حديث الطير: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '‌‌' به '‌'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '‌‌' به '‌')
خط ۲۴: خط ۲۴:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخوان همراه نور =05791
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۴۸: خط ۴۹:
متن حدیث طیر به روایت ترمذی بدین‌ صورت است: روزى نزد پیامبر خدا(ص) پرنده‌اى (بریان‌شده) وجود داشت. حضرتش به درگاه خدا چنین دعا کرد: خداوندا! محبوب‌ترین خلقت را نزد من بفرست تا همراه من از این پرنده تناول نماید. در این هنگام [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] آمد و با پیامبر از گوشت آن پرنده میل کرد. این حدیث در صحیح ترمذى به همین اندازه آمده است. نویسنده پس از آن متن حدیث را به روایت [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، هیثمی، [[ابن ابی‌یعلی، محمد بن ابی‌یعلی|ابویعلی]] و [[نسائی، احمد بن علی|نسائی]] نیز آورده است. ذکر قرائن و نشانه‌هایی که در این حدیث بر فضیلت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] دلالت دارند، مطلب دیگری است که در ادامه آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص‌45-32؛ همان، ص‌27-20</ref>
متن حدیث طیر به روایت ترمذی بدین‌ صورت است: روزى نزد پیامبر خدا(ص) پرنده‌اى (بریان‌شده) وجود داشت. حضرتش به درگاه خدا چنین دعا کرد: خداوندا! محبوب‌ترین خلقت را نزد من بفرست تا همراه من از این پرنده تناول نماید. در این هنگام [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] آمد و با پیامبر از گوشت آن پرنده میل کرد. این حدیث در صحیح ترمذى به همین اندازه آمده است. نویسنده پس از آن متن حدیث را به روایت [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، هیثمی، [[ابن ابی‌یعلی، محمد بن ابی‌یعلی|ابویعلی]] و [[نسائی، احمد بن علی|نسائی]] نیز آورده است. ذکر قرائن و نشانه‌هایی که در این حدیث بر فضیلت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] دلالت دارند، مطلب دیگری است که در ادامه آمده است.<ref>ر.ک: همان، ص‌45-32؛ همان، ص‌27-20</ref>


پاسخ به شبهات و اشاره به تلاش‌های ناکارآمدی که در رد این حدیث از سوی اهل سنت انجام شده آخرین بخش کتاب را تشکیل می‌دهد. این تلاش‌ها در پنج عنوان تردید در سند حدیث، تحریف در عبارات، تأویل حدیث، تعارض با احادیث دیگر و ضرب‌وشتم و توهین به ناقل حدیث طیر مطرح و پاسخ داده شده است. اگرچه بسیاری از علمای اهل سنت در این حدیث خدشه کرده‌اند، اما [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابورى]] به صحّت حدیث طیر، اصرار مى‌ورزد. او در کتاب علوم الحديث مى‌نویسد: حدیث طیر از مشهورترین احادیث است و اصحاب صحاح باید آن را در صحاح وارد مى‌کردند. وى مى‌افزاید: من با بسیارى از محدّثان درباره این حدیث به گفتگو و مذاکره پرداختم و در مورد آن کتابى نوشتم. حاکم، کتابى درباره حدیث طیر نوشته و در آن، همه طرق آن را گردآورى کرده است. آنگاه این حدیث را در المستدرك على الصحيحين روایت مى‌کند و چنین خاطرنشان مى‌‌نماید: این حدیث طبق شروط‍‌ بخارى و [[قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج|مسلم]] روایتى صحیح است، اما آن دو، روایت یادشده را نقل نکرده‌اند و عدّه‌اى از اصحاب - که تعدادشان به بیش از سى نفر مى‌رسد - این حدیث را از انس روایت کرده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص‌83-82؛ همان، ص‌50</ref>  
پاسخ به شبهات و اشاره به تلاش‌های ناکارآمدی که در رد این حدیث از سوی اهل سنت انجام شده آخرین بخش کتاب را تشکیل می‌دهد. این تلاش‌ها در پنج عنوان تردید در سند حدیث، تحریف در عبارات، تأویل حدیث، تعارض با احادیث دیگر و ضرب‌وشتم و توهین به ناقل حدیث طیر مطرح و پاسخ داده شده است. اگرچه بسیاری از علمای اهل سنت در این حدیث خدشه کرده‌اند، اما [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابورى]] به صحّت حدیث طیر، اصرار مى‌ورزد. او در کتاب علوم الحديث مى‌نویسد: حدیث طیر از مشهورترین احادیث است و اصحاب صحاح باید آن را در صحاح وارد مى‌کردند. وى مى‌افزاید: من با بسیارى از محدّثان درباره این حدیث به گفتگو و مذاکره پرداختم و در مورد آن کتابى نوشتم. حاکم، کتابى درباره حدیث طیر نوشته و در آن، همه طرق آن را گردآورى کرده است. آنگاه این حدیث را در المستدرك على الصحيحين روایت مى‌کند و چنین خاطرنشان مى‌نماید: این حدیث طبق شروط‍‌ بخارى و [[قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج|مسلم]] روایتى صحیح است، اما آن دو، روایت یادشده را نقل نکرده‌اند و عدّه‌اى از اصحاب - که تعدادشان به بیش از سى نفر مى‌رسد - این حدیث را از انس روایت کرده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص‌83-82؛ همان، ص‌50</ref>  


عالمان اهل سنّت بعد از اینکه از روش‌هاى علمى بررسى ظاهر حدیث، مناقشه در سند یا دلالت، درماندند به روش ضرب‌وشتم و توهین متوسل شدند. نویسنده در این رابطه چند ماجرا از جمله ماجراى حافظ‍‌ ابن سقّاى واسطى (متوفاى ۳۷۳) را شرح می‌دهد. ذهبى در کتاب سير أعلام النبلاء بعد از اینکه ابن سقّا را با عناوین حافظ‍‌، امام و حدیث‌گوى شهر واسط‍‌ توصیف مى‌کند و این القاب را به ایشان نسبت مى‌دهد، از حافظ‍‌ سلفى چنین نقل مى‌کند: از حافظ‍‌ خمیس جوزى درباره ابن سقّا پرسیدم. گفت: او از طایفه مزینه از قبیله مضر است، اما سقّا نیست؛ بلکه به این عنوان ملقّب شده است. وى از سرشناسان واسطى‌ها و حافظان و ثروتمندان است. او با پدرش به واسط‍‌ سفر کرد و از ابوخلیفه و ابویعلى و... روایت شنیده است. خداوند در سن و علم او برکت داده است. اتّفاق نظر است که او حدیث طیر را براى مردم دیکته کرد، اما مردم بر آن تاب نیاوردند و به او حمله نمودند و او را از جایش بلند کردند و آنجا را شستند. او از جایگاه تدریس خود رفت و خانه‌نشین شد و با هیچ‌یک از واسطى‌ها سخن نگفت و به همین جهت حدیث کمترى از وى نزد آنان وجود دارد. همان‌ گونه که روشن است راوى همه وقایعى را که بر این محدّث گذشته، از ضرب‌وشتم و توهین و... بیان نکرده و به این عبارت اکتفا کرده است که «به او حمله نمودند و از جایش بلند کردند و آنجا را شستند». گویا مکانى که آنجا مى‌نشسته و طرق حدیث طیر را دیکته مى‌کرده نجس شده است؛ ازاین‌رو اقدام به شستن آن محل کردند؛ به همین دلیل او خانه‌نشین شد و از منزل خارج نگشت<ref>ر.ک: همان، ص‌82-64؛ همان، ص‌50-39</ref>
عالمان اهل سنّت بعد از اینکه از روش‌هاى علمى بررسى ظاهر حدیث، مناقشه در سند یا دلالت، درماندند به روش ضرب‌وشتم و توهین متوسل شدند. نویسنده در این رابطه چند ماجرا از جمله ماجراى حافظ‍‌ ابن سقّاى واسطى (متوفاى ۳۷۳) را شرح می‌دهد. ذهبى در کتاب سير أعلام النبلاء بعد از اینکه ابن سقّا را با عناوین حافظ‍‌، امام و حدیث‌گوى شهر واسط‍‌ توصیف مى‌کند و این القاب را به ایشان نسبت مى‌دهد، از حافظ‍‌ سلفى چنین نقل مى‌کند: از حافظ‍‌ خمیس جوزى درباره ابن سقّا پرسیدم. گفت: او از طایفه مزینه از قبیله مضر است، اما سقّا نیست؛ بلکه به این عنوان ملقّب شده است. وى از سرشناسان واسطى‌ها و حافظان و ثروتمندان است. او با پدرش به واسط‍‌ سفر کرد و از ابوخلیفه و ابویعلى و... روایت شنیده است. خداوند در سن و علم او برکت داده است. اتّفاق نظر است که او حدیث طیر را براى مردم دیکته کرد، اما مردم بر آن تاب نیاوردند و به او حمله نمودند و او را از جایش بلند کردند و آنجا را شستند. او از جایگاه تدریس خود رفت و خانه‌نشین شد و با هیچ‌یک از واسطى‌ها سخن نگفت و به همین جهت حدیث کمترى از وى نزد آنان وجود دارد. همان‌ گونه که روشن است راوى همه وقایعى را که بر این محدّث گذشته، از ضرب‌وشتم و توهین و... بیان نکرده و به این عبارت اکتفا کرده است که «به او حمله نمودند و از جایش بلند کردند و آنجا را شستند». گویا مکانى که آنجا مى‌نشسته و طرق حدیث طیر را دیکته مى‌کرده نجس شده است؛ ازاین‌رو اقدام به شستن آن محل کردند؛ به همین دلیل او خانه‌نشین شد و از منزل خارج نگشت<ref>ر.ک: همان، ص‌82-64؛ همان، ص‌50-39</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش