عشر قصاید و اشعار: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۳۹: خط ۳۹:
    {{ب|''بس ز جور روزگارم شكوه باشد اى خدا''|2=''كو به نو نو گشتنش فرسوده اعضاى مرا''}}
    {{ب|''بس ز جور روزگارم شكوه باشد اى خدا''|2=''كو به نو نو گشتنش فرسوده اعضاى مرا''}}
    {{ب|''رنج‌ها با هم به سوى جان من رو كرده‌اند''|2=''گويى آنها آهنند و جان من آهن‌ربا''}}
    {{ب|''رنج‌ها با هم به سوى جان من رو كرده‌اند''|2=''گويى آنها آهنند و جان من آهن‌ربا''}}
    {{ب|''هر كه بگزيند در اين دنيا رهى پاك و درست''|2=''سرزنش‌هاى حسودان پيش او سست است سست''}}
    {{ب|''هر كه بگزيند در اين دنيا رهى پاک و درست''|2=''سرزنش‌هاى حسودان پيش او سست است سست''}}
    {{ب|''جان تو چون شيشه و علم تو مانند چراغ''|2=''روغن آن را بگير از حكمت يزدان سراغ''}}
    {{ب|''جان تو چون شيشه و علم تو مانند چراغ''|2=''روغن آن را بگير از حكمت يزدان سراغ''}}
    {{ب|''گر برافروزى تو آن را، زنده‌اى، پاينده‌اى''|2=''گر كه خاموشش بدارى، مرده‌اى، بازنده‌اى''}}
    {{ب|''گر برافروزى تو آن را، زنده‌اى، پاينده‌اى''|2=''گر كه خاموشش بدارى، مرده‌اى، بازنده‌اى''}}

    نسخهٔ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۹:۴۳

    عشر قصاید و اشعار
    عشر قصاید و اشعار
    پدیدآورانابن‌سینا، حسین بن عبدالله (نویسنده)
    ناشرکتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره)
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1405 ق
    چاپ2
    زبانعربی
    تعداد جلد1

    عشر قصائد و اشعار، رساله‌اى است منظوم، از بوعلى، به زبان عربى و در موضوعات پراكنده‌اى همچون نفس، فلسفه عمر، پيرى و حكمت و زهد و...

    ساختار

    رساله، در ذيل ده عنوان و در قالب شصت و چهار بيت، مرتب شده است.

    گزارش محتوا

    مباحثى كه در رساله مطرح شده‌اند، اجمالا، عبارتند از: نفس؛ پيرى و حكمت و زهد؛ فلسفه عمر؛ راه زندگى؛ دوستى و زندگى و كرم؛ نفس و حكمت؛ گلايه ابوطالب علوى و پاسخ شيخ به او؛ سخنى با حسودان؛ سخنى در گلايه از روزگار؛ سخن وى در خمريات.

    تفصيل پاره‌اى از مطالب مزبور، عبارت است از:

    سحر گرديد شام كامرانىسرآمد فصل پر شور جوانى
    ميان چهره‌ات شد آشكارانشان صبح پيرى ناگهانى»
    ز خواب كودكى برخیز تا كىدر اين خواب گران خواهى بمانى
    آن كه دارد از جهان چشم بقامى‌كند قصد محالى ناروا
    بس ز جور روزگارم شكوه باشد اى خداكو به نو نو گشتنش فرسوده اعضاى مرا
    رنج‌ها با هم به سوى جان من رو كرده‌اندگويى آنها آهنند و جان من آهن‌ربا
    هر كه بگزيند در اين دنيا رهى پاک و درستسرزنش‌هاى حسودان پيش او سست است سست
    جان تو چون شيشه و علم تو مانند چراغروغن آن را بگير از حكمت يزدان سراغ
    گر برافروزى تو آن را، زنده‌اى، پاينده‌اىگر كه خاموشش بدارى، مرده‌اى، بازنده‌اى
    آنچه ترسا را بود آيين و دينساقى اندر وصف مى دارد به لب
    باده با پيمانه و با دُرْد آنمتحد مانند ابن و روح و اب


    توجه: مضامين فوق را بوعلى به عربى سروده‌اند و اين حقير با ذوق ناچيز خود آنها را به نظم فارسى برگردانده‌ام.