رازی، محمد بن زکریا: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR00752.jpg|بندانگشتی|رازی، محمد بن زکریا‏]]
    [[پرونده:NUR00752.jpg|بندانگشتی|رازی، محمد بن زکریا‏]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|رازی، محمد بن زکریا‏
    ! نام!! data-type="authorName" |رازی، محمد بن زکریا‏
    |-
    |-
    |نام‎های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| محمد بن زکریای رازی
    | data-type="authorOtherNames" | محمد بن زکریای رازی


    ابوبكر محمد بن زكرياى رازى
    ابوبكر محمد بن زكرياى رازى
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |زکریای رازی
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |اول شعبان 251ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |ری
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|313 ق
    | data-type="authorDeathDate" |5 شعبان 313ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |[[ابوزید احمد بلخی]]
     
    [[ابوالعباس ایران‌شهری]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    | data-type="authorWritings" |
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف  
    |کد مؤلف  
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE00752AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00752AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    '''ابوبكر [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]] '''، يكى از اثرگذارترين پزشکان در گستره‌ى دانش پزشکى اسلامى است. رازى اين شهرت و افتخار را در حال حاضر و يا طى دو سه سده‌ى گذشته كه شناسايى و بررسى نقش پزشکى و پزشکان اسلامى در غرب و به‌وسيله‌ى خاورشناسان آغاز گشته، به دست نياورده است. وى از آغاز دوران زندگى و مدت كوتاهى پس از آن مشهور شده بود. دليل اين گفته، فهرستى است كه يكى ديگر از بزرگ‌ترين دانشمندان اسلامى، [[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان محمد بن احمد بيرونى]]
    '''ابوبكر محمد بن زكرياى رازى '''(251-313ق)، طبیب، کیمیادان و فیلسوف قرن سوم و چهارم.


    تقريبا يك سده پس از زندگى رازى فراهم آورده است. علاقه‌ى وافر بيرونى به رازى و اينكه وى خود را از پيروان او مى‌دانسته، با مطالعه كتاب «فهرست كتاب‌هاى محمد بن زكرياى رازى» بيرونى روشن مى‌شود. امروزه بخش اعظم دانسته‌هاى ما درباره‌ى رازى نيز از طريق نوشته‌هاى بيرونى به دست آمده است.
    == ولادت ==
     نام وی محمد و کنیه‌اش ابوبکر بود. از زندگی رازی اطلاع چندانی در دست نیست، اما به استناد گزارش ابوریحان بیرونی، «رازى در اول شعبان 251، در رى به دنيا آمد


    به نوشته‌ى بيرونى، «رازى در اول شعبان 251، در رى به دنيا آمد. به كار كيميا اشتغال داشت، هيچ‌گاه از خواندن غافل نمى‌شد و كتاب خود را بر ديوار تكيه مى‌داد تا هرگاه هنگام خواندن به خواب رفت با صداى افتادن كتاب از خواب بيدار شده و خواندن را ادامه دهد. كار با آتش و پرداختن به تحقيقات شيميايى كه بوى تند مواد شيميايى را با خود داشت و همچنين مطالعه شبانه‌روزى، موجب بيمارى چشمان او شد. وى براى درمان چشمان خود به پزشکى پرداخت و پزشکى بزرگ و كارآمد شد، رازى در پايان عمر چشمانش آب آورد و به يكى از شاگردانش كه از طبرستان براى درمان چشمان او آمده بود، به دليل دردهايى كه اين درمان در پى داشت، اجازه‌ى ادامه‌ى مداوا نداد. پس از اين بيمارى چندان نزيست و در زادگاه خود، شهر رى در 5 شعبان 313 در 62 سالگى درگذشت»<ref>[[ابوریحان بیرونی، محمد بن احمد|ابوريحان بيرونى]]، فهرست كتاب‌هاى رازى و نام‌هاى كتاب‌هاى بيرونى، ترجمه و چاپ [[محقق، مهدی|مهدى محقق]]، تهران: 1371ش، صص 4 - 5</ref>
    == تحصیلات ==
    ظاهراً از کودکی به علوم عقلی و ادبی علاقه‌مند بود و بنابر منابع، در جوانی شعر می‌گفت و عود نیز می‌نواخت، اما پس از چهل‌سالگی و روی‌آوردن به فلسفه و طب آنها را رها کرد. به گفتة برخی، رازی در جوانی به زرگری و صرافی مشغول بود و لقب صیرفی او به همین شغل اشاره دارد.  


    اين خلاصه‌اى اجمالى از زندگى رازى است كه بيرونى آن را نقل كرده است.
    رازی از طریق همین شغل به علم کیمیا گرایش یافت و براثر اشتغال به آن و نزدیکی با آتش و بوهای تند، به بیماری چشم دچار گردید؛ وقتی برای معالجه به طبیب مراجعه کرد، علم طب را اصیل‌تر از کیمیا یافت و به طب پرداخت و چنان در آن پیشرفت کرد که بسیاری از جمله امرا و بزرگان او را برای طبابت نزد خود می‌خواندند. به نظر می‌رسد، شهرت رازی در طب به بعد از چهل‌سالگی او برمی‌گردد، اما پیش از آن نیز در سی‌ و چندسالگی به بغداد رفته بود و در آنجا به آموختن طب و نیز طبابت در بیمارستان اشتغال داشت و پس از آن در بیمارستانهایی در ری و بغداد عهده‌دار ریاست شد.


    بيرونى در ادامه، نام 184 كتاب از آثار رازى را در 11 دسته، شامل كتاب‌هاى پزشکى، آثارى در طبیعیات، منطقيات، رياضيات و نجوم، تفسيرها و تلخيص‌هايى بر آثار ديگران، آثار فلسفى، مابعدالطبيعه، الهيات، كيميا و آثار كفريات و فنون گوناگون برشمرده است.<ref>همان، صص 5 - 15</ref>با گذشت ايام، آگاهى‌هاى ديگرى نيز از زندگى رازى در آثار و نوشته‌هاى ديگران راه يافت. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، بزرگ فهرست‌شناس و زندگى‌نامه‌نويس اسلامى، افزوده است كه او به شهرهاى گوناگون سفر و با نويسندگان و دانشمندان بسيارى نامه‌نگارى كرده است.<ref>[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، فهرست، چاپ محمدرضا تجدد، تهران: 1350ش، صص 9 - 356</ref>[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] همچنين خود فهرستى از آثار رازى را برشمرده كه اگرچه به جامعيت فهرست بيرونى نمى‌رسد، ولى چند كتاب در آن وجود دارد كه در فهرست بيرونى نيامده است.<ref>همان جا</ref>
    == اساتید ==
    درباره استادان رازی اختلاف نظر هست. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ‌ندیم]] شخصی به نام بلخی را استاد رازی خوانده و در ادامه به شرح حال شهید بلخی (متوفی ۳۲۵) پرداخته و نوشته، رازی با بلخی مناظراتی داشته‌است و آن دو کتابهایی در رد و نقض یکدیگر نوشته‌اند. جز شهید بلخی، [[ابوالقاسم بلخی]] و [[ابوزید احمد بن سهل بلخی]] (متوفی ۳۲۲) نیز معاصر رازی بوده‌اند و از عنوان برخی از آثار رازی برمی‌آید که وی با این دو تن نیز آشنا بوده‌است. به دلیل شهرت [[ابوزید احمد بلخی]] در فلسفه، برخی محققان احتمال می‌دهند که رازی به واسطه او با فلسفه یونان آشنا شده باشد.
     
    به نوشته [[ناصر خسرو]]، [[ابوالعباس ایران‌شهری]] دیگر استاد رازی بوده و ظاهراً رازی از طریق او با افکار مانوی آشنا شده است. به گزارش برخی منابع، استاد رازی در طب علیبن رَبَّن طبری*، مؤلف ''فردوس الحکمة فی الطب''، بوده است.
     
    درباره شاگردان رازی نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. گفته شده است، یحیی بن عَدی، فیلسوف و مترجم قرن سوم و چهارم، روش فلسفی رازی را داشته و طب و منطق را نزد او خوانده است. به‌ گزارش منابع، ابوالقاسم مَغانِمی، ابن قارِن رازی و ابوغانم طبیب از دیگر شاگردان رازی در طب بوده‌اند.
     
    رازی با امرای سامانی مناسبات خوبی داشت، چنانکه کتاب ''المنصوری فی الطب'' را به نام منصوربن اسحاقبن احمدبن اسد، حاکم ری، تألیف و به او تقدیم کرد و نیز کتابی با نام ''الطب الملوکی'' نگاشت و آن را به حاکم طبرستان اهدا کرد. محمدبن زکریا در بغداد نیز از حمایت حاکمان عباسی بهره می‌برد و در دوران مکتفی ریاست بیمارستانی را در بغداد به عهده داشت. رازی در دوران حیات خود و پس از آن شهرت فراوان یافت و شرح حال نگاران از او با عناوینی چون یگانه عصر، جالینوس عرب، و طبیب مسلمانان یاد کرده‌اند. هرچند، او به جهت آرای فلسفی و الهیاتی‌اش از همان ابتدا مخالفان فراوانی نیز داشت. به همین دلیل، ابوریحان بیرونی از پیروی وی برائت جسته، ابن سینا او را «متکلف فضولی» خوانده و ابن صاعد اندلسی نیز وی را به سبب مخالفت با آرای ارسطو و گرایش به مذهب اهل شرک، ثنویت، براهمه و صابئین تقبیح کرده‌است. قفطی (همانجا) نیز اضطراب در رأی، تقلید آرای نادرست و انتحال مذاهب زشت را به وی نسبت داده ‌‌‌‌‌است.
     
    == وفات ==
    رازی در همه عمر، پیوسته به خواندن و نوشتن اشتغال داشت و در اواخر عمر نابینا شد. درباره سال و محل درگذشت او اختلاف هست، اما بنابر مشهور، رازی در ۳۱۱ یا ۳۱۳ در بغداد یا ری درگذشت. هرچند، گزارشهای دیگری مبنی بر زنده بودن او تا دوران ابن عمید (متوفی ۳۶۰)، وزیر آل بویه، وجود دارد و گفته می‌شود رازی کتاب ''الحاوی فی الطب''* را به او تقدیم کرده‌است. براین اساس، وفات وی را ۳۲۰ نیز گزارش کرده‌اند.
     
    == آثار ==
    بيرونى، نام 184 كتاب از آثار رازى را در 11 دسته، شامل كتاب‌هاى پزشکى، آثارى در طبیعیات، منطقيات، رياضيات و نجوم، تفسيرها و تلخيص‌هايى بر آثار ديگران، آثار فلسفى، مابعدالطبيعه، الهيات، كيميا و آثار كفريات و فنون گوناگون برشمرده است.<ref>همان، صص 5 - 15</ref>با گذشت ايام، آگاهى‌هاى ديگرى نيز از زندگى رازى در آثار و نوشته‌هاى ديگران راه يافت. [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، بزرگ فهرست‌شناس و زندگى‌نامه‌نويس اسلامى، افزوده است كه او به شهرهاى گوناگون سفر و با نويسندگان و دانشمندان بسيارى نامه‌نگارى كرده است.<ref>[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]]، فهرست، چاپ محمدرضا تجدد، تهران: 1350ش، صص 9 - 356</ref>[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] همچنين خود فهرستى از آثار رازى را برشمرده كه اگرچه به جامعيت فهرست بيرونى نمى‌رسد، ولى چند كتاب در آن وجود دارد كه در فهرست بيرونى نيامده است.<ref>همان جا</ref>


    گزارش [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] نيز حاوى آگاهى‌هايى است كه ديگران ذكرى از آن نكرده‌اند، از جمله آنكه رازى در شعر و شاعرى نيز دستى داشته است.<ref>[[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]]، عيون الأنباء في طبقات الأطباء، چاپ آگوست مولر، قاهره: 1885م، ص 310</ref>[[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] همچنين دو بيت از اشعار رازى را به عربى ضبط كرده است.<ref>همان، ص 315</ref>
    گزارش [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] نيز حاوى آگاهى‌هايى است كه ديگران ذكرى از آن نكرده‌اند، از جمله آنكه رازى در شعر و شاعرى نيز دستى داشته است.<ref>[[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]]، عيون الأنباء في طبقات الأطباء، چاپ آگوست مولر، قاهره: 1885م، ص 310</ref>[[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] همچنين دو بيت از اشعار رازى را به عربى ضبط كرده است.<ref>همان، ص 315</ref>
    خط ۵۱: خط ۶۸:
    در سده‌ى پنجم هجرى، [[ذهبى]]، تاريخ‌نگار نامدار نوشته است كه رازى به بصره نيز سفر كرده است. [[ذهبى]] همچنين به اشتغال رازى در بيمارستانى در رى و سرپرستى بيمارستان بغداد در زمان خلافت مكتفى باللّه، به هنگام اقامتش در بغداد اشاره كرده است.<ref>محمد بن احمد [[ذهبى]]، العبر في خبر من غبر، چاپ فؤاد سيد، كويت: 61 - 1960، ج 14، ص 354</ref>سفر به بغداد در زمان زندگى رازى پديده‌اى خلاف انتظار نبود؛ زيرا در سده‌هاى سوم تا ششم هجرى، بغداد كانون علم و دانش اسلامى به‌شمار مى‌آمد. اين بخش از زندگى رازى (سفرش به بغداد و اقامتش در آنجا) را مى‌توان با زندگى ديگر دانشمند ايرانى و مسلمان؛ يعنى ابوالوفاى بوزجانى، رياضى‌دان و ستاره‌شناس نامى سده‌ى چهارم هجرى مقايسه كرد كه او نيز پس از مدتى زندگى در زادگاه خود، بوزجان (تربت جام امروزى) به بغداد سفر كرد و آنجا زيست.
    در سده‌ى پنجم هجرى، [[ذهبى]]، تاريخ‌نگار نامدار نوشته است كه رازى به بصره نيز سفر كرده است. [[ذهبى]] همچنين به اشتغال رازى در بيمارستانى در رى و سرپرستى بيمارستان بغداد در زمان خلافت مكتفى باللّه، به هنگام اقامتش در بغداد اشاره كرده است.<ref>محمد بن احمد [[ذهبى]]، العبر في خبر من غبر، چاپ فؤاد سيد، كويت: 61 - 1960، ج 14، ص 354</ref>سفر به بغداد در زمان زندگى رازى پديده‌اى خلاف انتظار نبود؛ زيرا در سده‌هاى سوم تا ششم هجرى، بغداد كانون علم و دانش اسلامى به‌شمار مى‌آمد. اين بخش از زندگى رازى (سفرش به بغداد و اقامتش در آنجا) را مى‌توان با زندگى ديگر دانشمند ايرانى و مسلمان؛ يعنى ابوالوفاى بوزجانى، رياضى‌دان و ستاره‌شناس نامى سده‌ى چهارم هجرى مقايسه كرد كه او نيز پس از مدتى زندگى در زادگاه خود، بوزجان (تربت جام امروزى) به بغداد سفر كرد و آنجا زيست.


    == برخى از كتب رازى در پزشکى به قرار ذيل است==
    برخى از كتب رازى در پزشکى به قرار ذيل است
     
     
    #الحاوي يا الجامع الكبير: الحاوى بزرگ‌ترين دانش‌نامه‌ى پزشکى است كه در آن نظريه‌هاى پزشکان پيش از رازى گردآورى شده است.
    #الحاوي يا الجامع الكبير: الحاوى بزرگ‌ترين دانش‌نامه‌ى پزشکى است كه در آن نظريه‌هاى پزشکان پيش از رازى گردآورى شده است.
    #الكناش المنصوري: اين كتاب پس از الحاوى مهم‌ترين اثر پزشکى رازى به شمار مى‌آيد. رازى اين كتاب را به نام ابوصالح منصور بن اسحاق بن احمد بن اسد، والى رى، نام نهاده است. او در اين كتاب كه به طب منصورى پرآوازه شده، مفاهيم پايه‌ى پزشکى را در ده مقاله آورده است. مقاله‌ى نهم اين كتاب، با عنوان «درباره‌ى درمان همه‌ى بيمارى‌ها از فرق سر تا نوك پا»، بيشتر مورد توجه بوده و در اروپا به‌صورت جداگانه نيز به چاپ رسيده و شرح‌هاى گوناگونى بر آن نوشته شده است.
    #الكناش المنصوري: اين كتاب پس از الحاوى مهم‌ترين اثر پزشکى رازى به شمار مى‌آيد. رازى اين كتاب را به نام ابوصالح منصور بن اسحاق بن احمد بن اسد، والى رى، نام نهاده است. او در اين كتاب كه به طب منصورى پرآوازه شده، مفاهيم پايه‌ى پزشکى را در ده مقاله آورده است. مقاله‌ى نهم اين كتاب، با عنوان «درباره‌ى درمان همه‌ى بيمارى‌ها از فرق سر تا نوك پا»، بيشتر مورد توجه بوده و در اروپا به‌صورت جداگانه نيز به چاپ رسيده و شرح‌هاى گوناگونى بر آن نوشته شده است.
    خط ۶۸: خط ۸۳:


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references/>
    <references />
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    [https://rch.ac.ir/article/Details?id=13363 ر.ک دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «رازی، محمد بن زکریا»، ج19، طيبه كرمى /فرید قاسملو/ محمد صدر/ محمد جوهرچى/عبداللّه صلواتى و گروه فلسفه]


    برگرفته از ديباچه كتاب الحاوي في الطب (ترجمه كتاب چهارم در بيمارى‌هاى شش)، به قلم دكتر [[ولایتی، علی‌اکبر|على‌اكبر ولايتى]]، صفحه 1 و 2.
    برگرفته از ديباچه كتاب الحاوي في الطب (ترجمه كتاب چهارم در بيمارى‌هاى شش)، به قلم دكتر [[ولایتی، علی‌اکبر|على‌اكبر ولايتى]]، صفحه 1 و 2.

    نسخهٔ ‏۴ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۲۷

    رازی، محمد بن زکریا‏
    نام رازی، محمد بن زکریا‏
    نام‎های دیگر محمد بن زکریای رازی

    ابوبكر محمد بن زكرياى رازى

    نام پدر زکریای رازی
    متولد اول شعبان 251ق
    محل تولد ری
    رحلت 5 شعبان 313ق
    اساتید ابوزید احمد بلخی

    ابوالعباس ایران‌شهری

    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE00752AUTHORCODE

    ابوبكر محمد بن زكرياى رازى (251-313ق)، طبیب، کیمیادان و فیلسوف قرن سوم و چهارم.

    ولادت

     نام وی محمد و کنیه‌اش ابوبکر بود. از زندگی رازی اطلاع چندانی در دست نیست، اما به استناد گزارش ابوریحان بیرونی، «رازى در اول شعبان 251، در رى به دنيا آمد

    تحصیلات

    ظاهراً از کودکی به علوم عقلی و ادبی علاقه‌مند بود و بنابر منابع، در جوانی شعر می‌گفت و عود نیز می‌نواخت، اما پس از چهل‌سالگی و روی‌آوردن به فلسفه و طب آنها را رها کرد. به گفتة برخی، رازی در جوانی به زرگری و صرافی مشغول بود و لقب صیرفی او به همین شغل اشاره دارد.

    رازی از طریق همین شغل به علم کیمیا گرایش یافت و براثر اشتغال به آن و نزدیکی با آتش و بوهای تند، به بیماری چشم دچار گردید؛ وقتی برای معالجه به طبیب مراجعه کرد، علم طب را اصیل‌تر از کیمیا یافت و به طب پرداخت و چنان در آن پیشرفت کرد که بسیاری از جمله امرا و بزرگان او را برای طبابت نزد خود می‌خواندند. به نظر می‌رسد، شهرت رازی در طب به بعد از چهل‌سالگی او برمی‌گردد، اما پیش از آن نیز در سی‌ و چندسالگی به بغداد رفته بود و در آنجا به آموختن طب و نیز طبابت در بیمارستان اشتغال داشت و پس از آن در بیمارستانهایی در ری و بغداد عهده‌دار ریاست شد.

    اساتید

    درباره استادان رازی اختلاف نظر هست. ابن ‌ندیم شخصی به نام بلخی را استاد رازی خوانده و در ادامه به شرح حال شهید بلخی (متوفی ۳۲۵) پرداخته و نوشته، رازی با بلخی مناظراتی داشته‌است و آن دو کتابهایی در رد و نقض یکدیگر نوشته‌اند. جز شهید بلخی، ابوالقاسم بلخی و ابوزید احمد بن سهل بلخی (متوفی ۳۲۲) نیز معاصر رازی بوده‌اند و از عنوان برخی از آثار رازی برمی‌آید که وی با این دو تن نیز آشنا بوده‌است. به دلیل شهرت ابوزید احمد بلخی در فلسفه، برخی محققان احتمال می‌دهند که رازی به واسطه او با فلسفه یونان آشنا شده باشد.

    به نوشته ناصر خسرو، ابوالعباس ایران‌شهری دیگر استاد رازی بوده و ظاهراً رازی از طریق او با افکار مانوی آشنا شده است. به گزارش برخی منابع، استاد رازی در طب علیبن رَبَّن طبری*، مؤلف فردوس الحکمة فی الطب، بوده است.

    درباره شاگردان رازی نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. گفته شده است، یحیی بن عَدی، فیلسوف و مترجم قرن سوم و چهارم، روش فلسفی رازی را داشته و طب و منطق را نزد او خوانده است. به‌ گزارش منابع، ابوالقاسم مَغانِمی، ابن قارِن رازی و ابوغانم طبیب از دیگر شاگردان رازی در طب بوده‌اند.

    رازی با امرای سامانی مناسبات خوبی داشت، چنانکه کتاب المنصوری فی الطب را به نام منصوربن اسحاقبن احمدبن اسد، حاکم ری، تألیف و به او تقدیم کرد و نیز کتابی با نام الطب الملوکی نگاشت و آن را به حاکم طبرستان اهدا کرد. محمدبن زکریا در بغداد نیز از حمایت حاکمان عباسی بهره می‌برد و در دوران مکتفی ریاست بیمارستانی را در بغداد به عهده داشت. رازی در دوران حیات خود و پس از آن شهرت فراوان یافت و شرح حال نگاران از او با عناوینی چون یگانه عصر، جالینوس عرب، و طبیب مسلمانان یاد کرده‌اند. هرچند، او به جهت آرای فلسفی و الهیاتی‌اش از همان ابتدا مخالفان فراوانی نیز داشت. به همین دلیل، ابوریحان بیرونی از پیروی وی برائت جسته، ابن سینا او را «متکلف فضولی» خوانده و ابن صاعد اندلسی نیز وی را به سبب مخالفت با آرای ارسطو و گرایش به مذهب اهل شرک، ثنویت، براهمه و صابئین تقبیح کرده‌است. قفطی (همانجا) نیز اضطراب در رأی، تقلید آرای نادرست و انتحال مذاهب زشت را به وی نسبت داده ‌‌‌‌‌است.

    وفات

    رازی در همه عمر، پیوسته به خواندن و نوشتن اشتغال داشت و در اواخر عمر نابینا شد. درباره سال و محل درگذشت او اختلاف هست، اما بنابر مشهور، رازی در ۳۱۱ یا ۳۱۳ در بغداد یا ری درگذشت. هرچند، گزارشهای دیگری مبنی بر زنده بودن او تا دوران ابن عمید (متوفی ۳۶۰)، وزیر آل بویه، وجود دارد و گفته می‌شود رازی کتاب الحاوی فی الطب* را به او تقدیم کرده‌است. براین اساس، وفات وی را ۳۲۰ نیز گزارش کرده‌اند.

    آثار

    بيرونى، نام 184 كتاب از آثار رازى را در 11 دسته، شامل كتاب‌هاى پزشکى، آثارى در طبیعیات، منطقيات، رياضيات و نجوم، تفسيرها و تلخيص‌هايى بر آثار ديگران، آثار فلسفى، مابعدالطبيعه، الهيات، كيميا و آثار كفريات و فنون گوناگون برشمرده است.[۱]با گذشت ايام، آگاهى‌هاى ديگرى نيز از زندگى رازى در آثار و نوشته‌هاى ديگران راه يافت. ابن نديم، بزرگ فهرست‌شناس و زندگى‌نامه‌نويس اسلامى، افزوده است كه او به شهرهاى گوناگون سفر و با نويسندگان و دانشمندان بسيارى نامه‌نگارى كرده است.[۲]ابن نديم همچنين خود فهرستى از آثار رازى را برشمرده كه اگرچه به جامعيت فهرست بيرونى نمى‌رسد، ولى چند كتاب در آن وجود دارد كه در فهرست بيرونى نيامده است.[۳]

    گزارش ابن ابى‌اصيبعه نيز حاوى آگاهى‌هايى است كه ديگران ذكرى از آن نكرده‌اند، از جمله آنكه رازى در شعر و شاعرى نيز دستى داشته است.[۴]ابن ابى‌اصيبعه همچنين دو بيت از اشعار رازى را به عربى ضبط كرده است.[۵]

    مفصل‌ترين گزارش از آثار رازى نيز توسط ابن ابى‌اصيبعه نوشته شده است. او فهرستى از آثار رازى را برشمرده كه شمار آن‌ها به 238 عنوان مى‌رسد[۶]اين بيشترين تعداد كتاب است كه نویسنده‌اى از رازى گزارش كرده است.

    در طول تاريخ، رازى به لقب‌هاى بسيارى ملقب شده است كه نشانه‌ى اوج عظمت و اهميت او است. براى نمونه او را جالینوس عرب[۷]، فيلسوف عرب[۸]، طبيب مارستانى يا بيمارستانى[۹]، طبيب مسلمانان[۱۰]و علامه در علوم اوايل[۱۱]ناميده‌اند كه ناظر به وسعت نظر او در علوم گوناگون مانند پزشکى و طبیعیات و فلسفه است. بيرونى، اشاره به سفرهاى متعدد رازى كرده است (بيرونى، پيشين). به نظر مى‌رسد رازى در حدود 30 سالگى به بغداد رفته باشد[۱۲]، سپس به رى بازگشته، مدتى در آنجا زيسته و دوباره به بغداد برگشته، بار ديگر به رى بازگشته و سرانجام همان جا درگذشته است.[۱۳]

    در سده‌ى پنجم هجرى، ذهبى، تاريخ‌نگار نامدار نوشته است كه رازى به بصره نيز سفر كرده است. ذهبى همچنين به اشتغال رازى در بيمارستانى در رى و سرپرستى بيمارستان بغداد در زمان خلافت مكتفى باللّه، به هنگام اقامتش در بغداد اشاره كرده است.[۱۴]سفر به بغداد در زمان زندگى رازى پديده‌اى خلاف انتظار نبود؛ زيرا در سده‌هاى سوم تا ششم هجرى، بغداد كانون علم و دانش اسلامى به‌شمار مى‌آمد. اين بخش از زندگى رازى (سفرش به بغداد و اقامتش در آنجا) را مى‌توان با زندگى ديگر دانشمند ايرانى و مسلمان؛ يعنى ابوالوفاى بوزجانى، رياضى‌دان و ستاره‌شناس نامى سده‌ى چهارم هجرى مقايسه كرد كه او نيز پس از مدتى زندگى در زادگاه خود، بوزجان (تربت جام امروزى) به بغداد سفر كرد و آنجا زيست.

    برخى از كتب رازى در پزشکى به قرار ذيل است

    1. الحاوي يا الجامع الكبير: الحاوى بزرگ‌ترين دانش‌نامه‌ى پزشکى است كه در آن نظريه‌هاى پزشکان پيش از رازى گردآورى شده است.
    2. الكناش المنصوري: اين كتاب پس از الحاوى مهم‌ترين اثر پزشکى رازى به شمار مى‌آيد. رازى اين كتاب را به نام ابوصالح منصور بن اسحاق بن احمد بن اسد، والى رى، نام نهاده است. او در اين كتاب كه به طب منصورى پرآوازه شده، مفاهيم پايه‌ى پزشکى را در ده مقاله آورده است. مقاله‌ى نهم اين كتاب، با عنوان «درباره‌ى درمان همه‌ى بيمارى‌ها از فرق سر تا نوك پا»، بيشتر مورد توجه بوده و در اروپا به‌صورت جداگانه نيز به چاپ رسيده و شرح‌هاى گوناگونى بر آن نوشته شده است.
    3. كتاب الجدرى و الحصبة: اين كتاب، كهن‌ترين و مهم‌ترين كتابى است كه پيرامون آبله و سرخك نوشته شده است. رازى نخستين پزشکى است كه اين دو بيمارى را دو بيمارى جداگانه دانسته و شيوه‌ى نگارش آن به اندازه‌اى با اصول علمى امروزى هم‌خوانى دارد كه برخى از پژوهشگران تاريخ پزشکى، از جمله نوبرگر در كتاب تاريخ پزشکى خود، آن را برجسته‌ترين خدمت فرهنگ اسلامى به علم پزشکى دانسته‌اند.
    4. تقاسيم العلل: كتاب تقسيم‌هاى بيمارى‌ها، گونه‌اى فرهنگ پزشکى است كه بيمارى‌ها و چگونگى درمان آن‌ها چكيده‌وار در آن آمده است. اين كتاب را نيز جرالد كرمونيايى به لاتين ترجمه كرده است.
    5. من لا يحضره الطبيب: چنان‌كه از نام اين كتاب برمى‌آيد، براى كسى نوشته شده است كه به پزشک دسترسى ندارد. شيخ صدوق كه عنوان اين كتاب را پسنديده بود، كتابى با نام «من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه» در فقه شيعى نوشته است.
    6. دفع مضار الأغذية: اين كتاب درباره‌ى جلوگيرى از زيان غذاهاست و عبدالعلى نائينى آن را به فارسى ترجمه و با عنوان بهداشت غذايى منتشر كرده است.
    7. في محنة الطبيب و كيف ينبغي أن يكون: كتابى در چگونكى آزمايش كردن پزشکان و اينكه يك پزشک چگونه بايد باشد.
    8. المرشد: كتاب راهنما كه با نام الفصول نيز شناخته مى‌شود، چكيده‌ى دانش پزشکى است.
    9. الأدوية المسهلة الموجود في كل مكان: اين كتاب پيرامون داروهاى آسان‌يافتنى است كه در هر جايى وجود دارند.
    10. القرابازين: رازى دو كتاب با اين نام دارد كه يكى، كبير (بزرگ) و ديگرى، صغير (كوچك) ناميده مى‌شود. اين كتاب‌ها پيرامون داروهايى هستند كه پزشکان بايد با آن‌ها آشنا باشند.

    ديگر كتاب‌هاى برجسته‌ى رازى در پزشکى عبارتند از: أطمعة المرضى (غذاى بيماران)؛ برء الساعة (فوريت‌هاى پزشکى)؛ كتابه في تولد الحصاة (كتاب او در پديد آمدن سنگ‌ريزه)؛ كتابه في القولنج (كتاب او در درد رودكان)؛ كتابه في النقرس و أوجاع المفاصل (كتاب او در درد پا و مفصل‌ها)؛ الطب الملوكي (پزشکى شاهانه)؛ في العلة التي صار الخريف ممرضا (در چرايى آنكه پاييز بيمارى‌آور است)؛ في العلة التي تحدث الورم و الزكام في رؤوس الناس وقت الورد (در علت آنكه ورم و زكام در سر مردم هنگام گل سرخ عارض مى‌گردد)؛ تقديم الفاكهة قبل الطعام و تأخير منه (خوردن ميوه پيش از غذا و پس از آن)؛ في العلة التي لها ينجح جهال الأطباء و العوام و النساء أكثر من العلماء (در علت آنكه طبيبان نادان و عامه‌ى مردم و زنان، بيش از طبيبان دانشمند توفيق مى‌يابند) و...

    پانويس

    1. همان، صص 5 - 15
    2. ابن نديم، فهرست، چاپ محمدرضا تجدد، تهران: 1350ش، صص 9 - 356
    3. همان جا
    4. ابن ابى‌اصيبعه، عيون الأنباء في طبقات الأطباء، چاپ آگوست مولر، قاهره: 1885م، ص 310
    5. همان، ص 315
    6. همان، صص 21 - 316
    7. همان، ص 311؛ عمررضا كحاله، معجم المؤلفين، دمشق: 61 - 1957، ج 10، ص 6
    8. ابوالقاسم مجريطى، غاية الحكيم و أحق النتيجتين بالتقيم، چاپ هلمون ريتر، هامبورگ: 1927، ص 144
    9. ابن جلجل، طبقات الأطباء و الحكماء، چاپ فؤاد سيد، قاهره: 1955، ص 77
    10. على بن يوسف قفطى، تاريخ الحكماء، چاپ گوليوس ليپرت، چاپ افست بغداد: 1971، ص 271
    11. ابن تغرى بردى، النجوم الزاهرة في أخبار مصر و القاهرة، قاهره: 69 - 1348ق، ج 3، ص 209
    12. فؤاد سزگين، تاريخ نگارش‌هاى عربى، جلد سوم: پزشکى، داروسازى، جانورشناسى، دامپزشکى، چاپخانه كتاب ايران، تهران: 1382ش، ج 3، ص 274
    13. همان جا
    14. محمد بن احمد ذهبى، العبر في خبر من غبر، چاپ فؤاد سيد، كويت: 61 - 1960، ج 14، ص 354

    منابع مقاله

    ر.ک دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «رازی، محمد بن زکریا»، ج19، طيبه كرمى /فرید قاسملو/ محمد صدر/ محمد جوهرچى/عبداللّه صلواتى و گروه فلسفه

    برگرفته از ديباچه كتاب الحاوي في الطب (ترجمه كتاب چهارم در بيمارى‌هاى شش)، به قلم دكتر على‌اكبر ولايتى، صفحه 1 و 2.


    وابسته‌ها


    السیره الفلسفیه

    الشكوك للرازي علی كلام فاضل الأطباء جالينوس في الكتب التي نسبت اليه

    القولنج

    الحاوي في الطب

    تقاسیم العلل (کتاب التقسیم و التشجیر)

    المدخل الی صناعه الطب (ایساغوجی)

    مجموعه رسائل طبی محمد بن زکریای رازی

    منافع الأغذية و دفع مضارها

    مقالة في نقرس

    الأبدال

    برء الساعة (بهبود آنی)

    طبیب من لا طبیب له

    منافع الأغذیة و دفع مضارها

    ثلاث رسائل في الطب العربي الإسلامي (الرازی - ماسویه - ابن سینا)

    ترجمه کتاب الجدری و الحصبه (آبله و سرخک)

    مجلة معهد المخطوطات العربية / نوع اثر: نشريه

    سه رساله در طب (تدبیر الصبیان، في الجنین و کونه في الرحم، أرجوزة في الحمیات)

    رسائل فلسفیة

    المنصوري في الطب

    منصوری فی الطب

    الطب الملوکي

    خواص الأشیاء

    من‌ لا‌يحضره‌ الطبيب

    مجموعه‌ای از برخی آثار طبی رازی

    قولنج

    الحاوي في الطب (ترجمه کتاب چهارم در بیماری‌های شش)

    مقالة في النقرس (حجة الطب في العالم منذ زمانه و حتي العصر الحديث)

    الشکوک علي جالینوس

    ما الفارق (الفروق یا کلام فی الفروق بین الامراض)

    التقسيم و التشجير (تقاسيم العلل) (تهران)

    کتاب الفاخر

    بايسته‌های اخلاق پزشکی از نگاه رازي

    تحفه سليمانية (برگردان پارسي از من لا يحضره الطبيب محمد بن زکريای رازي)

    بهداشت غذايي (منافع الأغذية و دفع مضارها. فارسی)

    القولنج

    طب الملوکي

    ترجمه من لا يحضره الطبيب

    مجموعه شرح جالینوس بر فصول بقراط و سه کتاب طبي ديگر

    مجموعه رسائل متفرقه طبية

    ترجمه من لا یحضره الطبیب (نسخه بازنویسی شده)