جنگنامه کشم

    از ویکی‌نور
    جنگنامه کشم
    نام کتاب جنگنامه کشم
    نام های دیگر کتاب جرون نامه
    پدیدآورندگان مایو، قدری (سراينده)

    مؤلف ناشناخته (قرن 11ق) (سراينده)

    وثوقی، محمدباقر (مصحح)

    خیراندیش، عبدالرسول (مصحح)

    زبان فارسی
    کد کنگره ‏PIR‎‏ ‎‏4165‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏9
    موضوع شعر فارسی - قرن 11ق. - مجموعه‌ها
    ناشر مرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1384 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE3256AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    اين اثر، حاوى دو منظومه «جنگنامه كشم» و «جرون‌نامه» است، به زبان فارسى است كه در سال‌هاى 1032 تا 1042ق. به نظم درآمده‌اند.

    «جنگ‌نامه كشم»، سروده شاعرى ناشناس، روايتى منظوم از فتح جزيره قشم توسط سپاهيان ايرانى، است.

    «جرون‌نامه» يا «داستان جرون»، سروده قدرى (زنده تا 1043ق)، از لحاظ محتوايى شامل رويدادها و حوادث پيرامون فتح قشم و ... مى‌باشد.

    اين اثر نيز به تقى‌الدين قدرى شيرازى نسبت داده شده است.

    ساختار كتاب

    كتاب حاضر، سخن ناشر، فهرست مطالب، پيش‌گفتار، مقدمه مصححان؛ محمدباقر وثوقى و عبدالرسول خيرانديش و دو منظومه جنگ‌نامه كشم و جرون‌نامه است. جرون‌نامه خود داراى مقدمه‌اى در ستايش پروردگار و رسول او، و نيز مدح ابوالمظفر شاه عباس بهادرخان و سى يك ساقى نامه(مجلس) است.

    بررسى صحت انتساب «جنگ‌نامه كشم» به قدرى شيرازى

    نخستين بار لوئيجى بونلى در سال 1890 م. سراينده دو اثر جنگ‌نامه كشم و جرون‌نامه را به نام قدرى شيرازى معرفى كرده است. ديگران نيز به پيروى از او همين نظر را داده‌اند. در حالى كه در جنگ‌نامه كشم نامى از «قدرى» نيست و بنا بر دلايلى مى‌توان گفت كه شاعر دو منظومه يك نفر نيست.

    1. چنانكه در شرح حال «قدرى» خواهد آمد، او شاعرى درس خوانده بوده و با ادب و فنون شاعرى آشنايى كامل داشته است. حال آن كه جنگ‌نامه كشم شعرى عاميانه دارد. از نظر ارزش ادبى هر چند جرون‌نامه بر آن برترى دارد؛ اما باز هم به پاى اشعار قدرى شيرازى نمى‌رسد.

    2. سراينده جنگ‌نامه كشم نام جزيره قشم را به همان صورت اصيل و محلى آن «كشم» ضبط كرده كه اين نشان مى‌دهد، از مردم نواحى جنوبى فارس بوده است. حال آن كه قدرى در جرون‌نامه آن را به صورت متداول و ادبى «قشم» آورده كه نشان مى‌دهد، اين دو منظومه از دو شاعر است.

    3. در جنگ‌نامه كشم، علاوه بر اغلاطى كه ديده مى‌شود و از اديب و شاعرى، چون قدرى شيرازى بعيد مى‌نمايد، لغات و تعبيراتى بكار رفته كه خاص مردم نواحى جنوبى فارس است. علاوه بر اين دقت شاعر در بيان اماكنى كه جنگ در آن‌ها رخ داده است و اين به عكس اشارات آشفته قدرى در جرون‌نامه است، نشان مى‌دهد كه جنگ‌نامه كشم سروده شاعرى بومى از گرمسيرات فارس است، نه قدرى شيرازى. مولانا تقى‌الدين محمد قدرى شيرازى، در سال 987ق. در سفرى دريايى از هند به ايران جان باخته است. لذا نمى‌توان او را با شاعر منظومه جرون‌نامه كه تا سال 1043ق. زنده بوده است، يكى دانست.

    بررسى صحت انتساب «جرون نامه» به قدرى شيرازى

    چنين انتسابى نخست توسط لوئيجى بونلى صورت گرفت و ديگران نيز به پيروى از او همين نظر را داده‌اند. حقيقت امر آن است كه جنگ‌نامه كشم سروده شاعرى ناشناس است.

    از آن جايى كه جرون‌نامه به وسيله شاعرى به نام «قدرى» كه غير از قدرى شيرازى شاعر شناخته شده در تذكره‌هاى آن روزگار است، سروده شده، صرف تشابه اسمى و نيز نزديك بودن روزگار سرايش منظومه‌ها و شاعران آن‌ها با قدرى شيرازى كه مشهورتر بوده موجب شده است تا اين آثار به اين شاعر منسوب شوند.

    گزارش محتوا

    منظومه «جنگ‌نامه كشم» منظومه‌اى است، فارسى كه در بحر متقارب سروده شده و مشتمل بر 263 بيت است. در اين ابيات سرآينده به روايت داستان فتح جزيره قشم توسط سپاهيان ايرانى، مى‌پردازد.

    داستان منظومه «جرون‌نامه» در زمان حيات امام قلى‌خان سروده شده است، چه بسيارى از اين ابيات دعا به جان او و شاه عباس است، از اين رو مى‌توان گفت كه سرودن منظومه بايستى بين سال‌هاى 1032ق. تا 1043ق. بوده باشد.

    «جرون‌نامه» شامل رويدادها و حوادث پيرامون فتح قشم و شرح مفصل حمله نيروهاى ايرانى، به جزيره هرموز و فتح آن است. اين اثر حاوى اطلاعات ارزشمندى درباره تحولات سياسى - اقتصادى خليج فارس در قرن يازدهم، همزمان با پايان سيطره پرتغالى‌ها در هرمز و آغاز ورود گسترده اروپاييان به راه‌هاى دريايى منطقه است.

    قدرى در اين منظومه همزمان صحنه‌هاى نبرد در هرمز، مجلس امام قلى‌خان و دربار شاه عباس را در يك تصوير كلى قرار مى‌دهد. گاهى جمع پرتغالى‌ها و نيز مأموران امامقلى خان هم در صحنه‌هاى جداگانه در داستان آورده مى‌شوند. اما در همه حال صحنه اصلى داستان شخص امامقلى خان و مجلس اوست. ارائه هم‌زمان چند صحنه در يك روايت، هر چند مشكل است و هماهنگى ميان آن‌ها و مرتبط ساختن آن‌ها كار آسانى نيست؛ اما «قدرى» در اين كار توفيق يافته است. متأسفانه كاتبان پس از او نتوانسته‌اند، پيچيدگى كار او را درك كنند، در نتيجه در تنظيم نسخه دچار سرگردانى و سردرگمى شده‌اند.

    در سراسر متن جرون‌نامه سى و يك ساقى‌نامه وجود دارد. اين ساقى‌نامه‌ها از سه بيت تا 28 بيت هستند و هر يك در ابتداى شروع داستانى قرار گرفته‌اند، گويى شاعر در مقدمه هر بخشى، چنانكه مورد نظر او بوده ساقى نامه‌اى سروده و به عنوان مقدمه سخن قرار داده است. بر اين اساس و براى اين كه ابواب و فصول كتاب مشخص‌تر شود، نيز ساقى‌نامه‌هاى پى در پى قابل شناسايى از يكديگر باشند، مصححان هر ساقى‌نامه را مبدأ يك فصل گرفته و شماره‌اى با عنوان [مجلس] بدان داده‌اند. نيز دو ساقى‌نامه كوتاه و فرعى در حد فاصل ساقى‌نامه‌هاى سوم و چهارم آمده است.

    منظومه جرون‌نامه تاريخ «1109ق» را دارد كه سال كتابت آن به شمار مى‌آيد و پس از آن قصيده‌اى در فتح جرون همراه با ماده تاريخ آن ذكر شده است.

    اهميت تاريخى منظومه «جرون‌نامه»

    منظومه داستان جرون، اگر چه از لحاظ ادبى ارزش خاصى ندارد؛ اما با توجه به كمبود شديد منابع تاريخى، به ويژه از مورخان داخلى پيرامون تحولات سياسى - اقتصادى خليج‌فارس در قرن يازدهم، همزمان با پايان سيطره پرتغالى‌ها در هرمز و آغاز ورود گسترده اروپاييان به راه‌هاى دريايى منطقه، اين منبع منحصر و منظوم از اهميت بسزايى برخوردار مى‌شود. در مورد جنگ‌هاى دريايى ايران در قرن يازدهم اطلاع ما اندك و در حد بيان رويدادها، بدون پرداختن به جزييات است. اساسا مورخان عصر صفوى چندان توجهى به حوادث و وقايع جنوب ايران از خود نشان نداده‌اند و يا بهتر بگوييم، به دليل سيطره دراز مدت پرتغالى‌ها و حكومت‌هاى محلى در جنوب ايران، مورخان عصر صفوى اطلاع كافى از مسايل اين منطقه نداشته‌اند. از اين رو در نوشته‌هاى آنان كمتر اشاره‌اى به حيات سياسى - اجتماعى جنوب رفته است.

    جرون‌نامه از لحاظ محتوايى داراى سه بخش است:

    بخش اول: آن شامل رويدادها و حوادث پيرامون فتح قشم است.

    بخش دوم: جرون‌نامه، شامل شرح مفصل حمله نيروهاى ايرانى به جزيره هرمز و فتح آن است كه در واقع مهم‌ترين بخش اين منظومه به شمار مى‌آيد. بسيارى از اطلاعات و روايت‌هاى «قدرى» در اين بخش منحصر به فرد است و در ديگر منابع به چشم نمى‌خورد.

    بخش سوم: «قدرى» در اين بخش به آغاز جنگ در برّ عرب توسط صفى قلى خان اشاره كرده است. در مقدمه اين بخش با مفاهيم مبهم، از ملاقات پادشاه هرمز با امامقلى خان و نصيحت كردن خان به پادشاه ياد مى‌كند. او در يكى از ابيات خويش پادشاه هرموز را شيعى مذهب دانسته است. درباره مذهب پادشاه هرمز هنوز به قطعيت نمى‌توان مطلبى را بيان نمود، اما آن چنان كه از منابع بر مى‌آيد، ديوان سالاران هرمز و از آن جمله شرف‌الدين نورالدين فالى و نورالدين ايرانشاه از وزراى ملوك هرموز، شيعى مذهب بوده‌اند و گروه‌هاى بزرگ شيعى در هرموز سكونت داشته‌اند. اما درباره مذهب پادشاه هرموز به دليل نبود منبع موثق، به طور قطع نمى‌توان اظهار نظر كرد. قدرى با اشاره به نافرمانى اهالى نزوه و بهله كه آنان را نهروانى لقب معرفى كرده، از عزيمت صفى قلى‌خان به فرمان امام قلى‌خان، به سمت عمان ياد مى‌كند. در همان حال ذكر شده است كه حكومت جرون توسط شاه به صفى قلى‌خان سپرده شده و او خواجه هدايت را به وزارت خويش در آن ديار منصوب كرده است. منظومه داستان جرون در همين جا، به طور ناقص ختم شده و شاعر دنباله داستان لشكركشى صفى قلى‌خان به عمان را ذكر نكرده و يا اين كه اين بخش از نسخه اصل منظومه بر جاى نمانده و بدست ما نرسيده است. پس از آن شاعر به مدح امام قلى‌خان پرداخته و پايان سخن خويش در فتح هرموز را با چشم داشت، پاداش از امام قلى‌خان و آرزوى اين كه اين داستان مورد پسند او واقع گردد و با درود و سلام بر پيامبر(ص) و وصى و آل و اصحاب ايشان، به پايان رسانيده است. تاريخ كتابت نسخه به سال 1109ق. و قصيده‌اى در مدح امام قلى‌خان كه ابيات ماده تاريخ فتح جرون در سال 1031ق. در آن قيد شده، پايان‌بخش اين قسمت است.

    وضعيت كتاب

    كتاب، مشتمل بر پاورقى‌ها و نيز تعليقات و توضيحات مصححان، فهرست اعلام و فهرست منابع و مآخذ مى‌باشد.

    منابع

    1- مقدمه مصححان.

    2- سخن ناشر.


    پیوندها