دروس في علم الأصول (آل الفقيه العاملي)

    از ویکی‌نور
    دروس في علم الأصول (آل الفقيه العاملي)
    دروس في علم الأصول (آل الفقيه العاملي)
    پدیدآورانصدر، محمدباقر (نویسنده) آل فقیه عاملی، ناجی طالب (شارح و معلق)
    ناشردار إحياء التراث العربي
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1425 ق
    چاپ1
    موضوعاصول فقه شیعه - قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد3
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏4‎‏د‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دروس فى علم الاصول، نوشته شهيد آیت‌الله سيد محمدباقر صدر(1350 - 1400ق)، با شرح و تعلیق شیخ ناجی طالب آل فقیه عاملی، كتابی است درسى که پیشنهاد شده در دوره سطح حوزه‌هاى علميّه خوانده شود.

    اين كتاب، سه دوره كامل علم اصول است و به آن حلقات نيز مى‌گويند و شامل دوره‌هاى ابتدايى، متوسط و قوى مى‌باشد و طلاب با خواندن آن آماده شركت در درس‌هاى خارج اصول مى‌گردند.

    شهيد محمدباقرصدر، در مقدمه كتاب، مى‌فرمايد: «در حوزه‌هاى علميّه، علم اصول در دو مرحله خوانده مى‌شود:

    1. مرحله مقدماتى كه آن را اصطلاحا دوره سطح مى‌نامند و شامل كتاب‌هاى معالم، اصول فقه، رسائل و كفايه است؛
    2. مرحله عالى كه آن را اصطلاحا دوره خارج مى‌نامند و شامل كتاب‌هاى فراوانى است كه علماى بزرگ اين علم نگاشته‌اند و توسط استاد طرح و بررسى مى‌گردند.

    كتاب‌هاى دوره مقدماتى، حدود نيم قرن است كه در حوزه‌هاى علميّه خوانده مى‌شوند و توسط علماى بزرگ اين علم نگاشته شده‌اند، اما با وجود اعتراف به جايگاه علمى اين كتاب‌ها، آنها را به‌عنوان كتاب درسى در حوزه‌هاى علميّه امروزه مناسب نمى‌دانيم و عقيده داريم كه بايد اين كتاب‌ها تغيير يابند و كتاب‌هايى جاى‌گزين آنها گردد كه با پيشرفت علم اصول در عصر حاضر و تغيير بسيارى از مبانى و نظريات آن، هم‌آهنگ باشد و ما كتاب «دروس فى علم الأصول» را در همين راستا به نگارش درآورده‌ايم.»

    ساختار

    اين كتاب به حلقات شهيد صدر معروف است. و چهار جزء، در دو مجلد مى‌باشد، چون حلقه ثالثه دو جزء است.

    در اين كتاب، ترتيب تاريخى مطالب علم اصول رعايت نشده، بلكه با طرح مسائل جديد و نو، چينش منطقى مطالب انتخاب شده و از اين جهت ترتيبى كه در كتاب‌هاى قديمى علم اصول وجود داشته، در اين كتاب رعايت نشده است.

    مباحث اين كتاب، به دو بخش مباحث ادله و مباحث اصول عمليه تقسيم شده است. مباحث ادله نيز به دو بخش دليل شرعى و دليل عقلى تقسيم شده است.

    بحث از دليل شرعى نيز در سه بخش بحث در دلالت، بحث در سند و بحث در حجيت ظهور آمده است.

    اين شيوه تقسيم‌بندى مطابق و هم‌آهنگ با طريقه استنباط احكام شرعى و شيوه عملى اجتهاد است، زيرا اين شيوه هنگام استنباط حكم شرعى اثرى تربيتى براى دانش‌پژوه دارد و او را با شيوه كاربرد قواعد اصولى مأنوس و آشنا مى‌سازد.

    گزارش محتوا

    در اين كتاب، سعى بر آن شده تا كتاب آنچه را يك دانش‌پژوه علوم دينى براى شركت در درس خارج اصول، به آن نيازمند است، دارا باشد، لذا كوشش شده تا آخرين و جديدترين نظريات و آراى اصولى كه توسط علماى اين علم مطرح شده و يا پذيرفته شده است، طرح گردد، اگر چه آن نظريات از ديدگاه مؤلف صحيح نباشند، چرا كه طرح نظريات غير صحيح، زمينه‌اى براى طرح و پذيرش نظريات صحيح است.

    در اين كتاب، گاهى نظريه غير صحيح مطرح شده و جواب آن در دوره‌هاى بعد آمده و يا به درس خارج واگذار گرديده و ازاين‌جهت، با اين كتاب نمى‌توان به نظريات نهايى مؤلف دست يافت.

    اين كتاب، در سه دوره نگاشته شده و هر دوره، يك دوره كامل علم اصول است. اين دوره‌ها، در مقدار و کیفیت مباحث با هم تفاوت دارند و به‌تدريج به عمق و وسعت مباحث افزوده مى‌گردد.

    سطح مطالب، بستگى به قابليت و توانايى دانش‌پژوه براى درك مطالب دقيق علمى دارد و گاهى نيز درك مطالب، متوقف بر دانستن نكاتى است كه بعداً خواهد آمد، بدين جهت طرح آنها به دوره‌هاى بعدى واگذار مى‌گردد.

    در دوره‌هاى اين كتاب، از هر مسئله به مقدار لازم بحث شده، نه بيشتر از آن؛ مثلاًدر مسئله برائت و احتياط، تمام ادله مسئله آورده نشده و تنها مقدارى از آنها آمده و ما بقى آن به درس خارج موكول گشته، زيرا هدف از خواندن اين كتاب، رسيدن به رأى نهايى و فتوا درباره مسائل گوناگون علم اصول نبوده، بلكه هدف، آشنايى عمومى و آمادگى براى شركت در درس خارج اصول بوده است و ازاين‌جهت، به مقدارى كه از لحاظ فنى طرح آنها لازم دانسته شده، اكتفا گرديده است.

    شهيد محمدباقرصدر، در اين كتاب، مطالب را از مباحث ساده شروع كرده و با مباحث مشكل و پيچيده به پايان رسانده است و مباحث مشكل را نيز به ترتيب درجات پيچيدگى آنها آورده است.

    وى، سعى بر آن داشته كه قبل از طرح هر مسئله، تمام مطالبى را كه در تصوير كامل آن مسئله دخالت دارند، بياورد و آن‌قدر استدلال‌هاى مقدماتى بياورد تا بدون مراجعه به مباحث بعدى، اصول موضوعيه آن مسئله مفهوم باشد.

    اين روش، موجب گشته ترتيب برخى مباحث در دوره‌هاى مختلف با هم تفاوت داشته باشد؛ مثلاًدر دوره دوم، بحث«امتناع اجتماع امر و نهى»، بر بحث«ملازمه ميان وجوب شىء و وجوب مقدمه آن» مقدم شده، در حالى كه در دوره سوم، اين ترتيب بر عكس شده، زيرا طرح برخى نكات در مسئله وجوب غيرى مقدمه، متوقف بر فهم برخى نكات مسئله امتناع است.

    تعدد دوره‌ها و حلقات در اين كتاب، امرى لازم و ضرورى براى رسيدن به هدف از نگارش كتاب مى‌باشد، زيرا دادن اطلاعات گسترده درباره يك مسئله در ابتدا، بيش از ظرفيت و توان فراگيرى دانش‌پژوه است.

    بسيارى از مباحث هر مسئله نيز مبتنى بر پاره‌اى مباحث است كه هنوز روشن نشده يا طرح نشده‌اند، به همين جهت سه دوره شدن مباحث كتاب، امرى لازم و ضرورى به نظر مى‌رسد.

    برخى، گمان مى‌كنند حلقه اول(دوره اول) از اهميت زيادى برخوردار نيست، ولى اين گمان، صحيح نيست، زيرا قبل از آنكه ما مرحله استدلالى را آغاز كنيم، بايد بسيارى از مطالب و قواعد اصولى را براى طالب علم به تصوير بكشيم و او را با آن مبادى آشنا سازیم تا بتوان با استناد بر آن اوليات، به استدلال و نقض و ابرام پرداخت؛ مباحثى مانند معانى ظهور، أماره، اصل، منجزيت، معذريت، جعل، مجعول، معناى اسمى، حرفى، حاكم، وارد، مخصص، قرينه متصله و منفصله، اطلاق، عموم و فرق ميان آنها و بسيارى ديگر از اصطلاحات و مقولات اصولى كه احتياج به اختصاص دوره‌اى مخصوص به خود دارد.

    دوره دوم كتاب، حلقه‌اى استدلالى، اما ابتدايى است و دوره سوم، حلقه‌اى در حدّ عالى است.

    هر يك از اين سه دوره (سه حلقه)، يك دوره كامل علم اصول است، ولى گاهى با طرح يك مسئله در يك دوره، آن مسئله در دوره‌هاى بعد تكرار نشده، چرا كه به قدر لازم در دوره سطح، از آن مسئله بحث شده و ديگر نيازى به بحث بيشتر درباره آن نبوده است؛ اين، يا به دليل آسان بودن آن مسئله بوده و يا به اين دليل بوده كه لازم بوده آن مبحث، به‌طور كامل بحث شود تا مقدمه‌اى شود براى طرح ديگر مسائل، مانند مسئله راه‌هايى كه براى اثبات سيره معاصر با زمان معصومين(ع) مى‌توان استفاده كرد؛ اين مسئله، به‌صورت كامل در حلقه دوم مطرح شده و ديگر لزومى براى طرح دوباره آن در حلقه سوم نبوده، زيرا علاوه بر آن كه مسئله‌اى آسان است، مقدمه‌اى براى فهم استدلال به سيره براى حجيت خبر ثقه و حجيت ظهور و مباحثى ديگر مى‌باشد.

    در اين كتاب، تغييرات اساسى در اصطلاحات علم اصول داده نشده و زبان كتاب نيز عربى جديد و مصطلح نيست. فقط در حلقه اول، از عربى جديد استفاده شده و در حلقه‌هاى بعد سعى بر آن بوده تا عبارت، واضح و روشن باشد و معنا را به راحتى برساند، بدون آنكه از عربى جديد استفاده شود؛ بنابراین، در حلقه‌هاى دوم و سوم، عبارات كتاب، مانند ديگر كتاب‌هاى اصولى است(همان عربى قديم است)، ولى از جهت شرح و توضيح مطلب از قدرت بيشترى برخوردار است.

    استفاده از نوع عبارات مصطلح در علم اصول، بدان سبب بوده كه دانش‌پژوهان در اين علم، كم كم با عبارات قدما و علماى اين علم آشنا گردند و بتوانند بعد از اين كتاب، به ديگر كتاب‌هاى اصولى كه توسط علماى اين علم نگاشته شده مراجعه كنند.

    نكته ديگر اينكه زبانى كه در كتاب‌هاى علم اصول به كار رفته، اختصاص به مليتى خاص ندارد و علماى همه مليت‌ها، مانند ايرانى، افغانى، هندى و... از آن استفاده مى‌كنند و تا زمانى كه همه آنها با عربى جديد و مصطلح آشنا نگردند، نمى‌توان زبان اين علم را تغيير داد.

    كتاب حاضر، با عباراتى واضح و روشن مطالب را مطرح نموده است، اما براى شرح و فهم كامل مطالب اين كتاب، نياز به استاد است و چنان نيست كه بدون كمك استاد بتوان به عمق مطالب كتاب پى برد، زيرا كتاب حاضر يك كتاب درسى است، البته دانش‌پژوه مى‌تواند قبل از هر درس، همان مبحث را در حلقات قبل مطالعه نمايد.

    اين نكته، منشأ تفاوت ميان كتاب حاضر و ديگر كتاب‌هاى علم اصول است، زيرا در آن كتاب‌ها بعد از شرح استاد، باز هم عبارات واضح در معنا نيست، ولى مطالب در اين كتاب، بعد از شرح استاد به راحتى قابل دست‌يابى است و اين سبکی است كه كتاب‌هاى درسى امروزه از آن بهره‌مندند، به خلاف كتاب‌هاى درسى قديم.

    براى دست‌يابى به نظريات شهيد محمدباقرصدر در مسائل علم اصول، نمى‌توان به اين كتاب مراجعه كرد، چرا كه اين كتاب، يك كتاب درسى است، نه كتابى براى طرح ديدگاه‌هاى اصولى ايشان؛ بنابراین، براى دست‌يابى به نظريات اصولى مؤلف، مى‌توان به كتاب ديگر ايشان با عنوان «بحوث فى علم الأصول» مراجعه كرد.

    وضعيت كتاب

    در پايان هر جزء كتاب، فهرست همان جلد ذكر شده است.

    منابع مقاله

    متن و مقدمه كتاب.

    وابسته‌ها