عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتألهین شیرازی و ایمانوئل کانت

    از ویکی‌نور
    نسخهٔ قابل چاپ دیگر پشتیبانی نمی‌شود و ممکن است در زمان رندر کردن با خطا مواجه شوید. لطفاً بوکمارک‌های مرورگر خود را به‌روزرسانی کنید و در عوض از عمبکرد چاپ پیش‌فرض مرورگر خود استفاده کنید.
    عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتألهین شیرازی و ایمانوئل کانت
    عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتألهین شیرازی و ایمانوئل کانت
    پدیدآورانملک‌اف، علاءالدین (نویسنده)
    ناشرمرکز بين‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1432ش/1390ش
    چاپ1
    شابک978-964-1955-356-2
    موضوعصدر الدين شيرازي، محمد بن ابراهيم، ??? - ????ق. - نظريه درباره عقل و ايمان
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏ /م7ع7 / 50 BT
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    عقل و ایمان از دیدگاه ابن رشد، صدرالمتألهین شیرازی و ایمانوئل کانت اثر علاءالدین ملک‌اف (متولد 1361)، پژوهشی است که در آن، به بررسی نسبت عقل و ایمان در تطبیق اندیشه‌های صدرای شیرازی، ابن‌ رشد و کانت پرداخته شده است.

    اهمیت کتاب

    موضوع موردبررسی کتاب که عبارت است از «عقل و ایمان»، از مهم‌ترین مباحث معرفت‌شناسی دینی و فلسفه دین است که عالی‌ترین فضیلت انسانی شمرده می‌شود[۱].

    ساختار

    کتاب با پیشگفتار و مقدمه‌ای از نویسنده آغاز و مطالب در چهار بخش عرضه شده است.

    روش نویسنده

    روش تحقیق در کتاب، به‌صورت توصیفی- تحلیلی است؛ به این صورت که آرای این سه متفکر در رابطه عقل و ایمان، با استناد به آثارشان، بررسی شده و سپس با روش تحلیلی- انتقادی، به استخراج موارد تشابه و تفاوت، پرداخته شده است[۲].

    گزارش محتوا

    در پیشگفتار، به توضیح مباحث کتاب، پرداخته شده است[۳].

    در مقدمه، ابتدا مسئله عقل و ایمان در گذر تاریخ مورد بحث قرار گرفته[۴] و سپس، ضمن بیان موضوع[۵] و دلایل انتخاب آن[۶]، به ذکر اهمیت و ضرورت تحقیق[۷]، پرسش‌های اصلی و فرعی[۸]، روش‌شناسی تحقیق و سازماندهی آن، پرداخته شده است[۹].

    در بخش اول، کلیات مربوط به بحث، از جمله معرفت‌شناسی، معرفت‌شناسی دینی، رابطه معرفت‌شناسی با فلسفه دین، مفهوم‌شناسی، تعریف لغوی و اصطلاحی عقل و ایمان و انواع آنها، رابطه و نسبت این دو و سیر تاریخی و رویکردهای عقل و ایمان در اسلام و غرب، بحث شده است[۱۰].

    نویسنده پس از بخش کلیات، ابتدا رابطه عقل و ایمان و نیز حقیقت عقل و ایمان را در تفکر ابن رشد مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که اندیشه‌های وی درباره عقل و ایمان یا به عبارتی دین و فلسفه، دارای نوعی نشیب و فراز است و به همین سبب برای برخی اشخاص پیچیده و مشکل به‌نظر می‌رسد. بااین‌همه، در نظر ابن رشد، عقل و ایمان دو ابزار معرفتی در عرض یکدیگرند که هرکدام می‌توانند انسان را به سرمنزل مقصود برساند و هیچ تعارضی میان این دو نیست و هرکدام درنهایت، دیگری را تصدیق می‌کند[۱۱].

    می‌توان مباحث این بخش (ابن رشد) را در سه نکته زیر، خلاصه نمود:

    1. علوم و معارف دینی برای رسیدن به خداوند کافی نیست و باید علوم بشری هم- اگرچه به‌عنوان مقدمه واجب- ضمیمه شود. بدین شرح که معرفت خدا واجب واجبات است و علوم دینی می‌خواهند ما را به آنجا برسانند، ولی برای فهم صحیح علوم دینی، باید علوم بشری را هم یاد گرفت. پس تعلیم علوم بشری هم واجب است.
    2. بین علوم بشری و علوم دینی، گاهی تعارض پیش می‌آید اما این تعارض بدوی و ظاهری است؛ یعنی علوم بشری با ظواهر دین، تعارض پیدا می‌کند و بعد از حمل ظاهر، بر معنای مجازی و تأویل آن، تعارض رفع خواهد شد. در هنگام تعارض، آیات و روایات هستند که تأویل می‌شوند تا با علوم برهانی بشری سازگار شوند.
    3. تعارض عقل و وحی راه‌حل واحدی ندارد، بلکه به عدد انسان‌ها مختلف است. یک آیه را نسبت به عده‌ای باید حمل بر معنای ظاهری کرد و نسبت به عده دیگر، حمل بر معنای تأویلی کرد. تعلیم و تربیت انسان‌ها به‌حسب استعداد آنها مختلف است و هرچیزی نباید در تعلیمات عمومی بیان کرد[۱۲].

    در بخش سوم، دیدگاه صدرالدین شیرازی به ترازوی سنجش گذاشته شده است. ملاصدرا، عقل و ایمان را ازیک‌طرف مؤید یکدیگر و از سوی دیگر، مکمل هم می‌داند. به نظر ایشان، هرگز میان دین حقیقی و مضامین درست و واقعی کتاب و سنت، با احکام و مدرکات عقلی، تنافی وجود ندارد و هیچ آموزه دینی با هیچ معرفت عقلی یقینی، ناسازگار نیست؛ بنابراین اگر در پاره‌ای از موارد ناسازگاری مشاهده شود، یا باید در عقلی بودن آن تردید کرد، یا در برداشت و فهم خودمان از کتاب و سنت و یا در حکم به ناسازگاری میان آن دو باید بیشتر تأمل نمود[۱۳].

    مؤلف در این بخش، ابتدا مختصری از زیست‌نامه صداری شیرازی گفته و بعد به مهم‌ترین کتاب‌ها، روش‌شناسی و نظرات مهم و ابتکاری ایشان پرداخته و سپس، واکاوی عقل، معانی عقل و انواع عقل را موردتوجه قرار داده است. در بخش بعد، به بررسی دقیق ایمان، حقیقت و ماهیت ایمان از دید صدرا، تصدیق منطقی، اقسام تصدیق منطقی و تمایز ایمان با تصدیق منطقی دید صدرا پرداخته و در انتها، هماهنگی عقل و ایمان را در نظام فکری صدرا، منقح کرده است. با مطالعه این بخش، در یک نتیجه‌گیری منسجم، می‌توان گفت:

    1. حقیقت عقل و ایمان، از منظر صدرا با استناد به کتاب‌های وی، موردتوجه و بررسی قرار گرفت و معلوم گشت که ایشان، ایمان حقیقی را همان «علم تصدیق منطقی» می‌داند و عقل موردنظر ایشان در این بحث، معنای پنجم عقل از معنای شش‌گانه است و آن نیروی دراکی است که مسائل را بالاتر از افق حس و خیال و وهم، به نحو کلی ادراک می‌کند.
    2. در این بخش، به تناسب علم تصدیقی منطقی، تصدیق منطقی با مراحل پنج‌گانه‌ای که دارد، توضیح داده شده و اقسام تصدیق منطقی نیز بررسی شده و گفته شده است که نظر صدرا، کدامین قسم است.
    3. سرانجام گفته شده است که اگر نظر صدرا همان باشد که از ظاهر کلامش استفاده می‌شود (ایمان همان علم تصدیقی است)، این نظر مورد ایراد است؛ ولی اگر منظورش از علم تصدیقی همان یقین مطرح شده در روایات باشد، یعنی حق الیقین، آن ایراد قبلی را ندارد. ولی ایراد دیگری بر اوست که این مرتبه از یقین معلوم، محصول و اثر ایمان است نه خود ایمان.
    4. به اعتقاد نویسنده، در دستگاه فلسفی صدرا، حقیقت انسان را بینش‌ها و گرایش‌های او تشکیل می‌دهد، عقل و ایمان به‌عنوان دو فصل ممیز او به‌شمار آمده، انسان به سبب عقل و ایمانش از سایر جانداران، متمایز گشته است[۱۴].

    نویسنده در نهایت به این نتیجه رسیده است که صدرا بر این عقیده است که آموزه‌های دینی، عقل‌پذیر و قابل‌اثبات با استدلال‌های عقلی‌اند. به باور نویسنده، از عقلی بودن آموزه‌های دینی می‌توان هردو معنای عقلی بودن را براساس مبانی صدرا اراده کرد؛ یک معنا این است که میان عقل و ایمان تضاد وجود ندارد، اعم از اینکه آموزه‌های دینی عقل‌پذیر باشد یا عقل‌گریز. معنای دیگر این است که میان عقل و ایمان، هماهنگی و هم‌خوانی وجود دارد. هرآن‌چه دین می‌گوید، عقل نیز بر همان حکم می‌کند و هرآن‌چه عقل حکم می‌کند، دین نیز همان را می‌گوید[۱۵].

    در بخش چهارم، دیدگاه کانت در این موضوع، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. کانت در باب عقل و ایمان، به سمت عقلانیت عملی گرایش دارد. به نظر کانت، ایمان خردورزانه، مبتنی بر زمینه عقل عملی است، نه عقل نظری؛ زیرا عقل نظری توانایی اثبات درستی یا نادرستی دعاوی دینی را ندارد. چنین ایمانی از وجدان اخلاقی انسان نشأت می‌گیرد. این ایمان گرچه امکان همراهی با باور نظری به مفهوم خداوند از طریق ایده عقل محض، برهان نظم و غایت را نیز دارد، ولی مراجعه مستقیم به کتاب مقدس و کاوش در محتوای آن، به‌منظور ساخته‌شدن انسان‌های بهتر و آراستگی به اخلاف و کردار نیک، غایت دین‌داری است[۱۶].

    کانت بر اساس مبانی نظام فلسفی خود، چنین نتیجه می‌گیرد که عقل نظری اجازه ورود به مباحث مابعدالطبیعه را ندارد. ولی عقل عملی اخلاق، دین و ایمان را موجه می‌سازد. به‌طور طبیعی هر اشکال و انتقاد به مبانی او، نظام فلسفی او را با مشکل مواجه می‌سازد. یکی از مبانی نظام اخلاقی او این است که پیروی از فرمان‌های خدا، با خودمختاری انسان، ناسازگار است. نویسنده معتقد است اگر همان‌طور که کانت عقیده دارد خدا موجود عاقل نامتناهی است، در آن صورت، اگر عقل آدمی از سر اختیار به این نتیجه برسد که پیروی از احکام الهی برای انسان مطلوب است، چنین تبعیتی با خودمختاری انسان سازگار است؛ بنابراین تبعیت از احکام خداوند به‌طور کامل با خودمختاری آدمی سازگار است[۱۷].

    کانت عقیده دارد که گوهر دین، اخلاق است؛ ولی از این عقیده لازم نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید که عبادات و مناسک مذهبی را انکار کنیم؛ زیرا آنها نه‌تنها مانعی برای نیل به اهداف اخلاقی نیستند، بلکه روش‌هایی برای تحقق هرچه بیشتر اهداف اخلاقی‌اند[۱۸].

    نویسنده در خاتمه، دیدگاه این سه اندیشمند را مقایسه نموده و همسانی‌ها و ناهمسانی‌های این سه فیلسوف برجسته را تا حدی آشکار نموده است. به نظر وی، هر سه فیلسوف، به دنبال دست‌یابی به حقیقت بوده‌اند، ولی در پیدا کردن مصداق آن، دچار اختلاف شده‌اند[۱۹].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع، اعم از فارسی، مجلات، عربی و انگلیسی، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۲۰]، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۲۱].

    پانویس

    1. ر.ک: پیشگفتار، ص13
    2. مقدمه، ص27
    3. پیشگفتار، ص13-14
    4. مقدمه، ص19
    5. همان، ص21
    6. همان، ص22
    7. همان، ص26
    8. همان، ص27
    9. همان
    10. متن کتاب، ص29- 74
    11. ر.ک: پیشگفتار، ص13
    12. متن کتاب، ص142
    13. ر.ک: همان، ص13- 14
    14. ر.ک: همان، ص200- 201
    15. ر.ک: همان، ص201
    16. ر.ک: همان، ص14
    17. متن کتاب، ص257
    18. همان
    19. ر.ک: پیشگفتار، ص14
    20. ر.ک: پاورقی، ص20
    21. ر.ک: همان، ص21

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها