دیوان هلالی جغتایی با شاه و درویش و صفات العاشقين او: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'نفيسي، سعيد' به 'نفیسی، سعید')
    (لینک درون متنی)
    خط ۳۲: خط ۳۲:
    }}  
    }}  


    '''دیوان هلالی جغتایی با شاه و درویش و صفات العاشقين او'''، مجموع غزلیات، قصاید، مقطعات، رباعیات و دو اثر شاه و درویش و صفات العاشقين هلالی استرآبادی است که در یک جلد، گرد آمده است. تصحیح، مقابله، مقدمه و فهرست این اثر از سعید نفیسی است.
    '''دیوان هلالی جغتایی با شاه و درویش و صفات العاشقين او'''، مجموع غزلیات، قصاید، مقطعات، رباعیات و دو اثر شاه و درویش و صفات العاشقين [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی استرآبادی]] است که در یک جلد، گرد آمده است. تصحیح، مقابله، مقدمه و فهرست این اثر از [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] است.


    در میان اشعار هلالی «غزلیات او درخور آن است که بیشتر در میان فارسى‎زبانان منتشر شود. دو مثنوى شاه و درویش و صفات العاشقين از نظر سخن‎سرایى و لطایف شعرى بیشتر درخور تحسین است تا از نظر مضامین و عشق را در آنها به‎صورت خاصى بیان کرده که چندان پسندیده اهل ادب نیست و از سیاق طبیعت منحرف و خارج است»<ref>ر.ک:  مقدمه مصحح، صفحه بیست‎ودو</ref>.
    در میان اشعار [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی]] «غزلیات او درخور آن است که بیشتر در میان فارسى‎زبانان منتشر شود. دو مثنوى شاه و درویش و صفات العاشقين از نظر سخن‎سرایى و لطایف شعرى بیشتر درخور تحسین است تا از نظر مضامین و عشق را در آنها به‎صورت خاصى بیان کرده که چندان پسندیده اهل ادب نیست و از سیاق طبیعت منحرف و خارج است»<ref>ر.ک:  مقدمه مصحح، صفحه بیست‎ودو</ref>.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    خط ۴۰: خط ۴۰:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    در مقدمه مصحح از هلالی و شعر او سخن به میان آمده؛ از جمله خاطرنشان شده که: «هلالى استرابادى قطعا یکى از بهترین غزل‎سرایان ایران و یکى از بزرگ‎ترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است»<ref>ر.ک: همان، صفحه پنج</ref>.
    در مقدمه مصحح از [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی]] و شعر او سخن به میان آمده؛ از جمله خاطرنشان شده که: «هلالى استرابادى قطعا یکى از بهترین غزل‎سرایان ایران و یکى از بزرگ‎ترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است»<ref>ر.ک: همان، صفحه پنج</ref>.


    «در کتاب شاه و درویش این بیت در صفت تیر انداختن شاه گفته:  
    «در کتاب شاه و درویش این بیت در صفت تیر انداختن شاه گفته:  
    '''استخوان را اگر نشان کردى
    '''استخوان را اگر نشان کردى'''
    تیر را مغز استخوان کردى'''
    تیر را مغز استخوان کردى
    در صفات العاشقين در نابینایى و پیر شدن زلیخا در فراق یوسف گوید:
    در صفات العاشقين در نابینایى و پیر شدن زلیخا در فراق یوسف گوید:
    '''غم پیرى سمن بر سنبلش ریخت
    '''غم پیرى سمن بر سنبلش ریخت'''
    ز آسیب خزان برگ گلش ریخت'''
    ز آسیب خزان برگ گلش ریخت
    '''سیه بادام او از جور ایام
    '''سیه بادام او از جور ایام'''
    شد از عین سفیدى مغز بادام'''
    شد از عین سفیدى مغز بادام
    و مثل این ابیات خوب او بسیار است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه شش</ref>.
    و مثل این ابیات خوب او بسیار است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه شش</ref>.
    تخلص هلالی در این ابیات واقع شده است:
     
    '''روزى که فلک نام مرا کرد هلالى
    تخلص [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی]] در این ابیات واقع شده است:
    می‎خواست که من مایل ابروى تو باشم'''
    '''روزى که فلک نام مرا کرد هلالى'''
    می‎خواست که من مایل ابروى تو باشم
    یا
    یا
    '''اى به ابروى تو مایل همه کس چون مه عید
    '''اى به ابروى تو مایل همه کس چون مه عید'''
    از هلالى چه عجب میل خم ابرویت'''
    از هلالى چه عجب میل خم ابرویت
    و
    و
    '''هرگز به‎جانب مه نو راست ننگرم
    '''هرگز به‎جانب مه نو راست ننگرم'''
    کز شوق ابرویت چو هلالى خمیده‎ام'''<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>.
    کز شوق ابرویت چو هلالى خمیده‎ام'''<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>.'''


    سعید نفیسی در مقدمه خویش، از قول عباس اقبال آشتیانی در مقدمه صفات العاشقين چاپ 1324ش، در تهران درباره دیوان و ابیات هلالی می‎نویسد: «دیوان وى نزدیک 2800 بیت دارد که بار نخست در 1281ق، به خط نستعلیق در کاپنور و بعد از آن مکرر در همان شهر به طبع رسیده است. مثنوى شاه و درویش او به ضمیمه سحر حلال اهلى شیرازى و یک عده رباعیات و اشعار از دیگران (در حاشیه) در سال 1321ق، در طهران چاپ شده. شاه و درویش هلالى را حمدى از شعراى عثمانى به ترکى ترجمه کرده و در سال 1870م، اته مستشرق معروف آلمانى آن را به زبان آلمانى نقل نموده و در لیپزیگ به طبع رسانده است. اختصاص عمده هلالى در شعر به غزلیات او بوده؛ به همین جهت ظاهرا وقتى عبداللّه هاتفى (متوفى به سال 927) خواهرزاده جامى و ناظم ظفرنامه تیمورى و فتوحات شاهى شاعر معاصر او به تعریض گفته بوده است که هلالى غزل‎گوست و از نظم مثنوى عاجز است، هلالى در مقدمه مثنوى شاه و درویش (بدون بردن اسم هاتفى که على‎قلى خان داغستانى در رياض الشعراء به آن تصریح کرده)، به این نکته اشاره می‎کند... از این تاریخ است که هلالى به نظم مثنوى پرداخته و ابتدا قصه شاه و درویش و پس از آن لیلى و مجنون و صفات العاشقين را ساخته است. صفات العاشقين او به بحر هزج مسدس است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست</ref>.
    [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] در مقدمه خویش، از قول عباس اقبال آشتیانی در مقدمه صفات العاشقين چاپ 1324ش، در تهران درباره دیوان و ابیات [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی]] می‎نویسد: «دیوان وى نزدیک 2800 بیت دارد که بار نخست در 1281ق، به خط نستعلیق در کاپنور و بعد از آن مکرر در همان شهر به طبع رسیده است. مثنوى شاه و درویش او به ضمیمه سحر حلال اهلى شیرازى و یک عده رباعیات و اشعار از دیگران (در حاشیه) در سال 1321ق، در طهران چاپ شده. شاه و درویش هلالى را حمدى از شعراى عثمانى به ترکى ترجمه کرده و در سال 1870م، اته مستشرق معروف آلمانى آن را به زبان آلمانى نقل نموده و در لیپزیگ به طبع رسانده است. اختصاص عمده هلالى در شعر به غزلیات او بوده؛ به همین جهت ظاهرا وقتى عبداللّه هاتفى (متوفى به سال 927) خواهرزاده جامى و ناظم ظفرنامه تیمورى و فتوحات شاهى شاعر معاصر او به تعریض گفته بوده است که هلالى غزل‎گوست و از نظم مثنوى عاجز است، هلالى در مقدمه مثنوى شاه و درویش (بدون بردن اسم هاتفى که على‎قلى خان داغستانى در رياض الشعراء به آن تصریح کرده)، به این نکته اشاره می‎کند... از این تاریخ است که هلالى به نظم مثنوى پرداخته و ابتدا قصه شاه و درویش و پس از آن لیلى و مجنون و صفات العاشقين را ساخته است. صفات العاشقين او به بحر هزج مسدس است...»<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست</ref>.


    هلالی جغتایی، «از اقسام مختلف شعر قطعا غزل را بهتر مى‎سرود و بیان بسیار لطیف و شورانگیز و روان و سلیس دارد. پس از آن در مثنوى بیش از اقسام دیگر زبردست بوده و قصاید وى چندان استادانه نیست»<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‎ودو</ref>.
    [[هلالي جغتايي، بدرالدين|هلالی جغتایی]]، «از اقسام مختلف شعر قطعا غزل را بهتر مى‎سرود و بیان بسیار لطیف و شورانگیز و روان و سلیس دارد. پس از آن در مثنوى بیش از اقسام دیگر زبردست بوده و قصاید وى چندان استادانه نیست»<ref>ر.ک: همان، صفحه بیست‎ودو</ref>.


    «چنان‎که در مقدمه مثنوى شاه و درویش (ص223-225) سروده، روزى در گردشگاهى یکى از شاعران معاصر که برخى مراد از آن هاتفى جامى شاعر معروف را دانسته‎اند، وى را سرزنش کرده که تنها در غزل دست دارد و در سرودن مثنوى ناتوان است. همین سبب شده است که وى به ساختن مثنویاتى آغاز کرده. نخست شاه و درویش را به وزن هفت گنبد نظامى سروده و گویا پس از آن صفات العاشقين را به وزن خسرو و شیرین نظامى نظم کرده و چنان می‎نماید که لیلى و مجنون را پس از آن سروده است»<ref>ر.ک: همان</ref>.
    «چنان‎که در مقدمه مثنوى شاه و درویش (ص223-225) سروده، روزى در گردشگاهى یکى از شاعران معاصر که برخى مراد از آن هاتفى جامى شاعر معروف را دانسته‎اند، وى را سرزنش کرده که تنها در غزل دست دارد و در سرودن مثنوى ناتوان است. همین سبب شده است که وى به ساختن مثنویاتى آغاز کرده. نخست شاه و درویش را به وزن هفت گنبد نظامى سروده و گویا پس از آن صفات العاشقين را به وزن خسرو و شیرین نظامى نظم کرده و چنان می‎نماید که لیلى و مجنون را پس از آن سروده است»<ref>ر.ک: همان</ref>.


    از غزلیات اوست:
    از غزلیات اوست:
    '''به چشم لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را
    '''به چشم لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را'''
    به ما هم گوشه چشمی که رسوا کرده‎ای ما را'''
    به ما هم گوشه چشمی که رسوا کرده‎ای ما را
    '''پس از مردن نخواهم سایه طوبی ولی خواهم
    '''پس از مردن نخواهم سایه طوبی ولی خواهم'''
    که روزی سایه بر خاکم فتد آن سروبالا را'''
    که روزی سایه بر خاکم فتد آن سروبالا را
    '''حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگل خندان
    '''حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگل خندان'''
    که از باد خزان آفت رسد گل‎های رعنا را'''
    که از باد خزان آفت رسد گل‎های رعنا را
    '''دلا، تا می‎توان امروز فرصت را غنیمت دان
    '''دلا، تا می‎توان امروز فرصت را غنیمت دان'''
    که در عالم نمی‎داند کسی احوال فردا را'''
    که در عالم نمی‎داند کسی احوال فردا را
    '''زلال خضر باشد خاک پایت، جای آن دارد
    '''زلال خضر باشد خاک پایت، جای آن دارد'''
    که ذوق خاک‎بوسی بر زمین آرد مسیحا را'''
    که ذوق خاک‎بوسی بر زمین آرد مسیحا را
    '''هلالی را چه حد آن که بر ماه رخت بیند
    '''هلالی را چه حد آن که بر ماه رخت بیند'''
    به عشق ناتمام او چه حاجت روی زیبا را'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>.
    به عشق ناتمام او چه حاجت روی زیبا را'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>.'''


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==

    نسخهٔ ‏۹ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۲۰

    ‏دیوان هلالی جغتایی با شاه و درویش و صفات العاشقين او
    دیوان هلالی جغتایی با شاه و درویش و صفات العاشقين او
    پدیدآوراننفیسی، سعید (مصحح) هلالي جغتايي، بدرالدين (سراينده)
    عنوان‌های دیگرديوان هلالي جغتائي با شاه درويش و صفات العاشقين او

    با شاه درويش و

    صفات العاشقين او

    ديوان
    ناشرکتابخانه سنايي
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1368ش ,
    موضوعشعر فارسي - قرن 10ق.
    زبانفارسي
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏PIR‎‏ ‎‏6187‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9‎‏

    دیوان هلالی جغتایی با شاه و درویش و صفات العاشقين او، مجموع غزلیات، قصاید، مقطعات، رباعیات و دو اثر شاه و درویش و صفات العاشقين هلالی استرآبادی است که در یک جلد، گرد آمده است. تصحیح، مقابله، مقدمه و فهرست این اثر از سعید نفیسی است.

    در میان اشعار هلالی «غزلیات او درخور آن است که بیشتر در میان فارسى‎زبانان منتشر شود. دو مثنوى شاه و درویش و صفات العاشقين از نظر سخن‎سرایى و لطایف شعرى بیشتر درخور تحسین است تا از نظر مضامین و عشق را در آنها به‎صورت خاصى بیان کرده که چندان پسندیده اهل ادب نیست و از سیاق طبیعت منحرف و خارج است»[۱].

    ساختار

    کتاب، مشتمل است بر: مقدمه مصحح، محتوای مطالب (اشعار) به‎ترتیب غزلیات، قصاید، مقطعات، رباعیات و دو اثر شاه و درویش و صفات العاشقين.

    گزارش محتوا

    در مقدمه مصحح از هلالی و شعر او سخن به میان آمده؛ از جمله خاطرنشان شده که: «هلالى استرابادى قطعا یکى از بهترین غزل‎سرایان ایران و یکى از بزرگ‎ترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است»[۲].

    «در کتاب شاه و درویش این بیت در صفت تیر انداختن شاه گفته: استخوان را اگر نشان کردى تیر را مغز استخوان کردى در صفات العاشقين در نابینایى و پیر شدن زلیخا در فراق یوسف گوید: غم پیرى سمن بر سنبلش ریخت ز آسیب خزان برگ گلش ریخت سیه بادام او از جور ایام شد از عین سفیدى مغز بادام و مثل این ابیات خوب او بسیار است...»[۳].

    تخلص هلالی در این ابیات واقع شده است: روزى که فلک نام مرا کرد هلالى می‎خواست که من مایل ابروى تو باشم یا اى به ابروى تو مایل همه کس چون مه عید از هلالى چه عجب میل خم ابرویت و هرگز به‎جانب مه نو راست ننگرم کز شوق ابرویت چو هلالى خمیده‎ام[۴].

    سعید نفیسی در مقدمه خویش، از قول عباس اقبال آشتیانی در مقدمه صفات العاشقين چاپ 1324ش، در تهران درباره دیوان و ابیات هلالی می‎نویسد: «دیوان وى نزدیک 2800 بیت دارد که بار نخست در 1281ق، به خط نستعلیق در کاپنور و بعد از آن مکرر در همان شهر به طبع رسیده است. مثنوى شاه و درویش او به ضمیمه سحر حلال اهلى شیرازى و یک عده رباعیات و اشعار از دیگران (در حاشیه) در سال 1321ق، در طهران چاپ شده. شاه و درویش هلالى را حمدى از شعراى عثمانى به ترکى ترجمه کرده و در سال 1870م، اته مستشرق معروف آلمانى آن را به زبان آلمانى نقل نموده و در لیپزیگ به طبع رسانده است. اختصاص عمده هلالى در شعر به غزلیات او بوده؛ به همین جهت ظاهرا وقتى عبداللّه هاتفى (متوفى به سال 927) خواهرزاده جامى و ناظم ظفرنامه تیمورى و فتوحات شاهى شاعر معاصر او به تعریض گفته بوده است که هلالى غزل‎گوست و از نظم مثنوى عاجز است، هلالى در مقدمه مثنوى شاه و درویش (بدون بردن اسم هاتفى که على‎قلى خان داغستانى در رياض الشعراء به آن تصریح کرده)، به این نکته اشاره می‎کند... از این تاریخ است که هلالى به نظم مثنوى پرداخته و ابتدا قصه شاه و درویش و پس از آن لیلى و مجنون و صفات العاشقين را ساخته است. صفات العاشقين او به بحر هزج مسدس است...»[۵].

    هلالی جغتایی، «از اقسام مختلف شعر قطعا غزل را بهتر مى‎سرود و بیان بسیار لطیف و شورانگیز و روان و سلیس دارد. پس از آن در مثنوى بیش از اقسام دیگر زبردست بوده و قصاید وى چندان استادانه نیست»[۶].

    «چنان‎که در مقدمه مثنوى شاه و درویش (ص223-225) سروده، روزى در گردشگاهى یکى از شاعران معاصر که برخى مراد از آن هاتفى جامى شاعر معروف را دانسته‎اند، وى را سرزنش کرده که تنها در غزل دست دارد و در سرودن مثنوى ناتوان است. همین سبب شده است که وى به ساختن مثنویاتى آغاز کرده. نخست شاه و درویش را به وزن هفت گنبد نظامى سروده و گویا پس از آن صفات العاشقين را به وزن خسرو و شیرین نظامى نظم کرده و چنان می‎نماید که لیلى و مجنون را پس از آن سروده است»[۷].

    از غزلیات اوست: به چشم لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را به ما هم گوشه چشمی که رسوا کرده‎ای ما را پس از مردن نخواهم سایه طوبی ولی خواهم که روزی سایه بر خاکم فتد آن سروبالا را حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگل خندان که از باد خزان آفت رسد گل‎های رعنا را دلا، تا می‎توان امروز فرصت را غنیمت دان که در عالم نمی‎داند کسی احوال فردا را زلال خضر باشد خاک پایت، جای آن دارد که ذوق خاک‎بوسی بر زمین آرد مسیحا را هلالی را چه حد آن که بر ماه رخت بیند به عشق ناتمام او چه حاجت روی زیبا را[۸].

    وضعیت کتاب

    فهرست نام‎های خاص در انتهای اثر ذکر شده است[۹]. در صفحه پایانی کتاب، لیست پنج اثر از آثار منتشرشده انتشارات کتابخانه سنائی ذکر شده است[۱۰].

    مصحح در تهیه متن کتاب به شش نسخه از دیوان هلالی رجوع کرده است[۱۱].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیست‎ودو
    2. ر.ک: همان، صفحه پنج
    3. ر.ک: همان، صفحه شش
    4. ر.ک: همان، صفحه نه
    5. ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست
    6. ر.ک: همان، صفحه بیست‎ودو
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: متن کتاب، ص2
    9. ر.ک: کتاب، ص331-334
    10. ر.ک: همان، ص335
    11. ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه بیست‎ودو - بیست‎وچهار

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها