بهار، محمدتقی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    (غنی سازی متن)
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |
    | data-type="authorWritings" |[[تاریخ سیستان]]
     
    [[مجمل التواريخ و القصص (ایران) (ملک الشعراء بهار)]]
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف  
    |کد مؤلف  
    خط ۱۱۲: خط ۱۱۴:


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    <references />

    نسخهٔ ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۴۵

    بهار، محمد تقی
    نام بهار، محمد تقی
    نام های دیگر ملک الشعرا بهار

    Mohammad-Taqi Bahar

    Malek o-Sho'arā Bahār

    نام پدر محمد کاظم صبوری
    متولد 1265 ش -1866 م
    محل تولد مشهد
    رحلت 1330 هـ.ش یا 1372 هـ.ق یا 1951 م
    اساتید
    برخی آثار تاریخ سیستان

    مجمل التواريخ و القصص (ایران) (ملک الشعراء بهار)

    کد مؤلف AUTHORCODE2555AUTHORCODE


    محمدتقى بهار، ملقب به ملك الشعراء، شاعر، اديب، نويسنده، روزنامه‌نگار و سياست‌مدار معاصر ايرانى

    بهار در دوازدهم ربيع‌الاول سال 1304 قمري، برابر با بيستم آذر ماه 1265 شمسی، در مشهد زاده شد.[۱] پدرش ميرزا محمد كاظم صبورى، ملك الشعراى آستان قدس رضوى در زمان ناصرالدين شاه بود؛ مقامى كه پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدين شاه، به بهار رسيد.

    مادر او از مسيحيان مهاجر قفقاز كه به ايران آمده و مسلمان شده بود؛ مادرش نيز مانند پدر، اهل سواد، شعر و دانش بود.

    تحصیلات

    بهار در چهار سالگى به مكتب رفت و در شش سالگى فارسى و قرآن را به خوبى مى‌خواند. از هفت سالگى نزد پدر شاهنامه را آموخت و اولين شعر خود را در همين دوره سرود. اصول ادبيات را نزد پدر فراگرفت و سپس تحصيلات خود را نزد ميرزا عبدالجواد اديب نيشابورى تكميل كرد. وقتى 15 ساله شد، اوضاع كشور يعنى مرگ ناصرالدين شاه و روى كار آمدن مظفرالدين شاه چنان بود كه پدرش به اين نتيجه رسيد كه با تغيير اوضاع ديگر كسى به شاعران اعتنايى نخواهد كرد و تقريباً او را از شعر گفتن منع كرد و تلاش كرد تا وى را به تجارت وادارد.

    اما اين تلاش به دو دليل به نتيجه نرسيد، نخست اينكه محمدتقى بهار چندان علاقه‌اى به تجارت نداشت و دوم اينكه پدرش در سن 18سالگى او درگذشت و موفق نشد كه جلوى شاعر شدن او را بگيرد.

    فعالیت سیاسی

    در بيست سالگى به صف مشروطه‌طلبان خراسان پيوست و به انجمن سعادت خراسان راه يافت. اولين آثار ادبى- سياسى او در روزنامه خراسان بدون امضا به چاپ مى‌رسيد كه مشهورترين آنها مستزادى است خطاب به محمدعلى شاه.

    بهار در سال 1328ش، روزنامه نوبهار را كه ناشر افكار حزب دموكرات بود، منتشر ساخت و به عضويت كميته ايالتى اين حزب درآمد. اين روزنامه پس از چندى به دليل مخالفت با حضور قواى روسيه در ايران و مخاصمه با سياست آن دولت، به امر كنسول روس تعطيل شد. او بلافاصله روزنامه تازه‌بهار را تأسيس كرد. اين روزنامه در محرم 1330ش به امر وثوق الدوله، وزير خارجه تعطيل و بهار نيز دستگير و به تهران تبعيد شد. در 1332ش به نمايندگى مجلس سوم شوراى ملى انتخاب شد. يك سال بعد دوره سوم نوبهار را در تهران منتشر كرد و در 1334ش انجمن ادبى دانشكده و نيز مجله دانشكده را بنيان گذاشت كه به اعتقاد او مكتب تازه‌اى در نظم و نثر پديد آورد.

    انتشار نوبهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. يكى از معروف‌ترين قصيده‌هاى بهار، «بث‌الشكوى»، در 1337ش به مناسبت توقيف نوبهار سروده شده است. كودتاى 1299ش بهار را براى سه ماه خانه‌نشين كرد و در همين مدت، يكى از به يادماندنى‌ترين قصيده‌هاى خود، «هيجان روح»، را سرود.

    نمایندگی مجلس شورا

    چندى بعد كه زندانيان رژيم كودتا آزاد شدند و قوام‌السلطنه نخست‌وزير شد، بهار به نمايندگى مجلس چهارم انتخاب شد. از اين دوره با سيد حسن مدرس همراهى مى‌كرد.

    در مجلس پنجم، بهار در صف مخالفان جمهورى رضاخانى جاى گزيد. در پايان دوره ششم مجلس، با استقرار سلطنت رضاشاه، ديگر زمينه‌اى براى فعاليت سياسى بهار وجود نداشت و او هوشمندانه از سياست كناره گرفت. وى پيش از آن در تير ماه 1305ش به عضويت شوراى عالى معارف منصوب شده بود كه اين سمت را تا 1322ش حفظ كرد. بهار در اين دوران به فعاليت علمى و آموزشى روى آورد.

    در 1308ش، به اتهام مخالفت‌هاى پنهان با رضاشاه، براى مدتى به زندان افتاد و تا 1312ش چند بار به حبس و تبعيد محكوم شد. در 1312ش از زندان آزاد و به اصفهان تبعيد شد و در 1313ش با وساطت محمدعلى فروغى، براى شركت در جشن‌هاى هزاره فردوسى به تهران فراخوانده شد.

    از آن به بعد، سرشارترين دوران كار علمى بهار كه با انزواى او در 1307ش پس از پايان مجلس ششم و كناره‌گيرى از مجلس آغاز شده بود، غناى بيشترى يافت. طى اين دوره بود كه بار ديگر به مطالعه متون و تتبع و تحقيق ادبى و زبانى پرداخت.

    با سقوط رضاشاه در شهريور 1320ش، بهار مجدداً به فعاليت سياسى و اجتماعى روى آورد و قصيده «حب الوطن» را در اندرز به شاه جديد سرود.

    وفات

    بهار در‌نخستين روز ارديبهشت سال 1330 شمسي، در آغاز روز، پس از يك هفته جدال غم انگيز با مرگ، در‌گذشت و فرداي آن روز، در‌ ‌‌پي ‌تشييعي عظيم و ده‌ها هزار نفري، جسدش در آرامگاه ظهير‌الدوله در شميران به خاك سپرده شد.

    مهم‌ترين اثر بهار ديوان اشعار اوست كه به اعتبارى كارنامه عمر او نيز به شمار مى‌رود.

    آثار

    1. منظومه چهار خطابه.
    2. يادگار زريران (ترجمه منظوم از پهلوى).
    3. زندگانى مانى.
    4. تصحيح گلشن صبا، فتحعلى‌خان صبا.
    5. احوال فردوسى.
    6. تصحيح تاريخ سيستان.
    7. تصحيح مجمل‌التواريخ و القصص.
    8. تاريخ مختصر احزاب سياسى.
    9. دستور زبان فارسى پنج استاد.
    10. تاريخ تطّور در شعر فارسى.
    11. ديوان اشعار.
    12. تصحيح تاريخ بلعمى.
    13. فردوسى‌نامه بهار.


    وابسته‌ها