تراجم أعيان المدينة المنورة في القرن «12» الهجري

    از ویکی‌نور
    تراجم أعيان المدينة المنورة في القرن «12» الهجري
    تراجم أعيان المدينة المنورة في القرن «12» الهجري
    پدیدآورانمؤلف ناشناخته (قرن 12ق) (نويسنده) تونجی، محمد (محقق و معلق)
    ناشردار و مکتبة الهلال
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1429 ق یا 2008 م
    چاپ1
    موضوعمدینه - سرگذشت‌نامه - قرن 12ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏248‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏ت‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تراجم أعيان المدينة المنورة في القرن «12 الهجري»، از آثار نويسنده‌اى ناشناخته، در معرفى بزرگان مدينه در قرن دوازدهم است كه آن را محمد تونچى تحقیق كرده و برايش مقدمه نوشته است.

    ساختار

    اين كتاب از مقدمه مصحح و متن اصلى (مشتمل بر معرفى تعداد 110 نفر از شخصيت‌هاى فرهنگى، اجتماعى و سياسى مدينه در قرن دوازدهم هجرى قمرى)، تشكيل شده است.

    متأسفانه نويسنده مقدمه‌اى براى اثرش ننوشته و به اين ترتيب بسيارى از پرسش‌ها درباره چگونگى و زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش اين كتاب پنهان باقى مانده است.

    حجم و نوع اطلاعات ارائه‌شده در مورد همه اشخاص نام‌برده يكسان نيست و گرفتار فراز و فرود است و به همين جهت حتى گاهى برخى از افراد فقط نامشان آمده و هيچ اطلاعات ديگرى برايشان ذكر نشده است.[۱]و گاهى فقط يكى دو اطلاع درباره برخى از اشخاص آمده است؛ مثلاً درباره مصطفى شامى چنين آمده است: او در مدينه مقيم بود.[۲]و درباره حسن افندى بوسنوى نوشته: مدنى حنفى بود كه در مدينه متولد شد در سال 1190ق.[۳]

    گزارش محتوا

    برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از:

    1. مصحح در مقدمه‌اش - كه آن را در حلب، در تاريخ 28 صفر 1403ق، نوشته - يادآور شده است: «... در پاييز سال 1982م، مسافرتى به بوداپست كردم و در بين كتاب‌هايش رساله خطى كم‌حجمى را يافتم كه در نگاه نخست كسى به آن اعتنا نمى‌كرد، ولى من با ولع آن را خواندم و مسئولان، مقدمات اطلاع بر آن را برايم تسهيل كردند. بعد از آگاهى بر مضامين آن كتاب دريافتم كه گوهرى گران‌بها و شامل مطلبى بس مفيد است. عنوان اين كتاب «تراجم أعيان المدينة المنورة في القرن الثاني عشر الهجري» است كه آن را نويسنده انتخاب نكرده، بلكه خانم مدير بخش شرقى كتابخانه بوداپست برگزيده است. براى خدمت به علم، به تحقيق اين نسخه خطى پرداختم تا جايگاه مناسب علمى خودش را بازيابد... خطوط اين رساله به‌طور غالب خوانا بود، ولى گاه محو و ساييدگى يا نقص و سهوى در آن مشاهده مى‌شد كه با پالايش و پاك‌سازى كه انجام دادم و با مراجعه به مظان مطالب مانند «سلك الدرر...» كه نويسنده در بسيارى از موارد بر آن اعتماد كرده؛ مشكلات را برطرف كردم...».[۴]
    2. ابوالخير محمد افندى بن مصطفى افندى بن يوسف افندى زهرى شروانى، مدرس و خطيب و امام در مسجد نبوى(ص)، امام فاضل و خطيب كامل بود. وى در سال 1118ق، در مدينه زاده شد و در همان جا رشد كرد و بر جدش يوسف افندى قرائت كرد و از شيخ عبدالله بن سالم و غير آن دو بياموخت. او در مسجد نبوى(ص) تدريس كرد و بعد از وفات پدرش، شيخ و استاد خطيبان و امامان شد. براى اوست كتاب «شرح على موطأ الإمام مالك محمد بن الحسن». او در مدينه در سال 1185ق درگذشت.[۵]
    3. سيد ابراهيم بن سيد اسعد در مدينه در سال 1100ق، زاده شد و در همان جا رشد كرد و به تحصيل علم پرداخت. از پدرش و ديگران علوم را فراگرفت. او شخصى صالح و متورع بود كه وارد هيچ‌يك از مناصب دنيوى نشد و وقار و سكينه‌اى داشت و در نزد همه مردم مقبول بود. او سرانجام در مدينه در سال 1180ق، درگذشت.[۶]
    4. محمد زين‌العابدين بن عبدالله بن عبدالكريم در مدينه در سال 1130ق، متولد شد و در همان جا رشد كرد و دانش آموخت و بر پدرش و سايرين قرائت كرد. او از شيخ محمد حياة السندى و سيد ابراهيم اسعد علم آموخت. وى خطيب و امام و مدرس مسجد نبوى(ص) بود و نيابت قضاوت را دو بار برعهده گرفت و استاد خطيبان و امامان شد و مسئوليت افتا را در مدينه منوره بر دوش گرفت. او خوش‌مشرب بود و جاه و آبرو داشت و در نزد مردم مشهور بود و هم نثر داشت و هم نظم. وى در شب عرفه سال 1182ق، در مدينه درگذشت.[۷]
    5. شيخ ابراهيم بن شيخ محمد ابوطاهر كورانى شافعى در 28 شوال سال 1114ق، در مدينه متولد شد و در همان جا رشد كرد و به جستجوى علم پرداخت. او علوم را از پدرش و شيخ عبدالله بصرى و ديگران بياموخت. وى در مسجد نبوى(ص) تدريس كرد و مردى فاضل و بلندهمت و اهل مروت بود كه هيچ‌كسى با او درباره هيچ موضوعى ملاقات نمى‌كرد، جز آنكه او را كمك مى‌كرد و همه تلاشش را براى حل مشكل به كار مى‌بست. او عيبى نداشت، جز آنكه كثير الكلام بود و زياد حرف مى‌زد. در پايان عمرش كارش به سكوت كشيد و در مدينه در سال 1188ق، وفات كرد.[۸]

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر در پايان آن، فهرست منابع، اعلام، امكنه و فهرست تفصيلى مطالب آماده شده است.[۹]مصحح براى تحقيق اثر حاضر از تعدادى از منابع (16 كتاب) به زبان عربى و فارسى استفاده كرده است.

    پانويس

    1. مثلاً ر.ک: متن كتاب، ص111-115
    2. همان، ص124
    3. همان، ص121
    4. ر.ک: مقدمه كتاب، ص5-12
    5. ر.ک: متن كتاب، ص25
    6. ر.ک: همان، ص43
    7. ر.ک: همان، ص76
    8. ر.ک: همان، ص105
    9. ر.ک: همان، ص129-158

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.