حسین، طه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'رده:اسفند(99)' به '')
    جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه')
    خط ۳۰: خط ۳۰:
    | data-type="authorWritings" |[[المغني في أبواب التوحيد و العدل]]  
    | data-type="authorWritings" |[[المغني في أبواب التوحيد و العدل]]  


    [[القضاء في بغداد إبان العصر البويهي (334 - 447 هـ / 945 - 1055م)]]  
    [[القضاء في بغداد إبان العصر البويهي (334 - 447 ه / 945 - 1055م)]]  
    |- class="articleCode"
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
    [[شروح سقط الزند]]  
    [[شروح سقط الزند]]  


    [[القضاء في بغداد إبان العصر البويهي (334 - 447 هـ / 945 - 1055م)]]  
    [[القضاء في بغداد إبان العصر البويهي (334 - 447 ه / 945 - 1055م)]]  


    [[پیرامون سیره نبوی]]  
    [[پیرامون سیره نبوی]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۷

    حسین، طه
    نام حسین، طه
    نام‌های دیگر طه حسین

    حسین، طه حسین عبدالعال

    Taha Hussein

    نام پدر سلامه
    متولد 1889م
    محل تولد عزبه از روستاهاى مصر
    رحلت 1973م
    اساتید محمد عبده
    برخی آثار المغني في أبواب التوحيد و العدل

    القضاء في بغداد إبان العصر البويهي (334 - 447 ه / 945 - 1055م)

    کد مؤلف AUTHORCODE09626AUTHORCODE

    طه حسين علی بن سلامة (1306-1393ق)، نویسنده نابینا، سخنور مصری، یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان و روشنفکران قرن بیست و یکم، از پیشگامان اصلاح گرای مصری، وزیر فرهنگ مصر (۱۹۵۰-۱۹۵۲م)

    ولادت

    او در 15 نوامبر 1889م، در عزبه از روستاهاى مصر متولد شد.

    او در سه‌سالگى، قدرت بينايى‌اش را از دست داد، اما خداوند به او هوش و استعدادى وافر اعطا كرد كه همين هوش، او را زبانزد خاص و عام نمود.

    تحصیلات

    پدرش او را براى تعليم قرآن به مكتب‌خانه روستا فرستاد تا كودكش اصول قرائت قرآن را بياموزد. او كه كارمند دون‌پايه يك شركت كشاورزى بود، ديد پسر نابينايش توانسته در زمان كوتاهى قرآن را از حفظ كند. در 14 سالگى، تمامى محفوظات كودكى‌اش به كمكش آمد و توانست در آزمون ورودى الأزهر، قبول شود و با برادرش به فراگيرى علوم دينى و زبان بيگانه پرداخت.

    وى با روزنامه‌نگارى، اولين فعاليت خود را آغاز كرد. شيخ المرصفى، يكى از برجسته‌ترين اساتيد الأزهر، وقتى به استعداد طه حسين پى برد، به او پيشنهاد كرد تا از درياى ادبيات كهن زبان عربى، از جمله كتاب «الكامل» مبرد و «حماسه» ابى‌تمام استفاده تمام را ببرد. او نيز پند استاد را با جان و دل پذيرفته و شروع به مطالعه و تعمق پيرامون نوشته‌هاى اين دو كتاب برجسته كرد.

    در ساعات فراغت، او به محضر يكى از اساتيد الأزهر كه به زبان فرانسه تسلط كامل داشت مى‌رفت تا از او اين زبان را بياموزد. بعدها آموختن اين زبان زندگى او را به‌طور كامل تغيير داد.

    او در سال 1914م، توانست از پايان‌نامه دوره دكتراى خود دفاع كند و با نمره عالى قبول شود. هنوز هم پايان‌نامه او تحت عنوان «جايگاه ابوالعلاء معرى در ادبيات عرب»، يكى از مهم‌ترين كتاب‌هايى است كه اساتيد و دانشجويان اين رشته از آن استفاده كرده و در بسيارى از دانشگاه‌ها تدريس مى‌شود.

    آن زمان، دانشگاه ملى مصر تصميم گرفت تا هيئتى از اساتيد را براى تدريس علوم تاريخى شرق به فرانسه بفرستد، از آنجايى كه او به زبان فرانسه تسلط داشت، توانست نام خود را در اين ليست بگنجاند. او به مدت يك سال به مونپليه سفر كرد، اما به دليل شرايط نامساعد مالى به وطن بازگشت، ولى شانس با او بود؛ چرا كه بعد از سه ماه، مشكلات مالى‌اش رفع شد و دوباره به فرانسه رفت و توانست زبان يونانى را نيز فراگيرد.

    او در سال 1936م، به‌عنوان استاد در زبان و ادبيات عرب در دانشگاه ملى مصر شروع به تدريس كرد. در همين اثنا، كتاب «في الشعر الجاهلي» را به رشته تحرير درآورد؛ كتابى كه در كشورهاى عربى چنان سروصداى فراوانى را به‌پا كرد كه تا هنوز هم اين صداها به گوش مى‌رسد. او در اين كتاب، ادبيات پيش از اسلام شبه‌جزيره عربستان را زير سؤال برده و با ارائه دلايل متعددى آن را تكذيب مى‌كند.

    وى در سال 1919م، به مصر برگشت و به سمت استادى دانشكده ادبيات منصوب گرديد و فعالیت‌های روزنامه‌نگارى خود را تعقيب كرد. در سال 1932م، به رياست دانشكده ادبيات (دانشگاه قاهره) انتخاب شد، ولى چون در اوامر ديكتاتورى ملك فواد اول مقاومت مى‌كرد و با دستورهاى او مخالفت مى‌ورزيد از خدمت بركنار شد، اما در سال 1936م، دوباره به مقام سابق منصوب گشت.

    در سال 1942م، به مقام معاونت وزارت فرهنگ برگزيده شد و سپس رياست دانشگاه اسكندريه به او محول گرديد و آن را تاسيس كرد.

    در سال 1950م، وزير فرهنگ شد و تعليمات مجانى دوره مقدماتى، ابتدائى و متوسطه را برقرار كرد و سپس به تاسيس دانشگاه آسيوت (ناحيه‌اى در مصر عليا) پرداخت.

    در سال 1955م، به رياست انجمن رجال ادب مصر انتخاب گرديد و در سال 1956م، به عضويت شوراى عالى ادب و هنرهاى زيباى مصر منصوب شد و به عضويت فرهنگستان مصر و فرهنگستان ادبى پاريس و فرهنگستان تاريخى مادريد پذيرفته شد.

    او عضو فرهنگستان‌هاى مايانس (آلمان)، دمشق، طهران، بغداد و رم نيز بوده و به اخذ ديپلم دكتراى افتخارى دانشگاه‌هاى مونپوليه، ليون، آتن، رم، اكسفورد و مادريد نائل آمده است.

    وى در سال 1959م، به خاطر تلاش‌هاى ادبى‌اش، موفق به دريافت جايزه ملى مصر شد.

    وفات

    او در روز یک شنبه ۲۸ اکتبر 1973م، در سن 84 سالگی در قاهره چشم از جهان فروبست و در همان جا به خاک سپرده شد.

    آثار

    او كتاب‌هاى زيادى در زمينه‌هاى گوناگون از جمله ادبيات، علوم سياسى و تاريخ دارد. وى همچنين كتاب‌هاى معروف فرانسه، از جمله «اندر روماك» اثر زاسين و «روح تربيت» لوبون را به زبان عربى ترجمه و منتشر كرد.

    كتاب مشهورش كه «الأيام» نام دارد، به بيش از دوازده زبان از جمله فرانسه، انگليسى، آلمانى، ايتاليائى، اسپانيولى، روسى، فارسى، چينى و... ترجمه شده است.

    برخی از آثارش که به فارسی ترجمه شده است عبارتند از :

    1. انقلاب بزرگ (ترجمه جلد اول «الفتنة الكبرى»)؛
    2. على(ع) و دو فرزند بزرگوارش (ترجمه جلد دوم «الفتنة الكبرى»)؛
    3. آئينه اسلام؛
    4. در پيرامون سيره نبوى؛
    5. رؤياهاى شهرزاد؛
    6. وعده راست؛
    7. درخت نااميدى؛
    8. شكنجه‌شدگان در زمين؛

    و...

    نام او، مكرر براى جايزه نوبل پيشنهاد شده است. وى هر هفته در الجمهورية، مهم‌ترين روزنامه مصر، مقالاتى مى‌نگاشت.

    منابع مقاله

    1. پايگاه اطلاع‌رسانى تبيان نت
    2. مقالات طه حسین در پایگاه مجلات نورمگز

    وابسته‌ها