تعجيل المنفعة بزوائد رجال الأئمة الأربعة

    از ویکی‌نور
    تعجيل المنفعة بزوائد رجال الأئمة الأربعة
    تعجيل المنفعة بزوائد رجال الأئمة الأربعة
    پدیدآورانامداد الحق، اکرام الله (محقق) ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی (نویسنده)
    ناشردار البشائر الإسلامية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1416ق. = 1996م.
    چاپچاپ اول
    زبانعربي
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏/الف2ت6 / 115 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تعجيل المنفعة بزوائد رجال الأئمة الأربعة، اثر ابوالفضل شهاب‌الدین احمد بن علی بن محمد بن حجر عسقلانی (733-‌852ق)، کتابی است در ذکر، معرفی و شرح حال افرادی که در مسانید ابوحنیفه، شافعی، احمد و موطأ مالک آمده‌اند، اما در «تهذيب الكمال» یوسف بن زکی مزی شافعی (متوفی 942ق)، یادی از آنها نشده است.

    کتاب با تحقیق اکرام‌الله امدادالحق به چاپ رسیده است.

    اهمیت کتاب

    اثر حاضر، از جمله کتبی است که ابن حجر در خدمت به سنت نبوی، به رشته تحریر درآورده است. وی پس از نگارش «تهذيب تهذيب الكمال» که تلخیص کتاب «تهذيب الكمال في أسماء الرجال» یوسف بن زکی مزی است، به استیفا و ذکر و شرح حال رجال ائمه اربعه اهل سنت پرداخته که در کتاب «التهذيب» وارد نشده‌اند تا با تکمیل آن، به سنت نبوی که مرجع استنباط احکام شرعی است، خدمت نموده باشد[۱].

    انگیزه نگارش

    نویسنده در مقدمه، در خلال اشاره به موضوع کتاب، به بیان این موضوع پرداخته است که در کتاب «التذكرة برجال العشرة» ابوعبدالله محمد بن علی بن حمزه حسنی دمشقی که به کتاب «تهذيب الكمال» استادش یوسف بن زکی مزی، ضمیمه شده، نام راویانی از کتب اربعه را یافته است که در «تهذيب الكمال»، از ذکر نام و شرح حال آنها، غفلت شده است؛ لذا وی در این اثر، به جبران این نقیصه پرداخته است[۲].

    ساختار

    کتاب با تقریظ احمد محمد نورسیف و دو مقدمه از محقق و مؤلف، آغاز و اسامی افراد، به‌ترتیب حروف الفبا، در دو جلد تنظیم شده است.

    منابع و مصادر کتاب

    ابن حجر در تألیف و نگارش این اثر، به بیش از 300 کتاب مراجعه کرده و این عدد، نشان‌دهنده وسعت علوم و اطلاعات وی بر تألیفات پیش از خود است. این کتب، متنوع و متعدد بوده و شامل کتاب‌های حدیث، تفسیر، رجال، تاریخ، تراجم، انساب، اخبار، ادبیات، امثال، ضبط و... می‌باشد. وی در غالب موارد، به ذکر نام کتابی که از آن، اقتباس نموده پرداخته و در برخی موارد، به ذکر مؤلف بدون نام بردن از کتاب وی، اکتفا کرده است؛ لذا منابع مورد استفاده وی را می‌توان به دو قسمت زیر، تقسیم نمود:

    الف)- منابعی که نویسنده آنها را نام برده یا نصی از آنها موجود است، مانند:

    1. «الآثار» ابوحنفیه (متوفی 150ق)؛
    2. «الآثار» محمد بن حسن شیبانی (متوفی 189ق)؛
    3. «الآحاد والمثاني» ابن ابی‌عاصم احمد بن عمرو (متوفی 287ق)؛
    4. و...

    ب)- منابعی که به اشخاص، منسوب شده است، بدون ذکر نام کتاب ایشان، مانند:

    1. ابراهیمی عبدالله بن عطاء (متوفی 476ق)؛
    2. اثرم احمد بن محمد (متوفی 273ق)؛

    و...[۳].

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، در دو باب و هر باب در چندین فصل، ابتدا به شرح حال مفصل ابن حجر[۴] و محمد بن علی حسینی[۵] پرداخته شده و سپس، ضمن معرفی کتاب، شیوه کار نویسنده، توضیح و تشریح شده است[۶].

    در مقدمه مؤلف نیز به موضوع کتاب و اهمیت آن، اشاره شده است[۷].

    ابن حجر، اسامی راویان را همانند آثار پیشین خود، از جمله «تهذيب تهذيب الكمال»، «تقريب التهذيب» و «لسان الميزان»، به‌منظور سهولت در دسترسی به آنها و یافتن مطالب مورد نیاز، به‌ترتیب حروف الفبا، مرتب نموده است[۸].

    وی پس از ذکر نام افراد بر اساس اسامی، به ذکر نام کسانی پرداخته است که با کنیه، معروف هستند و در بسیاری موارد اتفاق افتاده است که نام یک نفر، دو مرتبه ذکر شده باشد، یک بار در اسامی و بار دیگر، در کنیه‌ها، لکن نویسنده به این موارد دقت داشته و با عبارات «تقدم» و «يأتي»، از تکرار مطلب، جلوگیری نموده است. سپس، در فصلی به معرفی افرادی پرداخته که نامشان مبهم بوده و به نام پدر، جد و یا امثال آن، ذکر شده‌اند. در فصلی دیگر، افرادی که به‌واسطه انساب و یا قبایلشان، معرفی شده‌اند، ذکر شده و در فصل بعدی، به ذکر کسانی پرداخته شده که نامی از ایشان برده نشده است. در فصل پس از آن، راویانی که به کنیه مشهور هستند، معرفی شده و پس از آن، همین ترتیب درباره بانوان راوی رعایت شده و ابتدا کسانی که به نام معروفند، سپس معروفین به کنیه و در نهایت، مبهمات ذکر شده‌اند[۹].

    صیاغت تراجم کتاب

    بدون شک مطالب علمی هر کتابی در تراجم و شرح حال اشخاص، برحسب شخصیت افراد از لحاظ شهرت و جایگاه علمی، با یکدیگر متفاوت است، ولذا در اثر حاضر نیز می‌بینیم که در برخی موارد، به دلایل مختلف، شرح حال بسیار مفصلی برای بعضی از افراد ارائه شده است؛ به‌عنوان مثال، در مورد صفوان بن معطل صحابی، ابتدا به ذکر نسب، اسلام، مشاهد، استشهاد و مناقب وی پرداخته شده است و سپس، از باب استطراد، برخی از احادیث و روایات وی به‌عنوان استشهاد، ذکر شده و به بحث و بررسی پیرامون آنها، پرداخته شده است. ترجمه عاص بن هشام بن مغیرة بن عبدالله نیز این‌گونه است. بدین صورت که در تعیین نسب وی، بحث به درازا کشیده شده است. در مقابل، برخی از شرح‌حال‌ها را در کتاب می‌یابیم که بسیار مختصر و موجز بوده و در مواردی، به ذکر نام راوی و اینکه در کتاب «التهذيب» از وی نام برده شده و یا به ذکر نام و نسب مختصری از او، اکتفا شده است. در برخی موارد نیز علاوه بر این امور، به ذکر نام شیخ او و کسی که از وی روایت نقل کرده، پرداخته شده است[۱۰].

    روش نقد راویان و روایات

    ابن حجر در نقد و بررسی رجال و احادیث، نویسنده‌ای کامل و متقن و در زمینه اصطلاحات علوم حدیث، مبرز بوده است. وی از نقاد پیش از خود در زمینه علم جرح و تعدیل، استفاده فراوانی کرده، ولذا در اثر حاضر، به جنبه‌های مختلف نقد احادیث و راویان، پرداخته است. برخی از جنبه‌های روش نقد وی را می‌توان در امور زیر، مشاهده نمود: الف)- نقد رجال:

    1. تعدیل روات: وی در تعدیل راویان، از الفاظ، عبارات و روش‌های زیر، بهره برده است:
      1. «ثقه»: همچنان‌که در ترجمه عائد بن نصیب، از لفظ «هو معروف ثقة»، درباره عبدربه سعید انصاری و زیاد بن کلیب کوفی، از لفظ «ثقة مشهور» و درباره سلیمان بن سلیم حمصی، از عبارت «معروف بالثقة» استفاده کرده است.
      2. «موثق»: در معرفی عثمان بن زفر، از لفظ «موثق» و درباره ابوغفار مثنی بن سعد، از عبارت «هو معروف موثق» استفاده شده است.
      3. گاهی بر رجال حدیث یک راوی، حکم می‌کند (چنان‌که در ترجمه خالد بن عبید معافری، نوشته: «رجال حديثه موثوقون») و گاه بر رجال اسناد یک حدیث (چنان‌که در شرح حال خالد بن عدی جهنی، نوشته: «له حديث واحد ورجال إسناده موثوقون»).
      4. گاهی شخص، با عبارت «أحد الثقات» معرفی شده است، مانند اسماعیل بن امیه مکی که درباره وی، چنین آمده است: «أحد الثقات المشهورين من رجال الصحيح».
      5. گاهی توثیق، مقید به شیخ معینی شده است؛ به‌عنوان مثال، درباره حماد بن سلمه، گفته شده: «حماد بن سلمة أثبت الناس في ثابت» که منظور وی مقایسه بین شاگردان ثابت بنانی است.
    2. جرح روات: وی در جرح روات، از لفظ «ضعیف» و هم‌خانواده‌های آن، استفاده کرده است؛ به‌عنوان مثال:
      1. در ترجمه حمرة بن عبدکلال که از راشد بن سعد، روایت کرده، چنین آمده است: «ورواية راشد عنه في مسند الهيثم بن كليب من طريق أبي‌بكر بن أبي‌مريم عن راشد عنه، لكن أبوبكر ضعيف».
    3. درباره عبدالسلام بن ابی‌الجنوب از حماد بن ابی‌سلیمان، چنین آمده است: «وابن أبي‌الجنوب ضعيف عندهم ولم أر له رواية عن حماد بن أبي‌سلیمان».
    4. عبدالله بن جعفر مدینی، چنین معرفی شده است: «هو أحد الضعفاء».

    و...[۱۱].

    ب)- حکم بر اسانید و احادیث:

    1. استفاده از الفاظ قبول در حکم به صحیح یا حسن بودن اسانید، مانند:
      1. در ترجمه صفوان بن معطل، چنین آمده است: «روی ابن إسحاق بسند صحيح أن صفوان بن المعطل ضرب حسان بن ثابت». در اینجا، حکم به صحت سند اسحاق شده است.
      2. در ترجمه سالم بن ابی‌جعد، حدیثی نقل شده و سپس، با عبارت: «رواه عنه حصين بن عبدالرحمن وسنده صحيح»، حکم به صحت سند آن شده است.
      3. در شرح حال اسد بن کرز، چنین آمده است: «أخرج البخاري في التاريخ وابن السكن من طريق أرطاة بن المنذر عن المهاجر وسنده حسن».
    2. استفاده از الفاظ رد در حکم به ضعف اسانید، مانند:
      1. در ترجمه ابن داود مولی عثمان، چنین آمده است: «وأخرج أبونعيم بسند ضعيف من طريق محمد بن كعب عن عبدالله بن دارة حديثا».
      2. در ترجمه عکاف بن وداعه، حدیثی از طریق عده نقل و سپس، با عبارت: «ولا يخلو طريق من طرقه من ضعف»، تضعیف شده است.

    و...[۱۲].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب هر جلد، در انتهای همان جلد و فهرست آیات، احادیث نبوی(ص) و آثار، اعلام مترجمین، اماکن و شهرها، مفردات لغوی، اصطلاحات، فرق و وقایع و مراجع مورد استفاده محقق، در انتهای جلد دوم آمده است.

    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۱۳]، اشاره به اختلاف نسخ[۱۴] و شرح حال مختصر برخی از اعلام مذکور در متن[۱۵]، به توضیح برخی از مطالب و عبارات متن پرداخته شده است[۱۶].

    پانویس

    1. ر.ک: تقریظ احمد محمد نورسیف، ج1، ص5
    2. ر.ک: مقدمه محقق، همان، ص51
    3. ر.ک: همان، ص61-‌102
    4. ر.ک: همان، ص19-‌39
    5. ر.ک: همان، ص40-‌48
    6. ر.ک: همان، ص51
    7. ر.ک: مقدمه مؤلف، همان، ص235
    8. ر.ک: همان، ص55
    9. ر.ک: همان، ص56
    10. ر.ک: مقدمه محقق، همان، ص59-‌60
    11. ر.ک: همان، ص103-‌108
    12. ر.ک: همان، ص112-‌114
    13. ر.ک: پاورقی، ج1، ص673
    14. ر.ک: همان، ص685
    15. ر.ک: همان، ص688
    16. ر.ک: همان، ص689

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها