شیخ کبیر، محمدحسن

    از ویکی‌نور
    شیخ کبیر، محمدحسن
    نام شیخ کبیر، محمدحسن
    نام‌های دیگر بار فروش، محمدحسن بن صفر علی

    مازندرانی، محمدحسن بن صفر علی

    نام پدر ملا صفرعلى لاهیجى قزوینى
    متولد حدود 1240ق
    محل تولد قزوین
    رحلت 1305 ش یا 1345 ق یا 1927 م
    اساتید شیخ محمدصالح برغانى حائرى

    شهید برغانى

    پدرش صفرعلى لاهیجى قزوینى

    فاضل اردکانى

    سید محمدباقر شفتى

    برخی آثار ‏تعلیقة شریفة علی فرائد الأصول

    نتیجة المقال فی علم الرجال

    کد مؤلف AUTHORCODE09165AUTHORCODE

    محمدحسن بارفروشى (حدود 1240-1345ق)، مشهور به شیخ کبیر، فقیه، از مراجع و علمای مازندران

    ولادت

    فرزند ملا صفرعلى لاهیجى قزوینى از فلاسفه بزرگ و مشهور قزوین بود. وى در حدود 1240ق در قزوین دیده به جهان گشود.

    تحصیلات

    پدر بزرگوارش، در تربیت وى، جدیت وافر به خرج داد و از همان دوران طفولیت او را با مکتب اهل‌بیت(ع) آشنا ساخت و عشق به حق را در قلبش روشن ساخت.

    از همان دوران کودکى به سوى تحصیل معارف و علوم اسلامى گام برداشت. تحصیلات مقدماتى چون ادبیات و منطق و غیره را در حضور اساتید بزرگوار قزوین فراگرفت. آنگاه براى کسب فقه و اصول، در محضر فقهاى عالیقدر شیخ محمدصالح برغانى حائرى و برادر گرانقدرش شهید برغانى حاضر شد و سطوح عالى فقه و اصول را فراگرفت. همچنین فلسفه و عرفان الهى را در محضر پدر والامقامش آموخت.

    پس از استفاده از بزرگان قزوین جهت نیل به مقامات عالى علمى، راه عتبات عالیات را در پیش گرفت و وارد شهر مقدس کربلا شد.

    در مدت اقامت در عراق در حوزه‌هاى علمى کربلا و نجف اشرف در محفل علمى شخصیت‌هاى بزرگ شیعه حضرات آیات عظام مولى محمدتقى هروى اصفهانى، شیخ محمدحسن صاحب جواهر، فاضل اردکانى، سید محمدباقر شفتى، شیخ حسن برغانى حائرى و علماى دیگر شرکت جست و متواضعانه زانوى ادب برزمین زد و در رشته‌هاى مختلف علوم اسلامى چون فقه، اصول، رجال، کلام و تفسیر بهره‌هاى مختلف برد و به مقام رفیع اجتهاد دست یافت. وى از اساتید و علما و فقهاى صاحب نام به اخذ اجازه اجتهاد و روایت مفتخر گردیده و در ردیف مجتهدین محقق و علماى کامل قرار گرفت.

    ایشان پیکرى از زهد و تقوا و داراى نبوغ و استعداد سرشار علمى بود و به زودى مورد توجه فرزانگان و بزرگان علمى عراق قرار گرفت و خود از مشایخ روایى شیعه گشت. وى همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجم‌نگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. بزرگانى چون آیت‌الله مرعشى نجفى به دریافت اجازه از ایشان مفتخر گردیده‌اند.

    وى پس از رسیدن به مقام رفیع اجتهاد، جهت اقامه وظایف دینى و خدمت به مؤمنین، راهى قزوین شد و پس از مدتى کوتاه، دست به هجرتى دیگر زده و عازم شهر بابل گردید و پس از ورود به بابل از سوى مردم شریف آن سامان مورد استقبال شایانى قرار گرفت.

    او که از اعاظم فقها و اکابر مجتهدین و عالمى کامل و آیتى از زهد و تواضع و تقوا بوده در اکثر محافل علمى ایران و نجف اشرف آوازه‌اش پیچیده بود. ایشان زعامت و مرجعیت خطه سرسبز مازندران و بویژه بابل را به عهده داشت و حلاّل مشکلات دینى و اجتماعى مردم بود و از طرف دیگر با تکیه بر کرسى تدریس روحانیون و فضلاى منطقه را تحت پوشش گرفته و شاگردان زیادى را از چشمه فیاض علم و معنویت خود سیراب ساخت.

    شیخ کبیر پس از فوت فقیه بزرگ ملا محمد مقدس اشرفى به احترام آن مدتى از قبول اقامه جماعت در مسجد جامع بابل امتناع مى‌فرمود و آنرا به ملا محمدعلى فرزند ملا محمد اشرفى واگذار فرمودند، تا اینکه وى نیز از دنیا رفت و شیخ کبیر امامت مسجد جامع را پذیرا شدند.

    وى عارفى واصل و خود ساخته و مجسمه‌اى از تقوا و اخلاص و از شیفتگان و دلدادگان خاندان عصمت و طهارت(ع) بودند، در عین احراز مقام مرجعیت، از ساختن جامعه و تهذیب نفوس مستعدّه و ترویج تقوا و پرهیزگارى و احکام متعالى شرع مقدس اسلام غافل نبود و ضمن اقامه جماعت، شیفتگان معرفت و مشتاقان معارف و تشنگان حقیقت را از چشمه جوشان خود سیراب مى‌ساخت.

    نفس گرم و بیانات بلیغ و شیوا و دلنشین آن راد مرد علم و تقوا در مسجد جامع، هر شنونده‌اى را مجذوب خود مى‌ساخت و مؤمنین را از هر سوى، به آنجا مى‌کشاند بطورى که بسیارى از اوقات حیاط و خیابانهاى اطراف مسجد، مملو از جمعیت مى‌گردید.

    او بخاطر حسن معاشرت و سیره عالى و برخوردارى از فضایل و ملکات اخلاقى و مقامات معنوى، مورد ارادت و محبت عامه مردم مازندران حتى اقلیت‌هاى مذهبى قرار داشت و بیت ایشان همواره محل رفت‌وآمد مردم و پناهگاه افرادى بود که مشکلات مختلف رنج مى‌بردند و براى رفع آن، از وجود مبارکش استمداد می‌کردند و بطورى‌که در سفرنامه ناصرالدین شاه آمده، وى نیز در سفر به بابل، به محضر آن بزرگوار شرفیاب گردیده و عرض ادب نمود.

    از امتیازات علامه شیخ کبیر، تبحر و تسلط بر رشته‌هاى مختلف علمى بود و با بهره‌بردارى از همین مهارت‌ها بود که آثار و تألیفات گرانقدرى از خود به یادگار نهادند.

    وى از مفاخر عالم اسلام مى‌باشد، همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجم‌نگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. کتاب‌ها و آثار وى منحصر در رشته خاصى نمى‌باشد و موضوعات مختلف علمى را دربر مى‌گیرد.

    وفات

    سرانجام آن زعیم عالیقدر و مجتهد فرهیخته، پس از عمرى با برکت و سرشار از معنویت و خدمت که بیش از یک قرن بوده است، در ماه شوّال سال 1345ق دار فانى را وداع گفته و به دیار معبود شتافت. پیکر مطهرش با حضور دستجات مختلف عزادارى و سینه‌زنى و با حضور علماى اعلام و حتى اقلیت‌هاى مذهبى منطقه، با شکوه خاصّى تشییع و در مسجد محدثین بابل در کنار مقبره عالم بر جسته مولى محمد نصیر مدفون گردید.

    آثار

    1. نتیجة المقال فى علم الدرایة والرجال.
    2. تعلیقة شریفة على فرائد الاصول.
    3. سراج الامة.
    4. حدیقة العارفین.
    5. حدیقة الشیعة فى الاخلاق.
    6. تمیم الدُّرة فى صلوة الجمعة.
    7. صراط النجاة.

    وابسته‌ها