تاریخ ایران باستان

    از ویکی‌نور
    تاریخ ایران باستان
    تاریخ ایران باستان
    پدیدآورانپیرنیا، حسن (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرایران باستان، تاریخ مفصل ایران قدیم با 44 گراور و 2 نقشه تاریخ مفصل ایران قدیم با 44 گراور و 2 نقشه
    ناشردنیاى كتاب‏
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1375 ش
    چاپ8
    شابک964-5870-16-x
    موضوعایران - تاریخ - پیش از اسلام
    زبانفارسی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏140‎‏ ‎‏/‎‏پ‎‏9‎‏ ‎‏الف‎‏92‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاريخ ايران باستان، دراز دامن‌ترين كتاب تا اين روزگار، در زمينه ايران پيش از اسلام است. ميرزا حسن‌خان پيرنيا ملقب به مشير‌الدوله، نويسنده اين كتاب كه از مردان نيك نام آغاز مشروطيت بود، هم‌زمان با پادشاهى رضا شاه پهلوى مانند بسيارى ديگر از رجال شايسته ملى، از سياست كناره گرفت و خانه نشين شد. اين گوشه نشينى و ثبات پديد آمده در كشور، موجب شد كه او تاريخ ايران باستان را بنويسد. وى از 1304 تا 1314ش؛ يعنى سال درگذشتش به نوشتن اين اثر ارزش‌مند سرگرم بود و به دليل بسيار نوشتن (چهارده ساعت در هر روز) و بسيار خواندن، در آغاز 1313، به سكته ناقص دچار شد و كتابش به همين علت تا پايان تاريخ اشكانيان پيش‌تر نرفت. نويسنده كمابيش در روزگار جنگ جهانى نخست مى‌زيست كه در آن اوهام نژادى، هيجان‌هاى مليت و وطن و دغدغه استقلال ملى موج مى‌زد و از اين رو، وى در اين مى‌انديشيد كه ايرانيان با نژاد آريا و گروه‌هاى اروپايى كه بدين نژاد مى‌نازيدند، چه پيوندى دارد و چه چيزى آنان را به جهان غرب (يونان و روم) و فرهنگ و تمدن آنان مى‌پيوندد و سرانجام به نوشتن اين كتاب دست گشاد.

    اين اثر، تنها تاريخى نيست، بلكه دائرةالمعارفى درباره تاريخ، تمدن و فرهنگ گذشته سرزمين‌هاى مهم دنيا به ويژه يونان، روم، سوريه، مصر، عربستان، ميان دو رود، هند و... به شمار مى‌رود؛ چنان كه خواندن آن، نه تنها موجب آشنايى خواننده با تاريخ و سرگذشت سلسله‌هاى ايرانى (مادها، هخامنشيان و اشكانيان) و سلسله‌هاى يونانى سلوكى مى‌شود، كه اطلاعات نيكو و اصيلى درباره تاريخ خاور ميانه امروز و يونان باستان به وى عرضه خواهد كرد.

    ساختار

    دوره چهارجلدى اين كتاب، تاريخ ايران را در بيش از 3500 صفحه عرضه مى‌كند. البته تاريخ زندگانى نويسنده، پس از پايان يافتن تاريخ اشكانيان (جلد سوم)، به پايان مى‌رسد و از اين رو، سخنى از ساسانيان در اثر سترگ وى نيست. نويسنده نخست سخنان مورخان باستانى را درباره مطلب يا رويدادى تاريخى مى‌آورد، سپس در جمع بندى‌اش به تجزيه و تحليل آنها مى‌پردازد. قوت تاريخ نگارى او را در همين بخش مى‌توان يافت. براى نمونه، وى در زمينه به قدرت رسيدن كورش هخامنشى، نوشته‌هاى هرودوت، گزنفون، كتزياس، ديو دو سيسلى و ژوستن را گزارش مى‌كند و آنها را با درون‌مايه منابع اسلامى و لوح نبونبد در اين باره مى‌سنجد و برآيند اين كار را مى‌نويسد. بنا بر اين، او به گفته خودش، پس از گرد آورى داده‌ها و سنجش و آزمودن هر يك از آنها، با توجه به ارتباط معنايى‌اش با ديگر گزاره‌هاى تاريخى و با استوار كردنش بر «قاعده عليت»، آن را با ديگر گزاره‌هاى پيوسته موجود مى‌آميزد و در تاريخ اين سرزمين مى‌گنجاند. بر پايه سخنان وى در مقدمه كتاب، برآوردن نياز ايرانيان به دانستن پيشينه خود، به دو شيوه امكان پذير مى‌نموده است:

    1. نوشتن تاريخ ايران قديم با توجه به كتاب‌هاى فراوان مورخان و نويسندگان اروپايى دَه سده اخير (هنگامه آغاز توجه اروپاييان به مشرق قديم)؛
    2. برگرفتن از خود منابع و گرد آورى اطلاعات از آنها.

    وى شيوه دوم را برگزيده؛ زيرا بر اين بوده است كه ويژگى و امتياز برگرفتن اطلاعات از منبع‌هاى دست اول، در بازبينى منابع دست دوم يا سوم و نوشتن تاريخ بر پايه آنها نيست.

    گزارش محتوا

    درون‌مايه اصلى جلد نخست اين كتاب، سرگذشت ايران در روزگار مادها و هخامنشيان تا پايان عصر خشايار شاه است و افزون بر اين، به رويدادهاى تاريخى سرزمين‌هايى مانند مصر، آشور، بابل، سوريه، فلسطين و... مى‌پردازد.

    نويسنده از نژادها و خطهاى روزگار باستان سخن مى‌گويد و به شناساندن نويسندگان منابع كتابش (توسيديد، ديودور سيسلى، پلوتارك، آريان، رازب، استرابون، موسى خورن، طبرى، بلاذرى، ابن اثير و...) مى‌پردازد. وى آغاز حكومت مادها را هفت صد پيش از ميلاد مى‌داند و از شاهان ماد با نام‌هاى ديوكس، فرورتيش، هووخ شتر و اژدهاك ياد مى‌كند و فصلى دراز دامن درباره جنگ‌هاى ماد و آشور مى‌گشايد.

    چگونگى رسيدن كورش به قدرت و شرح حال نخستين شاهان هخامنشى، موضوع كانونى اين جلد به شمار مى‌رود. نويسنده در اين بخش از كتاب خود، درباره روابط ايران و يونان نيز به درازا سخن مى‌گويد و در اين باره قلم مى‌زند كه هخامنشيان به سرزمين‌هاى گوناگون رفتند و آنها را گرفتند.

    جلد دوم اين كتاب، با توضيح درباره نام و نياكان و پادشاهى اردشير اول آغاز مى‌شود و با مرگ اسكندر و شرح خصال وى به پايان مى‌رسد. نويسنده در اين بخش، به گزارش درباره رويدادهاى روزگار خشايار شاه دوم، سغديان، داريوش دوم، اردشير دوم، اردشير سوم، آرسس و داريوش سوم مى‌پردازد و از چندى و چگونگى نبردهاى اسكندر مقدونى با امپراطورى بزرگ ايران و شكست خوردن ايرانيان در اين نبردها و تاختن اسكندر به سرزمين‌هاى همسايه ايران مانند هند و عربستان مى‌نويسد. او هم‌چنين، درباره ديوان سالارى گسترده در عصر داريوش، گزارش‌هاى درخورى فراهم مى‌آورد و از نيروى دريايى، سپاه، داورى، راه‌ها، چاپارخانه‌ها، تقويم و ديگر پيش‌رفت‌هاى دوره هخامنشى ياد مى‌كند و از درون‌مايه سنگ نگاره‌ها يا سنگ نوشته‌هاى آن زمان مانند بيستون رمز مى‌گشايد.

    جلد سوم، با كش‌مكش مقدونيان بر سر جنازه اسكندر براى رسيدن به قدرت، آغاز و با برآمدن اشكانيان و شرح حال آنان دنبال مى‌شود و با گزارش درباره معمارى عصر پارتى پايان مى‌يابد. نويسنده در اين بخش، از جنگ سرداران اسكندر (آن‌تى‌پاتر، پليس پرفون، آنتى‌گون، كاساندر و...)، بر سر جانشينى او سخن مى‌گويد و به چگونگى افتادن قلمرو ايرانيان به دست سلوكوس، پاسخ مى‌دهد. سلوكوس و جانشينانش در پى تحميل فرهنگ و زبان يونانى بر ايرانيان بودند و به همين انگيزه، از «يونانى كردن مشرق»؛ يعنى آوردن اروپاييان به مشرق و ايجاد مستعمره‌هاى يونانى در آسياى غربى و ايران و باختر سخن گفتند؛ كارى كه اسكندر نيز آن را در پيش گرفت. نويسنده با توضيح درباره زمينه‌هاى بر افتادن سلوكيان و پيدايى اشكانيان و علل و عوامل آن، روزگار پارتى را «دوره واكنش سياسى» ايرانيان در برابر مهاجمان مى‌خواند و از جغرافياى پارت‌ها مى‌نويسد و شرح حالشان را از دولتى محلى تا دولتى ملى و بزرگ دنبال مى‌كند. او هم‌چنين، به شرح حال شاهان اشكانى و پيوندهايشان با رقيب جديد ايران در جهان (روم) مى‌پردازد و پس از آوردن شرح حال فرمان‌روايان پارتى در بخش تمدنى اين كتاب، از وسعت، پايتخت، ديوان سالارى، سپاه، امور مالى، مسكوكات و تقويم اشكانيان گزارش مى‌دهد. وى آداب، اخلاق و دين و آيين ايرانيان اين روزگار را نيز توصيف مى‌كند و بر اين باور است كه اشكانيان يا پارتيان نيز مانند شاهان هخامنشى در زمينه فرهنگ و دين ملت‌ها، اهل «تسامح و تساهل» بودند. براى نمونه، «دولت پارت در امور مذهبى تبعه خود دخالت نمى‌كرد و آنها را به احوال خودشان واگذار مى‌كرد».

    وضعيت كتاب

    سندهاى كشف شده از دويست سال پيش تا كنون و نوشته‌ها و كتاب‌هاى پيشينيان؛ يعنى آثارى كه رويدادها را به انگيزه‌هايى جز تاريخ نويسى آورده‌اند و تاريخ‌هاى عمومى يا خصوصى كه به انگيزه تاريخ نويسى سامان يافته‌اند، از منابع نويسنده شمرده مى‌شوند. منبع‌هاى مهم اين كتاب را، آثار تاريخى فرانسوى، انگليسى، روسى و آلمانى مى‌توان برشمرد كه خود ترجمه‌اى از منابع يونانى و رومى به شمار مى‌آيند. نويسنده از منابع عربى و فارسى فراوانى نيز در نوشتن اين كتاب بهره برده و از اين رو، كتابش از آغاز تا كنون ده‌ها بار چاپ و كمابيش در سه يا چهار جلد منتشر شده است. پژوهش‌گران و دوست‌داران تاريخ نيز همواره از آن سود برده‌اند.

    فهرست مطالب كتاب بر پايه عنوان‌هاى كلان و خُردش و فهرست تصوير سنگ نگاره‌ها / حكاكى‌ها (گراورها) و نقشه‌هاى آن در آغاز كتاب، صورت انگليسى نام‌ها و توضيحات نويسنده درباره برخى از واژگان يا افراد و جاى‌ها، در پانوشت آن و شرح تصويرهاى پيش گفته، زير هر يك از آنها آمده است.

    منابع مقاله

    متن كتاب.

    زرين كوب، عبدالحسين ()، «شيوه تاريخ نگارى در كتاب ايران باستان مشير‌الدوله»، راهنماى كتاب.