جلوه‌های ولایت در شعر فارسی (تا سده نهم): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ل‎ا' به 'ل‌ا')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'ف‎ا' به 'ف‌ا')
    خط ۴۱: خط ۴۱:
    در انتها، موقعیت و مقام شعر در اسلام و تشیع، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-25</ref>.
    در انتها، موقعیت و مقام شعر در اسلام و تشیع، مورد بحث قرار گرفته است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص9-25</ref>.


    از آنجا که مذهب شیعه و پیدایش آن در مقدمه، به‎تفصیل یاد شده، در فصل اول، تنها به نقل شماری از اشعار پرداخته شده که کلمه «شیعه» در آنها آمده و توجه شاعر را به این مذهب و باورهایش می‌رساند. این شاعران عبارتند از: ناصرخسرو قبادیانی، منوچهری دامغانی، لامعی گرگانی، ادیب صابر ترمذی، قوامی رازی، سوزنی سمرقندی، سیف‎الدین اسفرنگی و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد مولوی]]<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27-29</ref>.
    از آنجا که مذهب شیعه و پیدایش آن در مقدمه، به‎تفصیل یاد شده، در فصل اول، تنها به نقل شماری از اشعار پرداخته شده که کلمه «شیعه» در آنها آمده و توجه شاعر را به این مذهب و باورهایش می‌رساند. این شاعران عبارتند از: ناصرخسرو قبادیانی، منوچهری دامغانی، لامعی گرگانی، ادیب صابر ترمذی، قوامی رازی، سوزنی سمرقندی، سیف‌الدین اسفرنگی و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد مولوی]]<ref>ر.ک: متن کتاب، ص27-29</ref>.


    شاعران پارسی‎زبان از آغاز به غدیر خم و نصب [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] به‎عنوان «وصی»، «ولی» و «افضلیت» آن حضرت، اشاراتی دارند. در فصل دوم، برحسب تقدم و تأخر زمانی، به اشعاری که پیرامون واقعه قدیر خم می‎باشد، اشاره شده است. این اشعار، متعلق به: کسایی مروزی، بندار رازی، فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی، سنایی غزنوی، قوامی رازی، معزی امیر نیشابوری، [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار]]، بابا افضل کاشانی، [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد مولوی]]، ابن یمین فریومدی، سلمان ساوجی، شاه نعمت‎الله ولی و اسیری لاهیجی است.<ref>ر.ک: همان، ص30-40</ref>.
    شاعران پارسی‎زبان از آغاز به غدیر خم و نصب [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] به‎عنوان «وصی»، «ولی» و «افضلیت» آن حضرت، اشاراتی دارند. در فصل دوم، برحسب تقدم و تأخر زمانی، به اشعاری که پیرامون واقعه قدیر خم می‎باشد، اشاره شده است. این اشعار، متعلق به: کسایی مروزی، بندار رازی، فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی، سنایی غزنوی، قوامی رازی، معزی امیر نیشابوری، [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین عطار]]، بابا افضل کاشانی، [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین محمد مولوی]]، ابن یمین فریومدی، سلمان ساوجی، شاه نعمت‎الله ولی و اسیری لاهیجی است.<ref>ر.ک: همان، ص30-40</ref>.


    در فصل سوم، اشعاری که در موضوع امامت می‎باشند، آمده است. نویسنده، مهم‎ترین اصل اعتقادی تشیع را امامت و ولایت را رکن اصلی، متمم و مقوم آن دانسته و معتقد است آنچه در مورد ولایت نبویه می‌گویند، در ولایت مندرج در امامت نیز می‎آید؛ زیرا ولایت مندرج در امامت نزد شیعه امامیه، همان ولایت نبویه است که پس از سپری شدن دوران نبوت، به عترت معصوم پیامبر(ص) واگذار شده است. از جمله شاعرانی که شعرشان در این فصل آمده، عبارتند از: امیر معزی، قوامی رازی، سیف‎الدین اسفرنگی، امامی هروی، همام تبریزی، نزاری قهستانی، اوحدی مراغه‌ای، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوی کرمانی]]، قاسم انوار، شاه داعی، محمد بن حسام خوسفی و عبدالرحمن جامی<ref>ر.ک: همان، ص41-49</ref>.
    در فصل سوم، اشعاری که در موضوع امامت می‎باشند، آمده است. نویسنده، مهم‎ترین اصل اعتقادی تشیع را امامت و ولایت را رکن اصلی، متمم و مقوم آن دانسته و معتقد است آنچه در مورد ولایت نبویه می‌گویند، در ولایت مندرج در امامت نیز می‎آید؛ زیرا ولایت مندرج در امامت نزد شیعه امامیه، همان ولایت نبویه است که پس از سپری شدن دوران نبوت، به عترت معصوم پیامبر(ص) واگذار شده است. از جمله شاعرانی که شعرشان در این فصل آمده، عبارتند از: امیر معزی، قوامی رازی، سیف‌الدین اسفرنگی، امامی هروی، همام تبریزی، نزاری قهستانی، اوحدی مراغه‌ای، [[خواجوی کرمانی، محمود بن علی|خواجوی کرمانی]]، قاسم انوار، شاه داعی، محمد بن حسام خوسفی و عبدالرحمن جامی<ref>ر.ک: همان، ص41-49</ref>.


    به اعتقاد شیعه، لطف بر خداوند واجب است و آن عبارت است از چیزی که بندگان مکلف خدا، به‎وسیله آن، با اطاعت از خدا، به او نزدیک شوند و از فعل معاصی دور شوند؛ بدین جهت شیعه «عدل» و «امامت» را از اصول مذهب می‌شمارد و بدان معتقد است. در فصل چهارم، به شعر شاعران پارسی‎زبانی که با توجه به مسائل کلامی و اعتقادی، در اشعار خود به «عدل الهی» و اینکه عدل، بنیاد جهان است، اشاراتی دارند، پرداخته شده است. از جمله این شاعران، می‌توان به: قوامی رازی، اثیرالدین اخسیکتی و امیرخسرو دهلوی اشاره کرد<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>.
    به اعتقاد شیعه، لطف بر خداوند واجب است و آن عبارت است از چیزی که بندگان مکلف خدا، به‎وسیله آن، با اطاعت از خدا، به او نزدیک شوند و از فعل معاصی دور شوند؛ بدین جهت شیعه «عدل» و «امامت» را از اصول مذهب می‌شمارد و بدان معتقد است. در فصل چهارم، به شعر شاعران پارسی‎زبانی که با توجه به مسائل کلامی و اعتقادی، در اشعار خود به «عدل الهی» و اینکه عدل، بنیاد جهان است، اشاراتی دارند، پرداخته شده است. از جمله این شاعران، می‌توان به: قوامی رازی، اثیرالدین اخسیکتی و امیرخسرو دهلوی اشاره کرد<ref>ر.ک: همان، ص50-51</ref>.

    نسخهٔ ‏۲۸ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۲۱

    جلوه‌های ولایت در شعر فارسی (تا سده نهم)
    جلوه‌های ولایت در شعر فارسی (تا سده نهم)
    پدیدآوراناحمدی بیرجندی، احمد (زير نظر) گروه فرهنگ و ادب اسلامي (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرجلوه‌های ولایت در شعر فارسی (تا سده نهم)
    ناشرآستان قدس رضوی، بنياد پژوهشهای اسلامى
    مکان نشرايران - مشهد مقدس
    سال نشر1380ش
    چاپ1
    شابک964-444-353-5
    موضوعشعر مذهبی - مجموعه‌ها- ولايت - شعر
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏PIR‎‏ ‎‏4053‎‏ ‎‏/‎‏و‎‏8‎‏الف‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    جلوه‌های ولایت در شعر فارسی (تا سده نهم) ، زیر نظر احمد احمدی بیرجندی، کتابی است به زبان فارسی که در آن، به معرفی شاعرانی پارسی‎زبانی پرداخته شده است که در موضوعات مرتبط با تشیع، شعر سروده‌اند.

    ساختار

    کتاب با دو مقدمه از محمدمهدی رکنی یزدی و نویسنده آغاز و مطالب در بیست‎وهفت فصل تنظیم شده است.

    کتاب فقط شاعران تا پایان سده نهم را در بر می‌گیرد، اما از قرن دهم که مذهب رسمی ایران تشیع گردیده، تا عصر حاضر که اندیشه و عقاید شیعی، بیش از پیش در دیوان‎های شعرا مطرح شده، بدان پرداخته نشده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه آقای یزدی، نکاتی در مورد شعر و شاعران بیان شده است. به عقیده وی، اگر شماری از اشعار، مدح و چاپلوسی یا قدح و هجو را همچو خاشاک با خود حمل کرده و مایه بدنامی شعر و شاعر شده است، اما در اصل و بنیان، شعر از شعور است و روشنگر حقایق و نموداری از فهم شاعر و اگر ایرادی هست، بر زمانه‌ای است که حاکمان آن، مداح‎پرورند و خریدار کالای فاسد تملق و نیز بر آدمیانی که این ذوق هنری را نابجا به کار برده‌اند[۱].

    در مقدمه نویسنده، سیر بحث کتاب مشخص شده و شیعه در احادیث و آغاز پیدایش آن بررسی شده و درباره کلمه «شعیه» و معنای آن از جهت «لغت» و «اصطلاح» در قرآن و حدیث، بحث شده است. نویسنده در این طرح، تنها به اصول اعتقادی شعیه امامیه پرداخته است، ولی در نقل اشعار، به شاعران اهل سنت یا فرقه‌های دیگر تشیع که در ستایش ائمه(ع) شعر سروده‌اند نیز نظر داشته است. در انتها، موقعیت و مقام شعر در اسلام و تشیع، مورد بحث قرار گرفته است.[۲].

    از آنجا که مذهب شیعه و پیدایش آن در مقدمه، به‎تفصیل یاد شده، در فصل اول، تنها به نقل شماری از اشعار پرداخته شده که کلمه «شیعه» در آنها آمده و توجه شاعر را به این مذهب و باورهایش می‌رساند. این شاعران عبارتند از: ناصرخسرو قبادیانی، منوچهری دامغانی، لامعی گرگانی، ادیب صابر ترمذی، قوامی رازی، سوزنی سمرقندی، سیف‌الدین اسفرنگی و جلال‌الدین محمد مولوی[۳].

    شاعران پارسی‎زبان از آغاز به غدیر خم و نصب حضرت علی(ع) به‎عنوان «وصی»، «ولی» و «افضلیت» آن حضرت، اشاراتی دارند. در فصل دوم، برحسب تقدم و تأخر زمانی، به اشعاری که پیرامون واقعه قدیر خم می‎باشد، اشاره شده است. این اشعار، متعلق به: کسایی مروزی، بندار رازی، فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی، سنایی غزنوی، قوامی رازی، معزی امیر نیشابوری، فریدالدین عطار، بابا افضل کاشانی، جلال‌الدین محمد مولوی، ابن یمین فریومدی، سلمان ساوجی، شاه نعمت‎الله ولی و اسیری لاهیجی است.[۴].

    در فصل سوم، اشعاری که در موضوع امامت می‎باشند، آمده است. نویسنده، مهم‎ترین اصل اعتقادی تشیع را امامت و ولایت را رکن اصلی، متمم و مقوم آن دانسته و معتقد است آنچه در مورد ولایت نبویه می‌گویند، در ولایت مندرج در امامت نیز می‎آید؛ زیرا ولایت مندرج در امامت نزد شیعه امامیه، همان ولایت نبویه است که پس از سپری شدن دوران نبوت، به عترت معصوم پیامبر(ص) واگذار شده است. از جمله شاعرانی که شعرشان در این فصل آمده، عبارتند از: امیر معزی، قوامی رازی، سیف‌الدین اسفرنگی، امامی هروی، همام تبریزی، نزاری قهستانی، اوحدی مراغه‌ای، خواجوی کرمانی، قاسم انوار، شاه داعی، محمد بن حسام خوسفی و عبدالرحمن جامی[۵].

    به اعتقاد شیعه، لطف بر خداوند واجب است و آن عبارت است از چیزی که بندگان مکلف خدا، به‎وسیله آن، با اطاعت از خدا، به او نزدیک شوند و از فعل معاصی دور شوند؛ بدین جهت شیعه «عدل» و «امامت» را از اصول مذهب می‌شمارد و بدان معتقد است. در فصل چهارم، به شعر شاعران پارسی‎زبانی که با توجه به مسائل کلامی و اعتقادی، در اشعار خود به «عدل الهی» و اینکه عدل، بنیاد جهان است، اشاراتی دارند، پرداخته شده است. از جمله این شاعران، می‌توان به: قوامی رازی، اثیرالدین اخسیکتی و امیرخسرو دهلوی اشاره کرد[۶].

    پیدا شدن اعتقاد به رؤیت خداوند در میان مسلمانان، نظیر سایر اصطلاحات و تعبیرات دینی، به تفسیر بعضی از آیات قرآن کریم برمی‌گردد. اهل سنت گفته‌اند خدا را در دنیا نمی‌توان دید و منظور از «لن تراني» هم همین است، ولی در آخرت، می‌توان دید و در اثبات این عقیده، به حدیثی استناد کرده‌اند که بنا بر آن، پیامبر(ص) به اصحاب خود فرموده‌اند: همان طور که می‌توان ماه را در شب چهارده دید، مؤمنان می‌توانند خداوند را در بهشت ببینند. اما علمای شیعه بر این باورند که مراد از دیدن، رؤیت قلبی است. اشعاری که به این موضوع دلالت دارند، در فصل پنجم آمده است.[۷].

    در فصل ششم، به مسئله «شفاعت» پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، آنچه در این مسئله برای شیعیان مسلم می‎باشد، آن است که آنان به شفاعت پیامبر(ص) و ائمه(ع)، اعتقاد راسخ دارند؛ به‎طوری‎که جلوه این امر، در شعر گویندگان، از جمله: فردوسی، عضائری رازی، سعدی، علاءالدوله سمنانی، عماد فقیه کرمانی، محمد بن حسام خوسفی، ناصر بخارایی و... متجلی است.[۸].

    در فصل هفتم، به شاعرانی اشاره شده است که در موضوع «عصمت»، اشعاری را سروده‌اند. علمای شیعه، بر عصمت ائمه(ع) از گناه کبیره و صغیره اتفاق نظر دارند؛ بنابراین از آنان گناهی سرنمی‎زند؛ نه از روی عمد و نه به‎واسطه فراموشی و غیر آن. شیعیان نیز عصمت چهارده معصوم(ع) را بر عصمت انبیای سلف برتر و قوی‌تر می‌دانند و به همین دلیل، شاعران شیعی زبان فارسی، از این ویژگی ممتاز در اشعاد خود یادکرده‌اند[۹].

    در فصول بعدی، به موضوعاتی نظیر: تولی و تبری، مناقب حضرت علی(ع) و علم ایشان، ذوالفقار، حیدر، خمسه طیبه، علی و آل علی(ع)، حسنین(ع)، در منقبت امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، کربلا، امام زین‎العابدین(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، خراسان، امام محمدتقی(ع)، امام علی نقی(ع)، امام حسن عسکری(ع)، حضرت مهدی(عج) و انتظار فرج پرداخته شده است.

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است. پاورقی‎ها بیشتر به ذکر منابع اختصاص یافته است.

    پانویس

    1. ر.ک: پیشگفتار، ص7
    2. ر.ک: مقدمه، ص9-25
    3. ر.ک: متن کتاب، ص27-29
    4. ر.ک: همان، ص30-40
    5. ر.ک: همان، ص41-49
    6. ر.ک: همان، ص50-51
    7. ر.ک: همان، ص56-60
    8. ر.ک: همان، ص61-65
    9. ر.ک: همان، ص66-69

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها