تهذيب الأسرار في أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفية المتداولة في الكتاب و السنة

    از ویکی‌نور
    تهذیب الأسرار في أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفیة المتداولة في الکتاب و السنة
    تهذيب الأسرار في أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفية المتداولة في الكتاب و السنة
    پدیدآورانخرگوشی، عبدالملک بن محمد (نویسنده) علی، محمد (حاشيه نويس)
    ناشردار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1427 ق یا 2006 م
    چاپ1
    موضوععرفان - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏282‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏4‎‏ت‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تهذيب الأسرار في أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفية المتداولة في الكتاب و السنة، به زبان عربى، اثر ابوسعيد، عبدالملك بن محمد الخركوشى، در عرفان عملى است.

    ساختار

    كتاب، داراى 107 باب مى‌باشد كه مجموعاً در 12 جزء گردآورى شده است. مؤلف، در طليعه هر بحث، حديثى را از پيامبر گرامى اسلام(ص) نقل كرده، سپس نظريات بزرگان صوفيه را مطرح مى‌كند.

    گزارش محتوا

    پاره‌اى از مباحث مطرح شده در كتاب:

    1. معناى تصوف: اهل صفوت در معناى تصوف اختلاف دارند و معانى متعددى براى آن ذكر نموده‌اند، از قبيل: «تصوف، ترك اختيار است»، «تصوف، طرح نفس در عبوديت و تعليق قلب به ربوبيت و استعمال اخلاق والا و توجه تام به حق تعالى است» و...
    2. فرق ملامتيه: اهل خراسان بيشتر اهل ملامتيه بودند و اين گروه در گذشته به «محزونين» مشهور بودند. اين گروه، به جهت حفظ اسرار باطنى از ملامت و سرزنش هيچ گروهى ابايى ندارند و در ظاهر، قبايحى را نشان مى دهند تا اسرار و مسلك آنها پوشيده بماند.
    3. معرفت: به نظر ذو النون، معرفت، اطلاع حق بر اسرار است با مواصلت لطائف انوار. وى، در جايى ديگر اشاره مى‌كند كه حقيقت معرفت، تخليه سر از هر نوع اراده و ترك تمامى عادات و سكون قلب به‌سوى خداوند سبحان است.
    4. محبت: اهل عرفان در معناى محبت اختلاف دارند؛ بعضى مى‌گويند: محبت، داوم ذكر است. برخى مى‌گويند: محبت، ايثار محبوب در هر حالى است و برخى تصريح مى‌كنند كه اصلاً معناى محبت قابل ادراك نيست.
    5. شوق: رابعه مى‌گويد: قسم به خدا از وقتى كه بندگى خدا مى‌كنم، او را به خاطر خوف از آتش و شوق بهشت عبادت نكرده‌ام، بلكه همواره بر اساس محبت و شوق او را عبادت كرده‌ام. به نظر ابوعثمان، شوق، ثمره محبت حضرت حق است.
    6. قرب: شبلى مى‌گويد: از علامات قرب، انقطاع از هر چيزى غير از ذات مقدس الهى است. از نشانه‌هاى قرب، رفع حجاب بين قلوب و علام الغيوب است.
    7. انس: سالك الى الله بر اساس قطع علايق و رفض خلايق و غوص در حقايق به حلاوت انس نائل مى‌گردد. رُوَيم مى‌گويد: انس آن است كه انسان از غير خدا حتى از نفس خود وحشت داشته باشد.
    8. مشاهده: در آيه شريفه«ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا»، مراد، استقامتِ بر مشاهده است. به نظر جنيد، معاينه شىء با فقدان ذاتش همان مشاهده است. هر كس حق را در سر خودش مشاهده نمايد، عالم كون از قلبش ساقط مى‌شود.
    9. يقين: اولِ يقين، آخر حقيقت است. جنيد مى‌گويد: يقين، ارتفاع شك است. وقتى از حضرت عيسى(ع) سؤال كردند كه شما با چه چيزى روى آب راه مى‌رويد؟ ايشان در جواب فرمودند: با نيروى ايمان و يقين.
    10. توبه: توبه بر دو قسم است: توبه عوام و توبه خواص. توبه عوام، توبه از گناهان است و توبه خواص، توبه از غفلت. رابعه مى‌گويد: توبه ما محتاجِ توبه است. ركن اصلى در توبه، ندامت و عدم بازگشت به گناهان است.
    11. ذكر مقامات: مراتب و مقامات رجال عبارتند از: انتباه، حيات، توبه، خوف، رجاء، اجتهاد، مخالفت هوا، صبر، رضا، شكر، قناعت، سخاء، انابه، احتراس، توكل، تفويض، فراغ، نظر، خشوع، تفكر، تملق، تشوق، انابه و نصيحت.
    12. مراقبه: بهترين اعمال و بافضيلت‌ترين طاعات، مراقبه حضرت حق است؛ بدين معنى كه سالك همواره خود را در محضر حق تعالى ببيند و يك لحظه از وى غافل نباشد و اين حضور و مراقبه، مفتاح رستگارى در مسير الى الله است.
    13. ورع: بهترين اعمال، تفكر و ورع است. به نظر سهل، اولين مرتبه ورع، ترك محبت دنياست. غايت ورع، خروج از تمامى شبهات و محاسبه نفس به تمام معناست. پاداش قليل الورع، از كثير العمل بيشتر است.
    14. زهد: به نظر ابوبكر وراق، زهد داراى سه حرف است: «زاى» آن، ترك زينت‌ها و «هاى» آن، ترك هواها و «دالِ» آن، ترك دنياست. حقيقت زهد، رضايت از خداوند متعال است.
    15. صبر: صبر بر طاعت خداوند متعال، بهتر از صبر بر عذاب الهى است. علامت صبر سه چيز است: ترك شكوا و صدق رضا و قبول قضا.
    16. رضا: رضا، سكون قلب است، تحت جريان حكم الهى. رضا، ترك اختيار است قبل از قضاى حضرت حق. رضا، باب اعظم حق تعالى است. رضا، ارتفاع جزع است در هر حكمى كه در حق بنده جريان مى‌يابد.
    17. توكل: اولين مقام توكل، آن است كه بنده، خود را در محضر حق تعالى، مانند ميت در بين دستان غسال ببيند. از علامات توكل، خلع ارباب و قطع اسباب است.
    18. خوف: پيامبر اسلام(ص) مى‌فرمايد: رأس حكمت خوف از خداست. علامت خوف، اجتناب از منهيات و علامت رجاء، مسارعت به اداى اوامر الهى است. اصل هر چيزى در دنيا و آخرت، خوف از حضرت حق است.
    19. رجاء: به نظر شاه شجاع کرمانى، علامت رجاء، حسن طاعت است. رجاء و خوف بايد ملازم هم باشند.
    20. فقر و غنى: بر اساس فرمايش پيامبر اسلام(ص)، كليد بهشت، دوست داشتن مساكين و فقراست. فقر، در عرفان، رفع اختيار و احتياج تام به حضرت حق است.
    21. جوع: يكى از اركان سلوك، جوع است و آن طريق صديقين و موجب رضاى الهى است.
    22. مخالفت با هواى نفس: اصل سياست در تصوف، قلت طعام و قلت نوم و ترك شهوات است.
    23. اخلاص: اخلاص، صادق بودن نيت با خداوند متعال است. جنيد مى‌گويد: اخلاص، تصفيه اعمال از كدورات است.
    24. صدق: صدق، موافقت حق در نهان و عيان است. به نظر ابوبكر وراق، صدق، معرفت مخصوص اهل ولايت است كه اوتاد زمين هستند.
    25. عبوديت: علامت عبوديت، رضا به قسمت و حفظ حرمت و مراعات خدمتِ حضرت حق است.
    26. آداب: هر كس متأدب به آداب الهى شود، از اهل محبت حضرت ربوبى به شمار مى‌رود.
    27. آداب لباس پوشيدن: در تصوف، پوشيدن لباس پشمى اهميت دارد و بر اساس فرمايش پيامبر(ص)، باعث مى‌شود كه انسان حلاوت ايمان را بچشد.
    28. كسب و كار: بين صوفيه عراق و خراسان در اين باره اختلاف نظر وجود دارد؛ به‌طورى كه اهل خراسان كسب را از بافضيلت‌ترين اعمال مى‌دانند.
    29. وَجد: به نظر رودبارى، وجد، در حال سماع، مكاشفه اسرار است كه به مشاهده محبوب منجر مى‌شود.
    30. عين التحكيم: اين در اصطلاح صوفيه به معناى آن است كه سالك به هنگام دعا كردن در غايت انبساط باشد.