سید رضی مؤلف نهج‌البلاغه

    از ویکی‌نور
    سید رضی مؤلف نهج‌البلاغه
    سید رضی مؤلف نهج‌البلاغه
    پدیدآوراندوانی، علی (نويسنده)
    ناشربنياد نهج‌البلاغه
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1359 ش
    چاپ1
    موضوعشریف الرضی، محمد بن حسین، 359 - 406ق. - سرگذشت‌نامه
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏55‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏4‎‏د‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    سيد رضى مؤلف نهج‌البلاغه كتابى است به زبان فارسى در شرح زندگانى سيد رضى، نوشته حجت‌الاسلام على دوانى از نويسندگان معاصر.

    مؤلف اين كتاب را به مناسبت تشكيل كنگره هزاره نهج‌البلاغه در تهران در سال 1359ش. به نگارش درآورده است.

    ساختار

    كتاب مشتمل بر پيش‌گفتارى به قلم مؤلف و سيزده بخش مى‌باشد.

    گزارش محتوا

    در بخش اول كتاب، مؤلف با اشاره به اين كه درباره زندگى اين شخصيت ارزشمند كتاب‌هايى در روزگاران گذشته به نگارش درآمده؛ اما متأسفانه به دست ما نرسيده است، به معرفى برخى از آثارى كه در اين زمينه به نگارش درآمده و به دست ما رسيده، اشاره مى‌كند و از آثارى چون: الشريف الرضى؛ نوشته کاشف‎الغطاء، الشريف الرضى؛ به قلم دكتر حسينعلى محفوظ، عبقرية الشريف الرضى؛ تألیف دكتر زكى مبارک ياد مى‌كند.

    در اين بخش مؤلف همچنين به نحو اختصار درباره عصرى كه سيد رضى در آن مى‌زيسته؛ يعنى قرن چهارم هجرى سخن مى‌گويد.

    در بخش دوم به معرفى خاندان سيد رضى كه از خاندان‌هاى بزرگ علمى و دينى و پارساى شيعه بوده‌اند، پرداخته شده است. نسب سيد رضى با پنج واسطه به موسى بن جعفر(ع) مى‌رسد و او از طرف مادر و پدر، هر دو، علوى است.

    ابواحمد حسين بن موسى ملقب به طاهر اوحد ذوالمناقب، پدر سيد رضى از مفاخر دودمان پيغمبر و شخصيتى بلندقدر و مردى شريف، نجيب و باتدبير و مورد احترام خاص و عام بوده است. وى در سال 400ق. در 97 سالگى درگذشته است.

    فاطمه، مادر سيد رضى بانويى علوى و دانشمند، دختر حسين بن احمد معروف به داعى صغير، نقيب طالبيان و نواده ناصر كبير بوده است.

    ناصر كبير، جد مادرى سيد رضى نيز از مفاخر دودمان پيغمبر و از قهرمانان بزرگ اسلام و تشيع بوده است. وى از سرداران پسر عمويش محمد بن زيد علوى؛ معروف به داعى كبير است كه در سال 250ق. مازندران را فتح كرد و حكومت سلسله علويان را در آن سرزمين مستقر ساخت. ناصر كبير از دانشمندان بزرگ شيعه نيز به شمار مى‌رفت.

    در اين بخش همچنين به معرفى سيد مرتضى(علم الهدى)، برادر بزرگ سيد رضى پرداخته شده است.

    بخش سوم به بررسى زندگى سيد رضى از ولادت تا و فات اختصاص يافته است. سيد رضى نامش محمد و القابش شريف رضى و ذوالحسبين است و در سال 359ق. در بغداد به دنيا آمد و در سال 406ق. در سن 47 سالگى درگذشت.

    در بخش چهارم به معرفى اساتيد سيد رضى، اعم از دانشمندان عامه و خاصه، پرداخته شده است. اين اساتيد عبارتند از:

    ابوسعيد سيرافى، ابوعلى فارسى، ابوالفتح ابن جنى، ابوعبدالله هارون بن موسى تلّعكبرى، مرزبانى، شيخ مفيد، ابن نباته، على بن عيسى ربعى و ابواسحاق ابراهيم بن احمد طبرى.

    در بخش پنجم با عنوان "نگاهى به مقام علمى سيد رضى" به قدرت قلمى وى، جايگاه وى در شعر و ويژگى‌هاى شعر او پرداخته شده است.

    در بخش ششم به معرفى هم عصران مهم سيد رضى مانند: صاحب ابن عباد، ابوالحسن عمرى از دودمان عمر بن على(ع)، ابوالعلاء معرى، ابواسحاق صابى، شاپور ابن اردشير، ابن حجاج بغدادى و...پرداخته شده است.

    در بخش هفتم به بررسى صفات و ملكات فاضله سيد رضى و در بخش هشتم به سفرهاى سيد رضى پرداخته شده است.

    در بخش نهم مناصب سيد رضى؛ همچون: نقابت، امارت حاج و نظارت ديوان مظالم معرفى گرديده است.

    در بخش دهم به اعتراض سيد رضى به خليفه سنى مذهب معاصر خويش؛ يعنى القادر بالله عباسى و روح بزرگ سيد رضى اشاره شده و ديدگاه علماى اهل سنت و شيعه درباره وى نقل گرديده است.

    در اين بخش همچنين به موضوع سيد رضى و شيخ طوسى پرداخته شده و مؤلف از اينكه شيخ طوسى در كتاب فهرست و رجال خويش نامى از سيد رضى نبرده اظهار شگفتى مى‌كند، حال آنكه شيخ طوسى دو سال بعد از رحلت سيد رضى؛ يعنى در سال 406ق. وارد بغداد شده و از شاگردان با واسطه سيد رضى به شمار مى‌رود. در ادامه به بررسى كوتاهى درباره شخصيت شيخ طوسى پرداخته شده است.

    در بخش يازدهم، شاگردان سيد رضى معرفى گرديده‌اند.

    در بخش دوازدهم تأليفات سيد رضى و از جمله نهج‌البلاغه معرفى گرديده و سخنان شخصيت‌هايى چون ابن خلكان، ابن حجر عسقلانى و ابن تيميه درباره انتساب اين كتاب به سيد رضى نقل و نقد گرديده است.

    در بخش سيزدهم به وفات سيد رضى اشاره شده و از فرزند او ابواحمد عدنان نام برده شده است.

    وضعيت كتاب

    كتاب حاضر مشتمل بر پاورقى‌هايى به قلم مؤلف و فهرست مطالب در ابتدا و نيز فهرست منابع و مآخذ در انتهاى آن مى‌باشد.

    منابع مقاله

    1. پيشگفتار مؤلف
    2. متن كتاب