بدیع‌الزمان همدانی، احمد بن حسین

    از ویکی‌نور
    نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
    بدیع‌الزمان همدانی، احمد بن حسین
    نام بدیع‌الزمان همدانی، احمد بن حسین
    نام‎های دیگر

    Badi' al-Zaman al-Hamadani

    همدانی، بدیع الزمان

    الهمذانی، ابوالفضل احمد بن حسین

    نام پدر حسین
    متولد 13 جمادی الثانی 358
    محل تولد همدان
    رحلت 11 جمادی الثانی 398 - هرات
    اساتید
    برخی آثار مقامات بديع‌الزمان الهمذاني
    کد مؤلف AUTHORCODE03690AUTHORCODE

    ابوالفضل احمد بن حسین بن یحیی بن سعید ( ۳۵۸- ۳۹۸ق)، ملقَب به بَدیعُ‌الزَّمان همدانی یا بدیع، از نامدارترین ادیبان عربی نویس ایرانی، قرن چهارم، مبتکر مقامه نویسی،  از چهارصد مقامهٔ او[۱]، جز ۵۲ به‌جا نمانده است.

    زندگی‌نامه

    بدیع‌الزمان در سیزدهم جمادی الآخر سال 358 ق(5 ژوئن 969 م) در همدان متولد شد.[۲]

    او مقدمات علوم را در همدان فرا گرفت و در وطن خود از افاضل و ادباء بهره برد و در انواع علوم عقلی و نقلی متبحر گردید.[۳]

    مهاجرت به شهر ری

    در سن 22 سالگی در سال 380 ق به دلیل رفتار نابخردانه مردم آن سامان  به سوی ری روانه گردید و در آنجا به محضر صاحب بن عباد درآمد، که به استناد تحقیقات استاد احمد بهمنیار مجمع پنجاه و شش تن از فضلاء و ادبای آن زمان بود، راه یافت و در شمار مادحان این وزیر دانشمند قرار گرفت و او را در برخی از اشعارش مدح کرد و منزلت رفیعی نزد این وزیر ادیب بدست آورد و به کرات صاحب بن عباد و حاضران مجلس وی را به دلیل حافظه و تیزهوشی خویش در تعجب و حیرت افکند.[۴]

    مهاجرت به گرگان

    سپس راهی گرگان گردید و بنا به گفته بروکلمان به سال 380 ق(990م) وارد آن سرزمین شد و در آنجا از خرمن دانش فضلای مذهب اسماعیلیه خوشه چینی نمود.[۵]

    مهاجرت به نیشابور

    در سال 384 ق (994 م) آهنگ خراسان نمود و به سوی نیشابور روانه گشت، در راه نیشابور، ناگهان دزدان به بدیع‌الزمان حمله کردند و همه اموال او را به غارت بردند و بدیع‌الزمان در یکی از رسائل خویش این حادثه را شرح داده و از ستم زمانه شکایت کرده است.

    بدیع‌الزمان در نیشابور از احترام و عنایت ابوسعید محمد بن منصور دهقان برخوردار شد و در آنجا ابوبکر خوارزمی را که در اوج شهرت خویش روزگار می‌گذرانید، ملاقات کرد و در مناظره‌ای که میان او و خوارزمی در گرفت بر خوارزمی غلبه نمود و از همین زمان مشهور آفاق شد و در همین شهر بود که مقامات خویش را انشاء کرد.[۶]

    ماجرت به سیستان

    بدیع‌الزمان پس از سیاحت در بلاد خراسان به سیستان رفت و در آنجا نزد خلف بن احمد مقام شامخی کسب نمود و از رسائل بدیع‌الزمان چنین استنباط می‌شود که این امیر دانشمند و با تدبیر بوده و شخصیت ممتازی داشته است و شاید همین امر موجب گشته است که بدیع‌الزمان شش مقامه بر مقامات خویش بیافزاید و در آنها از فضل و کمال این امیر سخن بگوید. با این همه بدیع‌الزمان از این امیر نیز خسته شد و از او اجازه خواست که به هرات مسافرت کند.[۷]

    مهاجرت به هرات

    بدیع‌الزمان در هرات که آن زمان تابع دولت غزنوی بود، رحل اقامت افکند و چه بسا از این راه می‌خواست به درگاه محمود غزنوی(صاحب فتوحات درخشان در هند) راه یابد و در شمار نویسندگان و خواص او در آید.

    بدیع‌الزمان دربار محمود را نیز برای نیل به آمال خود چندان مناسب ندید و به درگاه سلطان غزنوی نتوانست او را به خود پای بند کند به همین جهت پس از مدتی وی به هرات بازگشت و در آنجا با دختر مردی به نام (الخشنامی) ازدواج کرد و صاحب چند فرزند شد.[۸]

    شهر فرات علاقه بدیع‌الزمان را به خود جلب کرد و او خوش‌ترین روزهای زندگانی خویش را در آنجا به سر برد و به خاطر هوشیها و زیباییهای همین شهر است که بدیع‌الزمان به نامه مادرش پاسخ نداد و او را هجو گفت.

    وی در هرات از ناز و نعمت فراوانی بهره‌مند گشت و ضیاع و عقار بسیاری بدست آورد و این امر از رساله‌ای که در ا«پدرش را به اقامت در هرات دعوت کرده است به خوبی استنباط می‌شود.[۹]

    بدیع‌الزمان در اواخر حیات خویش ثروتمند گردیده بود، به اندازه‌ای قدرت و ثروت داشت که دیگران حاجت خود را به نزد وی می‌بردند و او را برای خویش نزد امراء و بزرگان شفیع قرار می‌دادند.

    اعتقادات

    برخی بدیع‌الزمان را شیعه انگاشته‌اند، اما او شافعی مذهب و دوستدار اهل بیت بوده، حق وفای صحابه را نیز می‌گزارده و به سنتهای واجب عمل می‌کرده است، گرایش ضد معتزلی نیز داشته و به اهل حکمت و شعر و بیان تاخته است.[۱۰]

    وفات

    بدیع‌الزمان تا آخرین روز حیات خویش هرات را ترک نگفت تا این که به قول ثعالبی و زرکلی در روز جمعه 11 جمادی الثانی سال 398 ق در چهل سالگی به جهان باقی شتافت.

    در کیفیت وفات وی محققان و دانشمندان از متقدمین و متأخرین اختلاف نظر دارند، برخی برآنند که وی را مسموم نمودند و شاید این قول اصح باشد زیرا وی چنان‌که می‌دانیم فحاش و بی‌پروا بود و در سراسر عمر خود بسیاری از امراء و فضلات و قضات را هجو گرفت و از این راه دشمنان بی‌شماری پیدا کرد و بعید نیست که به نیرنگ یکی از همین دشمنان مسموم شده‌است. عده‌ای دیگر معتقدند که بدیع‌الزمان پیش از مرگش مدفون گردید. باین نحو که او سکته نمود و مردم او را به گمان اینکه مرده‌است، به خاک سپردند ولی چون شب فرا رسید، صدای او را از گور شنیدند اما هنگامیکه قبر را شکافتند، بدیع‌الزمان در حالیکه ریشش را بر دست گرفته بود، درگذشته بود. مرگ وی در سال ۳۹۸ هجری قمری در هرات بوده‌است.[۱۱]

    آثار  

    از بدیع‌الزمان سه اثر بشرح ذیل باقی مانده‌است:

    1. دیوان شعر بدیع‌الزمان مشتمل بر اشعار عربی و ملمعات که در قاهره به سال ۱۳۲۱ هجری (۱۹۰۳ میلادی) به چاپ رسیده‌است. او خود، شاعریش را مزید بر نویسندگیش می‌شمرده و کسی را کاتب بلیغ می‌دانسته است که «نظمش از نثر کوتاه نیاید و ناپسندی شعرش از رونق کلام نکاهد» «المقامة الجاحظیه».  مهارت بدیع‌الزمان در تقلید از شعر کهن چنان بوده است که قصیده‌ای از او که بر زبان شخصیتی داستانی به نام بِشْر بن عواته رانده شده ادیب نقادی چون ابن اثیر را چنان فریب داده که بشر را شخصی واقعی و مقدّم بر مُتَنَبّی (متوفی ۳۵۴) و بُحْتُری (متوفی ۲۸۴) انگاشته است.[۱۲] او با آنکه یقیناً ایرانی بوده، آثار فارسی پدید نیاورده مگر اشعار ملمّع، اما قدرت فکری وی در نقد و پرخاش جلوه‌گر می‌شود که در نوع خود بسیار کم نظیر بوده است.
    2. رسائل بدیع‌الزمان که تعداد آنها ۲۳۳ رساله‌است و از مجموع آنها نسخ خطی متعدد باقی مانده‌است و فضلاء برای اطلاع از آنها می‌توانند به جلد دوم از تاریخ ادبیات عربی، تألیف کارل بروکلمانمراجعه نمایند. رسائل بدیع‌الزمان چندین بار بچاپ رسیده از جمله در بیروت بسال ۱۹۲۱ میلادی و در سال ۱۲۹۸ قمری در استانبول چاپ شده‌است.
    3. مهم‌ترین اثرش به عربی مقامات است که اول بار به همراه شرح آن، در سال ۱۸۸۹ میلادی در بیروت به طبع رسید. تعداد آنها ۵۱ مقامه‌است. از مقامات بدیع‌الزمان نسخ خطی متعدد در کتابخانه‌های مختلف دنیا مانند فرانسه، آلمان، ترکیه باقی مانده‌است و آن چندین بار در نقاط مختلف جهان به چاپ رسیده‌است، از جمله در سال ۱۸۸۹ در بیروت با شرح شیخ محمد عبده و یکبار هم در ایران بسال ۱۲۹۵ قمری با چاپ سنگی به چاپ رسیده‌است.[۱۳]

    پانویس

    1. ر.ک: قویم، ع، ص120
    2. ر.ک:حریر چی، فیروز، ص842
    3. ر.ک:همان، ص842
    4. ر.ک:همان، ص842
    5. ر.ک:همان، ص843
    6. ر.ک:همان، ص843
    7. ر.ک:همان، ص843
    8. ر.ک:همان، ص843
    9. ر.ک:همان، ص844
    10. ر.ک: دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص810
    11. ر.ک:حریر چی، فیروز، ص842
    12. ر.ک: دانشنامه جهان اسلام، ج1، ص810
    13. ر.ک:همان، ص846-847


    منابع مقاله

    1. پايگاه مجلات تخصصى نور: مجله ارمغان دوره بیست و ششم، خرداد 1336 - شماره 3، عنوان مقاله: بدیع‌الزمان همدانی، نویسنده: قویم، ع.
    2. پايگاه مجلات تخصصى نور: مجله وحید، مهر 1345 - شماره 34، عنوان مقاله:بدیع‌الزمان همدانی، نویسنده: حریر چی، فیروز.
    3. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدیع‌الزمان همدانی»، ج1، شماره۸۱۰.

    وابسته‌ها