تفسير القرآن الكريم

    از ویکی‌نور
    تفسير القرآن الكريم
    تفسير القرآن الكريم
    پدیدآورانثوری، سفیان بن سعید (نويسنده)

    عرشی، امتیاز علیخان (مصحح) ابوحذیفه، موسی بن مسعود (سایر)

    أبو جعفر (سایر)
    ناشربازتاب نگار
    مکان نشرهند - رامپور
    سال نشر1385ق - 1965م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ت7 93/4 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تفسير القرآن الكريم، تفسیر ابوعبدالله سفیان بن سعید بن مسروق ثوری کوفی (متوفی 161ق/ 777م)، از بخشی از قرآن کریم است که آن را ابوجعفر محمد از ابوحذیفه نهدی و وی از مفسر مزبور روایت کرده است. کار تصحیح، ترتیب و حاشیه‌نگاری بر آن را امتیازعلی عرشی، انجام داده است.

    از این تفسیر، خبرى در دست نبود تا اینکه در اواخر قرن چهارده یا آغاز قرن پانزدهم هجرى، امتیازعلى عرشى، اوراقى را به‌ دست آورد و بر اساس شواهدى که در سند برخى از روایات آن اوراق یافت، یقین حاصل نمود که آن اوراق جزیى از کتاب تفسیر ثورى است و ازاین‌رو، به تحقیق و نشر آن همت ‌گمارد و اثر حاضر را، منتشر نمود[۱].

    کتاب با مقدمه‌ای از امتیازعلی، آغاز و با خاتمه‌ای در شرح حال راویانی که در سند روایات این تفسیر ذکر شده‌اند و سپس، فهرست منابع و مصادر کتاب، پایان یافته است[۲].

    بخش تفسیر این کتاب، از سوره بقره آغاز و به سوره طور ختم مى‌شود و در این بخش، در مورد آیات، کلمات یا جمله‌هایى از 49 سوره قرآن، 911 نکته بیان شده است. برخى از آن نکته‌ها بیان نزول یا شأن نزول آیات و برخى از آنها، بیان قرائت دیگر آیات و بیشتر آنها، بیان معناى کلمات یا جمله‌هایى از آیات به‌صورت ساده است؛ براى مثال، «صیب» در آیه 19 بقره را به «السحاب فيه المطر؛ ابرى که در آن باران است»، «تتقون‌» در آیه 21 بقره را به «تطيعون» و «الحجارة» در آیه 24 را به سنگى از کبریت معنا کرده است[۳].

    مطالب و تفسیرهایى که در این بخش بیان شده، برخى از خود سفیان و برخى از سفیان با یک واسطه یا بدون واسطه از تابعین و برخى از وى با دو واسطه یا بدون واسطه از صحابه نقل شده است. مطالب تفسیرى این بخش، با عقاید و آراى تفسیرى اهل تسنن موافق است؛ براى مثال، درباره آیه 207 بقره گفته است که نزول آن درباره صهیب مى‌باشد و به نزول آن درباره فداکارى و ایثار امام على(ع) در «لیلة المبیت» هیچ اشاره‌اى نکرده است. «اَلْيوْمَ‌ أَكمَلْتُ‌ لَكمْ‌ دِينَكمْ‌...» را به روز عرفه تفسیر کرده و به تفسیر آیات مباهله و ولایت نپرداخته است و «إِخْوٰاناً عَلىٰ‌ سُرُرٍ مُتَقٰابِلِينَ‌» را به ده نفر که عبارت از: ابوبکر، عمر، عثمان، على، طلحه، زبیر، عبدالرحمان بن عوف، سعد بن مالک، سعید بن زید بن عمرو بن نفیل و عبدالله بن مسعود تفسیر کرده است. وى از امام على(ع) به‌ندرت روایت نقل کرده است[۴].

    نکته قابل توجه پیرامون این تفسیر، آن است که مطالب و روایات آن، از جهت سند اعتبارى ندارد؛ نه به آنچه از صحابه یا تابعین نقل شده، مى‌توان به‌عنوان آراى صحابه و تابعین تکیه کرد و نه آنچه را از خود سفیان نقل شده است، مى‌توان آراى تفسیرى سفیان بشمار آورد؛ زیرا در مورد استناد این مطالب به سفیان، نه تواترى وجود دارد و نه سند معتبرى و مبناى آن فقط‍‌ شواهدى مى‌باشد که در سند برخى روایات این بخش بیان شده است، ولى آن شواهد نمى‌تواند دلیل استناد این تفسیر به ثورى باشد؛ زیرا اولا: دلیل بر اعتبار سند مشتمل بر آن شواهد وجود ندارد و اثبات اعتبار آن سندها با خود آن شواهد، دور است و ثانیا: در فرضى که سند مشتمل بر آن شواهد معتبر باشد نیز دلالت ندارد که تمام مطالب این تفسیر بدون کم و زیاد از ثورى صادر شده؛ بنابراین، صدور این مطالب و روایات از ثورى و صحابه و تابعین، احتمالى است و به‌عنوان مطالب و آراى تفسیرى منسوب به آنها مى‌توان از آنان یاد و در حد تأیید مى‌توان از آن استفاده کرد. درخور ذکر است که اگر استناد این تفسیر به ثورى ثابت مى‌شد نیز مطالب آن فقط‍‌ براى اهل تسنن که ثورى را ثقه مى‌دانند، معتبر و قابل اعتماد بود، ولى نزد شیعه که وثاقت ثورى برایشان ثابت نیست، باز در حد تأیید قابل استفاده مى‌بود[۵].

    پانویس

    1. بابایی، علی‌اکبر، ص326
    2. ر.ک: همان، ص327
    3. ر.ک: همان
    4. ر.ک: همان، ص327-328
    5. ر.ک: همان، ص328

    منابع مقاله

    بابایی، علی‌اکبر، «تاریخ تفسیر قرآن؛ از عصر رسالت تا پایان عصر غیبت صغرا (329ق)»، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.

    وابسته‌ها