تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR13807J1.jpg
    | تصویر =NUR13807J1.jpg
    خط ۳۲: خط ۳۱:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''تاريخ علوم عقلى در تمدن اسلامى تا اواسط قرن پنجم''' از آثار [[صفا، ذبیح‎ الله|ذبيح الله صفا]] است كه به زبان فارسى نوشته شده است.
    '''تاريخ علوم عقلى در تمدن اسلامى تا اواسط قرن پنجم''' از آثار [[صفا، ذبیح‎ الله|ذبيح الله صفا]] است كه به زبان فارسى نوشته شده است.



    نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۴۲

    تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم
    تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسط قرن پنجم
    پدیدآورانصفا، ذبیح‎ الله (نويسنده)
    ناشردانشگاه تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1371 ش
    چاپ1
    موضوعایران - تاریخ

    علوم - ایران - تاریخ

    علوم - تاریخ

    فلسفه اسلامی - تاریخ

    فیلسوفان اسلامی

    کشورهای اسلامی - تاریخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BBR‎‏ ‎‏15‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏7‎‏ت‎‏2‎‏ ‎‏1371

    تاريخ علوم عقلى در تمدن اسلامى تا اواسط قرن پنجم از آثار ذبيح الله صفا است كه به زبان فارسى نوشته شده است.

    نويسنده با اين‌كه اين جلد از كتاب را «به منزله پيش‌درآمد و آنهم پيش‌درآمد ناقصى از نحوه عمل در تاريخ علوم عقلى اسلامى‌دانسته است» چنين نوشته است: «تاريخ ادبيات در ايران موجب گرديد كه تا حدى از ادامه كار درباره كتاب حاضر مستغنى شوم زيرا در هر مجلد از آن سير علوم در ايران عهد اسلامى و تاريخ هريك از آن دانشها در ادوار مختلف مورد بحث قرار گرفته است چنانكه همان مباحث را مى‌توان در دنبال كتاب حاضر قرار داد و مكمل آن شمرد.[۱]

    ساختار

    كتاب مشتمل بر مقدمه‌اى از چاپ پنجم و سپس مقدمه‌اى درباره اصلاحات و اضافات كتاب مى‌باشد. متن اثر در چهار بخش با عناوين مراكز مهم علوم مقارن ظهور اسلام، ترجمه و نقل علوم در تمدن اسلامى، علوم عقلى در تمدن اسلامى، و فلسفه مطرح شده است. در پايان كتاب نيز فصلى تحت عنوان «ملحقات» آمده كه شامل دو الحاقيه با عناوين آثار موجود مترجمان و زياداتى بر آثار برخى از حكما مى‌باشد.

    گزارش محتوا

    در ابتداى كتاب، مؤلف در توضيح موضوع كتاب چنين مى‌نويسد: «در تاريخ علوم عقلى هيچگاه بحث در حقيقت و چگونگى يك يا چند علم مراد نيست، بلكه سير آن علوم و تكاملى كه نزد هر يك از علماء فن يافته، مورد نظر و مطالعه است. پس خواننده گرامى نبايد در اين كتاب منتظر آن باشد كه فى‌المثل عين مباحث علم فلسفه و طب و رياضى را بيابد، بلكه اگر هم به ذكر عقايد حكيمى و طبيبى و رياضى‌دانى مبادرت شود مراد بيان موارد تكاملى است كه او در آن علوم بوجود آورده است، و اگر عقايد حكيمى به اختصار آورده شود، مقصود اشاره به موارد اصلى و اساسى و مباحث اوست و كارى به اثبات سخنان او و دفاع از آن نمى‌توان داشت».[۲]

    نويسنده در ادامه به ذكر دلائل انتخاب فاصله زمانى مورد تحقيق پرداخته و چنين مى‌نويسد: «در همه مجلدات اين كتاب دامنه بحث تا ميانه قرن پنجم كشيده خواهد شد زيرا كار اصلى و اساسى مسلمين در علوم عقلى خاصه در قسمت شرقى ممالك اسلامى تا همين ايام بوده است. ديگر آنكه تحقيق تاريخ علوم عقلى در همه ادوار تمدن اسلامى از قدرت يك تن خارج است و وقت و زمان كافى و فرصت موسع مى‌خواهد.[۳]

    در مجلد حاضر بعد از آنكه شمه‌اى از مقدمات آشنايى مسلمين با علوم عقلى و مراكز مهم علمى، پيش از رواج علوم عقلى، در ميان مسلمانان، و كيفيت نقل علوم عقلى، سخن گفته شده، بحثى مختصر در وضع علوم عقلى در تمدن اسلامى و سپس مطالعه‌اى در تاريخ فلسفه در تمدن اسلامى، صورت گرفته و ابواب كتاب به نحوى كه در فهرست مطالب ذكر شده است ترتيب يافته است.[۴]

    در ابتداى بخش اول كتاب كه پيرامون مراكز مهم علوم مقارن ظهور اسلام است چنين مى‌خوانيم: علوم عقلى در تمدن اسلامى كه در اين كتاب مورد بحث و مطالعه است از آميزش اطلاعات و آثار علمى چند قوم و اختلاط تمدنهاى يونانى و ايرانى و هندى و عربى پديد آمد و در اين امر بيش از همه ايرانيان و سريانيان و گروهى از مترجمان و ناقلان مسيحى و صائبى و هندى و نبطى شركت داشتند و به يارى آنانست كه بنياد علوم درخشان اسلامى نهاده شد.[۵]

    در بخش دوم، ترجمه و نقل علوم در تمدن اسلامى در ضمن دوازده عنوان مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده معتقد است كه نهضت واقعى در امر ترجمه و نقل علوم در تمدن اسلامى از اواسط قرن دوم هجرى آغاز شده و اگر هم در دوره امويان كارى در اين باب شده باشد ناقص و دور از اهميت بوده است. ترجمه كتب در تمدن اسلامى در آغاز مقصور بر كتب طب و نجوم بود و اندكى بعد... و با سرعتى عجيب از اواسط قرن دوم تا اواخر قرن چهارم بسيارى از كتب طب و تشريح و داروشناسى و فلسفه و نجوم و طبیعیات و كيميا و رياضيات و فلاحت و نظاير آنها مستقيماً به عربى و يا نخست به سريانى و سپس به عربى ترجمه شد. تقدم در ترجمه همه اين كتب با دو قوم ايرانى و سريانى است و از مابقى اگر اقدامى در اين باب شده باشد چندان نيست كه به شمار آيد و با زحمات اين دو قوم سنجيده شود.[۶]

    علوم عقلى در تمدن اسلامى، عنوان بخش سوم كتاب را تشكيل مى‌دهد. مؤلف قسمتى از اين بخش كتاب با اشاره به حدود استفاده مسلمين از علوم عقلى خاطر نشان مى‌كند كه اهميت عمده مسلمين و فايده بزرگ كار آنان در تشكيل حوزه علمى اسلامى، نگاه داشتن ترجمه‌هاى متعددى است از آثار دانشمندان يونانى و اسكندرانى كه اصل غالب آنها از ميان رفته و اروپائيان بعداً بوسيله ترجمه‌هاى لاتينى كه از ترجمه‌هاى عربى آن آثار صورت گرفت از وجود آنها آگهى يافته و در دوره اسكولاستيك و رنسانس به يارى آنها علوم يونانى را مورد تحقيق و مطالعه قرار داده‌اند. ديگر از وجوه اهميت آنان التقاطى است كه با دست يافتن بر منابع مختلف يونانى و اسكندرانى و هندى و ايرانى و نبطى از اطلاعات اين اقوام كرده و آنها را بر بعضى مطالعات جديد خود افزوده و از اين طريق به سهم خود سبب تكاملى در علوم شده‌اند.[۷]

    فصل آخر كتاب مطالعه مختصرى است در تاريخ علوم منطق و الهى و طبيعى و اخلاق و ذكر دانشمندان بزرگى كه تا اواسط قرن پنجم در اين علوم شهرت يافته و آثارى پديد آورده‌اند. مسلمين همچنانكه بحث در مبداء وجود و تحقيق در احوال اعيان موجودات را با توجه به آثار عقلاى يونانى شروع كردند، نام اين علم و اين مبحث يعنى «فلسفه» را هم از يونانيان گرفتند ليكن در عين حال آن را به نام «حكمت» هم خوانده‌اند، با اين تفاوت كه حكمت معنى عام‌ترى از فلسفه دارد و مفهوم «علم» را به‌نحو اعم نيز شامل است.[۸]

    مؤلف در بخش پايانى كتاب تحت عنوان «ملحقات» چنين نوشته كه مراد از افزودن اين قسمت بر فصول اساسى كتاب رعايت نكات ذيل است:

    1. ذكر قسمتى از آثار موجود مترجمان كه محفوظ مانده و تعديد پاره‌اى از آثار موجود دانشمندان يونانى كه به زبان عربى ترجمه شده و ناقل آن معلوم نگرديده است.
    2. زياداتى بر آثار و عقايد حكماى معروف اسلامى كه در متن كتاب از باب رعايت اختصار ذكر نشده بود.[۹]

    وضعيت كتاب

    اين كتاب در سال 1331 و از آن‌پس دوبار در سالهاى 1336 و 1346ش در زمره انتشارات دانشگاه تهران به طبع رسيده و پس از آنكه نسخه‌هاى آن كاملاً ناياب شده است. چاپ چهارم آن به سال 1356 در جزو انتشارات امير كبير منتشر شده و اكنون كه نسخ آن چاپ نيز ناياب گرديده است به تجديد طبع آن در شمار انتشارات دانشگاه تهران مبادرت گرديده است.[۱۰]

    فهرست مطالب در ابتداى اثر آمده است. فهارس پايانى كتاب شامل موارد زير مى‌باشد:

    1- فهرست اعلام تاريخى؛ 2 - فهرست اسماء كتب و رسالات و مقالات؛ 3 - فهرست اسامى قبايل و اقوام و فرق؛ 4- فهرست اماكن و اعلام جغرافيايى.

    پانويس

    1. مقدمه چاپ پنجم، ص1
    2. مقدمه، ص6
    3. همان
    4. همان
    5. متن كتاب، ص1
    6. همان، ص50-51
    7. همان، ص125-126
    8. همان، ص156
    9. همان، ص326
    10. مقدمه چاپ پنجم، ص1

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.