شرح فارسی الأسفار الأربعة

شرح فارسی الأسفار الأربعة، تقریر دروس علامه حسن حسن‌زاده آملی در شرح کتاب «الأسفار الأربعة» صدرالدین محمد شیرازی، به کوشش محمدحسین نائیجی است. این تقریرات سه جلدی به زبان فارسی است و اصل کتاب اسفار به زبان عربی. مقرر در مقدمه‌اش درباره این کتاب چنین می‌نویسد: «این اثر که اینک پیش رو دارید، جلد اول از مجموعه شرح و تفسیر کتاب گران‏سنگ اسفار، تا اواسط جلد سوم آن است که مؤسسه بوستان کتاب منتشر می‌نماید و با تأسف باید بگویم که به دلیل بیمارى استاد، درس‏هاى مزبور، ناتمام ماند»[۱].

‏شرح فارسی الأسفار الأربعة
شرح فارسی الأسفار الأربعة
پدیدآورانصدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (نويسنده)

حسن زاده آملی، حسن (شارح)

نائیجی، محمدحسین (مصحح)
عنوان‌های دیگرشرح الحکمه المتعاليه في الاسفار الاربعه
ناشربوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)
مکان نشرايران - قم
سال نشر1387، 1389، 1392ش
شابک978-964-09-0082-6
موضوعحکمت متعاليه، فلسفه اسلامى - متون قدیمی تا قرن 14، صدر الدين شيرازي، محمد بن ابراهيم، الحکمه المتعاليه في الاسفار الاربعه - نقد و تفسير
زبانفارسی - عربی
تعداد جلد3
کد کنگره
‏‎‏/‎‏ح‎‏5‎‏ش‎‏4‎‏ 1083 BBR‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

علامه حسن‌زاده در ابتدای مقدمه خودش بر کتاب پس از ثنای الهی می‌نویسد: «در خطبه کتاب، معطل نمی‌‏شویم و از مفردات آن، مثل اسم اللّه و رحمن و رحیم بحث نمی‌کنیم؛ زیرا در خود کتاب می‌آید. مقدمه کتاب را براى تصحیح کتاب و نیز براى نصایح جناب آخوند‎ و اطلاع از اوضاع زمان او می‌‏خوانیم و اشارات آن‏ را بیان می‌نماییم»[۲].

نویسنده، از همان مقدمه، شروع به شرح محتوای مطالب صدرای شیرازی می‌کند. شیوه او در شرح مطالب این است که بخش یا کلماتی از عبارت مصنف به زبان عربی را ذکر می‌کند و سپس به شرح آن مطلب به زبان فارسی می‌پردازد. شرحی که بر کتاب نوشته شده، از دقت و قلم روان برخوردار است. محمدحسین نائیجی، در ابتدای مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته، به تفاوت ظاهری روش‎های افلاطون و ارسطو در ارائه فلسفه و رجوع واقعی هر دو به یک طریق، نبی بودن بسیاری از حکمای یونان قدیم، حکیم بودن فارابی به دلیل نگارش کتاب فصوص و بوعلی به دلیل عباراتش در اواخر عمر و ملاصدرا با استناد به عباراتش، می‌پردازد و نهایتا نتیجه می‌گیرد که: «از راه تصفیه و تزکیه و معرفت نفس می‌توان به درجه حکمای حقیقی رسید»[۳].

وی سپس از معرفت نفس و طریقه کشف و شهود به‌عنوان راه رسیدن به حقایق صحبت می‌کند و به عبارات فراوانی از صدرا و دیگران استشهاد می‌کند و نتیجه می‌گیرد که: «صاحبان مکتب اشراق و مشاء و حکمت متعالیه بر این متفقند که رسیدن به امهات حقایق از راه فکر ممکن نیست، گرچه در ارائه مطالب و بیان برای مردم دیگر باید از راه و روش عقلی و قیاسات یقینی کمک گرفت»[۴].

او در اواخر مقدمه‌اش می‌نویسد: «صدرالمتألهین از مشارب گوناگونى در این کتاب استفاده کرده و در صدد تلفیق آنها بوده است؛ از یک طرف حقایق کشفى را که حکما و عرفا از راه کشف به آنها رسیده‏‌اند، در قالب حکمت می‌‏ریزد و طریق اشراق و عرفان نظرى را در نظر دارد و نیز شرط می‌کند که هرکس می‌‏خواهد از این حکمت بهره ببرد و به وادی‌هاى ناشناخته آن برسد، باید از اهل کشف و شهود باشد و نیز از استشهاد به آیات و روایات معلوم می‌‏شود کسانى که می‌‏خواهند به مغز آن دست یابند، آشنایى کامل با قرآن و احادیث داشته باشند. قسم به جان خودم! که چنین ویژگی‌هایى در این زمان نادر است‏»[۵].

وی سپس علامه حسن‌زاده را از کسانی می‌داند که خداوند او را در این زمان به مردم هدیه کرده است و با عبارات فراوانی شخصیت او و توانایی‌اش در ارائه مباحث را می‌ستاید[۶].

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه مقرر، ص30
  2. ر.ک: مقدمه مؤلف، ص31
  3. ر.ک: مقدمه مقرر، ص15-23
  4. ر.ک: همان، ص23-27
  5. ر.ک: همان، ص28
  6. ر.ک: همان، ص28-30

منابع مقاله

مقدمه‌های کتاب.


وابسته‌ها