شوشتری، سید نورالله بن شریف‌الدین

    از ویکی‌نور
    شوشتری، نور الله بن شریف‌ الدین
    نام شوشتری، نور الله بن شریف‌ الدین
    نام های دیگر ام‍ی‍ر س‍ی‍د ع‍ل‍ی‌ ش‍وش‍ت‍ری‌

    ت‍س‍ت‍ری‌، ن‍ور ال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ ش‍ری‍ف ‌ال‍دی‍ن‌

    ش‍وش‍ت‍ری‌، ض‍ی‍اء ال‍دی‍ن‌ ن‍ور ال‍ل‍ه‌

    ش‍وش‍ت‍ری‌، ق‍اض‍ی‌ ن‍ور ال‍ل‍ه

    ش‍وش‍ت‍ری‌، ن‍ور ال‍ل‍ه‌ ب‍ن‌ ش‍رف ‌ال‍دی‍ن‌

    ش‍ه‍ی‍د ث‍ال‍ث‌، ق‍اض‍ی‌ ن‍ور ال‍ل‍ه

    ق‍اض‍ی‌ ن‍ور ال‍ل‍ه‌ ش‍وش‍ت‍ری‌

    ن‍ور ال‍ل‍ه‌ ش‍وش‍ت‍ری‌

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 1019 هـ.ق
    اساتید
    برخی آثار الصوارم المُهرقة في نقد الصواعق المُحرقة
    کد مؤلف AUTHORCODE234AUTHORCODE


    ولادت

    سيد قاضى نور الله شوشترى در سال 956 هجرى در شهر شوشتر متولد شد.

    خاندان

    او در خاندانى روحانى و صاحب نفوذ دينى به دنيا آمد.

    پدر او سيد شريف از علماى بزرگ اسلام و از شاگردان شيخ ابراهيم قطيفى بود.

    جد او سيد نور الله نيز از علماى شيعه و بزرگان سادات شوشتر و مورد احترام مردم بود.

    برادرانش مير اسماعيل، مير قطب‌الدين و مير محسن، هر سه از شاگردان پدر خود و متبحر در علوم عقلى و نقلى بودند.

    عالمانى كه مداومتشان بر ادعيه و مستحبات زبانزد همه بوده و در درك مطالب علمى، هر يك شهرۀ زمان خويش بوده‌اند.

    علاوه بر اين، عموى قاضى نور الله و فرزندان او نيز از جمله عالمان وارستۀ دين بوده‌اند.

    فرزندان

    قاضى نور الله داراى 5 پسر بود كه همگى از اهل علم و دنباله رو پدر در كسب معارف بودند. در كتب تراجم شرح حال آنان با ذكر تأليفات و كراماتشان مفصلا بيان شده است.

    فرزندان قاضى نيز مانند او طبع شعرى قوى داشته و به ادبيات فارسى و عربى تسلط داشتند و اين علاوه بر علوم عقلى و نقلى است كه از اساتيد بزرگوار خود كسب كرده بودند.

    تحصيلات

    قاضى نور الله شوشترى پس از طى مراحل ابتدايى تعليم و تربيت، هجرت را برگزيده و براى كسب معارف و علوم عقلى و نقلى عازم ديار خراسان شد و در كنار مرقد شريف ثامن الحججعليه‌السلام سال‌ها از آن گوهر نورانى كسب فيض نمود و از خرمن دانش اساتيد بزرگوار آن ديار نيز خوشه‌ها چيد.

    سفر به هندوستان

    قاضى نور الله، همانگونه كه خود يادآور شده، پس از اتمام تحصيلات و دانش اندوزى براى پرتو افشانى و هدايت مردم به هندوستان سفر كرد.

    در هندوستان آوازۀ سيد به تمام نقاط رسيد و طالبان حقيقت، گروه گروه به سوى او شتافتند تا از محضر آن مرد الهى كسب فيض كنند.

    دعوت به تشيع

    اصحاب تراجم نقل كرده‌اند كه قاضى نور الله اولين عالمى بود كه در هند اظهار تشيع كرد و دعوت به تشيع نمود و با علماى مخالف جلسات مناظره تشكيل داد.

    منصب قضاوت

    شهرت وى آنچنان بالا گرفت كه سلطان اكبر شاه از او دعوت نمود و وقتى فضل و علم او را ديد به او پيشنهاد قضاوت كرد.

    قاضى براى قبول اين منصب شرطى گذاشت و آن اينكه در امر قضاوت به فتواى هيچكس عمل نكند و به اجتهاد خودش عمل نمايد.

    اكبر شاه شرط قاضى را پذيرفت و بدين گونه لقب قاضى به ابتداى نام سيد نور الله شوشترى اضافه شد.

    اساتيد

    متأسفانه در كتب موجود ذكرى از اساتيد قاضى نور الله به ميان نيامده و بجز مولى عبدالواحد شوشترى كه قاضى نور الله در مشهد افتخار شاگردى او را داشته، نام ديگر اساتيد او در دست نيست.

    شاگردان

    از شاگردان قاضى، تنها از فرزندان او اطلاع داريم كه همگى چون پدر، سرشار از عشق به علوم آل محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله بوده و در محضر پدر به مقامات بلند علمى و معنوى رسيده‌اند؛ ولى نام ديگر شاگردان قاضى در تاريخ ثبت نشده است.

    تأليفات

    قاضى نور الله در مدت عمر 70 ساله خود تأليفات فراوانى داشته كه رقم آنها به 98 عنوان مى‌رسد. به لحاظ جامعيت وى در علوم عقلى و نقلى و ادبيات، تأليفات او نيز بسيار متنوع است.

    او در علوم مختلف از جمله: فقه، اصول، تفسير، كلام، مناظره و عرفان تأليف دارد و ديوان شعرى نيز از او به يادگار مانده است.

    مهمترين تأليفات او عبارتند از:

    1. إحقاق الحق، كه در رد كتاب «فضل بن روزبهان» نوشته است.
    2. مجالس المؤمنين، كه شرح حال علماى شيعه است.
    3. الصوارم المهرقة در رد الصواعق المحرقة ابن حجر مكى هيثمى.
    4. مصائب النواصب (يا معائب النواصب) در رد كتاب نواقض الروافض است كه در رد شيعه نوشته شده بود و...

    شهادت

    عالم وارسته و عارف بزرگوار قاضى نور الله شوشترى پس از عمرى تلاش در راه احياى مكتب اهل بيت عليهم‌السلام در سال 1019 هجرى به شهادت رسيد.

    پيكر شريف قاضى را در اكبر آباد به خاك سپردند و از آن پس مزار عاشقان و دوستداران اهل بيت عليهم‌السلام گرديد.

    كيفيت شهادت وى اين گونه بود:

    پس از مرگ سلطان اكبر شاه، فرزند او جهانگير شاه به حكومت رسيد. او قاضى نور الله را بر مسند قضاوت ابقاء كرد.

    در اين ميان حسودان و علماى دربارى دائما از سيد نزد حاكم بدگويى مى‌كردند.

    پس از مدتى كه كينه آنها بيشتر شد و كلمات آنان در شاه تأثير گذاشت، جهانگير شاه اجازۀ كشتن قاضى را به آنان داد و آنان با كمال قساوت آنقدر بر بدن نحيف اين عالم شيعه و پيرمرد 70 ساله شلاق زدند تا جان به جان آفرين تسليم كرد و به اجداد طاهرينش پيوست.

    قاضى نورالله شوشترى در شعرى زبان حال خود را اين گونه سروده است:

    وه كاين شب هجران تو بر ما چه دراز استگويى كه مگر صبح قيامت سحر اوست


    وابسته‌ها

    نهایه الاقدام فی وجوب المسح علی الاقدام

    إحقاق الحق و إزهاق الباطل

    الصوارم المُهرقة في نقد الصواعق المُحرقة

    مجالس المؤمنین

    مصائب النواصب (في الردّ علی نواقض الروافض)

    کشف العوار فی تفسیر آیة الغار

    محافل المومنین فی ذیل مجالس المومنین

    شرح دعای صباح حضرت امیرمومنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام

    الشهب الثاقبة

    اسئله یوسفیه