علامی، ابوالفضل بن مبارک

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    NUR02152.jpg
    نام علامی، ابوالفضل بن مبارک
    نام‎های دیگر
    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت
    اساتید [[ | ]]

    [[ | ]]؛

    برخی آثار [[ ]]

    [[ ]]

    کد مؤلف AUTHORCODE02152AUTHORCODE

    ابوالفضل بن مبارک علامی (963-1014ق/1556-1605)، مورخ، ادیب، دانشمند فارسی‌زبان و صدراعظم اکبر شاه گورکانی.

    خاندان

    نیاکان یمنی او نخست به سند و سپس به گجرات مهاجرت کردند. پدرش شیخ مبارک از ناگور به آگره رفت و در آن شهر اقامت گزید و به تدریس مشغول شد.

    تحصیلات

    ابوالفضل، نخست نزد پدر به تحصیل پرداخت و سپس تا 15 سالگی دانش‌های حکمی و نقلی، زبان عربی، فلسفه یونانی و تصوف را به‌خوبی فراگرفت.

    مناصب

    دوران کودکی و نوجوانی ابوالفضل، با پریشانی و نابسامانی احوال پدرش همراه بود. در آن روزگار شیخ مبارک به سبب ابراز آزادانه اندیشه‌هایش، به پیروی از آیین مهدویت و تشیع، محکوم شد و تا مدت‌ها از سوی گروهی از علمای متعصب در رنج بود. سرانجام با میانجی‌گری یکی از بزرگان دستگاه حکومت، شیخ مبارک و ابوالفضل به دربار اکبر راه یافتند.

    پس از ورود به دربار قابلیت‌های ابوالفضل شناخته شد و چنان قدرت و محبوبیتی به دست آورد که اکبر او را وزیر اعظم خویش ساخت. به‌هرروی گویا ابوالفضل در خرد و نکته‌سنجی و رعایت آداب معاشرت، بر همگان پیشی داشت. پس‌ از این، ابوالفضل مشاور اکبر شاه در اداره امور ملکی و حقوقی و فرهنگی امپراتوری بزرگ هندوستان شد. وی چنان نزد شاه نفوذ یافت که برخی او را مغز متفکر اکبر خوانده‌اند؛ اما از سویی دیگر بی‌اعتنایی او به شاهزاده سلیم، فرزند اکبر، موجب دشمنی و کینه‌جویی شاهزاده و طرف‌دارانش شد. ابوالفضل نیز به‌تدریج اشتیاق خویش را نسبت به دربار و حتی به شخص اکبر از دست داد و شاید به همین سبب بود که شاه او را برای رسیدگی به امور دکن به آنجا فرستاد.

    وفات

    ابوالفضل در دکن بود که روابط شاه و شاهزاده سلیم رو به تیرگی نهاد و شاه به ابوالفضل دستور داد تا سپاه خویش را نزد فرزندش عبدالرحمن در دکن بگذارد و خود بی‌درنگ به پایتخت بازگردد. سلیم که رسیدن ابوالفضل به نزد شاه را به زیان خود می‌پنداشت، نرسنگ دیو، راجه بندیله را که اقامتگاهش بر سر راه ابوالفضل بود، مأمور کرد تا او را به قتل رساند و سرانجام ابوالفضل به دست راجه و افرادش در حدود گوالیار به قتل رسید. اکبر شاه از شنیدن خبر قتل ابوالفضل چنان متأثر شد که گفت اگر شاهزاده هوای پادشاهی در سر داشت، می‌بایست مرا می‌کشت و شیخ را نگه می‌داشت[۱].

    آثار

    علامی آثار خود را به زبان فارسی می‌نوشت. آثار نثر او پرآرایه است و در‌ آنها‌ عبارات و ترکیبات پارسی به‌زیبایی به‌کار رفته‌اند. وی به زبان‌های فارسی و عربی مسلط بود و در سرودن شعر به‌ویژه غزل و قصیده و مثنوی نیز تبحر داشت.

    آثار او عبارت است از:

    1. اکبرنامه‌؛
    2. آیین اکبری؛
    3. عیار‌ دانش؛
    4. مکاتبات‌ علامی‌؛
    5. لغت‌نامه؛
    6. کچکول (کشکول)؛
    7. ترجمه گیتا‌ بهگوت‌؛
    8. تلخیص‌ طوطی‌نامه ضیاءالدین‌ نخشبی‌؛
    9. تحفه فتحیه[۲].

    پانویس

    1. ر.ک: نعمتی، نورالدین، شیخ‌الاسلامی، محمد، ص11-12
    2. ر.ک: موسوی قوام‌آباد، آذر و همکاران، ص294-295

    منابع مقاله

    1. نعمتی، نورالدین؛ شیخ‌الاسلامی، محمد، «بررسی اندیشه‌های تاریخی و ادبی شیخ ابوالفضل علامی در اکبرنامه (تاریخ گورکانیان هند)»، شبه‌قاره (ویژه‌نامه نامه فرهنگستان)، بهار و تابستان 1396، شماره 7، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور، به آدرس:
      https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1432160
    2. موسوی قوام‌آباد، آذر و همکاران، «معرفی تحفه فتحیه اثر ابوالفضل علامی و نگاهی به ویژگی‌های سبکی آن»، سبک‌شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)، تیر 1399، ‌شماره 50، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور، به آدرس: https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1625333