تهذيب الأصول (امام خمینی - طبع قدیم)

    از ویکی‌نور
    تهذیب الأصول (امام خمینی، روح الله - طبع قدیم)
    تهذيب الأصول (امام خمینی - طبع قدیم)
    پدیدآورانسبحانی تبریزی، جعفر (مقرر) موسوی خمینی، سید روح‌الله (محاضر)
    عنوان‌های دیگرتقریر ابحاث الاستاذ السید روح الله الموسوی الامام الخمینی
    ناشراسماعيليان
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1382 ش
    چاپ1
    موضوعاصول فقه شیعه - قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ت‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تهذيب الاصول، تقرير درس خارج اصول علامه محقق، حضرت آیت‌الله‌ حاج آقا روح اللّه بن مصطفى موسوى خمينى(قدس‌سره)(متوفاى 1409ق)، رهبر كبير انقلاب اسلامى است كه توسط شيخ جعفر بن ميرزا محمدحسین سبحانى تبريزى تأليف شده است.

    اين كتاب، در تاريخ 24 ربيع المولود سال 1375ق، مورد تأييد امام خمينى(ره) واقع شده است. در تقريظى كه در ابتداى كتاب آمده است، از مقرّر تعبير به «صاحب الفكر الثاقب و النظر الصائب»، شده و از حسن سليقه و قريحه وى تقدير شده است.

    چنان‌كه در «مستدركات أعيان الشيعة» آمده است، امام خمينى قدس‌سره در سال 1364ق، دوره اول درس خارج اصول را شروع كرده‌اند[۱]و چنان‌كه در انتهاى جلد سوم «تهذيب الاصول» ذكر شده است دوره اول درس خارج اصول در سال 1370ق پايان يافته است و دوره دوم نيز پس از آن شروع شده است كه در سال 1377 به پايان رسيده است. مؤلف، پس از شركت در دوره اوّل، در دوره دوم شروع به تأليف كتاب نموده است.

    جلد اول«تهذيب الاصول» در سال 1373ق به پايان رسيده است. چرك‌نويس جلد دوم در سال 1375 و پاک‌نويس آن در 14 رمضان سال 1379ق، تمام شده است. قسمت باقى‌مانده از اصل احتياط، در جلد سوم، در 24 رمضان 1379ق، پايان يافته است. چرك‌نويس قاعده «لا ضرر» در سال 1375ق و پاک‌نويس آن در 18 رمضان سال 1380ق، پايان يافته است.

    چرك‌نويس بحث اجتهاد و تقليد در سال 1377ق و پاک‌نويس آن در سال 1382ق، به پايان رسيده است. چنان‌كه در آخر جلد سوم، مؤلف، بيان نموده است، در سال 1377ق، پس از پايان دوره دوم درس اصول، آنچه را كه مرحوم امام(قدس‌سره) خواسته‌اند حذف نموده است و تهذيب و تنقيح آن در سال 1382ق، پايان يافته است. تاريخ انتشار كتاب نيز در حدود سال 1382ق، بوده و توسط مؤسّسه اسماعيليان در قم چاپ شده است.

    در «مستدركات أعيان الشيعة» از «تهذيب الاصول» در سه جلد و «نيل الاوطار فى بيان قاعدة لا ضرر و لا ضرار» نام برده شده است، اما در «الذريعة» نامى از كتاب «تهذيب الاصول» ديده نمى‌شود.[۲]

    ساختار

    به‌طور كلى مباحث كتاب، شامل مباحث لفظى و مباحث عقلى مى‌شود، البته از مباحث عقلى، مباحثى نظير اصل استصحاب و موارد ديگرى در كتاب ذكر نشده است. در چاپ دو جلدى كتاب، جلد اول، اختصاص به مباحث الفاظ و جلد دوم، شامل مباحث عقلى مى‌شود، اما در چاپ سه جلدى، در جلد اوّل، از بحث موضوع علم اصول تا مفهوم استثنا و در جلد دوم، از عام و خاص تا شبهه موضوعيه در اقل و اكثر ارتباطى در اصل اشتغال، و در جلد سوم، از بحث اصل در مسئله إجزاء تا آخر بحث اجتهاد و تقليد ذكر شده است.

    گزارش محتوا

    در چاپ سه جلدى، جلد اوّل، شامل مقدمه و سه مقصد اوامر، نواهى و مفاهيم مى‌باشد.

    در مقدمه، مباحث تعريف علم اصول، تعريف وضع، اقسام وضع، حقيقت و مجاز، حقيقت شرعى، صحيح و اعم، لفظ مشترك و مشتق آورده شده است.

    در مقصد اول كه بحث اوامر مى‌باشد، مباحث ماده و صيغه امر، إجزاء، مقدمه واجب، اقسام واجب(مطلق و مشروط، معلق و منجز، نفسى و غيرى، اصلى و تبعى) و مبحث ضد مطرح مى‌شود.

    مقصد دوم كه مبحث نواهى است، شامل هيئت نهى، اجتماع امر و نهى، دلالت يا عدم دلالت نهى بر فساد مى‌باشد.

    مقصد سوم كه بحث مفاهيم است، مباحث تعريف منطوق و مفهوم، مفهوم شرط، مفهوم وصف، مفهوم غايت و مفهوم استثنا را در بر دارد.

    جلد دوم، شامل مقصد چهارم(مبحث عام و خاص) و مقصد پنجم(مطلق و مقيد) و مقصد ششم(امارات معتبر عقلى و شرعى) و قسمتى از مقصد هفتم(اصل برائت و اصل اشتغال)، تا انتهاى بحث شبهه موضوعيه در اقل و اكثر ارتباطى مى‌باشد.

    در مقصد ششم(امارات معتبر عقلى و شرعى)، مباحث قطع، تجرى، اقسام قطع و احكام آن، علم اجمالى، مبحث ظن، جمع بين حكم ظاهرى و واقعى، اجماع منقول، شهرت فتوايى و حجيت خبر واحد آورده شده است.

    مقصد هفتم(اصل برائت و اصل احتياط)، شامل بحث شك در تكليف، شك در مكلف‌به، شبهه غير محصوره و شبهه موضوعيه در اقل و اكثر ارتباطى مى‌باشد.

    جلد سوم، دنباله مقصد هفتم و قاعده لا ضرر و لا ضرار و اجتهاد و تقليد را در بر دارد.

    باقى‌مانده فصل هفتم، شامل اصل در بحث إجزاء و قاعده ميسور مى‌باشد.

    در بحث اصول عمليّه، اصل برائت و اصل احتياط مطرح شده است، امّا اصل استصحاب و اصل تخيير در كتاب نيامده است. هم‌چنين بحث تعادل و تراجيح، قاعده تجاوز و فراغ و اصالت صحت و قاعده قرعه مطرح نشده است.

    از ويژگى‌هاى بارز كتاب، همان‌طور كه از نام آن مشخص است، تهذيب و تنقيح مباحث اصولى است. امام خمينى(قدس‌سره)، در دوره دوم درس خارج اصول، بسيارى از مباحثى را كه در دوره قبل بيان نموده‌اند، حذف كرده‌اند و مقرّر، در بسيارى از موارد به آنها اشاره كرده است؛ به‌عنوان نمونه، در حاشيه دليل سيره عقلا، بر حجيت خبر واحد اين‌گونه مى‌گويد: «غير أنه دام ظله رأى البحث في هذه الدورة ضياعا للوقت و صار بتهذيب الاصول و تنقيحه.» يا در آخر بحث علم اجمالى، در جلد دوم، مى‌نويسد: «قد أسقط سيدنا الأستاذ في هذه الدورة كثيرا من المباحث التي بحث عنها في الدورة السابقة»[۳] و يا در بحث اشتغال، مى‌نويسد: «و طوى عنه الكلام في هذه الدورة و عن غيره من المباحث غير الهامّة.»[۴]

    علاوه بر اين، سعى مرحوم امام(قدس‌سره)، بر مطرح شدن مباحث به‌صورت خلاصه بوده است؛ مثلاًدر بحث حديث رفع، مى‌نويسد: «و بقي في كلامه أنظار تركناها مخافة التطويل»[۵]

    ايشان، حتى از تعرض تفصيلى به كلمات قدما خوددارى نموده و در غالب موارد، متعرض نظريات شيخ انصارى، آخوند خراسانى، آقا ضياء‌الدين عراقى، مرحوم نايينى، سيد محمد فشاركى و آیت‌الله حائرى شده است.

    از ديگر خصوصيات مهم كتاب اين است كه مرحوم امام(قدس‌سره) صرفا به بيان نظريات بزرگان اصولى نپرداخته است، بلكه در عين تهذيب و تنقيح علم اصول، با نوآورى‌ها و ابداعات خود، در عين احترام به علماى گذشته، سبک جديدى را در علم اصول پايه‌گذارى نموده است.

    امام خمينى(قدس‌سره)، در حالى كه سعى در جلوگيرى از خلط مباحث عرفى و مباحث دقيق عقلى در علم اصول داشته و آن دو را از هم تفكيك مى‌نموده است، امّا به‌ناچار در بعضى از مباحث، مثل حقيقت و مجاز، مطلق و مقيد، مسئله ضد، مفهوم شرط و... به مباحث عقلى نيز مى‌پردازند.

    از ديگر خصوصيات كتاب، اين است كه مقرّر، صرفا به تقرير درس امام خمينى(قدس‌سره) پرداخته و از مناقشه در نظريات ايشان خوددارى نموده است و حتى از بيان تغيير نظريات ايشان در كتاب نيز خوددارى نموده است؛ مثلاًدر بحث مفهوم صحت و فساد، در امر سوم از بحث صحيح و اعم، مرحوم امام(قدس‌سره) صحت و فساد را دو كيفيت وجودى مى‌داند كه بر شىء، در وجود خارجى آن، به اعتبار اتصافش به كيفيتى ملايم با طبيعت نوعيه آن، عارض مى‌شود، اما در امر پنجم از بحث اقتضاء، مرحوم امام، از آن نظريه عدول كرده و قائل به تفصيل مى‌شود؛ يعنى در ماهيت‌هاى طبيعى همان نظر سابق را دارد، امّا در ماهيت‌هاى اعتبارى، مثل عبادت‌ها و معاملات، صحت و فساد را به معنى تام الأجزاء و ناقص الأجزاء معنا كرده‌اند.[۶]

    اگر چه كتاب «تهذيب الاصول»، مجموعه‌اى از ابتكارات و نوآورى‌هاى امام خمينى(قدس‌سره) مى‌باشد، ولى بيان همه آنها در اين مختصر امكان ندارد، بنا بر اين به ذكر چند نمونه اكتفا مى‌كنيم:

    1. امام، پس از اينكه مسئله مشتق را يك مسئله لغوى دانسته، تنها دليل اثبات آن را تبادر خوانده و تمام دلايل عقلى را ضعيف دانسته است.[۷]
    2. طرح جدى ارتكاز عرفى و فهم عرف در مباحث اصولى؛ به‌عنوان نمونه در بحث بساطت لفظ مشترك يا مركب بودن آن، اين‌گونه مى‌گويند: «الثالث و هو الموافق للتحقيق و للارتكاز العرفي و الاعتبار العقلائي».
    3. در بحث حكومت امارات بر اصول، اين تعبير را مسامحه مى‌داند و مى‌گويد:... اگر دليل حجيت خبر واحد را آيه نبأ و بعضى از روايات بدانيم، در اين صورت، آيه نبأ و روايات، حاكم بر ادله اصولند و اگر مستند آن را بناى عقلا بدانيم، بناى عقلا، وارد بر ادله اصول عمليّه است.

    در كتاب «تهذيب الاصول»، اسم بزرگان اصولى با رمز و كنايه آورده شده است كه به بعضى از آنها اشاره مى‌كنيم:

    1. مراد از «بعض الأعيان من المحققين في تعليقته الشريفة»، محقق عراقى در «بدائع الأفكار» است؛
    2. مراد از «بعض أعاظم العصر»، محقق نايينى است؛
    3. مقصود از «بعض الأكابر»، آیت‌الله بروجردى است.

    پانویس

    1. مستدركات أعيان الشيعة، ج 3، ص81
    2. مستدركات أعيان الشيعة ج 3 ص1
    3. ج 2 - 3، ص203
    4. ج 2 - 3، ص372
    5. ج 2 - 3 ص220
    6. ج1، ص151 و 327
    7. مسئله اول مشتق

    وابسته‌ها