيه و أن لا تسلك سبيل طلبة عصرنا من الإيراد على كل ما يسمعونه من غير تأمل في موضوع القضية و محمولها و إلا فالسهو و الخطاء بمنزلة الطبيعة الثانية لغير الإنسان الكامل الذي عصمه اللّه منهما.

    مؤلف به خاطر احترام خاصى كه نسبت به استادش شيخ اعظم قدس‌سره دارد، هرگز از عبارت «يرد عليه» استفاده نكرده، بلكه از عبارت لا يخلو عن مناقشة و امثال لفظ مناقشه استفاده كرده و حتى گاهى در مقام توجيه بر آمده است؛ مثلا:

    كأنه سهو من قلمه الشريف أو مبني على المسامحة في الإطلاق... فلا تحسبنّه غير خبير بهذه المطالب الواضحة كيف و هو مبتكر في الفن.

    اين احترام نه فقط نسبت به استادش، بلكه نسبت به علماى سابق نيز ديده مى‌شود. مثلا راجع به شيخ طوسى مى‌فرمايد: «قدس اللّه نفسه الزكية و طيب تربته الشريفة».

    و راجع به کاشف‎الغطاء چنين مى‌گويد: «فقيه عصره طيب اللّه رمسه».

    ويژگى‌ها

    يكى از نكات مثبت كتاب حاضر آن است كه، مؤلف به مأخذ و مصدر كلام شيخ مراجعه كرده و مطالب را با اطلاع كامل بيان مى‌فرمايد و احيانا اگر در موردى مطلبى را پيدا نكرده باشد، اعلام مى‌كند: لم أر الجواب المذكور و الفرق بين الضررين في النسخة الموجودة عندي من عدّة الشيخ قدس‌سره...

    يا اينكه صريحا اعلام مى‌كند، آنچه به مأخذ نسبت داده شده وجود نداشته و استناد شيخ اعظم صحيح نمى‌باشد: و أنت خبير بأن التقييد المذكور في كلام شيخنا الأستاد العلامة... ليس موجوداً في كلام الجزائري بل و لا حكاه عنه غيره...

    ويژگى ديگر آن كه، مؤلف به دليل احاطۀ كامل به نظريات اصولى، گاهى در كتاب منشأ و تاريخچۀ نظريۀ اصولى خاصى را مطرح كرده است. مثلا در بحث حجيت ظن مطلق، صاحب اين نظريه را وحيد بهبهانى و سيد على صاحب رياض (هم‌درس ايشان) دانسته، كه بعدها شاگرد وحيد بهبهانى، يعنى محقق قمى در انتشار اين نظريه اهتمام خاصى را مبذول داشته است. (صفحۀ 228 سطر 18، قسمت اول كتاب)

    يا در رابطه با دليل اجتهادى و فقاهتى تاريخچۀ اين نظريه را بيان مى‌فرمايد. (قسمت دوم كتاب صفحۀ 4 سطر 10)

    در اين كتاب، مؤلف گاهى به دليل نياز به طرح مباحث دقيق فلسفى و فقهى، احاطۀ خود را بر اين مسائل نشان داده و هيولى، صورت، جسم طبيعى، تعليمى، اقسام جواهر و امثال آن را توضيح مى‌دهد. (صفحۀ 36 كتاب)

    ايشان در بحث‌هايى؛ همچون اجماع منقول، كلمات فقهاء و نظرياتشان را به خوبى تبيين مى‌فرمايد. (صفحۀ 134 و 135 كتاب)

    از نكات جالب در متن كتاب اين است كه در مواردى به دنبال نام شيخ اعظم لفظ دام ظله وجود دارد كه نشانگر نوشته شدن متن در زمان حيات شيخ مى‌باشد و در مواردى ديگر كلمۀ قدس‌سره، كه نشان دهندۀ نوشته شدن آن متن و يا تصحيح آن بعد از حيات شيخ اعظم است.

    اين تفاوت گاهى در يك قسمت از كتاب و در چند صفحه متوالى ديده مى‌شود و گاهى بين قسمت‌هاى مختلف كتاب ديده مى‌شود كه به نظر مى‌رسد براى اطلاع از زمان نگارش قسمت‌هاى مختلف كتاب مى‌توان از اين شواهد استفاده كرد.

    نكتۀ ديگر اين كه مؤلف در كتاب كلماتى را به فارسى ترجمه كرده، در حالى كه نيازى به ترجمۀ فارسى نبوده، يا اين كه شعرهايى را با عبارت‌هاى فارسى آورده است؛ در حالى كه نيازى به اين كار ديده نمى‌شود. مثل بد كاريست - بد آدميست - پاى استدلاليان چوبين بود - جمع صورت با چنين معنى ژرف، نيست ممكن جز ز سلطان شگرف - جسم جوهر در ذات پيوسته است، اگر گسسته بودى قابل ابعاد نبودى.

    ميرزاى آشتيانى در كتاب بحر الفوائد لفظ «الأستاذ العلاّمة» را بسيار تكرار كرده است و گاهى در يك سطر، دو بار اين عبارت تكرار مى‌شود؛ مانند:... على ما ذكره الأستاذ العلامة من الإيراد بأن هذه الأخبار، كما تشهد لما ذكره الأستاذ العلامة... كذلك تشهد...

    اشارات نويسنده

    در كتاب بحر الفوائد از بعضى بزرگان و كتاب‌هاى آنها به صورت كنايه يا اختصار نام برده شده كه به بعضى از آنها اشاره مى‌شود:

    1. بعض أفاضل مقاربي عصرنا في الفصول، يا بعض أفاضل المتأخرين، كه مقصود شيخ محمدحسین بن عبدالرحيم اصفهانى (متوفاى 1252) صاحب كتاب الفصول الغروية است.
    2. بعض المحققين في تعليقاته على المعالم، كه شيخ محمدتقى بن عبدالرحيم اصفهانى (متوفاى 1248 هجرى قمرى) صاحب هداية المسترشدين مراد است.
    3. السلطان، كه مقصود سلطان العلماء (خليفة السلطان) سيد علاءالدين حسين بن رفيع‌الدين حسينى (متوفاى 1064 هجرى قمرى) صاحب حاشيه بر معالم است.
    4. بعض السادة من الأجلة، مراد از آن بحرالعلوم، سيد محمد مهدى بن سيد مرتضى طباطبايى (متوفاى 1212 هجرى قمرى) صاحب مصابيح الأحكام مى‌باشد.
    5. بعض أفاضل المتأخرين في عوائده، مقصود كتاب عوائد الأيام، تأليف ملا احمد بن مهدى نراقى كاشانى است (متوفاى 1244 هجرى).
    6. محكى صد، يعنى جامع المقاصد تأليف محقق ثانى، ابوالحسن على بن حسين بن عبدالعالى كركى (متوفاى 940 قمرى).
    7. الشيخ في الزبدة، يعنى زبدة الأصول، تأليف شيخ بهائى (متوفاى 1031 هجرى قمرى).
    8. شارح الدروس،(شارح الروضة) استاد محقق آقا حسين بن جمال‌الدين محمد خوانسارى (متوفاى 1098 هجرى قمرى).
    9. سيد مشايخه في المفاتيح، مقصود مفاتيح الأصول، تأليف سيد محمد مجاهد بن سيد على است.

    منابع مقاله

    ميرزاى آشتيانى در كتاب بحر الفوائد از كتب بسيارى در فنون مختلف از قبيل فقه، اصول، حديث، لغت و... استفاده كرده كه به ذكر برخى از مهم‌ترين منابع ايشان بسنده مى‌كنيم:

    1. الذريعة إلى أصول الشريعة، المسائل الرسية (الأسئلة الرسية) و الإنتصار تأليف سيد مرتضى علم الهدى على بن حسين موسوى (متوفاى 436 قمرى).
    2. عدة الأصول، تجريد العقائد، التبيان، الخلاف، المبسوط، الإستبصار و شرح رسالۀ علم، تأليف شيخ طوسى (متوفاى 460 هجرى).
    3. معارج الأصول و المعتبر، تأليف محقق حلى جعفر بن حسن (متوفاى 676 هجرى قمرى).
    4. مختلف الشيعة، النهاية، التذكرة و منتهى الوصول إلى علمي الكلام و الأصول، تأليف علامۀ حلى، حسن بن يوسف (متوفاى 726 هجرى قمرى).
    5. غاية البادي في شرح المبادي، تأليف محمد بن على جرجانى، شاگرد علامۀ حلى (متوفاى 728 هجرى قمرى).
    6. نهاية المأمول في شرح تهذيب الوصول إلى علم الأصول (شرح تهذيب علامۀ حلى) تأليف سيد عميدالدين عبدالمطلب اعرجى (متوفاى 754 هجرى)
    7. الدروس و ذكرى الشيعة، تأليف شهيد اول، محمد بن جمال‌الدين مكى (شهادت، 786 هجرى قمرى).
    8. عوالي اللآلي، تأليف شيخ محمد بن على، معروف به ابن ابی‌جمهور احسائى (متوفاى 901 هجرى).
    9. جامع المقاصد، تأليف محقق ثانى، محقق كركى، ابوالحسن على بن حسين كركى (متوفاى 940 هجرى قمرى).
    10. تمهيد القواعد، روض الجنان، شرح الألفية و مسالك الأفهام تأليف شهيد ثانى (متوفاى 966 هجرى قمرى).
    11. معالم‌الدين و ملاذ المجتهدين، تأليف جمال‌الدين ابومنصور حسن بن زين‌الدين (متوفاى 1011 هجرى قمرى).
    12. حبل المتين و زبدة الأصول، تأليف شيخ بهائى، محمد بن حسين (متوفاى 1031 هجرى قمرى).
    13. الفوائد المدنية و الفوائد المكية، تأليف ملا محمد امين بن محمد شريف، محدث استرآبادى (متوفاى 1033 هجرى قمرى).
    14. حاشيه بر معالم، تأليف سلطان العلماء، سيد علاء‌الدين حسين بن رفيع‌الدين آملى (متوفاى 1064 هجرى قمرى).
    15. شرح زبدة الأصول به نام غاية المأمول في شرح زبدة الأصول، تأليف جواد بن سعيد كاظمى، مشهور به فاضل جواد (متوفاى 1065 هجرى).
    16. الوافية، تأليف فاضل تونى، ملا عبداللّه بن محمد بشروى خراسانى (متوفاى 1071 قمرى).
    17. حاشيه بر معالم و شرح زبدة الأصول ملا صالح مازندرانى (متوفاى 1081 قمرى).
    18. كفاية المقتصد في الفقه و ذخيرة المعاد في شرح الإرشاد، تأليف محقق سبزوارى، محمدباقربن محمد مؤمن (متوفاى 1090 هجرى قمرى).
    19. حاشيه بر شرح مختصر الأصول، تأليف جمال‌الدين بن محمد خوانسارى (متوفاى 1125 هجرى قمرى).
    20. الفوائد الجديدة، تأليف وحيد بهبهانى، آقا محمدباقربن محمد اكمل (متوفاى 1206 قمرى).
    21. كشف الغطاء، تأليف شيخ جعفر بن شيخ خضر کاشف‎الغطاء نجفى (متوفاى 1227 هجرى قمرى).
    22. الوافي، شرح الوافية تونى و المحصول في الأصول، تأليف سيد محسن بن حسن اعرجى معروف به محقق كاظمى.
    23. رياض المسائل، تأليف سيد على بن محمد طباطبايى حائرى (متوفاى 1231 هجرى قمرى).
    24. أجوبة المسائل و القوانين المحكمة في الأصول، تأليف محقق قمى، ميرزا ابوالقاسم بن محمدحسن گيلانى (متوفاى 1231 هجرى قمرى).
    25. المناهج في الأصول، تأليف شيخ اسد اللّه بن اسماعيل تسترى كاظمى (متوفاى 1237 هجرى قمرى).
    26. مفاتيح الأصول، المصابيح في شرح المفاتيح (كاشانى) و مناهل الأحكام، تأليف سيد محمد مجاهد بن سيد على صاحب رياض العلماء (متوفاى 1242 هجرى).
    27. مناهج الأحكام و عوائد الأيام، تأليف ملا احمد بن مهدى نراقى كاشانى (متوفاى 1244 قمرى).
    28. هداية المسترشدين في شرح معالم‌الدين، تأليف شيخ محمدتقى بن عبدالرحيم اصفهانى (متوفاى 1248 هجرى قمرى).
    29. الفصول الغروية، تأليف شيخ محمدحسین بن عبدالرحيم اصفهانى (متوفاى 1250 هجرى قمرى).

    چاپ

    كتاب بحر الفوائد در يك جلد بزرگ و در حدود 836 صفحه چاپ شده است. اين چاپ در سال 1315 هجرى قمرى در تهران انجام شده، سپس در سال 1403 هجرى قمرى، در انتشارات كتابخانۀ آیت‌الله مرعشى نجفى تجديد چاپ شده است.

    نسخۀ موجود در برنامه

    ناشر: كتابخانۀ آیت‌الله مرعشى نجفى

    سال انتشار: 1403 هجرى قمرى

    قطع: رحلى

    تعداد جلد: يك جلد

    تعداد صفحات متن: 834 صفحه

    توضيحات: حاشيۀ آشتيانى بر رسائل، چهار جزء در يك مجلد مى‌باشد.