صاحب جواهر، محمدحسن

    از ویکی‌نور
    صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر
    نام صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر
    نام های دیگر اص‍ف‍ه‍ان‍ی‌، م‍ح‍م‍دح‍س‍ن‌ ب‍ن‌ ب‍اق‍ر

    ص‍اح‍ب‌ ال‍ج‍واه‍ر ال‍ک‍لام‌، م‍ح‍م‍دح‍س‍ن‌ ب‍ن‌ ب‍اق‍ر

    م‍ح‍م‍دح‍س‍ن‌ ص‍اح‍ب‌ ج‍واه‍ر

    ن‍ج‍ف‍ی‌، م‍ح‍م‍دح‍س‍ن‌ ب‍ن‌ ب‍اق‍ر

    الشیخ محمدحسن النجفی

    نام پدر شيخ محمدباقرنجفى
    متولد سال 1200 ق
    محل تولد نجف اشرف
    رحلت 1229 ش یا 1266 ق یا 1850 م
    اساتید سید محمد جواد عاملی، شیخ جعفر نجفی، شیخ موسی کاشف الغطاء و...
    برخی آثار ‏جواهر الکلام في شرح شرائع الإسلام

    نجاة العباد (المحشی)

    کد مؤلف AUTHORCODE79AUTHORCODE

    محمدحسن صاحب جواهر در سال 1200ق در خانه شيخ محمدباقرنجفى به دنيا آمد. از نظر پدرى، نسب او به يك خاندان علم و فضيلت از كشور ايران مى رسد، و از طرف مادر به عالم بزرگوار، شيخ ابوالحسن فتونى مى رسد كه در (عذارات) اطراف حله قرار داشت.

    زمانى شيخ عبدالرحيم شريف كبير - جد سوم محمدحسن - از اصفهان راهى نجف اشرف شد و در آن شهر مقدس رحل اقامت افكند تا از محضر عالمان بزرگ كسب فيض كند. وى سرانجام از فقيهان وارسته و فاضل گرديد. دو پسر دانشمند به نامهاى آقا محمد كبير و آقا محمد صغير - جد دوم محمدحسن، (مؤلف كتاب الاقتباس و التضمين در عقايد) از او به يادگار ماندند. شيخ عبدالرحيم، فرزند آقا محمد صغير و جد محمدحسن فرزانه‌اى است كه به نيكى از او ياد كرده‌اند.

    در حقيقت محمدحسن دوران كودكى و نوجوانى را در دامان خاندان علم و فضيلت سپرى كرد.

    تحصیلات

    هنوز كودكى بيش نبود و تازه خواندن و نوشتن را فراگرفته بود كه وارد حوزه علميه نجف اشرف شد. دروس مقدمات و سطح را بسرعت نزد سيد حسين شقرايى عاملى (متوفى 1230 ق) و شيخ قاسم آل محيى‌الدين (متوفى 1238 ق) و شيخ حسن (متوفى 1250 ق) گذراند و در نوجوانى به درس خارج فقه و اصول راه يافت.

    محمدحسن ساليان دراز در عالی‌ترین سطح دروس حوزه علميه، در درس آیت‌الله شيخ جعفر کاشف‎الغطاء، آیت‌الله سيد مهدى بحرالعلوم، آیت‌الله سيد جواد عاملى و آیت‌الله شيخ موسى كاشف الغطا شركت كرد. و با پشتكار و نبوغى كه داشت توانست در 25 سالگى به درجه اجتهاد نايل آمد و نگارش كتاب بى همتاى «جواهر الكلام» را آغاز كند. شيخ سپس به تدريس علوم دينى همت گذارد.

    حوزه علميه نجف به بركت تدريس صاحب جواهر رونق تازه‌اى گرفت. شيخ آقا بزرگ تهرانى می‌نويسد:

    «صاحب جواهر اين امتياز را نيز بر ديگر عالمان داشت كه عموم شاگردانش از علماى بزرگ و سرشناس بودند و در محضر درس او جمع فراوانى تربيت شده، در گوشه و كنار جهان پخش گرديدند و بعد از او مقام مرجعيت يافتند و بر كرسى فتوا نشستند كه عدد آنان زياد و شمارش آنان كار مشكلى است.»


    ولايت فقیه از دير باز در حوزه‌هاى علميه شيعه مطرح بوده و اصل ولايت فقيه نزد همه فقها مسلم است، اما در محدوده اختيارات فقيه اختلاف است. صاحب جواهر درباره ولايت فقيه می‌نويسد:

    «اگر ولايت عامه فقيه نباشد، بسيارى از كارهاى مربوط به شیعیان معطل مى ماند.»

    ايشان علمايى را كه درباره ولايت فقيه ترديد دارند بسختى مورد نكوهش قرار داده، می‌نويسد:

    «اين افراد طعم فقه را نچشيده و از فرمايش ائمه‌ عليه‌السلام چيزى نفهميده‌اند.»

    دوران زندگى صاحب جواهر، بهترين و درخشان ترين فرصت و دوران آسايش فكرى بود، چون حوزه نجف از جهات مختلف سياسى، اقتصادى و اجتماعى، در يك آسايش و آرامش نسبى به سر می‌برد، به حدى كه طلاب و مهاجرين و زائرين از هر سو به آن ناحيه رو می‌آوردند و نيازهاى فكرى و روحى خود را از خرمن علم و عرفان، و از كانون آموزش و بينش اسلامى آن سيراب مى ساختند در كنار حركتها و فعاليتهاى علمى و فقهى آن، حركتها و نشاطهاى ادبى و شعرى هم شروع گرديد و شعرائى مانند شاعران خاندان آل اعسم، خاندان محى‌الدين، خاندان شيخ عباس و ملا على و سيد حيدر حلى، شيخ محسن خضرى، سيد جعفر حلى، سيد محمد جعفرى، سيد ابراهيم بحرالعلوم پديد آمدند اينها همه و همه از بركت امنيت و آسايش اجتماعى و سياسى نجف نشات مى گرفت.

    محصول فقهى و علمى اين نشاطها، پديد آمدن آثار بزرگ فكرى بود كه هر كدام به نوبت خود از ذخاير فكرى و علمى اسلامى محسوب مى شوند، چون از آن دوران درخشان آثار جاودان و ماندنى فراوان باقى مانده است كه مى توان از کتاب‌ها و موسوعه‌هاى بزرگ فقهى مانند: كشف الغطا، مفتاح الكرامة، رياض المسائل، مكاسب را در فقه، و در علم اصول کتاب‌هايى مانند: قوانين، فصول، ضوابط، حاشيه معالم شيخ محمدتقى اصفهانى و تعليقات و شروح آن و فرائد الاصول را ذكر نمود از مهم ترين و نفيس ترين اين کتاب‌ها مى توان جواهر الكلام شيخ محمدحسن كه در شرح شرائع الاسلام محقق در فقه و فرائد شيخ مرتضى انصارى را در اصول نام برد.

    از آثار صاحب جواهر حفر كانال نجف اشرف در راه رفاه عمومى و آسايش مردم نجف، آبيارى نجف اشرف و حفر كانال معروف به نام (نهر صاحب جواهر) است كه از فرات تا نجف كانال بسيار وسيع و عميقى باز گشود كه هزينه‌هاى بسيارى را صرف كردند تا مردم را از بى آبى نجات دادند و اجراى اين تصميم با همت جمعى از مردم نيكو كار صورت گرفت.

    از ديگر آثار شيخ، تأسيس ساختمان هاى مجاور مسجد كوفه است.

    شيخ به مسجد سهله علاقه فراوان داشت، او بود كه حركت به سوى مسجد سهله را چهارشنبه شبها پايه گذارى نمود و جمعى از شاگردانش با او حركت می‎كردند و شب را در آنجا بيتوته و عبادت مى نمودند و احداث اين ساختمان در رابطه با اين برنامه‌ها بود.

    ساختن گلدسته براى مسجد كوفه، احداث وضوخانه و مكانى براى سكونت خادمان مسجد سهله، بناى ساختمان حرم حضرت مسلم بن عقيل(س) و حرم هانى بن عروه(س) در كوفه از كارهاى عمرانى صاحب جواهر است.

    وى لباسهاى بسيار تميز مى پوشيد. ظاهرى بس آراسته داشت. بسيار قانع، فروتن و شكيبا بود. به شاگردانش احترام خاصى مى گذاشت. روزى در وسط درس به امتياز چهار تن از شاگردانش تصريح كرد. كارى كه از استادان و مراجع تقليد كمتر رخ می‌دهد. آن چهار نفر عبارتند از:

    1. حاج ملا على كنى
    2. شيخ عبدالحسين، معروف به شيخ العراقين
    3. شيخ عبدالرحيم بروجردى
    4. شيخ عبدالله نعمت عاملى

    او تلاش ديگران را مى ستود و آنان را تشويق مى نمود. زمانى «ازرى» شاعر عرب قصيده بسيار زيبايى در مدح اهل‌بيت مى سرايد كه به قصيده «هانيه» مشهور است. صاحب جواهر در مقام قدردانى از او می‌گوید: آرزو دارم قصيده «هانيه» ازرى در نامه عمل من نوشته شود و كتاب «جواهر» من در نامه عمل او.

    اواخر ماه رجب 1266ق بود و صاحب جواهر در بستر بيمارى دستور داد علماى بزرگ نجف نزد او بيايند. همه با چهره‌اى غمناك از مريضى مرجع تقليد شیعیان، حاضر شدند. صاحب جواهر نگاهى به حاضران انداخت و گفت: شيخ مرتضى كجاست؟

    - نيامده است.

    - بگوييد بيايد.

    شيخ انصارى را يافتند و پيغام ايشان را به او رساندند. شيخ انصارى به محضر استاد شرفياب شد و استاد به او فرمود:

    در چنين وقت حساسى ما را رها مى كنى؟

    شيخ انصارى گفت: رفته بودم مسجد سهله براى بهبودى حال شما دعا كنم.

    صاحب جواهر فرمود:

    زمام امور دينى را كه به من مربوط مى شود، بعد از خود به شما مى سپارم و اين امانتى الهى است در نزد شما. و پس از من، شما مرجع تقليد شیعیان خواهيد بود. سعى كنيد زياد جانب احتياط را نگيريد. احتياط زياد، زحمت امت اسلامى را فراهم مى سازد و دين اسلام، دين جامع و سهل است.

    شاگردان

    برخى از شاگردان ممتاز او عبارتند از:

    - آیت‌الله سيد حسين كوه كمرى: فرزند سيد محمد، كه با 24 واسطه، نسبش به امام حسين‌ عليه‌السلام مى رسد. او در روستاى ارونق از توابع كوه كمره تبريز به دنيا آمد و پس از فراگيرى خواندن و نوشتن به حوزه علميه تبريز راه يافت. سپس براى ادامه تحصيل عازم كربلا شد و پس از مدتى به حوزه علميه نجف روى آورد و در درس صاحب جواهر و شيخ انصارى شركت كرد و به اجتهاد رسيد.

    آیت‌الله كوه كمرى بعد از وفات شيخ انصارى (متوفى 1281 ق) به مرجعيت رسيد. بسيارى از شیعیان آذربايجان، تفليس و ايروان از او تقليد می‎كردند. سرانجام وى در سال 1299ق در نجف درگذشت و در مقبره‌اى كه اكنون به نام او معروف است، در برابر آرامگاه صاحب جواهر به خاک سپرده شد.

    - آیت‌الله شيخ جعفر شوشترى: فرزند حسين و اهل شوشتر است در جوانى همراه پدر به حوزه علميه نجف راه يافت و در درس صاحب جواهر شركت كرد. پس از سالها تحصيل و رسيدن به مقامهاى والاى علمى و اخلاقى به زادگاه خود برگشت و بيش از سى سال در آنجا به تبليغ اسلام پرداخت. در سال 1291ق به نجف بازگشت. او در صحن حرم حضرت علی‌ عليه‌السلام به سخنرانى مى پرداخت و گفتارش مشتاقان زيادى داشت.

    در سال 1302ق براى زيارت امام رضا عليه‌السلام به ايران آمد و علماى بزرگ تهران از او در خواست كردند تا مدتى در تهران بماند. او نخستين امام جماعت مسجد سپهسالار بود.

    آیت‌الله شيخ جعفر شوشترى، مرجع تقليد و محدثى بزرگ بود و مى بايست بسان اغلب مراجع تقليد به تدريس و فتوا بپردازد اما علاقه وافر او به اهل‌بيتعليه‌السلام وى را بر آن داشت تا به منبر برود و به ذكر روضه‌هاى جانسوز بر شنوندگان تاثير بسيار گذارد.

    سرانجام در 28 يا 29 صفر 1303 ق، در راه بازگشت به نجف، در كرند غرب بدرود حيات گفت و در نجف به خاک سپرده شد.

    - ملا على كنى: در سال 1220ق در روستاى «كن» تهران به دنيا آمد. سالها در حوزه علميه نجف نزد استادان فرزانه‌اى چون صاحب جواهر به تحصيل پرداخت. تا اينكه وى به اجتهادش گواهى داد و او به تهران بازگشت و به تألیف و تبليغ پرداخت. از وى آثارى در زمينه اصول، فقه، تفسير، حديث و رجال به يادگار مانده است. سرانجام در صبحگاه روز 27 محرم 1306ق در گذشت و در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى، در كنار قبر امامزاده حمزه به خاک سپرده شد.

    - شيخ محمد ايروانى: فرزند محمدباقرايروانى است كه در سال 1232ق به دنيا آمد. در جوانى از ايروان به كربلا رفت و در درس سيد ابراهيم قزوينى شركت كرد. سپس به نجف رفت و در درس بزرگانى چون صاحب جواهر و شيخ انصارى حضور يافت و پس از رسيدن به اجتهاد به «فاضل ايروانى» شهرت يافت. او پس از وفات آیت‌الله سيد حسين كوه كمرى (متوفى 1299 ق) مرجعيت تقليد بسيارى از شیعیان ايران، هند، تركيه، قفقاز، و روسيه را عهده دار گرديد و در كرسى تدريس عالی‌ترین سطح دروس حوزوى، به تربيت شاگردان پرداخت.

    از وى کتاب‌هايى در زمينه اصول، فقه و تفسير برجاى مانده است. سرانجام در سال 1306ق رخت از جهان بر بست.

    تأليفات

    شيخ محمدحسن نجفى در 25 سالگى نگارش كتاب بى همتاى «جواهر الكلام» در شرح كتاب شرايع الاسلام محقق حلى را آغاز كرد. جواهر الكلام، اين دائرةالمعارف فقه شيعه ثمره 32 سال تلاش شبانه روزى او اينك معتبرترين متن درسى عالی‌ترین سطح دروس حوزه‌هاى علميه شيعه، يعنى درس خارج فقه است. علامه سيد محسن امين (متوفاى 1371 ق) درباره اين كتاب می‌نويسد: در فقه اسلام كتابى به همتايى جواهر الكلام نيست. شيخ انصارى نيز فرمود: براى مجتهدى كه بخواهد احكام الهى را استنباط كند، كافى است کتاب‌هاى جواهر و وسائل الشيعه را در اختيار داشته باشد و كمتر اتفاق مى افتد كه به كتابى از پيشينيان نيازمند شود.

    او علاوه بر كتاب «جواهر» کتاب‌هاى ديگرى نيز نوشت كه عبارتند از:

    - نجاه العباد فى المعاد: درباره احكام طهارت و نماز

    - هدايه الناسكين: درباره احكام حج

    - رساله‌اى در احكام خمس و زكات

    - رساله‌اى در احكام روزه كه به فارسى ترجمه شد.

    - رساله‌اى در احكام ارث

    - مقالاتى پيرامون اصول فقه

    صاحب جواهر تا آخرين لحظات عمر به تألیف مشغول بود. در اواخر عمر تصميم به شرح كتاب «قواعد» علامه گرفت اما افسوس كه پيمانه عمرش به سر آمد.

    وفات

    روز اول شعبان 1266ق فرا رسيد. بهشتيان در انتظار به زمين مى نگريستند. بهشت را آذين بستند و بساط ميهمانى گستراندند. جواهر بى نظير شيعه، فقيه بلند آوازه آیت‌الله شيخ محمدحسن نجفى نفسهاى آخر عمر را مى كشيد. شهادتين را بر زبان جارى مى ساخت. او عمرى در راه اسلام زحمت كشيده بود و اينك آرام مى رفت تا به سوى ملكوت پر بگشايد.

    حجاب چهره جان مى شود غبار تنمخوش آن دمى كه از اين چهره پرده بر فكنم
    چنين قفس نه سزاى چو من خوش الحال استروم به روضه رضوان كه مرغ آن چمنم
    مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاکچند روزى قفسى ساخته‌اند از بدنم


    هنگامى كه آفتاب به وسط آسمان رسيد آفتاب عمر صاحب جواهر غروب كرد. شیعیان غرق در عزا شدند. تشييع پيكر جنازه با شكوهى برگزار شد. پيكر پاکش را در مقبره‌اى كه خود جنب مسجدش آماده كرده بود، به خاک سپردند. مجالس يادبود او در بسيارى از شهرها برگزار شد.

    از گوهر شناس فقه، هشت پسر دانشمند به نامهاى شيخ محمد، شيخ عبدالعلى، شيخ عبدالحسين، شيخ باقر، شيخ موسى، شيخ حسين، شيخ حسن، شيخ ابراهيم و دخترانى چند به يادگار ماند.

    منابع مقاله

    - الكرام البرره: شيخ آقا بزرگ تهرانى، ج 1، ص 228، ج 1، ص 311، ج 2، ص 305

    - الذريعه: شيخ آقا بزرگ تهرانى، ج 3، ص 192، ج 5، ص 275 - 276

    - روضات الجنات: ميرزا محمدباقرخوانسارى، ج 2، ص 305 - 306

    - فوائد الرضويه: شيخ عباس قمى، ص 453

    - مقدمه جواهر الكلام: محمدرضا مظفر، ج 1، ص 22

    - معارف الرجال: محمد حرزالدين، ج 1، ص 262 و 263

    - ريحانه الادب: محمد على مدرس تبريزى، ج 5، ص 105 و 106

    - عدل الهى: مرتضى مطهرى، ص 330 و 331

    - معارف الرجال: ج 1، ص 263 و 264، ج 2، ص 226، ج 2، ص 361 - 363

    - علماء معاصرين: واعظ خيابانى، ص 21 - 22

    - اعيان الشيعه: محسن امين عاملى، ج 9، ص 149

    - جواهر الكلام: ج 21، ص 397

    - تكمله امل الامل: سيد حسن صدر، ص 271

    - مفاتيح الجنان: شيخ عباس قمى، ص 328

    - ماضى النجف و حاضرها: شيخ باقر آل محبوبه، ج 2، ص 134

    - گلشن ابرار: ص 353

    وابسته‌ها