سمعانی، عبدالکریم بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱۵: خط ۱۵:
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    | data-type="authorfatherName" |
    | data-type="authorfatherName" |محمد بن منصور
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    | data-type="authorbirthDate" |
    | data-type="authorbirthDate" |506ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    | data-type="authorBirthPlace" |
    | data-type="authorBirthPlace" |مرو
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    | data-type="authorDeathDate" |562 ق
    | data-type="authorDeathDate" |562ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    | data-type="authorTeachers" |
    | data-type="authorTeachers" |[[ابومحمد حسن بن ابی‌المظفر سمعانی]]
     
    [[ابوالقاسم احمد بن منصور سمعانی]]
     
    [[امه‌الله حره|امة‌الله حره]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    خط ۳۷: خط ۴۱:
    </div>
    </div>


    ==ولادت==
    '''ابوسعید عبدالکریم بن محمد سمعانی''' (506-562ق)، ملقب به «تاج‌الاسلام»،  محدّث، مورخ و نسب‌شناس
     
    احمد سمعانى ظاهراً در مرو به سال 487ق زاده شد.
     
    ==خاندان==
     
    '''شهاب‌الدين ابوالقاسم احمد'''، فرزند ابومظفر سمعانى يكى از دانشيان و سخنوران خاندان سمعانى است. خاندانى كه در فضل و كمال، امام و راهنماى روزگار خود بودند و بر همگان پيشى داشتند.
     
    ==تحصیلات==
     
    سمعانى تا اوان بلوغ در همان جاى (مرو) بود و از پدر فقه و حديث آموخت.


    ==مسافرت‌های وی==
    == ولادت ==
    در  21 شعبان سال 506 هجری‌قمری در مرو زاده شد.


    سمعانى همراه برادرزاده‌اش، عبدالكريم به سرخس مسافرت كرد؛ اما ديرى نپائيد كه به مرو بازگشت. ديگر بار آن دو جوان مروى به قصد دانش اندوزى راهى سفر شدند، اين بار به سوى نيشابور به آهنگ استماع كتاب [[صحيح مسلم]] از نامداران آن ديار. به مقصود كه رسيدند، احمد روانه مرو شد. ساليانى بعد، احمد سمعانى مراحل علوم ظاهرى و باطنى را گذرانيده بود، فقيه و مفتى بود، وعظ مى‌گفت، شعر مى‌سرود و در مجلس بوسعيد با عرفان آشنا گشته بود.
    == تحصیلات ==
    پدر سمعانی وی را در سه سالگی به نیشابور برد، اما یک‌سال و نیم پس از آن درگذشت و تربیت و تعلیم سمعانی به عموهایش واگذار شد. سمعانیان همگی اهل فضل و علم بودند. عموی بزرگ وی «[[ابومحمد حسن بن ابی‌المظفر سمعانی]]» عالمی زاهد بود و سمعانی جوان کتاب‌هایی چون «الجامع» معمر بن راشد، «تاریخ» احمد بن سیار، «امالی» ابی‌زکریا مزکی را نزد وی آموخت. همچنین از عموی کوچکش «[[ابوالقاسم احمد بن منصور سمعانی]]» (متوفی 534 هجری‌قمری) فقه و حدیث فراگرفت.


    == سمعانى و تصوّف ==
    خواهر سمعانی «[[امه‌الله حره|امة‌الله حره]]» نیز زنی عالم و فاضل بود و «ابی‌غالب محمد بن حسن باقلانی بغدادی» به وی اجازه حدیث داده بود. سمعانی نزد خواهرش احادیث و حکایات فراوان آموخت. از دیگر استادان وی که سمعنانی از آن‌ها یاد کرده، «ابی‌شجاع عمر بن ابی‌الحسن بسطامی» است که سمعانی را به پژوهش و نگارش «الانساب» تشویق کرد.


    تاريخ، اين آگاهى را كه سمعانى چگونه به وادى عرفان راه يافته و با كداميك از پيران خراسان پيوند داشته از ما پنهان مى‌دارد. در متن روح الارواح، هم آرائى اويس گونه‌اى مى‌يابيم كه طبق آن، سلوك جاده طريقت بدون پيوستگى با پير و دلبستگى با شيخ هم ميسور است و هم با عباراتى روبرو مى‌شويم كه مى‌گويد، بدون راهنما و پير نمى‌شود، به سلوك پرداخت. گرچه در خصوص چگونگى و چرايى گرايش سمعانى به عرفان دستمان تهى است و چيزى نمى‌دانيم؛ اما اين را نيك آگاهيم كه تصوّف و پسندهاى عرفانى در روزگار وى سخت پرجاذبه بوده است. كشش‌هايى كه درون‌هاى بى‌قرار؛ همچون [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]] را قرار مى‌بخشد، جاذبه‌هايى كه از سنايى، مديحه‌گوى شوريده‌اى سخته‌جويى مى‌ساخت. امر ديگرى كه مى‌توانست سمعانى فقيه و محدّث را، به انجمن عاشقان كشاند و او را به نگارش كتابى با نثر شاعرانه وادارد نگاشته‌هاى مشايخ سده‌هاى سوم تا پنجم است. آثار بزرگانى چون ابى‌نصر سراج طوسى، ابوطالب محمد مكّى، ابوالقاسم قشيرى، شهيد بلخى، جنيد بغدادى و حسين منصور حلاج كه جملگى به عربى هستند و ميراث‌هاى جاويدان پارسى؛ مانند «كشف المحجوب» هجويرى، آثار [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]]، [[غزالی، احمد بن محمد|احمد غزالى]] و سنايى غزنوى.
    سمعانی از استادان بسیاری آموخت. وی به خاطر تحقیق و استماع حدیث، رنج سفرهای فراوان را بر خود هموار کرد و بارها به شهرهای بسیاری مانند اصفهان، خراسان، همدان، ماوراء‌النهر، عراق، حجاز، شام، طبرستان و بیت‌المقدس سفر کرد.  


    افزون بر اين هم، بايد تأثير اقوال ابوسعيد ابى‌الخير بر احمد سمعانى را از ياد نبرد؛ زيرا همچنان كه گفته شد، وى در سال 529ق سفرى به نيشابور داشته و در اين روزگار، آوازه‌ى ابوسعيد در نيشابور و ديگر شهرها پيچيده بود و سمعانى كه در آن زمان در سفر دانش اندوزى بوده به حتم فراگيرى مبانى آن مكتب عرفانى را فراموش نمى‌كرده است. گفته‌هاى فراوانى كه از ابوسعيد در روح الارواح نقل شده و ديدگاه‌هاى مشتركى كه در اين كتاب و اسرارالتوحيد آمده، همه نشان تأثيرپذيرى سمعانى از ابوسعيد است.
    [[ابن‌ نجار]] نوشته است که وی از هفت‌هزار شیخ، حدیث شنیده است. سمعانی به نوشتن حدیث عشق می‌ورزید و این جمله زیبا را از «[[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]» وزیر نقل کرده است که «من لم یکتب حدیث نم یجد حلاوه الاسلام: کسی که حدیث ننوشته، شیرینی و حلاوت اسلام را نیافته است.»


    == سخنورى سمعانى ==
    سمعانی برای کسب علم، بیشتر زندگی را در سفر گذراند و به ایران، عراق، شام، حجاز و ماوراء‌‌النهر مسافرت کرد تا از عالمان هر شهر و دیار بهره علمی ببرد. معرو‌ترین اثر سمعانی کتاب «الانساب» است که به «انساب سمعانی» نیز شهرت دارد. «تاریخ مرو» دیگر اثر سمعانی است که از منابع ارزشمند تحقیق درباره منطقه مرو به‌شمار می‏‎رود. این کتاب از کتاب‌های مهم تصنیف شده در قرن ششم هجری‌قمری است. با این‌که موضوع این کتاب نسب‌شناسی یا شجره‌نگاری و به اصطلاح اعراب «التشجیر» است این اثر مشتمل بر اطلاعات بسیار سودمند و مهم دیگری نیز هست. در هر بخش با معرفی نسب افراد، شهر آن‌ها را معرفی و اطلاعات ارزشمندی در حوزه تاریخ و جغرافیا در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.


    سمعانى توجه زيادى به شعر داشت و نه تنها به نقل اشعار سوزناك شعرا اهتمام مى‌ورزيد، بلكه خود شاعرى ورزيده و خوش سخن بود كه با نكته‌هاى شعرشناسى و نقدالشعر نيز آشنايى داشته است. البته در زمينه‌ى اشعار عربى او، هيچ اطلاعى در دست نيست و دليلى نداريم كه پاره‌اى از ابيات عربى كتاب روح الارواح را به او نسبت بدهيم؛ ولى از سروده‌هاى فارسى او ابياتى در دست است كه از يكسو توانايى او را در شعر و سخنورى مى‌نماياند، و از ديگر سو، تخلص او را در شعر نشان مى‌دهد. تخلصى زيبا، به هيات «رهى» كه خود او را در بيشترينه‌ى مواضع، اين كلمه را به جاى «بنده» به كار گرفته است.
    نمونه‌ای اطلاعات تاریخی و جغرافیایی که در نوشته‌های سمعانی آمده است:


    == مبناى عرفانى سمعانى ==
    از فواید «الانساب» آوردن نام کتاب‌ها و نویسندگانی است که در منابع دیگر یادی از آن‌ها نشده است و مولف آن برای نگارش این کتاب رنج سفرهای طولانی و فراوان را به نقاط مختلف جهان بر خود هموار کرد، در شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ کتاب‌های بسیاری را دیده و یا درباره آن‌ها شنیده و با بسیاری از محدثان و محققان دیدار و حاصل آن همه را در کتاب «الانساب» گردآوری کرده است.


    سمعانى به احتمال قريب به يقين، از آراى عرفانى بوسعيد، سخت متأثر بوده است. لذا تصوّف وى تصوّفى است، عاشقانه و پاکبازانه. براساس همين پسند و انديشه است كه سمعانى به ستايش «انجمن عاشقان» مى‌پردازد. وى در جرگه‌ى صوفيانى قرار دارد كه اهل سكر و بيهوشى‌اند و به همين جهت به حلاّج، لقب «ديوانه‌ى عراق» مى‌دهد و از بايزيد به هيأت «شوريده‌ى بسطام» ياد مى‌كند.
    این کتاب‌ها دربردارنده تفاسیر و علوم قرآنی، ادبی، عرفانی، تاریخی، سفرنامه‌ها و دواوین شعر است که بیشتر آن‌ها متاسفانه امروزه در دست نیست و حتی در منبع کتابشناسی دیگر هم نامی از آن‌ها نیامده است. از موارد بااهمیت «الانساب» این است که پس از تالیف، مورد توجه محققان سال‌های بعد قرار گرفت و عده‌ای بر آن تفریظ و شرح نوشته یا آن را تلخیص کردند. از میان این افراد «عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن اثیر جوزی» است که با تلخیص «الانساب سمعانی» و افزودن برخی استدراکات، کتاب جدیدی در سه جلد تدوین کرد و آن را «اللباب» نامید.


    ==وفات==
    «جلال‌الدین عبدالرحمن سیوطی» نیز «الانساب» را تلخیص کرد و با برخی از اضافات که از کتاب‌هایی چون «معجم‌البلدان» یاقوت حموی استخراج کرده بود، در سال 873 هجری‌قمری کتاب جدیدی را با عنوان «لب‌اللباب» پدید آورد. همچنین «قاضی قطب‌الدین محمد بن محمد خضیری افعی» (متوفی 894ه.ق) «الانساب سمعانی» را تلخیص کرد و اضافات و تعلیقات ابن‌اثیر، «رشاطی» و دیگران را نیز بر آن افزود و کتاب خود را «الاکتساب» نام نهاد.


    وى سرانجام به سال 534ق دار فانى را وداع گفت.
    مشهورترین کتاب سمعانی همین «الانساب» به‌شمار می‌رود که به تشویق استادش «ابی‌شجاع عمر بن ابی‌الحسن بسطامی» در روز جمعه سال 550 هجری‌قمری در سمرقند شروع به تصنیف آن کرد. «الانساب» که به عربی نوشته شده در سال 1408 هجری‌قمری به شکل منقحی از سوی «دارالکتب العلمیه» بیروت با تصحیح و تحقیق استاد «عبدالله عمر بارودی» در پنج جلد منتشر شده است. پیش از این «الانساب» در 10 جلد در حیدرآباد هند به‌چاپ رسیده بود.


    == وفات ==
    وی در سال 562 یا 563 هجری قمری وفات یافته است.


    == آثار ==
    # '' الأنساب''
    # ''معجم‌المشایخ''
    # الأخطار في ركوب البحار
    # أدب الإملاء والاستملاء.
    # الأمالي.
    # دخول الحمام
    # فضل الشام
    # قواطع الأدلة في أصول الفقة
    # مقام العلماء بين يدي الأمراء
    # الأدب في استعمال الحسب
    # سلوة الأحباب ورحمة الأصحاب
    # التحبير في المعجم الكبير
    # الصدق في الصداقة
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}

    نسخهٔ ‏۲ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۱

    سمعانی، عبدالکریم بن محمد
    نام سمعانی، عبدالکریم بن محمد
    نام‎های دیگر سمعانی، ابوسعید

    سمعانی، تاج‌الدین

    سمعانی مروزی

    مروزی، ابوسعد عبدالکریم

    نام پدر محمد بن منصور
    متولد 506ق
    محل تولد مرو
    رحلت 562ق
    اساتید ابومحمد حسن بن ابی‌المظفر سمعانی

    ابوالقاسم احمد بن منصور سمعانی

    امة‌الله حره

    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE03390AUTHORCODE

    ابوسعید عبدالکریم بن محمد سمعانی (506-562ق)، ملقب به «تاج‌الاسلام»،  محدّث، مورخ و نسب‌شناس

    ولادت

    در 21 شعبان سال 506 هجری‌قمری در مرو زاده شد.

    تحصیلات

    پدر سمعانی وی را در سه سالگی به نیشابور برد، اما یک‌سال و نیم پس از آن درگذشت و تربیت و تعلیم سمعانی به عموهایش واگذار شد. سمعانیان همگی اهل فضل و علم بودند. عموی بزرگ وی «ابومحمد حسن بن ابی‌المظفر سمعانی» عالمی زاهد بود و سمعانی جوان کتاب‌هایی چون «الجامع» معمر بن راشد، «تاریخ» احمد بن سیار، «امالی» ابی‌زکریا مزکی را نزد وی آموخت. همچنین از عموی کوچکش «ابوالقاسم احمد بن منصور سمعانی» (متوفی 534 هجری‌قمری) فقه و حدیث فراگرفت.

    خواهر سمعانی «امة‌الله حره» نیز زنی عالم و فاضل بود و «ابی‌غالب محمد بن حسن باقلانی بغدادی» به وی اجازه حدیث داده بود. سمعانی نزد خواهرش احادیث و حکایات فراوان آموخت. از دیگر استادان وی که سمعنانی از آن‌ها یاد کرده، «ابی‌شجاع عمر بن ابی‌الحسن بسطامی» است که سمعانی را به پژوهش و نگارش «الانساب» تشویق کرد.

    سمعانی از استادان بسیاری آموخت. وی به خاطر تحقیق و استماع حدیث، رنج سفرهای فراوان را بر خود هموار کرد و بارها به شهرهای بسیاری مانند اصفهان، خراسان، همدان، ماوراء‌النهر، عراق، حجاز، شام، طبرستان و بیت‌المقدس سفر کرد.

    ابن‌ نجار نوشته است که وی از هفت‌هزار شیخ، حدیث شنیده است. سمعانی به نوشتن حدیث عشق می‌ورزید و این جمله زیبا را از «صاحب بن عباد» وزیر نقل کرده است که «من لم یکتب حدیث نم یجد حلاوه الاسلام: کسی که حدیث ننوشته، شیرینی و حلاوت اسلام را نیافته است.»

    سمعانی برای کسب علم، بیشتر زندگی را در سفر گذراند و به ایران، عراق، شام، حجاز و ماوراء‌‌النهر مسافرت کرد تا از عالمان هر شهر و دیار بهره علمی ببرد. معرو‌ترین اثر سمعانی کتاب «الانساب» است که به «انساب سمعانی» نیز شهرت دارد. «تاریخ مرو» دیگر اثر سمعانی است که از منابع ارزشمند تحقیق درباره منطقه مرو به‌شمار می‏‎رود. این کتاب از کتاب‌های مهم تصنیف شده در قرن ششم هجری‌قمری است. با این‌که موضوع این کتاب نسب‌شناسی یا شجره‌نگاری و به اصطلاح اعراب «التشجیر» است این اثر مشتمل بر اطلاعات بسیار سودمند و مهم دیگری نیز هست. در هر بخش با معرفی نسب افراد، شهر آن‌ها را معرفی و اطلاعات ارزشمندی در حوزه تاریخ و جغرافیا در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

    نمونه‌ای اطلاعات تاریخی و جغرافیایی که در نوشته‌های سمعانی آمده است:

    از فواید «الانساب» آوردن نام کتاب‌ها و نویسندگانی است که در منابع دیگر یادی از آن‌ها نشده است و مولف آن برای نگارش این کتاب رنج سفرهای طولانی و فراوان را به نقاط مختلف جهان بر خود هموار کرد، در شهرها و روستاهای کوچک و بزرگ کتاب‌های بسیاری را دیده و یا درباره آن‌ها شنیده و با بسیاری از محدثان و محققان دیدار و حاصل آن همه را در کتاب «الانساب» گردآوری کرده است.

    این کتاب‌ها دربردارنده تفاسیر و علوم قرآنی، ادبی، عرفانی، تاریخی، سفرنامه‌ها و دواوین شعر است که بیشتر آن‌ها متاسفانه امروزه در دست نیست و حتی در منبع کتابشناسی دیگر هم نامی از آن‌ها نیامده است. از موارد بااهمیت «الانساب» این است که پس از تالیف، مورد توجه محققان سال‌های بعد قرار گرفت و عده‌ای بر آن تفریظ و شرح نوشته یا آن را تلخیص کردند. از میان این افراد «عزالدین ابوالحسن علی بن محمد بن اثیر جوزی» است که با تلخیص «الانساب سمعانی» و افزودن برخی استدراکات، کتاب جدیدی در سه جلد تدوین کرد و آن را «اللباب» نامید.

    «جلال‌الدین عبدالرحمن سیوطی» نیز «الانساب» را تلخیص کرد و با برخی از اضافات که از کتاب‌هایی چون «معجم‌البلدان» یاقوت حموی استخراج کرده بود، در سال 873 هجری‌قمری کتاب جدیدی را با عنوان «لب‌اللباب» پدید آورد. همچنین «قاضی قطب‌الدین محمد بن محمد خضیری افعی» (متوفی 894ه.ق) «الانساب سمعانی» را تلخیص کرد و اضافات و تعلیقات ابن‌اثیر، «رشاطی» و دیگران را نیز بر آن افزود و کتاب خود را «الاکتساب» نام نهاد.

    مشهورترین کتاب سمعانی همین «الانساب» به‌شمار می‌رود که به تشویق استادش «ابی‌شجاع عمر بن ابی‌الحسن بسطامی» در روز جمعه سال 550 هجری‌قمری در سمرقند شروع به تصنیف آن کرد. «الانساب» که به عربی نوشته شده در سال 1408 هجری‌قمری به شکل منقحی از سوی «دارالکتب العلمیه» بیروت با تصحیح و تحقیق استاد «عبدالله عمر بارودی» در پنج جلد منتشر شده است. پیش از این «الانساب» در 10 جلد در حیدرآباد هند به‌چاپ رسیده بود.

    وفات

    وی در سال 562 یا 563 هجری قمری وفات یافته است.

    آثار

    1.  الأنساب
    2. معجم‌المشایخ
    3. الأخطار في ركوب البحار
    4. أدب الإملاء والاستملاء.
    5. الأمالي.
    6. دخول الحمام
    7. فضل الشام
    8. قواطع الأدلة في أصول الفقة
    9. مقام العلماء بين يدي الأمراء
    10. الأدب في استعمال الحسب
    11. سلوة الأحباب ورحمة الأصحاب
    12. التحبير في المعجم الكبير
    13. الصدق في الصداقة

    وابسته‌ها