جرعه‌ای از صهبای حج: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'نزدیک ى' به 'نزدیکى')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    خط ۳۷: خط ۳۷:
    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:
    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:


    #نويسنده از آنجا كه در اين كتاب، به‌ويژه در بخش مناسك حج، در موارد متعدد به حديث معروف «شبلى» استشهاد نموده و نيز به لحاظ اينكه اين حديث اسرار و لطايف فراوانى را درباره حج در بر دارد، متن كامل آن را در پاورقى آورده است؛ البته پيش از آن خاطرنشان كرده: «شايسته است به نكاتى توجه شود: يكم: گرچه افراد متعددى به «شبلى» ملقب بوده‌اند كه نزدیک ‌ترين آنها به عصر ائمه(ع)، «ابوبكر، دلب بن جحدر» است كه تقريبا دو قرن پس از شهادت [[امام سجاد(ع)]] به دنيا آمده و ازاين‌رو، هيچ‌يك از «شبلى»ها نمى‌توانند مستقيما از [[امام سجاد(ع)]] روايت كنند و نيز گرچه اين حديث به سبک و وزن سخنان مأثور از امامان معصوم(ع) نيست و ازاين‌رو، گفته شده كه ممكن است اين روايت، سخنان بعضى از عرفا بوده كه به‌تدريج به [[امام سجاد(ع)]] نسبت داده شده است، ليكن در اين‌گونه روايات كه با ساير معارف هماهنگ بوده يا با آنها مخالف نيست، كاستى در سند مانع استفاده از متن بلند و نورانى آنها نيست. دوم: ترتيب برخى مناسك در اين روايت، برابر ترتيبى كه در فقه ثابت شده و حج‌گزار بايد آن را انجام دهد نيست. شايد بتوان گفت: دليل آن اين است كه [[امام سجاد(ع)]] در اين حديث شريف در صدد بيان احكام مناسك حج و تكاليف ظاهرى حج‌گزاران نبوده است. سوم: آنچه در فصول گوناگون اين كتاب به‌عنوان حديث شبلى آمده بدان جهت كه مراد نقل به مضمون و شرح اين حديث شريف بوده ممكن است در برخى موارد مطابق با ترجمه تحت‌اللفظى نباشد»<ref>ر.ک: متن كتاب، ص171، پاورقى 1</ref>
    #نويسنده از آنجا كه در اين كتاب، به‌ويژه در بخش مناسك حج، در موارد متعدد به حديث معروف «شبلى» استشهاد نموده و نيز به لحاظ اينكه اين حديث اسرار و لطايف فراوانى را درباره حج در بر دارد، متن كامل آن را در پاورقى آورده است؛ البته پيش از آن خاطرنشان كرده: «شايسته است به نكاتى توجه شود: يكم: گرچه افراد متعددى به «شبلى» ملقب بوده‌اند كه نزدیک ‌ترين آنها به عصر ائمه(ع)، «ابوبكر، دلب بن جحدر» است كه تقريبا دو قرن پس از شهادت [[امام سجاد(ع)]] به دنيا آمده و ازاين‌رو، هيچ‌يك از «شبلى»ها نمى‌توانند مستقيما از [[امام سجاد(ع)]] روايت كنند و نيز گرچه اين حديث به سبک و وزن سخنان مأثور از امامان معصوم(ع) نيست و ازاين‌رو، گفته شده كه ممكن است اين روايت، سخنان بعضى از عرفا بوده كه به‌تدريج به [[امام سجاد(ع)]] نسبت داده شده است، ليكن در اين‌گونه روايات كه با ساير معارف هماهنگ بوده يا با آنها مخالف نيست، كاستى در سند مانع استفاده از متن بلند و نورانى آنها نيست. دوم: ترتيب برخى مناسك در اين روايت، برابر ترتيبى كه در فقه ثابت شده و حج‌گزار بايد آن را انجام دهد نيست. شايد بتوان گفت: دليل آن اين است كه [[امام سجاد(ع)]] در اين حديث شريف در صدد بيان احكام مناسك حج و تكاليف ظاهرى حج‌گزاران نبوده است. سوم: آنچه در فصول گوناگون اين كتاب به‌عنوان حديث شبلى آمده بدان جهت كه مراد نقل به مضمون و شرح اين حديث شريف بوده ممكن است در برخى موارد مطابق با ترجمه تحت‌اللفظى نباشد»<ref>ر.ک: متن كتاب، ص171، پاورقى 1</ref>
    #توحيد مجسم: خلوص، در همه عبادات معتبر است، ليكن تجلى آن در برخى از عبادات نمايان‌تر و طرد شرك در آن قوى‌تر و آشكارتر است. از جمله اين عبادات حج است كه توحيد در آن تجسم يافته و از آغاز تا انجامش نمونه‌اى از توحيد و طرد شرك است و ازهمين‌رو ترك حج، كفر قلمداد شده است... در نقل است كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در دعاى سفر حج فرمود: «بسم الله دخلت و بسم الله خرجت و في سبيل الله...»؛ تا آنكه فرمود: «فإنما أنا عبدك و بك و لك». بر اساس اين روايت، حج، سير به‌سوى خدا و رفتن براى ديدار او و تلاش براى نزدیکى به خداست و روشن است كه بنده جز با توحيد دائم و ناب و طرد شرك جلى و خفى به مولاى خود تقرب نمى‌جويد<ref>ر.ک: متن كتاب، ص39</ref>
    #توحيد مجسم: خلوص، در همه عبادات معتبر است، ليكن تجلى آن در برخى از عبادات نمايان‌تر و طرد شرك در آن قوى‌تر و آشكارتر است. از جمله اين عبادات حج است كه توحيد در آن تجسم يافته و از آغاز تا انجامش نمونه‌اى از توحيد و طرد شرك است و ازهمين‌رو ترك حج، كفر قلمداد شده است... در نقل است كه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در دعاى سفر حج فرمود: «بسم الله دخلت و بسم الله خرجت و في سبيل الله...»؛ تا آنكه فرمود: «فإنما أنا عبدك و بك و لك». بر اساس اين روايت، حج، سير به‌سوى خدا و رفتن براى ديدار او و تلاش براى نزدیکى به خداست و روشن است كه بنده جز با توحيد دائم و ناب و طرد شرك جلى و خفى به مولاى خود تقرب نمى‌جويد<ref>ر.ک: متن كتاب، ص39</ref>
    #معاد مجسم: حج با مناسك خاص خود كه در هيچ عبادت ديگرى يافت نمى‌شود، تأويل آنها را جز خدا كس ديگرى نمى‌كند، معاد مجسم و حكايت‌گر روز نشور و بيانگر روز حشر است؛ زيرا مردم در آنجا با وجود اختلاف زبان‌ها و رنگ‌ها، به يك ندا پاسخ مى‌گويند و يك فرياد و فرمان را اجابت مى‌كنند و جز خداى واحد قهار كسى بر آنها فرمان نمى‌راند. مناسك حج نمونه‌اى از قيامت و حشر اكبر و تجسم از حشر مردم در روز قيامت و برهنگى آنان در معاد است<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>
    #معاد مجسم: حج با مناسك خاص خود كه در هيچ عبادت ديگرى يافت نمى‌شود، تأويل آنها را جز خدا كس ديگرى نمى‌كند، معاد مجسم و حكايت‌گر روز نشور و بيانگر روز حشر است؛ زيرا مردم در آنجا با وجود اختلاف زبان‌ها و رنگ‌ها، به يك ندا پاسخ مى‌گويند و يك فرياد و فرمان را اجابت مى‌كنند و جز خداى واحد قهار كسى بر آنها فرمان نمى‌راند. مناسك حج نمونه‌اى از قيامت و حشر اكبر و تجسم از حشر مردم در روز قيامت و برهنگى آنان در معاد است<ref>ر.ک: همان، ص42</ref>
    #كعبه، مركزى همگانى و محورى براى تبادل نظر سراسرى است تا مسلمانان از دور و نزدیک در كنار آن گرد هم آيند و در آنجا با طرح و حل مسائل علمى و عملى و مشكلات سياسى و اجتماعى، روابط آنان تحكيم شود..<ref>ر.ک: همان، ص107</ref>
    #كعبه، مركزى همگانى و محورى براى تبادل نظر سراسرى است تا مسلمانان از دور و نزدیک در كنار آن گرد هم آيند و در آنجا با طرح و حل مسائل علمى و عملى و مشكلات سياسى و اجتماعى، روابط آنان تحكيم شود..<ref>ر.ک: همان، ص107</ref>
    #عبادت، غايت خلق است نه خالق: خداوند، حكيم است و ازاين‌رو، كار او داراى هدف است. البته خداى تعالى به سبب غناى ذاتى، از هدف منزه است، ليكن خود جهان داراى هدف وجودى است و به آن نائل مى‌شود. هدف والاى مخلوق و كمال نهايى او اين است كه بنده خداوند شود... «حج» نيز همچون ساير عبادات، غايت خلق است، نه خالق؛ زيرا او عين غنا و بى‌نيازى و محض كمال است..<ref>ر.ک: همان، ص155</ref>
    #عبادت، غايت خلق است نه خالق: خداوند، حكيم است و ازاين‌رو، كار او داراى هدف است. البته خداى تعالى به سبب غناى ذاتى، از هدف منزه است، ليكن خود جهان داراى هدف وجودى است و به آن نائل مى‌شود. هدف والاى مخلوق و كمال نهايى او اين است كه بنده خداوند شود... «حج» نيز همچون ساير عبادات، غايت خلق است، نه خالق؛ زيرا او عين غنا و بى‌نيازى و محض كمال است..<ref>ر.ک: همان، ص155</ref>
    #درباره «اتمام حج و عمره» كه در آيه شريفه '''«و أتموا الحج و العمرة لله»'''، بدان امر شده، افزون بر بحث‌هاى فقهى درباره دلالت آن بر تحصيل اجزا و شرايط حج و پرهيز از موانع آن، در برخى روايات، تشرف حج‌گزار به زيارت امام معصوم(ع) از مصاديق اتمام حج بشمار آمده است. البته مراد از زيارتى كه در حج بدان فرا خوانده شده، فقط زيارت قبور نيست، اگرچه اين نيز يكى از حقوق ولايت است، بلكه مراد از زيارت، ديدار با رهبر اسلامى و آگاه كردن او از مراتب ولايت و عرضه نصرت بر اوست؛ چنان‌كه هدف از حضور در كنار قبر او سلام و درود فرستادن بر او و دعا و تضرع به درگاه خداى سبحان است<ref>ر.ک: همان، ص241</ref>
    #درباره «اتمام حج و عمره» كه در آيه شريفه '''«و أتموا الحج و العمرة لله»'''، بدان امر شده، افزون بر بحث‌هاى فقهى درباره دلالت آن بر تحصيل اجزا و شرايط حج و پرهيز از موانع آن، در برخى روايات، تشرف حج‌گزار به زيارت امام معصوم(ع) از مصاديق اتمام حج بشمار آمده است. البته مراد از زيارتى كه در حج بدان فرا خوانده شده، فقط زيارت قبور نيست، اگرچه اين نيز يكى از حقوق ولايت است، بلكه مراد از زيارت، ديدار با رهبر اسلامى و آگاه كردن او از مراتب ولايت و عرضه نصرت بر اوست؛ چنان‌كه هدف از حضور در كنار قبر او سلام و درود فرستادن بر او و دعا و تضرع به درگاه خداى سبحان است<ref>ر.ک: همان، ص241</ref>

    نسخهٔ ‏۵ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۱:۲۸

    جرعه‌ای از صهبای حج
    جرعه‌ای از صهبای حج
    پدیدآورانجوادی آملی، عبدالله (نويسنده)
    عنوان‌های دیگرصهبای حج
    ناشرمشعر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ6
    موضوعحج
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏188‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏9‎‏ ‎‏ص‎‏9019
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    جرعه‌اى از صهباى حج، اثر آيت‌الله عبدالله جوادى آملى (متولد آمل، 1312ش) است كه نويسنده در آن، حكمت‌ها و اسرار مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج را به‌صورت تحليلى بيان كرده است.

    اين اثر، خلاصه و برگزيده‌اى از اثر ديگر نويسنده به نام «صهباى حج» است.

    ساختار

    كتاب حاضر، از مقدمه ناشر و مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل چهار بخش) تشكيل شده است.

    روش نويسنده در اين اثر، اجتهادى و تحليلى است و از كتاب و سنت و عقل براى توضيح مطالب بهره برده است.

    زبان و ادبيات اثر حاضر، دقيق و فنى است و براى عموم مردم چندان آسان نيست و مناسب پژوهشگرانى است كه با اصطلاحات علوم اسلامى آشنا هستند.

    گزارش محتوا

    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:

    1. نويسنده از آنجا كه در اين كتاب، به‌ويژه در بخش مناسك حج، در موارد متعدد به حديث معروف «شبلى» استشهاد نموده و نيز به لحاظ اينكه اين حديث اسرار و لطايف فراوانى را درباره حج در بر دارد، متن كامل آن را در پاورقى آورده است؛ البته پيش از آن خاطرنشان كرده: «شايسته است به نكاتى توجه شود: يكم: گرچه افراد متعددى به «شبلى» ملقب بوده‌اند كه نزدیک ‌ترين آنها به عصر ائمه(ع)، «ابوبكر، دلب بن جحدر» است كه تقريبا دو قرن پس از شهادت امام سجاد(ع) به دنيا آمده و ازاين‌رو، هيچ‌يك از «شبلى»ها نمى‌توانند مستقيما از امام سجاد(ع) روايت كنند و نيز گرچه اين حديث به سبک و وزن سخنان مأثور از امامان معصوم(ع) نيست و ازاين‌رو، گفته شده كه ممكن است اين روايت، سخنان بعضى از عرفا بوده كه به‌تدريج به امام سجاد(ع) نسبت داده شده است، ليكن در اين‌گونه روايات كه با ساير معارف هماهنگ بوده يا با آنها مخالف نيست، كاستى در سند مانع استفاده از متن بلند و نورانى آنها نيست. دوم: ترتيب برخى مناسك در اين روايت، برابر ترتيبى كه در فقه ثابت شده و حج‌گزار بايد آن را انجام دهد نيست. شايد بتوان گفت: دليل آن اين است كه امام سجاد(ع) در اين حديث شريف در صدد بيان احكام مناسك حج و تكاليف ظاهرى حج‌گزاران نبوده است. سوم: آنچه در فصول گوناگون اين كتاب به‌عنوان حديث شبلى آمده بدان جهت كه مراد نقل به مضمون و شرح اين حديث شريف بوده ممكن است در برخى موارد مطابق با ترجمه تحت‌اللفظى نباشد»[۱]
    2. توحيد مجسم: خلوص، در همه عبادات معتبر است، ليكن تجلى آن در برخى از عبادات نمايان‌تر و طرد شرك در آن قوى‌تر و آشكارتر است. از جمله اين عبادات حج است كه توحيد در آن تجسم يافته و از آغاز تا انجامش نمونه‌اى از توحيد و طرد شرك است و ازهمين‌رو ترك حج، كفر قلمداد شده است... در نقل است كه امام صادق(ع) در دعاى سفر حج فرمود: «بسم الله دخلت و بسم الله خرجت و في سبيل الله...»؛ تا آنكه فرمود: «فإنما أنا عبدك و بك و لك». بر اساس اين روايت، حج، سير به‌سوى خدا و رفتن براى ديدار او و تلاش براى نزدیکى به خداست و روشن است كه بنده جز با توحيد دائم و ناب و طرد شرك جلى و خفى به مولاى خود تقرب نمى‌جويد[۲]
    3. معاد مجسم: حج با مناسك خاص خود كه در هيچ عبادت ديگرى يافت نمى‌شود، تأويل آنها را جز خدا كس ديگرى نمى‌كند، معاد مجسم و حكايت‌گر روز نشور و بيانگر روز حشر است؛ زيرا مردم در آنجا با وجود اختلاف زبان‌ها و رنگ‌ها، به يك ندا پاسخ مى‌گويند و يك فرياد و فرمان را اجابت مى‌كنند و جز خداى واحد قهار كسى بر آنها فرمان نمى‌راند. مناسك حج نمونه‌اى از قيامت و حشر اكبر و تجسم از حشر مردم در روز قيامت و برهنگى آنان در معاد است[۳]
    4. كعبه، مركزى همگانى و محورى براى تبادل نظر سراسرى است تا مسلمانان از دور و نزدیک در كنار آن گرد هم آيند و در آنجا با طرح و حل مسائل علمى و عملى و مشكلات سياسى و اجتماعى، روابط آنان تحكيم شود..[۴]
    5. عبادت، غايت خلق است نه خالق: خداوند، حكيم است و ازاين‌رو، كار او داراى هدف است. البته خداى تعالى به سبب غناى ذاتى، از هدف منزه است، ليكن خود جهان داراى هدف وجودى است و به آن نائل مى‌شود. هدف والاى مخلوق و كمال نهايى او اين است كه بنده خداوند شود... «حج» نيز همچون ساير عبادات، غايت خلق است، نه خالق؛ زيرا او عين غنا و بى‌نيازى و محض كمال است..[۵]
    6. درباره «اتمام حج و عمره» كه در آيه شريفه «و أتموا الحج و العمرة لله»، بدان امر شده، افزون بر بحث‌هاى فقهى درباره دلالت آن بر تحصيل اجزا و شرايط حج و پرهيز از موانع آن، در برخى روايات، تشرف حج‌گزار به زيارت امام معصوم(ع) از مصاديق اتمام حج بشمار آمده است. البته مراد از زيارتى كه در حج بدان فرا خوانده شده، فقط زيارت قبور نيست، اگرچه اين نيز يكى از حقوق ولايت است، بلكه مراد از زيارت، ديدار با رهبر اسلامى و آگاه كردن او از مراتب ولايت و عرضه نصرت بر اوست؛ چنان‌كه هدف از حضور در كنار قبر او سلام و درود فرستادن بر او و دعا و تضرع به درگاه خداى سبحان است[۶]


    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، فهرست تفصيلى مطالب در آغاز آن و فهرست‌هاى فنى (آيات و روايات) و فهرست منابع در پايان فراهم شده است.

    نويسنده از منابع معتبر و متعددى (32 كتاب) از آثار انديشمندان قديم و جديد براى توليد اثر حاضر بهره برده است.

    متأسفانه نويسنده محترم، درباره ويژگى‌ها و چگونگى‌هاى اين كتاب هيچ توضيحى ارائه نكرده و به همين جهت زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش اثر حاضر در هاله‌اى از ابهام باقى مانده است.

    اين اثر، مستند است و نويسنده، ارجاعات و استناداتش را به‌صورت پاورقى آورده است. برخى از اين پاورقى‌ها، مفصل و توضيحى است[۷]

    پانويس

    1. ر.ک: متن كتاب، ص171، پاورقى 1
    2. ر.ک: متن كتاب، ص39
    3. ر.ک: همان، ص42
    4. ر.ک: همان، ص107
    5. ر.ک: همان، ص155
    6. ر.ک: همان، ص241
    7. ر.ک: همان، ص20، پاورقى 2؛ ص63، پاورقى 1؛ ص113، پاورقى 1؛ ص128، پاورقى 1؛ ص171، پاورقى 1؛ ص180، پاورقى 4 و...

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.