حجیت ظن فقیه و کاربرد آن در فقه

    از ویکی‌نور
    نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
    ‏حجیت ظن فقیه و کاربرد آن در فقه
    حجیت ظن فقیه و کاربرد آن در فقه
    پدیدآورانموسوي غروي، محمدجواد (نويسنده) غروي، علي‌اصغر (مترجم)
    عنوان‌های دیگرحجيت ظن فقيه و کاربرد آن در فقه

    پيرامون ظن فقيه و کاربرد آن در فقه

    پيرامون حجيت ظن فقيه و کاربرد آن در فقه
    ناشراقبال محمدجواد موسوي غروي
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1378ش,
    شابک964-406-078-4
    موضوعظن (اصول فقه) عقل (اصول فقه)
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏161‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏8‎‏ ‎‏ع‎‏8041‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    حجیت ظن فقیه و کاربرد آن در فقه، ترجمه کتاب عربی «العلم المتقن حول حجية الظن»، اثر محمدجواد موسوی غروی (متوفی 1384ش) است، که توسط علی‌اصغر غروی به زبان فارسی برگردانده شده است. نویسنده در این اثر بر امکان استنباط احکام الهی از طریق علم تأکید دارد و با استناد به قرآن، حجیت ظن را مردود می‌شمارد.

    ساختار

    کتاب دارای اهدائیه، تقدیمیه، مقدمه مؤلف، و محتوای مطالب در ده فصل است.

    گزارش محتوا

    در بخشی از مقدمه مؤلف کتاب درباره آن چنین می‌خوانیم: کوشش من در طول هفتادسال رنج و زحمت و تحمل مشقت، در طریق اعلاء کلمه الهی و احیاء احکام رهایی‌بخش قرآن کریم و تصفیه فقه و کلام و تفسیر شیعه از انحرافات و خرافات بوده است. کتابی را هم که اکنون تحت عنوان «حجیت ظن فقیه» در پیش رو دارید، جهدی دیگر است در همین جهت. از جمله مسائلی که موجب تشتت آراء فقها و تفریق امت گشته، صدور فتاوای متعدده و متباینه می‌باشد که علت اصلی آن تبعیت از «حجیت ظن» است. در این کتاب، با استناد به سدها آیه از قرآن مجید، به اثبات حجیت علم و عقل پرداخته و روشن نموده‌ایم که جمیع احکام الهی باید از ناحیه شرع ثابت و معلوم باشد، و چون به نص صریح قرآن «ظن»، در برابر حق، هیچ فایده و تأثیری ندارد، ثابت کرده‌ایم که یکی از عوامل مؤثر در ایجاد اختلاف و بروز ناآرامی و ناامنی در جامعه دینی امروز ما، «حجت دانستن ظن فقیه» است.

    ... و کم ترک الاول للآخر، و دانش‌پژوهان دامن همت به کمر زنند و بناء را بر علم نهند و دینی را که تا آخرالدهر باید در بین بشر باقی و اصولش بی‌تغییر بماند، احکامش را چنانکه معقول و منقول و قطعی‌الصدور است به دست آورند و هر مسئله‌ای که بدین گونه معلوم شد همگان قبول کنند و در رسائل خود ثبت نمایند. پس‌ازاین وظیفه خطیر دانشمندان تزکیه و تهذیب نفوس است به نص قرآن و انذار، و تحذیر از معاصی و تهذیب و تزکیه اخلاق و تحسین اعمال. چنانکه غرض و هدف دین همین بوده، و چنین هدف بلندی از رسیدن به مرتبه استنباط مبنی بر ظنون حاصل نمی‌گردد؛ زیرا ظنون مبتنی بر اخبار آحادی که محفوف به قرائن صدور نباشد موجب علم به‌حکم نمی‌شود، و رساله‌ای که حاوی برخی از مسائل به نحو مذکور باشد، مسقط تکلیف نیست؛ بنابراین رجوع جاهل به عالم در هر علمی از جمله علوم دینی از ضروریات زندگی بشر است ولی سخن ما در این است که جاهل باید با علم، جهل خود را برطرف سازد نه با ظن.

    این نکته، شایان توجه و تدقیق و تحقیق کامل است که تمام علوم طبیعی و ریاضی و فلسفی، یعنی همه دانش‌های تجربی و نظری، روزانه سیر صعودی می‌پیماید و صنایع عجیبه، که تصور آن را هم نمی‌کردند، به منصه ظهور و عرصه وجود رسیده و می‌رسد که در برابر دیده‌های بشر است! پس آیا سزاوار است که علوم دینی در بوته توقف بماند و یوما بیوم ضعیف‌تر و آلوده‌تر به بدعت‌ها و جهالت‌ها شود، و کتبی هم که تألیف می‌گردد جز نقل اقاویل رجال و بحث و جدال توخالی از تحقیق دقیق چیز قابل ذکری نباشد؟! آیا این پذیرفتنی است که علماء ما در تفسیر فقه و حدیث و اصول مسائلی را که در بوته اجمال و ابهام وجود دارد به حال خود باقی گزارند و حتی قول صحیح قدما اصحاب مثل سید مرتضی و محقق و ابن ادریس را در پاره‌ای مسائل مردود دانسته و قائل به انسداد باب علم شده‌اند، و درنتیجه احکام دین را از قانونیت و قطعیت ساقط ساخته‌اند.[۱]

    وضعیت کتاب

    فهرست‌های مطالب و اعلام در انتهای اثر آمده است. نویسنده این کتاب را به روح همسر مرحومش خانم زهرا صادقی تقدیم کرده است.[۲] در صفحات 5 تا 9 کتاب، رونوشت اجازه‌نامه‌های خطی اجتهاد مؤلف از محمدرضا مظفر و حاج‌آقا رحیم ارباب و تایپ‌شده آن آمده است.

    نویسنده در مقدمه کتاب، خطاب به علمای فقه و اصول می‌نویسد: «از علماء اعلام استدعاء می‌کنم آن را دقیقاً مطالعه فرمایند و هرگاه خللی در آن بیابند در جراید و مجلات منعکس فرمایند تا باب مباحثه استدلالی مفتوح گردد. نه آنکه به تخطئه و توهین بپردازند، یا با بی‌تفاوتی بنگرند.» وی برای جدی‌تر شدن خطابش به علما تأکید می‌کند که «بالاخره اینجانب نه‌تنها در این مسئله خاص، بلکه در بسیاری از مسائل فقهیه باب تحقیق و بازنگری را، مبتنی بر کتاب خدا و سنت ثابته رسول عظیم‌الشأن او صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه اطهار که به نص متواتر رسول(ص) قرین قرآنند و هرگز از آن جدا نمی‌شوند و عقل و اجماع کاشف از قول معصوم مفتوح نموده‌ام، و بعونه تعالی گام‌هایی به‌سوی ارتقاء علوم دینی برداشته‌ام و خدا را گواه می‌گیرم که جز اعلاء دین و ارتقاء مسلمین نظری نداشته‌ام.»[۳]

    ویراستار کتاب، نکات ذیل را در مقدمه اثر، توضیح داده است. در نگارش کلمات اصیل فارسی نباید حروف مخصوص زبان عربی، یعنی (ث، ح، ذ، ص، ض، ط، ظ، ع و ق) داخل گردد؛ بنابراین کلماتی مانند گزاردن، پزیرفتن، گزشتن و نظایر آن‌ها در این کتاب به حرف (ز) نوشته شده است.

    کتابت اعداد «سد» و «شست» نیز با حروف(ص) غلط است. «سده» به معنای «قرن» هنوز هم به حرف «س» نوشته می‌شود.

    کلمه «خار» به معنای تیغ و هیزم و گیاه بی‌مقدار است، انسان خفیف نیز در بی‌مقداری به همان تیغ تشبیه شده است. پس بکار بردن کلمه «خوار» در این معنی درست نیست؛ زیرا این کلمه حاصل مصدر است از خوردن، که در ترکیب «خواربار» نیز بکار رفته. این ترکیب اضافه مغلوب به معنای «بار خوردنی» می‌باشد.

    در مورد «ای و یی» نیز سعی شده است تفاوت موجود بین آن‌ها رعایت گردد؛ یعنی «ای» در ماضی نقلی دوم شخص بکار رود. مثل: (رفته‌ای)، و (یی) در اتصال یاء نکره یا وحده به اسم‌هایی که به «هاء» غیر ملفوظ یا «الف» ختم می‌شود. مثل نامه‌یی، بالهایی. ولی اسم‌هایی که از عربی وارد زبان فارسی شده و به (همزه) ختم می‌شود، یاء به (همزه) متصل می‌گردد. مثل: (فقهائی، رؤسائی).

    رسم‌الخط حرف «به» نیز جدا از اسم است، به‌جز درجایی که فعل ترکیبی است. مثل بکاربردن، به دست آوردن.[۴]

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مؤلف، صفحه‌های کو و کز
    2. ر.ک: اهدائیه کتاب، صفحه الف
    3. ر.ک: مقدمه مؤلف، صفحه کح
    4. ر.ک: تقدیمیه کتاب، صفحه ح

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها