تمهیدی بر تصحیح متن

تمهیدی بر تصحیح متن با عنوان فرعی مدخلی بر تصحیح مثنوی معنوی نوشته‌ی استاد کاظم محمّدی است که در سال 1399 به انتشار رسیده است. این کتاب ظاهراً پیش از تصحیح استاد کاظم محمّدی بر مثنوی او نوشته شده، زیرا عنوان «تمهیدی بر تصحیح متن» و نیز با توجّه به عنوان ثانویه «مدخلی بر مثنوی معنوی» نشان از آن دارد باید یا به همراه مثنوی معنوی (مصحح محمدی) منتشر می‌شد و یا قبل از او، منتها بعد از انتشار مثنوی معنوی (مصحح محمدی) به چاپ رسیده است. به هر حال نکاتی که در این کتاب وجود دارد برای فهم بهتر تصحیح و هم فهم بهتر مثنوی لازم است.

تمهیدی بر تصحیح متن
تمهیدی بر تصحیح متن
پدیدآورانکاظم محمّدی (مصحح)
عنوان‌های دیگرمدخلی بر تصحیح مثنوی معنوی
ناشرانتشارات نجم کبری
مکان نشرایران ـ کرج
سال نشر1399 ش
چاپاوّل
موضوعمولوی، شعر فارسی، نقد و تفسیر
زبانفارسی
تعداد جلد6
کد کنگره
‏ 5301 PIR
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

مثنوی امروزه در شرق و غرب مشتاقان بسیار زیادی دارد، خاصه در ایران این اشتیاق روزافزون می‌شود و در هر گوشه‌ای درس و بحثی از مولانا و کتاب مثنوی او هست و همین نیز سبب می‌شود تا استقبال به چاپ این کتاب زیاد شود و اکنون نیز با چاپهای متعدّدی از مثنوی مواجه هستیم. طبیعتاً برخی از مثنویها با تصحیح استادی خاص صورت گرفته و مشتاقان مثنوی نیز هر کدام به نسخه‌ای خاص علاقه نشان می‌دهند، ولی واقع این است که برای این اشتیاق دلیلی خاص نشان نمی‌دهند. ولی به هر حال وجود نسخه‌های تصحیحی متعدّد از مثنوی نشان از پویایی فهم مثنوی دارد و این که اساتید مشتاقند تا دوستداران مولانا متن آثار او را به درستی و با فهم درست بخوانند. همین سبب می‌شود تا دست به تصحیح ببرند و آنچه را که به نظرشان درست‌‌تر است را به چاپ برسانند.

مثنوی معنوی تا کنون به طور مکرّر چاپ و منتشر شده است و ده‌ها چاپ از آن وجود دارد ولی آنچه که مربوط به تصحیح مثنوی است چندان زیاد نیست و در زمان ما نیز تعداد تصحیح مثنوی واقعاً کم است. بعد از پروفسور نیکلسون تصحیح استاد محمّد استعلامی تصحیح استاد عبدالکریم سروش تصحیح استاد محمدعلی موحد که اخیراً به انتشار رسیده است مطرح و شناخته است و نیز مثنوی معنوی (مصحح محمدی) تصحیح استاد کاظم محمّدی.


ساختار

کتاب تمهیدی بر تصحیح متن اثر پژوهشی استاد مولوی‌شناس کاظم محمّدی که به نکاتی مهم در تصحیح متون و در عین حال نقدی بر تصحیح مصحّحان مثنوی است. توضیحاتی که در متن کتاب وجود دارد، با در نظر داشتن کار مقایسه در تصحیح مثنوی بسیار مهم و قابل توجّه است، زیرا تذکارهای زیادی برای بهتر خواندن و بهتر فهمیدن مثنوی را مدّ نظر قرار داده است. این که او خود یکی از مصححان مثنوی است، می‌تواند ما را به دقّت بیشتر در کتاب تمهید او توجّه دهد.

کتاب تمهیدی بر تصحیح متن در مجموع هشت فصل دارد که به ترتیب عبارتند از: 1- مقدّمه 2- نکاتی در تصحیح و خوانش مثنوی 3- نسخه‌ی قونیه و نیکلسون 4- استنساخ متون 5- اختلافات 6- توجّه به إعراب کلمات 7- اختلاف در خوانش و نگارش 8- علائم دستوری.


گزارش محتوا

کتاب تمهیدی بر تصحیح متن، اثر استاد کاظم محمّدی به نکته‌هایی خاص در باره‌ی شیوه‌ی تصحیح متون و به ویژه کتاب مثنوی معنوی توجّه می‌دهد که دانستن آن هم برای مصحّحان و هم مشتاقان متون اصیل و به ویژه مثنوی بسیار مهم است، زیرا به نکاتی توجّه می‌دهد که بدون در نظر گرفتن آنها خواندن متن همواره با اشکال مواجه می‌شود و وقتی که در مواجهه با خوانندگان مثنوی واقع می‌شویم می‌یابیم که در خوانش دارای اشکالند و لذا از لحاظ معنا و ادراک مقصود مؤلّف هم با سختی و احیاناً خطا روبرو می‌شوند.

در مقدّمه با نقاط مثبت تصحیح نویسنده آشنا می‌شویم، مثنوی معنوی (مصحح محمدی) از ویژگیهایی برخوردار است که در این مقدّمه به برخی از آنها اشاره شده است و اینها بخشی از مواردی است که در نظر نویسنده باید در تصحیح متون و خاصّه مثنوی مورد توجّه مصحّحان قرار بگیرد. به هر حال آنچه که در مثنوی معنوی (مصحح محمدی) دیده می‌شود با در نظر داشتن این مقدّمه چنین است:

  1. إعراب کامل الفاظ و عبارات عربی، آیات قرآنی و روایات و احادیث مندرج در تمام متن مثنوی.
  2. إعراب دقیق کلماتی که تغییر إعراب آنها معانی دیگری را در بر دارد.
  3. چینش مناسب حروف و کلمات برای خوانش بهتر.
  4. استفاده از علائم دستوری مناسب که به فهم عبارت کمک می‌کند.
  5. جداسازی کلماتی که در حالت پیوسته و چسبیده دارای معانی دیگر هستند.
  6. استفاده از شمارگان پیوسته که برخی از مثنوی‌ها از این بابت ناقصند.
  7. قرار دادن کشف الأبیات در هر دفتر برای یافتن سریع مطلب.
  8. تفکیک دفاتر و انتشار مستقل هر دفتر جهت سهولت حمل و نقل.

از سخنان نویسنده در مقدّمه چنین معلوم می‌شود که کتاب تمهیدی بر تصحیح متن به منزله‌ی مقدّمه‌ای مشروح و لازم برای تصحیح او بر مثنوی معنوی (مصحح محمدی) است، زیرا در مقدّمه از تصحیح و روش تصحیح خود سخن گفته است و شواهدی که آورده نیز بر همین مطلب دلالت می‌کند. نویسنده در توضیحی که در انتهای مقدّمه دارد می‌گوید: در این متن سعی تمام کرده‌ام تا خواننده با خوانشی مواجه شود که گویی مولانا آن را در قالب گفتار بیان نموده است، چه مثنوی به عنوان متنی گفتاری که در جا خلق شده و تداوم و تطویل یافته، برای گوش هوشی گفته شده که آن گوشِ هوش نه تنها نیوشنده‌ی کلام مولانا بلکه بلعنده‌ی مفاهیم نغز و پر مغز باطن دریاییِ مولانا بوده است، و لذا در گذر زمان که از بی توفیقیِ ما صدای آن خداوندگارِ خوش آوا و معنوی در سرودن و گفتن مثنوی به گوش ما نمی‌رسد پس به ناچار باید در متن نوشتاریِ مثنوی چنان دقّتی را از بابت درج علامتها، جدا و یا پیوسته نویسیِ کلمات لازم، و همین طور إعراب صحیح کلمات توجّه ویژه داشت تا خواننده در حین خواندن ضمن اینکه به سادگی بتواند متن را بخواند و بفهمد، درعین حال از طریقِ درست خوانی خود را به جای مخاطب مثنوی در زمان مولانا تصوّر کند، از این بابت تصحیح مثنوی ضرورتی بایسته و مؤکّد می‌یابد[۱].

در فصل نکاتی در تصحیح و خوانش متن، نکته‌ی اصلی که بدان متذکّر شده است این که مثنوی یک گفتار بوده و نه متن نوشتاری. نوشته‌ی مثنوی از روی گفتار صورت گرفته و در واقع فرد یا جماعتی در حالت شنودن مثنوی بوده‌اند و لذا آنچه که مهم است این که مثنوی باید طوری به مخاطب عرضه شود که گویا آن را می‌شنود، برای این منظور باید با تمام علائم برای کسی که حضور ندارد همراه شود که گویا متن را در حالت خواند عین آن است که می‌شنود. وجود إعراب مناسب و علائم دستوری و تفکیک کلمات در واقع نقش همان گفتار یا خوانش آن را بر عهده دارد. از نکات دیگر که بدان متذکر شده است حجاب لفظ است که معمولاً مانع فهم معنا می‌شود، هر چند که گاهی لفظ است که ما را به معنا نزدیک می‌کند، در عین حال مقولاتی در اختلاف لفظ و معنا در همین فصل مورد توجّه قرار گرفته است.

در فصل نسخه‌ی قونیه و نیکلسون از همان آغاز در دو بیت نخست مثنوی که مشهور است چند اختلاف را معلوم کرده و به شرح و تفسیر آن پرداخته که کدامیک از این دو متن درست تر و صحیح تر است و برای هر کدام نیز دلایلی را همراه کرده است. در عین حال به طور ساده که می‌تواند اختلاف ژرفی در معنا داشته باشد کلمات بدین صورت مطرح می‌شود:

  1. بشنو از نی – یا – بشنو این نی
  2. چون حکایت – یا – چون شکایت
  3. از جداییها حکایت – یا – از جداییها شکایت
  4. از نفیرم – یا – در نفیرم

این تنها دو بیت از آغاز مثنوی است که چهار مسئله دارد که باید با دیگر ابیات مثنوی تطبیق شود که کدام درست است. و تذکار عمده‌ی نویسنده این است که باید با تحقیق و به درستی معلوم شود که کدام متن صحیح و قابل استناد است. مثلاً در صفحه‌ی 33 کتاب نظر دکتر عبدالکریم سروش را از مقدّمه‌ی مثنوی تصحیحیِ او می‌آورد و بعد آن را نقد می‌کند و پاسخهایی چند به خطابودن سخن او می‌دهد که به نظر هم درست می‌آید.

در فصل استنساخ متون به اهمّیّت و اشکالات آن به تفصیل سخن می‌گوید و مواردی را بیان می‌کند که می‌تواند متن اصلی را خدشه دار کرده و از اصالت و اعتبار بیندازد. وجود و لزوم تصحیح متن نیز از این است که نسخه‌های استنساخ شده متّحد و یکسان نیستند، همین اختلافات سبب وجود و اهمّیّت تصحیح یا تصحیحات جدید می‌شود. در فصل بعد هم که از اختلافات سخن می‌گوید مراد وی اختلافات نسخه‌ها است که از نسخه نویسان پدید آمده است، در این خصوص که نسخه نویسان ممکن است دارای اشکالاتی بوده باشند به نکات مهمی‌اشاره کرده است، البتّه این مقوله تنها به نسخه نویسان بسنده نمی‌کند، بلکه مصحّحان را هم نشانه می‌رود از جمله این که:

  1. آیا با ادبیات و متن فارسی و عربی آشناست؟
  2. آیا شعر و عروض و قافیه را می‌شناسد؟
  3. آیا با زبان و لهجه‌ی تاریخی زمان مولانا آشنایی دارد؟
  4. آیا از فقه و فلسقه و کلام و عرفان و تصوّف که در متن مولانا وجود دارد چیزی می‌داند؟
  5. آیا از قرآن و حدیث که کاربردی وسیع و گسترده در مثنوی دارد چیزی در چنته دارد تا با مفهوم عبارات و جملات مولانا آشنا باشد؟
  6. آیا زندگی و سیر ظاهری و باطنی مولانا را به عنوان صاحب مثنوی می‌شناسد؟
  7. آیا زبان رمزی و پیچیده‌ی اهل عرفان و تصوّف، خاصه زبان مولانا را می‌شناسد؟
  8. آیا از فرهنگ فولکلوریک و عامیانه‌ی مردم ایران خاصه مردم خراسان بزرگ در قرن ششم و هفتم چیزی می‌داند؟

و موارد متعدّد دیگر که از تمهیدات و مقدّمات تصحیح مصنوی است[۲]. آنگاه برای نمونه به 13 مورد اختلاف اشاره می‌کند که در مثنویها وجود دارد و این اختلافات موجب اختلاف در خوانش و اختلاف در درک و فهم صحیح مثنوی نیز می‌شود.

فصل بعد توجّه به إعراب کلمات است که نویسنده در متن تصحیحیِ خود [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی) به آن توجّه زیادی کرده است. إعراب کلمات هم باعث خوانش صحیح و هم فهم درست از واژه و متن می‌شود، گرچه با اشاره‌ی نویسنده برخی الفاظ با إعراب گوناگون تغییر معنا نمی‌دهند ولی این در همه‌ی واژگان وجود ندارد و لذا باید إعراب درست و مناسب را برای لفظ مورد نظر قرار داد. لفط سخن در سه خوانش: سُخَن، سُخُن و سَخُن هیچ منعی ندارد، بسته به قوافی دارد، همین گونه است واژه‌ی کهن که به سه شکل می‌تواند خوانده شود بی اینکه اختلاف معنایی ایجاد کند ولی کلمات بسیار زیادی است که إعراب متفاوت معنای متفاوت را به همراه می‌آورد که نویسنده به 77 مورد اشاره کرده که قهراً صدهابار در طول مثنوی مورد استفاده بوده است که اگر إعراب درست نداشته باشد و یا آنگونه که صحیح است خوانده نشود فهمی‌کاملاً غلط برای خواننده حاصل می‌گردد. برای نمونه: جَست و جُست. یا: رَست و رُست. مورد سوّم: نَبی و نُبی. مورد دیگر صَدا و صِدا. دیگر اَنعام و اِنعام و دیگر مواردی که با شواهد متعدّد و با معانیِ خاص خود مورد اشاره‌ی مؤلّف واقع شده است.

از دیگر موارد در فصل اختلاف خوانش و نگارش مطرح شده که می‌تواند بسیار مهم باشد و با این حال اغلب مصحّحان توجّهی به نگارش خاص که با معنا توأم باشد نکردند که مورد انتقاد نویسنده قرار گرفته است. در این فصل به 3 مورد به طور مبسوط با در نظر داشتن نسخه‌های اسلامیه، کلاله خاور، اکبرآبادی، نیکلسون، فروزانفر ـ شهیدی، گولپینارلی، استعلامی، سروش، زمانی و محمّدی به این اختلافات نگارشی و خوانشی پرداخته و هر مورد را با اختلافاتشان در هر مورد بیان کرده است، نمونه‌ها به طور ساده عبارتند از:

  1. کاین – کین = که این – دشمنی و عداوت
  2. کُاو – کو = که او - کجاست
  3. کآن – کان = که آن – معدن که در فعل ناقص عربی نیز معنایی دیگر دارد.

در فصل آخر هم به دیگر نکات مهم در صحیح نوشتن و صحیح خواندن با شروطی که بیان کرده مورد نظر نویسنده قرار گرفته است مانند علائم دستوری برای درست خواندن و درست شنیدن از برای فهم درست مطلب. دیگر تغییر نامهاست که مراد نویسنده فارسی نویسی و پرهیز از نگارش اسمها به صورت عربی است، خاصه اسمهایی که عربی هم نبوده و ضورورت ندارد آن را عربی بدانیم و همان نگارش قدیمی‌را لحاظ کنیم، مانند تمام اسمهای عبری. دیگر گذاشتن نشانه‌های تعجب و پرسش برای خوانش و فهم درست تر متن و نهایتاً جداسازی کلمات مشابه که نویسنده به 6 مورد با ذکر چندین شاهد اشاره کرده است.


ویژگیها

کتاب تمهیدی بر تصحیح متن نوشته‌ی استاد کاظم محمّدی از نکات قوّت زیادی برخوردار است:

  1. طرح اصل مسئله‌ی تصحیح متن در این زمان.
  2. ذکر نکات برجسته در تصحیح متن.
  3. ذکر شواهد دقیق برای تصحیح متن.
  4. نگاهی انتقادی به متون تصحیحیِ مثنوی.
  5. پژوهشی برودن اثر.
  6. جامعیّت مسئله برای تصحیح متن و به ویژه مثنوی.
  7. صراحت نویسنده در نقد مصحّحان و نسخه نویسان.


وضعیت کتاب

تمهیدی بر تصحیح متن، نوشته‌ی استاد کاظم محمّدی

کتاب در یک جلد با مقدّمه‌ای مختصر به زبان فارسی است که در 232 صفحه در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مطالب درج شده است.

پانویس

  1. مقدّمه، ص 16
  2. مقدّمه، صص 61-60

منابع مقاله

مقدّمه و متن کتاب

وابسته‌ها