بیهقی، احمد بن حسین

نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.

ابوبكر احمد بن حسین بیهقی (384-458ق)، معروف به امام بیهقی، محدث و فقيه شافعى سدۀ پنجم. از آثار او دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة

بیهقی، احمد بن حسین
نام بیهقی، احمد بن حسین
نام‎های دیگر ابوبکر بیهقی

احمد البیهقی

بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین

نام پدر حسین
متولد 384
محل تولد خسروجرد
رحلت 458 ق
اساتید ابوالفتح ناصر بن حسین عمرى

ابوالقاسم فورانى

أبو عبدالرحمان سلمى

عبدالملك بن أبى عثمان خركوشى نيشابورى

برخی آثار دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة

إستدراكات البعث و النشور

القضاء و القدر

کد مؤلف AUTHORCODE01500AUTHORCODE

ولادت

در 384 در خسروجرد به دنيا آمد. اصل خاندانش از شامگاه نيشابور بود[۱]. از كودكى به تحصيل علم و حفظ احاديث مبادرت كرد و از پانزده سالگى نزد محمد بن حسین علوى (متوفى 410) به فراگيرى حديث پرداخت. همچنين وى در حديث از شاگردان بزرگ و برجستۀ حاكم نيشابورى بود، اگر چه گفته‌اند كه در انواع دانشهاى ديگر بر وى برترى داشته است. او از حاكم، بيش از ديگر مشايخ خود نقل خبر كرده است[۲].

اساتید

بيهقى براى فراگيرى علوم و حديث به شهرهاى متعددى در خراسان، عراق، حجاز و جبال سفر كرد[۳] و از اساتيد بسيارى علم آموخت. شمار شيوخ و اساتيد وى را افزون از صد تن دانسته‌اند كه همگى از بزرگان قرن چهارم و نيمۀ اول قرن پنجم بودند. فقه را از ابوالفتح ناصر بن حسین عمرى (متوفى 444) و ابوالقاسم فورانى، كه خود شاگرد بيهقى در علم حديث بود، فراگرفت[۴].

از ديگر اساتيد و مشايخ او مى‌توان از اينان نام برد: أبو عبدالرحمان سلمى (303-412)، مؤلف طبقات الصوفيه؛عبدالملك بن أبى عثمان خركوشى نيشابورى (متوفى 407)، مؤلف شرف النّبى؛ سهل بن محمد صعلوكى (متوفى 404)؛و ابن فورك انصارى اصفهانى (332-406)، فقيه، مفسّر، اصولى، اديب و نحوى و رجالى مشهور[۵]. بيهقى دانش اصول را نيز فراگرفته بود. وى حافظه‌اى بسيار قوى داشت و در حفظ حديث و استوارى در آن، يگانۀ روزگار خويش بود[۶].

به نوشتۀ اسنوى[۷]، بيهقى در پايان سفرهاى علمى خود به خسروجرد رفت و اولين اثرش را در 406 نگاشت[۸]. سپس در 441، براى نشر علم به نيشابور دعوت شد و به املاى كتاب معرفة السنن و الآثار خود پرداخت و سرانجام در 458 در اين شهر درگذشت[۹]. بيهقى شاگردان زيادى داشته است كه برخى از آنها عبارتند از: ابوعلى انصارى؛ نوۀ او ابوالحسن عبيدالله بن محمد بن احمد؛ ابوعبدالله فزارى؛ ابوالقاسم شحامى؛ ابوالمعالى محمد بن اسماعيل فارسی؛ عبدالمنعم قشيرى؛و پسر بزرگ بيهقى، اسماعيل كه مؤلف تاريخ بيهق (على بيهقى) از او حديث شنيده است[۱۰]. سمعانى از جمله افرادى است كه ده نفر از شاگردان بيهقى را ديده و از آنها حديث شنيده است[۱۱]. برخى اسناد روايى ذهبى (متوفى 748) نيز به بيهقى منتهى مى‌شود[۱۲].

بيهقى در عين وسعت دايرۀ حديث شناسى از برخى آثار برجستۀ اهل سنت مانند سنن نسائى، ابن ماجه و ترمذى بى بهره بوده، اگر چه از سنن أبى داوود، با اسناد عالى مطلع بوده است[۱۳].

بيهقى از عالمان بزرگ و برجستۀ شافعى است[۱۴]. به نوشتۀ ذهبى[۱۵]، اگر بيهقى مى‌خواست مذهب و شيوه‌اى ايجاد كند كه بر مبناى اجتهاد و نظر خويش باشد، بر آن كار توانايى داشت، زيرا دانش او از اختلافات مذاهب و نظريات، بسيار گسترده بود.

بيهقى در گردآورى آثار شافعى بر ديگران پيشى گرفت، و كاملترين شرح از آراى شافعى، در آثار وى يافت مى‌شود.

بدين جهت ابن خلّكان[۱۶] و سبکی [۱۷] به نقل از ذهبى، وى را اولين گردآورندۀ آثار شافعى مى‌دانند و شايد منظور اين بوده كه هيچكس قبل از بيهقى، آثار شافعى را در يك مجموعۀ عظيم جمع نكرده است.

بيهقى روايات و اخبار را از طريق سماع از اساتيد و مشايخ خويش نقل كرده و هر جا طرق ديگرى، غير از طريق خويش، يافته با ذكر مأخذ و طريق، به دنبال نقل خود افزوده است. به نوشتۀ كتّانى[۱۸]، او خود را ملزم مى‌دانست كه روايتى را كه به جعلى بودن آن يقين داشت نقل نكند. برخى از كتب بيهقى به طبع رسيده و پاره‌اى به صورت خطى باقى مانده است.

شمارى از آثار مهم بيهقى عبارتند از:

  1. السنن الكبرى. مهمترين اثر بيهقى مشتمل بر احاديث رسول خدا صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلم و افعال و تقريرات آن حضرت و گفته‌ها و احوال صحابه و برخى از تابعين به صورت موضوعى همراه با برخى توضيحات است. اين كتاب در حقيقت دايرةالمعارف بزرگى در حديث است كه بر مبناى ابواب فقه، دسته‌بندى شده است[۱۹]. حاجى خليفه از اين اثر به نام السنن الكبير ياد كرده است. ابن عبدالحق دمشقى (متوفى 744)، شمس‌الدين ذهبى (متوفى 748) و عبدالوهاب شعرانى (متوفى 974)، هر يك جداگانه آن را خلاصه كرده‌اند. ابن تركمانى حنفى (متوفى 750)، كتاب بزرگى در ردّ سنن بيهقى نوشت و آن را الجوهر النقىّ في الرّد على البيهقى ناميد و زين‌الدين قاسم بن قطلوبغاى حنفى (متوفى 879)، اين اثر را با نام ترجيع الجوهر النقى تلخيص و به صورت الفبايى، تا حروف ميم، تنظيم كرد[۲۰]. اين اثر در ده جلد است و اولين بار در نيمۀ اول قرن سيزدهم، همراه با اثر ابن تركمانى، در حيدر آباد دكن به چاپ رسيده است[۲۱].
  2. معرفة السنن و الآثار. از منابع فقه تطبيقى است كه به گفتۀ سبکی [۲۲]، هيچ فقيه شافعى از آن بى‌نياز نيست.
    بيهقى در اين كتاب، به ردّ سخنان احمد بن سلامة طحاوى حنفى، كه بر شافعى و اصحاب او ايراد وارد كرده است، پرداخته و احاديث مسندى را كه شافعى در موضوع اصول و فروع دين آورده نقل كرده و، به جرح و تعديل سند و بيان صحّت و ضعف آنها پرداخته است. همچنين با نظر و اجتهاد خود، برخى از راويانى را كه ديگران مورد وثوق ندانسته‌اند توثيق كرده است[۲۳]. اين كتاب، در 1348 ش1969/ در مصر به چاپ رسيده است.
  3. المبسوط. اين كتاب-كه از بزرگترين و گسترده‌ترين آثار بيهقى است-شامل اقوال شافعى است[۲۴]. پيش از بيهقى افرادى چون بويطى، از شاگردان شافعى، سخنان شافعى را جمع‌آورى كرده‌اند[۲۵]، اما بيهقى كارى گسترده‌تر در اين كتاب انجام داده است. سمعانى[۲۶]، ضمن تأييد كوشش بيهقى در جمع آوردن آثار شافعى، نام آن را المبسوط ذكر مى‌كند.
    بعضى منابع، از اين نوشته، به دليل محتواى آن، به نام نصوص الشافعى ياد كرده‌اند[۲۷].
  4. الاسماء و الصفات. در معرفى برخى از اسماء و صفات خداوند و معانى آنهاست با دلايلى از كتاب و سنت و اجماع[۲۸].
    بيهقى در اين كتاب، در باب اسناد و راويانى صحبت مى‌كند كه از آنان رواياتى نقل كرده است. وى بر شمارى از احاديث و رجال آن تعليق و توضيح دارد و بعلاوه، از ضعف برخى راويانى كه در صحيح مسلم از آنها ياد شده، و يا دانشمندان علم رجال آنها را موثق دانسته‌اند، سخن گفته است[۲۹]. اين كتاب در حيدر آباد (1333)، قاهره (1358) و بيروت (1405) به چاپ رسيده است.
  5. الاعتقاد و الهداية الى سبيل الرشاد. بيهقى در اين اثر به اختصار امور واجب در اعتقادات اهل سنت را براى انسان مكلف معرفى كرده و به بيان مطالبى چون اسماء و صفات حق، قضا و قدر، عدم خلق قرآن، مشيّت، تعريف ايمان و حدود آن، اثبات نبّوت رسول خدا صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلّم، كرامات اوليا و اصحاب و اهل‌بيت رسول خدا و خلافت خلفاى چهارگانه پرداخته است. اين اثر دو نوبت در بيروت (1380 و 1401) منتشر شده است.
  6. دلائل النبوّة و معرفة احوال صاحب الشريعة. در سيرۀ نبوى و زندگانى نياكان نبى اكرم صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلّم و اخلاق و معجزات و بشارات به ظهور آن حضرت است. بيهقى در اين كتاب معجزات و خوارق عاداتى را نقل مى‌كند كه بسيارى معتبر و برخى ضعيف و قابل خدشه‌اند. مورخان و سيره‌نويسان پس از بيهقى، اين كتاب را مرجعى استوار و معتبر براى خود دانسته‌اند و به همين دليل اسناد قبل از او را حذف كرده و سخن وى را موثق دانسته‌اند[۳۰]. براى نمونه، ابن كثير در البداية و النهایة، و سيوطى در الخصائص الكبرى از آن نقل كرده‌اند[۳۱] خركوشى، نيز كتابى به نام دلايل النبوة داشته است[۳۲].
    دلائل النبوة بيهقى در هند و بيروت به طبع رسيده و نيز بخشى از آن را محمود مهدوى دامغانى به فارسی ترجمه كرده كه در 1361‌ش در تهران به چاپ رسيده است.
  7. شعب الإيمان (الجامع المصنف في شعب الايمان).
    نوشته‌اى فراگير كه بيهقى آن را بر شيوۀ منهاج‌الدين في شعب الإيمان حسین بن حسن حليمى (متوفى 403)، در بيان شاخه‌هاى ايمانى به رشتۀ تحرير درآورده است. اساس اين كتاب، بر مبناى حديثى از رسول خدا صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلّم است. ابوجعفر عمر قزوينى (متوفى 699)، آن را تلخيص كرده و مختصر شعب الايمان، نام نهاده است. اين كتاب در شش مجلد و در بعضى نسخه‌هاى خطى سه مجلد است[۳۳].
  8. احكام القرآن. بيهقى سخنان شافعى در بيان معانى قرآن را در اين اثر گردآورده است. اين كتاب همانند احكام القرآن احمد بن على رازى جصّاص است و سبکی [۳۴] آن را از آثار بديع بيهقى دانسته است. احكام القرآن در مصر به چاپ رسيده است[۳۵].
  9. البعث و النشور. محتواى اين كتاب آيات و اخبارى است دربارۀ معاد. اين اثر در كويت و بيروت به چاپ رسيده است[۳۶].
  10. كتاب الزهد الكبير. دربارۀ موعظه، در پنج بخش و شامل 989 قول و روايت از حضرت محمد صلى‌اللّه‌عليه‌وآله‌و‌سلم، صحابه، تابعين و جز ايشان است. پيش از بيهقى نيز بيش از شصت كتاب و نوشته در باب زهد و با همين نام نوشته شده است[۳۷].
  11. خلافيّات. بيهقى در اين اثر مسائل مورد اختلاف ميان فقه شافعى و حنفى را بررسى كرده است[۳۸]. اين كتاب را از آثار برجسته، ابتكارى، و بى نظير بيهقى دانسته‌اند[۳۹].
  12. المدخل الى السنن الكبرى. مقدمه‌اى است بر السنن الكبرى. نسخۀ خطى اين كتاب، به سماع و تأييد برخى از بزرگان اهل سنت همچون ابن صلاح و حافظ مزّى رسيده است[۴۰]. اين كتاب در كويت به چاپ رسيده است[۴۱]. كتابى به نام معرفة علوم الحديث[۴۲]، نيز به او منسوب است.
    برخى ديگر از آثار چاپ شدۀ او عبارتند از: الآداب؛ القراءة خلف الامام؛ مناقب الشافعى؛ الاربعون الصغرى؛ حيات الانبياء في قبورهم؛ اثبات عذاب القبر؛ بيان خطأ من أخطأ على الشافعى[۴۳].

پانویس

  1. سمعانى، ج 1، ص439؛ذهبى، 1388- 1390، ج 3، ص1132؛صفدى، ج 6، ص354؛ قس ابن اثير، ج 10، ص58، كه تولد وى را در 387 مى‌داند؛ على بيهقى، ص184
  2. صريفينى، ص127؛ ياقوت حموى، ج 1، ص805؛ذهبى، 1406، ج 18، ص164؛ همو، 1388-1390، ج 3، ص1133؛ اسنوى، ج 1، ص98؛ ابن خلّكان، ج 1، ص75-76؛ على بيهقى، ص183؛ابن عساكر، ص266؛ قس ابن عماد، ج 3، ص305، كه مى‌نويسد وى از ابى الحسن-محمد بن حسین-علوى بيشتر روايت كرده است
  3. على بيهقى؛ذهبى، 1388-1390، همانجاها؛ سبکی، ج 4، ص8
  4. صفدى، همانجا؛ سبکی، ج 4، ص9؛ على بيهقى، ص184
  5. صريفينى، ص127- 128؛ احمد بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص16- 31؛ذهبى، 1388-1390، ج 3، ص1132، همو، 1406، ج 18، ص164-165
  6. ذهبى، 1406، ج 18، ص167؛ همو، 1388-1390، ج 3، ص1133؛ على بيهقى، ص183؛ ياقوت حموى، همانجا
  7. همانجا
  8. قس ذهبى، 1406، ج 18، ص165
  9. سبکی، ج 4، ص9، 11، سمعانى؛صفدى، همانجاها؛ابن كثير، ج 12، ص94؛ذهبى 1388-1390، ج 3، ص1134؛ قس ياقوت حموى، همانجا، كه تاريخ فوت او را 454 نوشته است
  10. ابن خلّكان، ج 1، ص76؛ذهبى، 1388-1390، ج 3، ص1135؛همو، 1406، ج 18، ص169؛ على بيهقى، ص184
  11. همانجا
  12. ذهبى، 1388-1390، ج 3، ص1134؛ براى آگاهى از تأثير آثار بيهقى در نوشته‌هاى بعد از وى نهایة الارب نويرى؛طبقات الشافعيه سبکی؛ السيرة النبوية ابن كثير؛ الروضة رافعى؛صبح الاعشى قلقشندى؛ مفتاح السعادة طاشكوپرى زاده؛ تاريخ ابن‌وردى؛ ابجد العلوم قنّوجى
  13. ذهبى، 1406، ج 18، ص165؛ سبکی، ج 4، ص9
  14. ابن عساكر، ص266؛ابن خلّكان، همانجا؛ذهبى، 1406، ج 18، ص168، قس ياقوت حموى، ج 1، ص804، خوانسارى، ج 1، ص252- 253، امين، ج 2، ص568؛كه به دلايلى احتمال داده‌اند كه وى شيعه بوده است
  15. 1406، ج 18، ص169
  16. همانجا
  17. ج 4، ص10
  18. ص 30
  19. احمد بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص37
  20. حاجى خليفه، ج 2، ستون 1007؛كتانى، همانجا
  21. احمد بيهقى، 1361 ش، مقدمۀ مهدوى دامغانى، ج 1، ص17-18
  22. ج 4، ص9
  23. بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص38-39
  24. سبکی، همانجا؛ حاجى خليفه، ج 2، ستون 1582
  25. سزگين، ج 1، جزء 3، ص184، 191-192؛غزالى، ج 2، ص279-280
  26. ج 1، ص438
  27. ابن كثير، ج 12، ص94؛ذهبى، 1406، ج 18، ص166؛همو، 1388-1390، ج 3، ص1133؛ ابن خلّكان، همانجا؛ حاجى خليفه، ج 2، ستون 1957
  28. احمد بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص39
  29. احمد بيهقى، 1401، مقدمۀ كاتب، ص23
  30. همو، 1361 ش، مقدمۀ مهدوى دامغانى، ج 1، ص20
  31. همو، 1401، مقدمۀ كاتب، همانجا
  32. ابن عماد، ج 3، ص184
  33. احمد بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص41-42؛همو، 1408 الف، مقدمۀ ابيانى، ص6
  34. ج 2، ص97
  35. احمد بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص43؛همو، 1408 الف، مقدمۀ ابيانى، ص7
  36. همو، 1408 الف، مقدمۀ ابيانى، همانجا
  37. همو، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص47-56
  38. همو، 1361 ش، مقدمۀ مهدوى دامغانى، ج 1، ص19
  39. يافعى، ج 3، ص63؛صفدى، ج 6، ص354؛ سبکی، ج 4، ص9
  40. احمد بيهقى، 1408 ب، مقدمۀ عامر احمد حيدر، ص43-44
  41. همو، 1408 الف، مقدمۀ ابيانى، ص6
  42. على بيهقى، ص183؛ یاقوت حموى، ج 1، ص805
  43. احمد بيهقى، 1408 الف، مقدمۀ ابيانى، ص6-7؛ براى آگاهى از ديگر آثار بيهقى زركلى، ج 1، ص116؛ سركيس، ج 1، ستون 620-621


منابع مقاله

ابن اثير، الكامل في التاريخ، بيروت 1385-1965/1386-1966؛ ابن خلّكان، وفيات الاعيان، چاپ احسان عباس، بيروت[بى‌تا. ]؛ ابن عساكر، تبيين كذب المفترى فيما نسب الى الامام ابى الحسن الاشعرى، بيروت 1984/1404؛ ابن عماد، شذرات الذّهب في اخبار من ذهب، بيروت 1979/1399؛ابن كثير، البداية و النهایة، بيروت 1990/1411؛ عبدالرحيم بن حسن اسنوى، طبقات الشافعية، چاپ كمال يوسف حوت، بيروت 1987/1407؛ محسن امين، اعيان الشيعة، چاپ حسن امين، بيروت 1983/1403، احمد بن حسین بيهقى، الاعتقاد و الهداية الى سبيل الرشاد على مذهب السلف و اصحاب الحديث، چاپ احمد عصام كاتب، بيروت 1981/1401؛همو، دلائل النبوة، ترجمۀ محمود مهدوى دامغانى، تهران 1361 ش؛همو، كتاب البعث و النشور، چاپ محمد سعيد ابيانى، بيروت 1408 الف؛همو، كتاب الزهد الكبير، چاپ عامر احمد حيدر، بيروت 1408 ب؛على بن زيد بيهقى، تاريخ بيهقى، چاپ احمد بهمنيار، تهران 1345 ش، چاپ افست تهران 1361 ش؛ مصطفى بن عبداللّه حاجى خليفه، كشف الظنون، بيروت 1990/1410؛ محمدباقربن زين‌العابدين خوانسارى، روضات الجنات في احوال العلماء و السادات، چاپ اسد اللّه اسماعيليان، قم 1390-1392؛ محمد بن احمد ذهبى، سير اعلام النبلاء، ج 18، چاپ شعيب ارنؤوط و محمد نعيم عرقسوسى، بيروت 1986/1406؛همو، كتاب تذكرة الحفاظ، حيدر آباد دكن 1388-1968/1390-1970؛ خير‌الدين زركلى، الاعلام، بيروت 1986؛ عبدالوهاب بن على سبکی، طبقات الشافعية الكبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره 1964-1967؛ یوسف اليان سركيس، معجم المطبوعات العربية و المعربة، قاهره 1928/1346، چاپ افست قم 1410؛فؤاد سزگين، تاريخ التراث العربى، ج 1، جزء 3، نقله الى العربية محمود فهمى حجازى، رياض 1983/1403؛ عبدالكريم بن محمد سمعانى، الانساب، چاپ عبداللّه عمر بارودى، بيروت 1988/1408؛ ابراهیم بن محمد صريفينى، تاريخ نيسابور: المنتخب من السياق، چاپ محمد كاظم محمودى، قم 1362 ش؛ خليل بن ايبك صفدى، كتاب الوافى بالوفيات، چاپ س. ددرينگ، و يسبادن 1972/1392؛ محمد بن محمد غزالى، إحياء علوم الدين، بيروت 1417؛ محمد بن جعفر كتانى، الرسالة المستطرفة، كراچى 1960/1379؛ عبداللّه بن اسعد يافعى، مرآة الجنان و عبرة اليقظان، بيروت 1997/1417؛ یاقوت حموى، معجم البلدان، چاپ فردیناند و وستنفلد، لايپزيگ 1866-1873، چاپ افست تهران 1965.

ترجمۀ ابوبكر بيهقى (صاحب دلائل النبوة) از دانشنامۀ جهان اسلام ج 5


وابسته‌ها