شرح الأصول الكافي

    از ویکی‌نور
    شرح الاصول الکافی
    شرح الأصول الكافي
    پدیدآورانمحمدی، مقصود (ويراستار)

    کلینی، محمد بن یعقوب (نویسنده)

    صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (نویسنده)

    رجایی، سید مهدی (محقق)

    استادی، رضا (محقق)

    یزدی مطلق، محمود (مصحح)

    خامنه‌ای، سید محمد (زير نظر)
    عنوان‌های دیگرالکافی. الاصول. شرح شرح الکافی
    ناشربنياد حکمت اسلامی صدرا
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1384 ش
    چاپ1
    موضوعاحادیث شیعه - قرن 4ق.

    فلسفه اسلامی

    کلینی، محمد بن یعقوب، - 329ق. الکافی. اصول - نقد و تفسیر
    زبانعربی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏129‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏8‎‏ ‎‏ک‎‏22026‎‏ ‎‏1384

    شرح الأصول الكافي، از جمله مهم‌ترين آثار ملاصدراى شيرازى (متوفى 1050ق) و بهترين شروح كتاب شريف اصول كافى است كه آن را به مذاق و مشرب فلسفى خود نوشته است[۱]

    كتاب كافى از همان آغاز مورد عنايت دانش‌پژوهان اسلامى و مدار عمل اصحاب اثناعشريه بود. همين امر موجب گرديد تا بر اين كتاب شريف بيش از شصت شرح و حاشيه و تعليقه و ترجمه پديد آيد و مطالب مهمه‌ى آن توضيح داده شود و مشكلات آن حل گردد و بر مباحث نظرى آن اقامه برهان و استدلال شود[۲]

    شرح اصول كافى، شامل: كتاب العقل، كتاب فضل العلم، كتاب التوحيد و... تا باب يازدهم (كتاب الحجة) از اصول كافى و جمعاً شامل شرح 503 حديث است[۳]صدرالمتألهين از سى و چهار جزء كافى فقط به شرح بخشى از اصول كافى؛ يعنى جزء اول (كتاب عقل و جهل)، جزء دوم (كتاب علم)، جزء سوم (كتاب توحيد) و بخشى از جزء چهارم (كتاب حجت) توفيق يافته است[۴]

    چاپ حاضر در چهار جلد به اشراف آيت‌الله سيد محمد خامنه‌اى با تصحيح، تحقيق و مقدمه محمود فاضل يزدى مطلق] منتشر شده است. از آنجا كه از اين اثر نسخه‌هاى خطى فراوانى در كتابخانه‌هاى ايران و خارج موجود است كه مصحح در تصحيح و تحقيق جزء اول از چهار نسخه استفاده كرده است. نسخه اصل - كه به خط ملاصدراست را با دو نسخه ديگر مقابله كرده است و از نسخه سومى نيز در مواردى استفاده كرده است[۵]در ابتداى كتاب تصاويرى از نسخه‌هاى مختلف كتاب آمده است[۶]

    پايان تأليف بخشى از شرح ملاصدرا بر كافى، سال 1044ق و وفات آن بزرگوار 1050ق، است و بنابراین تاريخ تأليف بقيه آن بايد بين سال‌هاى 1044 تا 1050ق، باشد[۷]؛ بنابراین، مسلم است كه شرح اصول كافى، آخرين اثر يا از آخرين آثار ملاصدراست كه آن را در اواخر عمر؛ يعنى در 65 سالگى تأليف كرده و نسبت به دو كتاب عظيم ديگر او (تفسير و اسفار) مؤخّر است. در اين كتاب از كتاب‌هاى «مفاتيح الغيب»، و «أسرار الآيات» (كه از آخرين تأليفات اوست)، «شواهد الربوبية»، «حاشية الشفاء»، «رسالة حشر الأشياء و المبدأ و المعاد» ياد شده است[۸]

    اينكه چرا ملاصدرا براى شرح احاديث اهل‌بيت(ع) كتاب كافى را انتخاب كرده است، در ديباچه شرح اصول كافى مى‌گويد: «بهترين احاديث و گفتارهايى كه از اهل‌بيت(ع) براى ما روايت شده و درخشنده‌ترين سخنانى كه چون مرواريد به‌هم‌پيوسته از آنان براى ما نقل شده... احاديث كتاب كافى تأليف امين‌الاسلام و ثقةالانام شيخ عالم، كامل مجتهد، بارع فاخر محمد بن يعقوب كلينى است»[۹]

    با مراجعه به كتاب‌هاى تراجم و فهارس و ساير مصادر معلوم مى‌شود كه تا نيمه اول سده دهم هجرى، نشانى از حاشيه يا شرحى بر كافى در دست نيست و از نيمه دوم سده دهم تا حدود زمان وفات ميرداماد (1041ق) شش شرح و حاشيه را مى‌شناسیم كه تعليقه ميرداماد هفتمى آنهاست[۱۰]

    از هفت شرح و حاشيه يادشده، شرح تسترى، استرآبادى و ميرداماد در اختيار دانشمندان آن عصر بوده كه اگر احتمال رجوع ملاصدرا به شرح‌هاى قبلى باشد، بايد به اين سه شرح رجوع شده باشد، اما هيچ اثرى از اين رجوع و استفاده به چشم نمى‌خورد؛ بلكه با قرينه‌اى كه يادآور مى‌شويم، روشن مى‌شود كه حتى تعليقه استادش ميرداماد هم از مصادر او نبوده است؛ چه بگوييم كه اصلاً آن تعليقه را نداشته و چه بگوييم كه داشته و مراجعه نكرده است[۱۱]فاضل يزدى نيز بر همين مطلب تأكيد مى‌كند كه: «قراينى هست كه صدرالمتألهين در شرح خود هيچ‌يك از اين آثار حتى از شرح استادش ميرداماد بهره نبرده است»[۱۲]

    ميرداماد در تعليقه خود بر «اصول كافى» چند جا مطلب تازه‌اى را مطرح كرده و خلاف آن را قطعى‌البطلان دانسته است و شارحان بعدى كه به تعليقه ميرداماد نظر داشته‌اند، آن موارد را يادآور شده و درباره آنها اظهار نظر كرده‌اند، اما در شرح ملاصدرا حتى يكى از آن موارد را نمى‌بينيم؛ بااينكه اگر تعليقه ميرداماد نزد ايشان بود و يا به آن توجهى داشت، طبيعى بود كه مورد توجه و اظهار نظر او قرار گيرد[۱۳]

    شارح در شرح اصول كافى سند احاديث را هم مورد بررسى قرار داده و از كتاب‌هاى رجالى زير نام برده و از آنها استفاده كرده است: رجال و فهرست شيخ طوسى، رجال كشّى، رجال نجاشى، التحرير طاووسى، خلاصة الأقوال علامه حلّى، حاشيه شهيد ثانى بر خلاصة الأقوال و... اما به نظر مى‌رسد كه ملاصدرا فقط به دو كتاب اخير رجوع مى‌كرده و از بقيه كتاب‌ها توسط اين دو كتاب استفاده كرده است[۱۴]

    در عظمت و ارجمندى اين شرح، كافى است كه بدانيم امام خمينى(ره) در دو كتاب بسيار گران‌قدر خود: اربعين و شرح حديث جنود عقل و جهل، متأثر از شرح اصول كافى ملاصدرا بوده و عنايت خاصى به آن داشته است[۱۵]

    چند نفر از كسانى كه پس از ملاصدرا كافى را شرح كرده‌اند، مانند ملاصالح مازندرانى، علامه ملامحمدباقر مجلسى، ملاخليل قزوينى و ملامحسن فيض كاشانى يكى از مصادر و منابعشان شرح كافى ملاصدرا بوده است[۱۶]

    پانويس

    1. مقدمه مصحح، ص شانزده
    2. مقدمه مصحح، ص شانزده
    3. استادى، رضا، ص 8
    4. مقدمه مصحح، ص هشت
    5. مقدمه مصحح، ص نه و ده
    6. همان، ص يازده تا شانزده
    7. مقدمه مصصح، ص نه
    8. استادى، رضا، ص 10 - 11
    9. استادى، رضا، ص 15
    10. همان، ص 16
    11. همان، ص 18
    12. مقدمه مصحح، ص هشت
    13. همان، ص 19
    14. همان، ص 36 - 37
    15. همان، ص 39 - 40
    16. مقدمه مصحح، ص هشت

    منابع مقاله

    1. مقدمه مصحح.
    2. استادى، رضا، «ده نكته درباره شرح اصول كافى ملاصدرا»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: علوم حديث، پاييز 1378، شماره 13، ص 7 - 41.