تبریزی، مقصودعلی

مقصودعلى تبريزى، دانشمند، حكيم و عارف ايرانی، مترجم سده يازدهم، مترجم كتاب «تاريخ الحكماء قبل ظهور الاسلام و بعده (نزهة الارواح و روضة الافراح)»، اثر شمس‌الدين شهرزورى (ت 511ق)، از عربى به فارسی، تحت عنوان «نزهة الارواح و روضة الافراح (تاريخ الحكماء)» مى‌باشد.

تبریزی، مقصود علی
نام تبریزی، مقصود علی
نام‎های دیگر
نام پدر
متولد سده یازدهم
محل تولد
رحلت
اساتید
برخی آثار نزهة الارواح و روضة الافراح (تاریخ الحکماء)
کد مؤلف AUTHORCODE06082AUTHORCODE

از دوران زندگانى وى، اطلاعات چندانى در دست نيست؛ همين‌قدر مى‌دانيم كه مردى بوده اهل طريقت، تحقيق، انزوا و پرهيز كه در علوم متداول زمان خويش دست داشته است و گروهى كثير از مريدان و شاگردان از ارشاد و تعليم او بهره مى‌يافته‌اند. وى نخست مورد توجه عبدالرحيم خان خانان، از خوانين هند در زمان گوركانيان قرار مى‌گيرد و از مصاحبان و مجلسيان خاص او مى‌شود و با آنكه به دنيايى سر فرونمى‌آورده است، به مرتبه صدارت خان خانان مى‌رسد.

هم اوست كه به هنگام فتح دكن و جنگ با سهيل حبشى، ملازم و مصاحب خان بوده است. نهاوندى از گفته‌هاى ديگران نقل مى‌كند كه وى در دستگاه خان خانان تا مرتبه ميربخشى نيز ارتقاء يافته است. نهاوندى كه به زهد، عرفان، قيام شب و صيام روز مقصودعلى تأكيد مى‌ورزد، خود متوجه ناسازگارى سخن در پذيرفتن مناصب و مقامات از جانب «قدوة العارفين و السالكين»، مقصودعلى تبريزى مى‌شود؛ به اين سبب مى‌گويد: «آنچه راقم را به خاطر مى‌رسد كه اين قسم عارف آگاهى در قبول مهم و منصب دنيوى به غير از نفع خلق الله و مهم‌سازى عبّاد و زهّاد چيز ديگر منظورش نخواهد بود و اميدوار است كه اين بوده باشد». اما آنچه در اين ميان اهميت دارد، وجود اين امير دانش‌دوست و فضل‌پرور و اديب، خان خانان، است كه مورخان، نويسندگان و شاعران، فضايل و بزرگوارى‌هاى او را ستوده‌اند. وى به حق يكى از اركان مهم دولت گوركانى هند و سبب عمده شهرت فضل‌پرورى و دانش و هنردوستى آنان بوده است. درباره او در آراستگى به وجود علما، دانشمندان، ارباب فضل و خداوندان ادب، چيزى از دربار فرمانروايان گوركانى كم نداشته است.

تعبير لطيف نهاوندى در گزارش پيوستن مولانا مقصودعلى تبريزى در سلك مجلسيان و مصاحبان خان خانان، گوياى حرمتى است كه وى در چشم شاعران، نويسندگان، علما و دانشمندان زمانه خويش داشته است: «اين سپهسالار دل‌شكار (خان خانان) او را (مقصودعلى) رام نموده، در سلك مصاحبان و مجلسيان خود درآورده بود... و به‌نوعى به اين قدوة العارفين و السالكين سلوك مى‌نموده كه مستعدان تا قيام قيامت از آن بازگويند»[۱]

ظاهرا اطلاعات نهاوندى از احوال مقصودعلى تبريزى به همين موارد محدود مى‌شود، اما در يكى از نسخه‌هاى مآثر رحيمى كه مطالب آن در حاشيه چاپ كلكته آمده است، به بخش ديگرى از زندگى مقصودعلى اشارت شده است كه بايد مربوط به دوره پيوستگى او به جهان‌گيرشاه باشد[۲]

بر اساس اين گزارش، جهان‌گير، «مهمات شرعيه» ولايت گجرات را به او واگذاشته بوده است كه در اثر سعايت ساعيان و شرارت شريران، كارش به مصادره اموال، مؤاخذه، عزل و زندانى شدن در قلعه گواليار مى‌كشد. بر اساس اشارت نسخه مآثر رحيمى كه به احتمال زياد، نسخه تجديدنظرشده با اضافات به قلم خود ميرزا عبدالباقى نهاوندى است، به هنگام نوشتن اين بخش (گويا پس از سال 1025) چهار سال از زندانى بودن مقصودعلى در قلعه گواليار مى‌گذشته است[۳]

بنا بر آنچه كه گذشت، ترديد نمى‌توان كرد كه مقصودعلى، نخست از جمله مجلسيان و صدور دربار خان خانان بوده و از طريق او به دربار پادشاه گوركانى راه يافته است. اين راهیابى بر اساس سال ترجمه «نزهة الارواح» بايد پس از 1014ق صورت گرفته باشد؛ زيرا اين سال، سال جلوس نور‌الدين جهان‌گير بر تخت فرمانروايى است. اين سال با سال ترجمه كتاب، سه سال فاصله دارد و سال 1011ق از جمله ساليان حكومت جلال‌الدين اكبر شاه است؛ به اين ترتيب، ترجمه «نزهة الارواح» بايد به دستور او و يا در زمانه او انجام شده باشد، نه به دستور جهان‌گير و يا در روزگار او[۴]

پانویس

  1. شهرزورى، شمس‌الدين محمد بن محمود، 1365، ص«يب»
  2. همان، ص«يج»
  3. همان
  4. همان


منابع مقاله

شهرزورى، شمس‌الدين محمد بن محمود، (1365)، «نزهة الارواح و روضة الافراح (تاريخ الحكماء)»، ترجمه مقصودعلى تبريزى، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، (مقدمه محمدسرور مولايى).


وابسته‌ها